علائم افسردگی در نوجوانان و راه‌‌های درمان آن

علائم هشداردهنده‌ خودکشی در نوجوانان افسرده چیست؟

252

نوجوانان با فشارهای زیادی مواجه هستند. از تغییراتی که به‌خاطر دوره‌ی بلوغ به وجود می‌آیند گرفته تا سؤالاتی درمورد هویت خود، همگی آنها را تحت فشار قرار می‌دهند. با این همه شک و بحران، همیشه آسان نیست که نوجوانان سالمی که درد رشد را تحمل می‌کنند و نوجوانانی را که به افسردگی مبتلا شده‌اند، از یکدیگر تشخیص بدهیم. همراه ما باشید، در این مقاله می‌خواهیم اطلاعات مفیدی درمورد افسردگی در نوجوانان در اختیارتان بگذاریم.

افسردگی در نوجوانان فراتر از کج‌خلقی‌های معمول این سن‌وسال است. افسردگی یک بیماری جدی است و همه‌ی جنبه‌های زندگی نوجوان را تحت شعاع قرار می‌‌دهد. خوشبختانه افسردگی در نوجوانان قابل‌درمان است و والدین می‌توانند به فرزند خود کمک کنند. عشق، راهنمایی و همراهی شما می‌تواند به نوجوان افسرده کمک کند تا به این بیماری غلبه کند و به زندگی بازگردد.

رونیکس

آیا فرزند نوجوان من افسرده است؟

 افسردگی در نوجوانان - تشخیص افسردگی

دوره‌ی نوجوانی دوران بسیار سختی است. افسردگی در نوجوانان خیلی بیشتر از آنچه تصور می‌کنید به آنها صدمه می‌زند. درواقع آمار تقریبی نشان می‌دهد که از هر پنج نوجوان، یکی از آنها در مقطعی از نوجوانی دچار افسردگی می‌شود.

افسردگی کاملا قابل‌درمان است. ولی متأسفانه بسیاری از نوجوانان کمکی دریافت نمی‌کنند.

در دوره‌ی نوجوانی، بدخلقی‌ها و عصبانیت‌های گهگاه، کاملا طبیعی هستند. ولی افسردگی چیزی کاملا متفاوت است. تأثیرات منفی افسردگی در نوجوانان بسیار فراتر از غم‌وغصه است.

افسردگی می‌تواند شخصیت فرد را در دوران نوجوانی کاملا نابود کند. این بیماری باعث می‌شود تا فرد حس ناراحتی، ناامیدی و عصبانیت وحشتناکی را تجربه کند.

خیلی از رفتارهای خروشان و ناسالم نوجوانان و بی‌ادبی آنها می‌تواند نشان‌دهنده‌ی افسردگی باشد. نوجوانان ممکن است این رفتارهای ناسالم را نشان دهند تا درد پنهانی خود را تحمل کنند.

۱. مشکلاتی در مدرسه

 افسردگی در نوجوانان - مشکلاتی در مدرسه

افسردگی باعث می‌شود که فرد انرژی نداشته باشد و نتواند تمرکز کند. این مسئله در مدرسه به غیبت زیاد، نمره‌های پایین و کلافه شدن از تکالیف منجر می‌شود. این مشکل به‌خصوص وقتی قابل‌توجه‌ است که نوجوان قبلا دانش‌آموز خیلی خوبی بوده باشد.

۲. فرار کردن

بسیاری از نوجوانان افسرده از خانه فرار می‌کنند یا قصد فرار دارند. این کار معمولا برای جلب توجه انجام می‌شود.

۳. استفاده از مواد مخدر یا الکل

نوجوانان افسرده ممکن است از مواد مخدر و الکل برای خوددرمانی استفاده کنند. متأسفانه مواد مخدر اوضاع را خراب‌تر می‌کند.

۴. اعتماد‌به‌نفس پایین

افسردگی می‌تواند در نوجوان باعث احساس زشت‌بودن، خجالت زدگی، شکست‌خوردگی و بی‌ارزش بودن شود.

