اعتیاد به تلویزیون چه ضررهایی دارد؟

4

کم نیستند کسانی که زندگی‌شان بدون تلویزیون فلج می‌شود. این جور آدم‌ها به محض اینکه به خانه برمی‌گردند، در یک چشم به هم زدن به سمت کنترل تلویزیون شیرجه می‌روند و حتی ثانیه‌ای از برنامه‌ی مورد علاقه‌ی‌شان چشم برنمی‌دارند. برای بسیاری از ما، تلویزیون به پای ثابت لوازم منزل تبدیل شده، طوری که زندگی بدون آن برای‌مان قابل تصور نیست. عده‌ای معتقدند حضور دائمی این جعبه‌ی جادویی به منشاء خشونت‌های اجتماعی و مصرف‌گرایی تبدیل شده است. اما خیلی از آنهایی که به دیدن سریال‌های درام یا مجموعه‌های اکشن عادت دارند، خودشان هم نمی‌دانند که این قبیل برنامه‌ها چه تنشی را به زندگی‌شان وارد می‌کند و چطور مغزشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در این مقاله قصد داریم آن دسته از بینندگان پروپاقرصی را که بدجور به تماشای فیلم و سریال عادت دارند، با آثار سوء این رفتار آشنا کنیم.

تماشای تلویزیون یک فعالیت منفعلانه است.

پژوهشگران بسیاری آثار زیانبار تماشای طولانی‌مدت تلویزیون را مورد مطالعه قرار داده‌اند. به اعتقاد آدام لیپسون (Adam Lipson)، جراح مغز و اعصاب، یکی از بهترینِ این مطالعات در دانشگاه توهوکو در ژاپن انجام گرفته است. در این مطالعه، پژوهشگران دریافتند قشر قطبی‌پیشانی (frontpolar cortex) در افرادی که زیاد تلویزیون تماشا می‌کنند ضخیم‌تر می‌شود. این ناحیه از مغز با قابلیت استدلال کلامی در ارتباط است و گفته می‌شود ضخیم‌تر شدن آن با کاهش بهره‌ی هوشی یا همان IQ همراه خواهد بود. در این مطالعه مشاهده شد علاوه بر قشر قطبی‌پیشانی، قشر بینایی (visual cortex) نیز که در لوب اُکسیپیتال (occipital lobe) و هیپوتالاموس (hypothalamus) واقع شده در اثر تماشای بی‌رویه‌ی تلویزیون ضخیم‌تر خواهد شد. پژوهشگران گمان می‌کنند ضخیم‌ شدن این ناحیه از مغز با حس پرخاشگری مرتبط است.

رونیکس

به گفته‌ی لیپسون، مطالعات روی بزرگسالان نشان داده است نشستن طولانی پای تلویزیون احتمال ابتلا به دیابت نوع ۲، افسردگی و حتی ارتکاب جرم را افزایش می‌دهد. او می‌گوید: «مطالعات بسیاری حاکی از آثار سوء تماشای تلویزیون بیش از یک ساعت در روز است. در پژوهش‌های الکتروآنسفالوگرافی (EEG) مشاهده شده که فعالیت الکتریکی مغز حین تماشای تلویزیون از امواج بتا به آلفا تغییر می‌کند. امروزه می‌دانیم که امواج آلفا با حالت خیال‌پردازی و کاهش استفاده از مهارت‌های تفکر انتقادی همراهند.»

دیدگاه دکتر اریک بِراوِرمان (Eric Braverman)، مؤسس و مدیر بنیاد پَث در نیویورک که به پژوهش‌های سلامت مغز اختصاص دارد، کمی تند و تیزتر به نظر می‌رسد. او معتقد است:

تلویزیون از شما یک آدم کودن می‌سازد.

براورمان در توضیح این ادعا می‌گوید که افراد در اثر تماشای تلویزیون هیپنوتیزم شده و به بینندگانی کُنِش‌پذیر تبدیل می‌شوند که اگرچه از قدرت تفکر برخوردارند، در نتیجه‌ی فریبندگی تلویزیون به حالت منفعل درآمده و از فعالیت‌های عقلانی‌شان کاسته می‌شود. به عقیده‌ی او، مطالعه کردن جایگزین خیلی بهتری برای مغز و خلاقیت است، به ویژه مطالعه‌ی کتاب‌های داستانی و غیرداستانی، چرا که این قبیل کتاب‌ها هر دو نیمکره‌ی مغز را به فعالیت وامی‌دارند.

