درد مشترک

1

ویژگی هایی است که همه انسان ها در داشتن آن ها با هم مشترکند،چیزهایی که از ما انسان ساخته است.سیاه و سفید و وزیر و وکیل هم ندارد،در این مورد خاص همه برابریم.ویژگی هایی مثل احساسات،نفس کشیدن،خوابیدن،خندیدن و حسرت خوردن!
هر چند شاید در نگاه اول “حسرت خوردن” چندان به چشم نیاید اما از خصوصیات طبیعی زندگی هر انسانی هست و لا رَیب فیه !
آدم ها می آیند و میروند،زلزله ها هم همینطور اما حسرت ها که می آیند،می مانند،یک عمر همراه ما و در کنار ما هستند و در بزنگاه های احساسی مان خودشان را نشان می دهند و دردمان را تازه می کنند.
فرقی نمی کند زلزله باشد و یا اتفاقی دیگر، سناریو تکراری است: ندانستن قدر داشته هایمان و بعد حسرت از دست دادنشان.
این داستانِ همیشگیِ حسرت است و زلزله فقط نوع آن را تغییر می دهد.
از عجایب روزگار این است که تفاوت عظیمی بین حسرت های قبل و بعد از زلزله وجود دارد،
حسرت های قبل از زلزله مادی اند،بزرگند و پر زرق و برق. از جنس رویاها و آرزوهای از دست رفته.
حسرت های بعد از زلزله اما معنوی اند،کوچکند و به روح آدمی و دنیا نزدیکتر. از جنس قدرشناسی اند. قدر لحظه ها،خاطرات،آدم ها،سقف بالای سر،شام دور هم و چیزهایی از این قبیل.
خانه که با زلزله بریزد،خانه می شود حسرت،خنده ها و خاطرات درون خانه می شود حسرت بزرگتر،از آن نوع مرداَفکنش.
خانه فقط چند بلوک،سیمان و بتن نبود.خانه یک اتمسفر ساخته شده از تلاش چندین نفر طی چندین سال بود.من حسرت آن اتمسفر را میخورم.حسرت درک نکردن آن مجموعه و زندگی نکردن در لحظه را.
احساس می کنم “قانون پایستگی انرژی” اینجا هم خودش را اثبات کرده است و این انرژی (اتمسفر) نه تنها از بین نرفته است بلکه به نوعی دیگر تبدیل شده که حالا گردآوری و “بازگشت” آن غیرممکن شده است. شاید بهتر باشد بگویم آن انرژی حالا به حسرت تبدیل شده است،از آن نوع مرداَفکنش !
نمی دانم شاید من هم باید بنا به عادت معهود و کلیشه مرسوم مِن باب حسرت عطرِ غذاهای مادر،خنده های پدر،قاب های عکس روی دیوار و خاطرات کودکی قلم فرسایی می کردم اما اگر کمی دقیق تر بنگریم می توانیم ببینیم که همه ی این ها “جزیی از کُل” هستند که به صورت تنگاتنگی به هم مرتبط اند و برای بهتر دیدن شان فقط لازم است کمی از بالاتر به همه ی این ها نگاه کنیم و مثل یک مجموعه ببینیم شان.
من اما هنوز هم حسرت آن “کُل” را می خورم. حسرت همه ی چیزهایی که آن جَو را می ساختند و حالا نیستند و مثل تحدی در آیات قرآن حتی اگر تمام انسان های روی کره زمین هم جمع شوند قادر نیستند یکی مثل آن -مثل خودِ خودِ آن- را بیافرینند.

 

رونیکس
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

۱ دیدگاه
  1. سکوت می‌گوید

    خوب بود آفرین موفق باشید