۵. اعتیاد به تلفن‌ هوشمند

 افسردگی در نوجوانان - اعتیاد به گوشی

ممکن است که نوجوانان از اینترنت به عنوان راهی برای فرار از مشکلات استفاده کنند. ولی استفاده‌ی بیش‌ازحد از تلفن‌ هوشمند و اینترنت، فقط تنهایی آنها را بدتر می‌کند و افسردگی در نوجوانان را تشدید می‌نماید.

۶. بی‌احتیاطی

نوجوانان افسرده ممکن است کارهای خطرناکی انجام دهند. ازجمله رانندگی بی‌احتیاط، زیاده‌روی در نوشیدن الکل و بی‌بندوباری.

۷. خشونت

گاهی اوقات پسران قربانی خشونت قلدرهای مدرسه می‌شوند. این مسئله باعث افسردگی در نوجوانان می‌گردد. به‌ همین خاطر ممکن است که آنها به خشونت و پرخاشگری پناه ببرند.

افسردگی در نوجوانان ممکن است به مشکلات روحی دیگری هم منجر شود. این مشکلات اختلالاتی در غذا خوردن و خودآزاری را شامل می‌شوند.

افسردگی می‌تواند درد زیادی را برای فرزند نوجوان شما ایجاد کند. این مسئله حتی ممکن است زندگی تمام اعضای خانواده را مختل کند.

کارهای زیادی هستند که می‌توانید برای کمک به فرزند خود انجام دهید. اولین قدم این است که بدانید افسردگی در نوجوانان چه علایمی دارد. باید بدانید که اگر علایم هشداردهنده را دیدید، چه اقداماتی انجام دهید.

علایم و نشانه‌های افسردگی در نوجوانان کدام‌ها هستند؟

بزرگسالانی که به افسردگی مبتلا هستند، می‌توانند به‌تنهایی درخواست کمک کنند. ولی نوجوانان به والدین، معلمان یا سایر بزرگسالان وابسته هستند. اطرافیان نوجوان افسرده باید درد او را تشخیص دهند و به او کمک کنند.

این کار همیشه آسان نیست. نوجوانان افسرده همیشه غمگین به نظر نمی‌‌رسند. درعوض کلافگی، عصبانیت و پریشانی مشخص‌ترین علائم افسردگی در نوجوانان هستند. سایر علایم و نشانه‌های افسردگی در نوجوانان عبارت‌اند از:

  • ناراحتی یا ناامیدی
  • پریشانی، عصبانیت یا پرخاشگری
  • گریه‌ی مداوم
  • دوری کردن از دوستان و خانواده
  • بی‌علاقگی به فعالیت‌ها
  • عملکرد ضعیف در مدرسه
  • تغییراتی در عادت‌های خورد و خوراک
  • بی‌قراری و بی حوصلگی
  • احساس گناه و بی‌ارزش بودن
  • بی‌شوقی و نداشتن انگیزه
  • خستگی و کمبود انرژی
  • عدم تمرکز
  • درد بی‌دلیل
  • فکر کردن درمورد مرگ و خودکشی

حتما بخوانید: چگونه از خودکشی دیگران جلوگیری کنیم

مقایسه‌ی افسردگی در نوجوانان و بزرگسالان

 افسردگی در نوجوانان - افسردگی در بزرگسالان

افسردگی در نوجوانان تفاوت‌های زیادی با افسردگی در بزرگسالان دارد. علایم زیر در نوجوانان افسرده معمول‌تر از بزرگسالان افسرده است.

۱. پرخاشگری یا عصبانیت

همانطور که قبلا اشاره شد، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های افسردگی در نوجوانان بیشتر پرخاشگری است تا غم. نوجوان افسرده ممکن است بدخلق و کینه‌‌جو باشد. او ممکن است خیلی زود کلافه شود،‌ یا پرخاشگری کند.

۲. درد‌های بی‌دلیل

نوجوانان افسرده ممکن است دائم از سردرد یا دل‌درد شکایت کنند. اگر پزشک نتواند با معاینه‌ای کامل دلیل علمی این درد‌ها را پیدا کند، نوجوان احتمالا به افسردگی مبتلاست.