در همین راستا، ویلِر وینستون دیکسون (Wheeler Winston Dixon)، استاد مطالعات فیلم در دانشگاه نِبراسکا نیز نوشته است: «تلویزیون به طرز چشمگیری به پخش برنامه‌های خشونت‌آمیزی اختصاص یافته که بیننده را در یک حالت ترس دائمی نگه می‌دارند. تلویزیون همچنین مثل آرام‌بخش عمل می‌کند، یک جور رهایی مجازی، اما از نوعی که هرگز ارضاءکننده نیست و فقط باعث می‌شود که بیننده به همان پوچی، بیشتر احساس نیاز کند.»

داستان یک تجربه

روزی اِستِفانی ووزا (Stephanie Vozza)، نویسنده و بلاگِر ساکن میشیگان، به همراه همسرش تصمیم گرفت که عادت تلویزیون تماشا کردن را به کل کنار بگذارد. در ادامه، با استفانی همراه می‌شویم و روایتی را که از این تصمیم چالش‌برانگیز به تصویر کشیده با یکدیگر می‌خوانیم.

تلویزیون ممنوع

چند روز اول نمی‌دانستیم چه کار کنیم. عادت کرده بودیم بعد از شام تلویزیون ببینیم، هر برنامه‌ای که داشت پخش می‌شد فرقی نمی‌کرد. اما بعد از این تصمیم، یک دفعه ذهن‌‌مان از هر ایده‌ای خالی شده بود. پس ساعت ۸:۳۰ دقیقه‌ی شب به رختخواب رفتیم.

بعد از مدتی زندگی‌مان روال جدیدی به خود گرفت. کم‌کم شروع کردیم به اینکه با هم آشپزی کنیم، سگ‌ها را به پیاده‌روی‌های طولانی‌تر ببریم، اموری را در خانه سر و سامان بدهیم که مدت‌ها بود قصد انجام‌دادن‌شان را داشتیم و سَرِ خوردن یک لیوان نوشیدنی کلی با هم گپ بزنیم. شب‌های جمعه و شنبه اگر با دوستان‌مان برنامه‌ای نداشتیم، تئاتر معمایی رادیو سی‌بی‌اِس (CBS Radio Mystery Theater) را از یوتیوب گوش می‌کردیم، برنامه‌ای که هر دویِ ما از بچگی عاشقش بودیم.

هفته‌ی اول مدام در تلاش بودیم جلوی خودمان را بگیریم که تلویزیون روشن نکنیم و در عوض به دنبال فعالیت‌های جایگزین بگردیم، اما هفته‌ی دوم و سوم تغییراتی به لحاظ جسمی و ذهنی در خودم حس کردم. بیشتر از همه اینکه کمتر مضطرب بودم. در بیشتر برنامه‌هایی که عادت داشتیم ببینیم عنصر تعلیق، درام و خشونت وجود داشت. آیا این چیزها داشتند روی من اثر می‌کردند؟ دیگر اینکه احساس کردم وقتی بیرون می‌رفتیم کمتر عجله به خرج می‌دادم، چون تلویزیونی در کار نبود که خودم را به خاطرش زودتر به خانه برسانم. وقتی در صف فروشگاه مواد غذایی بودم یا با پسرم مشغول خرید لباس بودیم، اصلا به زمان توجهی نداشتم؛ انگار صبرم بیشتر شده بود.

در پایانِ یک ماه بی‌تلویزیونی، توانستم کارِ انبوه مجلاتی را که روی پاتختی و عسلی جمع شده بودند به سرانجام برسانم؛ کمدم را مرتب کردم؛ همیشه می‌خواستم یک کمد لباس کپسولی درست کنم که بالاخره انجامش دادم (کمد لباس کپسولی شامل فقط چند تکه لباس است که می‌توان از ترکیب همان تکه‌های محدود چند سِتِ مختلفِ لباس درست کرد)؛ ده ساک از وسایلی را که در خانه به کارمان نمی‌آمدند به نیازمندان دادم؛ به تماشای مستندی راجع به مینیمالیسم (تقلیل‌گرایی) رفتم؛ برای شرکت در کنفرانس یک نویسنده به نیویورک سفر کردم و پسرم را هم با خودم بردم و مثل توریست‌ها با هم وقت گذراندیم. علاوه بر اینها، سه جلد کتاب خواندم و از یکی‌شان اینقدر خوشم آمد که دارم همان را دوباره می‌خوانم.

