اسب پلاستیکی

18

خاطرم هست زمانی در حدود ده سالگی من کرج زلزله ۶ ریشتری را تجربه کرد . خانه ما طبقه چهارم بود و خب دیوارها جایشان را باهم عوض میکردند. خانه دقیقا مثل یک زنگ بزرگ نوسان میکرد.آن موقع تنها چیزی که چنگ زدم و از کمد دیواری برداشتم چند عدد عروسک و یک اسب پلاستیکی بود که قهرمان تمام داستان های ذهنم بود.مادرم بعدها حسابی به کار من خندید.

حالا اما روزگار گذشته و من ماندم و یک زندگی کارمندی و اسبی که دیگر ندارمش.هر روز صبح باید ساعت ۵ بیدار شوم و با چشم هایی پف کرده به سمت محل کارم بروم.در تاکسی تا جایی که صدای راننده بگوید رسیدیم بخوابم و راس ۸ کارت بکشم که یعنی آقای صاحب کارخانه من آمدم لطف کنید یک میلیون و چهارصد تومان حقوقم را از من نگیرید. تا ساعت یازده یک سره کارهایم را بکنم و بعد بروم سراغ میوه ها و گلدان کوچکم تا جای آفتاب خورش را عوض کنم.کمی هم با همکارها احوال پرسی متظاهرانه و صرفا برای پرسیدن داشته باشم وگرنه کسی برایش مهم نیست بچه کوچک منشی طبقه سوم با اب جوش سوخته یا مثلا ۳ ماه پیش نامزد بنده در کمال ناباوری همه چیز را تمام کرد.

هرکس مشکلات خودش را دارد و اهمیت دادن به همه این موارد میتواند کله آدم را بترکاند. درثانی گیرم کسی آمد و گفت حداقل یک روز مرخصی بگیر یا من کارهای توررا میکنم نیا. مشکلی حل میشود؟‌آن بچه تا مدت ها باید بوی کرم سوختگی و درد حمام را تحمل کند و من هم باید تا مدتها از در هر کافه خراب شده ای بین انقلاب تا ولیعصر رد شدم چشم هایم را چند بار محکم ببندم تا تر نشود و کسی نگوید مرد که گریه نمیکند.

رونیکس

همین الان اگر زلزله بیاید و همه چیز بخواهد در زمین فرو برود من تنها حسرت یک چیز را دارم آن هم خودم است، آدمی که چهارسال درس خواند تا یک شغل زپرتی بگیرد یا آدمی که هیچ وقت برای خودش وقت نداشت هیچ وقت بیشتر از بقیه برای خودش خرج نکرد خوردن یک قهوه خوب در یک کافه خوب را به خودش حرام کرد. همین ها برای من بس است و کم نیست.در این مدت که تنها ماندم یک حقیقت درست را فهمیدم : آدم باید تنها خودش را بردارد درون کوله ای بگذارد و هروقت حتی زمین هم دهن باز کرد سریع برش دارد و ببرد یک جای امن . اگر توانست کمی هم نان برای گنجشک ها بردارد وقتی زمین فرو بریزد هیچ کس به فکر گنجشک ها نیست.

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 18 دیدگاه)
  1. محمد عاطفی می‌گوید

    چیزی که توجه من رو جلب کرد طعنه‌ای بود که به درس خواندن بیهوده زده شد. ممنونم

  2. شراره بذری می‌گوید

    «آدم باید تنها خودش را بردارد درون کوله ای بگذارد و هروقت حتی زمین هم دهن باز کرد سریع برش دارد و ببرد یک جای امن»

  3. Razieh می‌گوید

    kheili ehsase hamzad pendari kardam. mersi faeghe jan