۳. حساسیت شدید به انتقاد

نوجوانان افسرده همیشه احساس بی‌ارزشی دارند. این باعث می‌شود انتقاد، طرد شدن و شکست برای آنها سخت‌تر از همیشه باشد. تحمل این موضوع به‌ویژه برای نوجوانان «جاه‌طلب» سخت‌تر است.

۴. جدا شدن از برخی افراد، نه همه‌ی آنها

هنگامی که بزرگسالان دچار افسردگی می‌شوند، خودشان را از همه جدا می‌کنند. اما نوجوانان معمولا چند تن از دوستان‌شان را نگه می‌دارند.

با این حال نوجوانان افسرده ارتباطات اجتماعی کمتری دارند. آنها از والدین خود جدا می‌شوند یا کم‌کم با افراد جدیدی دوست می‌شوند.

تفاوت بین افسردگی و مسائل مربوط به دوران رشد

 افسردگی در نوجوانان - علائم خطر خودکشی در نوجوانان

آیا مطمئن نیستید که نوجوان شما افسرده است یا یک «نوجوان معمولی» است؟ ببینید این علایم چه مدت ادامه پیدا کرده‌اند؟ تا چه حد شدید هستند؟ یا اینکه نوجوان شما چقدر با چند سال قبل خود متفاوت است؟

هورمون‌ها و استرس می‌توانند دلیلی برای آشفتگی گهگاه نوجوانان باشند. ولی این آشفتگی نباید به بدبختی، بی‌حوصلگی یا زودرنجی دائمی منجر شود.

علایم هشداردهنده‌ی خودکشی در نوجوانان افسرده

معمولا نوجوانانی که شدیدا به افسردگی مبتلا هستند، به‌خصوص آن دسته از نوجوانانی که از مواد مخدر و مشروبات الکلی استفاده می‌کنند، بیشتر درمورد خودکشی فکر و صحبت می‌کنند و حتی به این افکار جامه‌‌ی عمل می‌پوشانند که تعداد بسیاری از این تلاش‌ها برای خودکشی به‌طرز هشداردهنده‌ای موفق هستند.

بنابراین باید افکار و رفتار حاکی از خطر افسردگی را بسیار جدی بگیرید. این‌ رفتارها و افکار ممکن است تلاش‌های نوجوان شما برای دریافت کمک باشند.

  • حرف زدن یا شوخی کردن درمورد خودکشی
  • گفتن چیزهایی مانند «ترجیح می‌دهم بمیرم»، «کاش می‌توانستم برای همیشه ناپدید شوم» یا «هیچ‌طور نمی‌توانم خلاص شوم».
  • گفتن جمله‌ای مثبت درمورد مرگ یا گفتن چیزهایی رمانتیک درمورد مُردن. مثلا: «اگر بمیرم مَردُم بیشتر مرا دوست خواهند داشت».
  • نوشتن داستان و شعرهایی درمورد مرگ، مردن یا خودکشی
  • درگیر شدن در رفتارهای خطرناک یا اتفاقات بسیاری که منجر به آسیب‌ دیدن آنها شود.
  • بخشیدن اشیائی که برای آنها ارزشمند است.
  • خداحافظی کردن با خانواده و دوستان به‌صورتی که آخرین بار است آنها را می‌بینند.
  • جستجو برای سلاح، قرص یا روش‌های دیگری برای خودکشی.

اگر شک دارید که نوجوانی قصد خودکشی دارد، فورا کاری کنید. مراکزی هستند که می‌توانند به نوجوانان کمک کنند. شماره‌ی تلفن این مراکز را می‌توانید از اینترنت پیدا کنید.

چطور می‌توانید به یک نوجوان افسرده کمک کنید

درصورت درمان نشدن افسردگی، اثرات مخرب آن می‌توانند بسیار وحشتناک باشند. بنابراین تا برطرف شدن خودبه‌خود علایم نگران‌کننده، صبر نکنید. اگر فکر می‌کنید که نوجوان شما افسرده است، نگرانی‌ خود را مهربانانه با او در میان بگذارید.

حتی اگر مطمئن نیستید که مشکل نوجوان شما افسردگی است، به رفتارها و احساسات مشکل‌زای او توجه نشان دهید.