الان که اینها را می‌نویسم ۳۳ روز از شروع تصمیم‌مان می‌گذرد و من در این مدت هیچ برنامه‌ی تلویزیونی‌ای نگاه نکرده‌ام، اما شوهرم چرا (شب‌ها کانال فوتبال را دنبال می‌کند). بهترین نتیجه‌ای که از این تجربه گرفتم حس آرامشی بود که در زندگی‌ام برقرار شد و موجی از رضایت که نمی‌دانم از کجا روانه می‌شود. شاید فکر کنید دیوانه شده‌ام، اما حقیقت دارد. من تصمیم ندارم به گذشته برگردم، حداقل فعلا.

همه چیز در حد اعتدال

اصل اعتدال را رعایت کنید.

براورمان تأکید می‌کند که تلویزیون آنقدرها هم بد نیست، چرا که برنامه‌های خیلی زیادی هم هستند که مغز را به چالش می‌کشند، مثل مستندهای تاریخی. او می‌گوید: «زندگی این نیست که هر لحظه را به یادگیری بگذرانیم. تلویزیون یک منبع بالقوه‌ی فوق‌العاده است به شرط اینکه درست استفاده شود. مشکل اینجاست که تلویزیون از جمله ابزارهایی است که کنترل کردنش دشوار است. بعضی چیزها خصوصیت‌های مخرب بیشتری دارند و تلویزیون یکی از آنهاست. درست مثل شِکر که یک ماده‌ی غذایی گول‌زننده است، تلویزیون نیز یک نمایش فریبکارانه از زندگی است.» براورمان ادامه می‌دهد:

شادکامی از تعامل بین انگیزه و پشتکار به دست می‌آید. هر چیزی که انسان‌ها را از تلاش برای رسیدن به اهداف الهام‌بخش بازدارد یک تصور دروغین است و نیز یک بیراهه‌ی ناتمام که نمی‌گذارد به همه‌ی توانایی‌های‌تان برسید.

کلام آخر

حتما می‌پرسید بالاخره تلویزیون نگاه کنیم یا نه؟ اصلا چند ساعت تماشای تلویزیون در شبانه‌روز مجاز است؟ در این مورد، توصیه می‌کنیم از فرمول براورمان استفاده کنید: «همه‌ی آدم‌ها روزانه به یک ساعت ورزش هوازی نیاز دارند. اگر روزی یک ساعت ورزش کنید، می‌توانید یک ساعت تلویزیون ببینید.» به عبارت دیگر، به ازای ساعات ورزش کردن‌تان در روز اجازه دارید که پای تلویزیون بنشینید. براورمان هشدار می‌دهد که ساعات تماشای تلویزیون به هیچ وجه نباید از ساعات ورزش کردن‌تان جلو بزند. پس لازم نیست به کل از تماشای تلویزیون دست بکشید، فقط اینکه سعی کنید به عادات ناسالم گرفتار نشوید.

 

برگرفته از: fastcompany.com

موانع پیشرفت خود را بشناسید و موفقیت را به عادت همیشگی‌تان تبدیل کنید.

۱۳،۰۰۰ تومان

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 4 دیدگاه)
  1. رضا قربانی می‌گوید

    بسیار عالی و مفید و دقیق
    سپاسگذارم از اینکه مطالب علمی و مفید و کارآمدی رو ارائه میکنید.
    موفق باشید.
    مطالب شما را حتما به اشتراک میگذارم.
    لذت میبرم از مطالبتون
    رضا قربانی-تبریز

    1. صدف دژآلود می‌گوید

      از توجه‌تون به این مطلب سپاسگزارم و براتون متقابلا آرزوی موفقیت می‌کنم.

  2. Fateme می‌گوید

    سلام مطلبی که گذاشتید خیلی مفید و چالش برانگیز بود
    راستش من ۱۹ سالمه وچند سالیه که به دیدن فیلم وسریال معتاد شدم و به خوبی متوجه تغییرات ذهنی وجسمی مضری که در خودم اتفاق افتاده شدم اما نمیدونم باید چیکارکنم و حس میکنم قدرت و اراده ترکش و ندارم و از این بابت خیلی ناراحتم لطفا اگر میتونید راهنماییم کنید.

  3. محمد می‌گوید

    سلام یه مقاله تو یورو نیوز نوشته بود هر یک ساعت دیدن تلویزیون بیست درصد خطر سکته قلبی را افزایش می دهد آیا این حرف صحیح است ؟؟؟مگه میشه؟؟ و آیا تلویزیون دیدن زیاد با سرطان در ارتباط است چجوری؟