با او صحبت کنید. به او بگویید که کدام علایم افسردگی را در او دیده‌اید که تا این حد نگران شده‌اید. از فرزند خود بخواهید تا به شما بگوید که چه حسی دارد. آماده باشید و عمیق و باعلاقه به او گوش دهید.

سؤالات زیادی از او نپرسید، چرا که بسیاری از نوجوانان دوست ندارند تا اطراف‌شان شلوغ شود یا کسی برای آنها دل‌ بسوزاند. ولی به او بفهمانید که آماده هستید تا برای حمایت از او هر کاری انجام دهید.

چگونه با یک نوجوان افسرده ارتباط برقرار کنیم؟

۱. روی شنیدن تمرکز کنید، نه نصیحت کردن

 افسردگی در نوجوانان - ارتباط برقرار کردن با نوجوان افسرده

وقتی فرزند نوجوان شما شروع به صحبت کرد، او را انتقاد و قضاوت نکنید. مهم‌ترین نکته این است که فرزند شما ارتباط برقرار کرده‌ است. بهترین کار این است که به او نشان دهید که کنارش هستید و او را تنها نمی‌گذارید.

۲. آرام باشید ولی دست برندارید

اگر در ابتدا نوجوان افسرده شما را پس زد دست برندارید. حرف زدن درمورد افسردگی برای نوجوانان خیلی سخت است. حتی اگر بخواهند نیز احتمالا بیان احساسات برایشان خیلی سخت است.

به او نشان دهید که می‌خواهید به حرفش گوش دهید و نگران او هستید، ولی به آرامش او هم احترام بگذارید.

۳. احساسات او را درک کنید

سعی نکنید که احساسات او را با حرف زدن تغییر دهید. حتی اگر این احساسات و نگرانی‌ها از نظر شما احمقانه و غیرمنطقی باشند. شما نمی‌توانید افسردگی را با حرف زدن از بین ببرید.

حتی اگر صادقانه تلاش کنید تا به او بفهمانید که اوضاع آن‌قدرها هم خراب نیست، او فقط این‌طور برداشت می‌کند که احساساتش را جدی نگرفته‌اید.

فقط سعی کنید درد و ناراحتی را که او حس می‌کند، درک کنید. همین کمک می‌کند تا او حس کند که کسی را در کنار خود دارد و درک می‌شود.

۴. به غریزه‌ی خود اعتماد کنید

اگر فرزند نوجوان شما ادعا می‌کند که هیچ مشکلی وجود ندارد،‌ ولی هیچ توضیحی نیز برای افسرده بودن خود ارائه نمی‌کند، باید به غریزه‌ی خود اعتماد کنید.

اگر فرزند نوجوان‌تان به شما اعتماد ندارد، از فردی که مورداعتماد او است کمک بخواهید. مثلا مشاور مدرسه، معلم موردعلاقه‌‌ی او یا یک روان‌شناس حرفه‌ای. مهم‌ترین نکته‌ این است که به کسی اعتماد کند و با او حرف بزند.

چگونه به نوجوان افسرده کمک کنیم؟

گام اول: او را به برقراری ارتباطات اجتماعی تشویق کنید

 افسردگی در نوجوانان - کمک کردن به نوجوان افسرده

نوجوانان افسرده از افراد و فعالیت‌هایی که در گذشته به آنها علاقه داشته‌اند، اجتناب می‌کنند. تنهایی فقط افسردگی آنها را بدتر می‌کند، پس هرکاری می‌توانید بکنید که او را به جمع دوستانش بازگردانید.

۱. برای او وقت بگذارید

هر روز زمانی را به او اختصاص دهید و با او حرف بزنید. در این زمان کاملا روی فرزند نوجوان خود تمرکز کنید. اجازه ندهید که چیزی حواس‌تان را پرت کند. در این زمان کارهای دیگر را کنار بگذارید.

همین ارتباط رودررو می‌تواند کمک کند تا افسردگی فرزند نوجوان شما کمتر شود. به یاد داشته باشید که حرف زدن درمورد افسردگی یا احساسات اوضاع را خراب‌تر نمی‌کند، ولی حمایت شما می‌تواند نقش خیلی مهمی در بهبود او داشته باشد.

۲. با تنهایی او بجنگید

هرکاری که می‌توانید انجام دهید تا پلی برای برقراری ارتباط بین فرزند نوجوان خود و اجتماع باشید. او را تشویق کنید که با دوستانش بیرون برود یا دوستانش را دعوت کنید تا به خانه‌ی شما بیایند.

فعالیت‌هایی را انجام دهید که خانواده‌های دیگر را هم درگیر می‌کند. به فرزند خود این فرصت را بدهید تا افراد جدید را بشناسد و دوستان جدید پیدا کند.

۳. فرزندتان را مشغول کنید

سرگرمی‌های جدید را به او پیشنهاد بدهید. مثلا ورزش، جلسه‌های بعد از مدرسه، هنر، رقص یا کلاس موسیقی. از علایق و استعدادهای فرزند خود نهایت استفاده را ببرید.

در ابتدا ممکن است که او علاقه و انگیزه‌ی لازم را نداشته باشد. ولی به‌تدریج، هرچه ارتباط بیشتری با دنیا برقرار کند،‌ حالش بهتر می‌شود. نهایتا اشتیاق او برای انجام کارها هم بازمی‌گردد.

۴. او را تشویق کنید داوطلب شود

کمک کردن به دیگران یکی از بهترین داروهای ضدافسردگی است. این کار باعث افزایش اعتماد‌ به نفس نیز می‌شود.

به فرزند نوجوان خود کمک کنید تا خیریه‌ای را پیدا کند که به آن علاقه‌مند است و به او هدف می‌دهد. اگر والدین هم به‌ همراه فرزند خود داوطلب شوند، رابطه‌ی آنها خیلی صمیمی‌تر می‌شود.

گام دوم: سلامتی جسمانی او را اولویت خود بدانید

 افسردگی در نوجوانان - سلامت جسمانی مهم است

سلامتی فیزیکی و روحی ارتباط نزدیکی با هم دارند. تنبلی، کم خوابی و تغذیه‌ی بد، افسردگی را بدتر می‌کنند. متأسفانه نوجوانان معمولا این عادت‌‌های بد را دارند. آنها شب‌ها دیر می‌خوابند، غذای ناسالم می‌خورند و ساعت‌ها پای گوشی همراه و کامپیوتر خود می‌نشینند.

شما به عنوان والدین می‌توانید با عادت‌های بد مبارزه کنید. می‌توانید برای فرزند نوجوان خود محیط خانوادگی سالم و حمایت‌کننده‌ای به وجود بیاورید.

۱. نوجوان خود را به تحرک وا دارید

ورزش برای حفظ و بهبود سلامت روان ضروری است. بنابراین هر طور که شده است نوجوان خود را به حرکت وا دارید. فرزند نوجوان شما باید در حالت ایده‌آل روزی یک ساعت ورزش کند. ولی ورزش کردن حتما هم نباید خسته‌کننده یا کسل‌کننده باشد.

خلاقانه فکر کنید. از او بخواهید که برقصد، بسکتبال بازی کند، کوهنوردی کند، دوچرخه‌سواری کند یا اسکیت‌بورد بازی کند. هرکاری می‌کند فقط تحرک داشته باشد.

۲. زمان استفاده از تلفن همراه را محدود کنید

نوجوانان از اینترنت به عنوان راهی برای فرار از مشکلات‌شان استفاده می‌کنند. ولی استفاده‌ی زیاد از اینترنت زمان فعالیت فیزیکی و رابطه‌ی رودررو با دوستان را کاهش می‌دهد. هر دوی اینها می‌توانند علایم افسردگی را بدتر کنند.

۳. غذاهای مقوی و متعادلی آماده کنید

نوجوانان باید مواد مغذی لازم را برای سلامت مغز و بهبود خلق‌وخو دریافت کنند. چیزهایی مانند چربی‌های سالم، پروتئین باکیفیت، میوه‌ها و سبزیجات تازه برای نوجوانان لازم هستند.

خوردن غذاهای شیرین و پرنشاسته، کار مورد‌علاقه‌ی نوجوانان افسرده است. ولی این غذاها تأثیرات منفی زیادی بر حال‌وهوا و انرژی آنها می‌گذارند.

۴. نوجوان را تشویق کنید که به اندازه‌ی کافی بخوابد

نوجوانان نیاز دارند که بیشتر از بزرگسالان بخوابند. این خواب به آنها کمک می‌کند تا عملکرد بهینه‌ای داشته باشند. آنها باید ۹ تا۱۰ ساعت در شب بخوابند.

نوجوان شما نباید هرشب ساعت‌ها بیدار بماند. او برای داشتن خلق‌وخویی خوب، به چندین ساعت خواب نیاز دارد.

گام سوم: بدانید چه‌ وقت باید به روان‌شناس مراجعه کنید

 افسردگی در نوجوانان - به روانشناس مراجعه کنید

حمایت و تغییر سبک زندگی، می‌توانند به نوجوانان افسرده کمک کنند. ولی اینها همیشه کافی نیستند. اگر نوجوان به افسردگی شدید مبتلاست، فورا به روان‌شناس مراجعه کنید. روان‌شناسی که به او مراجعه می‌کنید حتما باید به‌طور حرفه‌ای آموزش دیده‌ باشد و در درمان نوجوانان تجربه‌ی کافی داشته باشد.

۱. فرزند نوجوان خود را در انتخاب درمان خود سهیم کنید

وقتی متخصص یا برنامه ی درمانی را انتخاب می‌کنید، حتما نظر فرزند نوجوان خود را هم بپرسید. فرزند شما باید انگیزه داشته باشد که در فرایند درمانی شرکت کند. بنابراین تمایلات او را نادیده نگیرید. همه‌ی تصمیمات را به‌تنهایی نگیرید.

هیچ روان‌کاوی نمی‌تواند معجزه کند. یک درمان واحد برای همه موفقیت‌آمیز نیست. اگر فرزند شما راحت نیست یا نمی‌تواند با روان‌کاو یا روان‌شناس خود ارتباط برقرار کند، به‌دنبال شخص دیگری باشید.

۲. انتخاب‌های خود را بررسی کنید

با متخصصی که انتخاب کرده‌اید درمورد انتخاب‌هایی که برای درمان دارید صحبت کنید. گفتار درمانی معمولا درمان خوبی برای افسردگی خفیف تا متوسط است.

ممکن است که فرزند نوجوان شما درطول درمان افسردگی، درمان شود. اگر درمان نشد، ممکن است که پزشک دارو هم تجویز کند.

درمان‌های معمول برای افسردگی، روان‌درمانی، دارو درمانی و ایجاد تغییراتی در سبک زندگی هستند.

متأسفانه برخی از والدین احساس می‌کنند که مجبورهستند به جای انواع دیگر درمان از دارو‌های ضدافسردگی استفاده کنند. دلیل آنها این است که داروهای ضدافسردگی ارزان‌تر هستند و وقت کمتری می‌گیرند.

ولی معمولا شما آن‌قدر وقت دارید که تمام انتخاب‌های خود را بررسی کنید. مگر اینکه فرزند شما رفتارهای خطرناکی بروز دهد یا خطر خودکشی او را تهدید کند. در این صورت دارو یا مراقبت دائمی لازم می‌شود.

در تمام موارد، داروهای ضدافسردگی مؤثرترین بخش ار برنامه‌ی درمانی جامع‌تر هستند.

۳. داروها خطرات خاص خود را دارند

داروهای ضدافسردگی برای بزرگسالان طراحی و آزمایش شده‌اند. بنابراین تأثیر آنها روی مغزهای جوان و در حال رشد هنوز شناخته شده‌ نیست.

برخی محققین نگران هستند که استفاده از داروهایی مانند پروزاک ممکن است با رشد طبیعی مغز تداخل داشته باشند، به‌خصوص در بخش مدیریت استرس و نیز مدیریت احساسات توسط مغز.

داروهای ضدافسردگی هم خطرات و اثرات جانبی مخصوص به خود را دارند. این خطرات شامل عوارض جانبی مخصوص کودکان و نوجوانان هم می‌شوند. این داروها خطر خودکشی را در نوجوانان و جوانان افزایش می‌دهند.

نوجوانانی که اختلال دوقطبی، سابقه‌ی خانوادگی اختلال دوقطبی یا سابقه‌ی خودکشی داشته‌اند، بیشتر دربرابر این داروها آسیب‌پذیر هستند.

خطرخودکشی در دو ماه اول درمان با داروهای ضدافسردگی در بیشترین حد است. نوجوانانی که داروی ضدافسردگی می‌خورند، باید به دقت تحت مراقبت قرار گیرند. باید دید که آیا علایم افسردگی در آنها بدتر می‌شود یا خیر.

چراغ خطر برای نوجوانانی که از داروهای ضدافسردگی استفاده می‌کنند؛ اگر این علایم را دیدید حتما با پزشک خود تماس بگیرید:

  • افکار وحرف‌هایی درمورد خودکشی
  • تلاش برای خودکشی
  • افسردگی جدید یا شدیدتر از قبل
  • اضطراب جدید یا شدیدتر از قبل
  • بی‌قراری یا آشفتگی
  • وحشت‌زدگی
  • بی خوابی
  • بی‌حوصلگی جدید یا بدتر از قبل
  • رفتارهای خشن، پرخاشگری و عصبانیت
  • انجام کارهای خطرناک از روی هوس
  • رفتار یا حرف‌‌ زدن بیش‌فعالانه
  • تغییرات غیرطبیعی در رفتار

گام چهارم: فرزند نوجوان خود را درطول فرایند درمان موردحمایت قرار دهید

 افسردگی در نوجوانان - در کنار فرزند خود باشید

حالا فرزند نوجوان شما تحت درمان افسردگی قرار دارد. بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که به حرف‌های او گوش دهید. فرزند شما باید بداند که شما همیشه کنارش هستید و از او حمایت می‌کنید.

نوجوان شما حالا بیشتر از همیشه به شما نیاز دارد. او نیاز دارد تا بداند که برایتان ارزش دارد، او را دوست دارید و به او اهمیت می‌دهید.

۱. او را درک کنید

زندگی کردن با یک نوجوان افسرده می‌تواند خیلی سخت و خسته‌کننده باشد. گاهی اوقات حس می‌کنید که واقعا خسته ونا‌امید شده‌اید. حس می‌کنید فرزندتان دست رد به سینه‌ی شما می‌زند. از دست او کلافه می‌شوید و ممکن است احساسات منفی زیادی داشته باشید.

در این دوران سخت، باید به یاد داشته باشید که فرزند شما عمدا شما را آزار نمی‌دهد. او هم زجر می‌کشد. پس باید تلاش کنید تا صبور باشید و او را درک کنید.

۲. در فرایند درمان شرکت کنید

اطمینان حاصل کنید که فرزند شما همه‌ی دستورات پزشک را رعایت می‌کند. مطمئن شوید که به جلسات درمانی می‌رود و دارو‌های خود را به‌موقع می‌خورد.

به تغییراتی که در شرایط او به وجود آمده‌اند دقت کنید. اگر علایم او بدتر به نظر رسیدند، حتما به پزشک مراجعه کنید.

۳. صبور باشید

درمان افسردگی نوجوانان کار آسانی نیست، پس صبور باشید. از هر موفقیت کوچکی خوشحال شوید. برای شکست‌های گهگاه آماده باشید.

از همه مهم‌تر خودتان را مورد قضاوت قرار ندهید. خانواده‌ی خود را با سایرین مقایسه نکنید. شما باید بدانید که همه‌ی تلاش خود را می‌کنید و هر طور که می‌توانید به فرزند نوجوان خود کمک می‌کنید.

گام پنجم: از خودتان و سایر اعضای خانواده مراقبت کنید

به عنوان والدین، احتمالا تمام انرژی و توجه خود را صرف فرزند نوجوان‌تان می‌کنید و گاهی اوقات نیازهای خود و سایر اعضای خانواده را نادیده می‌گیرید.

ولی بسیار مهم است که در این دوران سخت از خودتان هم مراقبت کنید.

از همه مهم‌تر اینکه از کمک و حمایت سایرین استفاده کنید. حتما نباید همه‌ی کارها را خودتان به‌تنهایی انجام دهید. خانواده و دوستان می‌توانند به شما کمک کنند.

اگر افرادی را در کنار خود داشته باشید که به شما کمک کنند، سلامت و مثبت می‌مانید. به این صورت می‌توانید روی درمان نوجوان خود تمرکز کنید.

۱. احساسات خود را سرکوب نکنید

اشکالی ندارد که احساس خستگی، کلافگی، بی‌پناهی و افسردگی داشته باشید. از دوستان خود کمک بخواهید. در گروه‌های حمایتی شرکت کنید یا برای خودتان هم به روان‌درمانگر مراجعه کنید.

وقتی درمورد احساسات خود با دیگران صحبت می‌کنید، از شدت احساسات‌تان کاسته می‌شود.

۲. مراقب سلامتی خود باشید

استرس فرزند نوجوان می‌تواند روی خلق‌وخو و احساسات شما هم تأثیر بگذارد. بنابراین از سلامت و خوشبختی خود محافظت کنید. غذاهای خوب بخورید، به اندازه‌ی کافی بخوابید و برای کارهای موردعلاقه‌ی خود وقت بگذارید.

۳. با خانواده‌ی خود حرف بزنید

درمورد مسئله‌ی افسردگی در نوجوانان سکوت نکنید. این کار از سایر فرزندان شما «محافظت» نمی‌کند. کودکان می‌دانند که اتفاق بدی افتاده است.

وقتی چیزی به آنها نمی‌گویید، تخیلات آنها معمولا به نتیجه‌های خیلی بدتری می‌رسد. درمورد اتفاقی که افتاده است، حرف بزنید. به کودکان خود اجازه دهید تا سؤال بپرسند و درمورد احساسات خود صحبت کنند.

۴. خواهر و برادرها را فراموش نکنید

افسردگی یکی از کودکان شما می‌تواند موجب اضطراب و نگرانی سایر اعضای خانواده شود. بنابراین باید کاری کنید کودکان «سالم» شما جا نمانند. خواهر و برادرها به توجه مشخص و کمک حرفه‌ای نیاز دارند تا با احساسات خود درمورد شرایط موجود کنار بیایند.

۵. خودتان را سرزنش نکنید

ممکن است بخواهید خودتان یا اعضای دیگر خانواده را برای افسردگی فرزند نوجوان‌تان سرزنش کنید. این کار فقط استرس شما را بیشتر می‌کند.

به‌علاوه عوامل افسردگی معمولا مختلف هستند و به جز در مواردی که صدمه‌ی فیزیکی یا اهمال اتفاق افتاده باشد، احتمال آن خیلی کم است که خانواده‌ی فرد در این عوامل مقصر باشند.


در ادامه بخوانید: ۵ باور نادرست درباره‌ افسردگی که در میان بسیاری از مردم رواج دارد
برای از بین بردن احساس افسردگی چه کاری انجام دهیم؟

در افسردگی غم به لایه‌های عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و رفتار شما به‌وجود می‌آورد. اگر احساس افسردگی دارید، حتما با کمک یک روانشناس متخصص مشکل را ریشه‌یابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ارتباط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.

هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر

به کمک زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید

۸،۰۰۰ تومان


منبع helpguide
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 252 دیدگاه)
  1. M.R می‌گوید

    من همه این مشکلات رو دارم ولی حیف که پدر و ماردم از مشکلات من خبر دار نیستند و این کار هارو انجام نمی دن

  2. زندگے بے معناست می‌گوید

    سلام من یک جوان / نوجوان ۱۸ ساله پسر هستم قبلا زندگی برام تا حدودی خوب بود ، مدرسه میرفتم از اونجا میرفتم شرکت کار میکرم و بعد از کار چند ساعتی رو در باشگاه سپری میکردم و بعد هم میومدم خونه و با خانواده مشغول تلویزیون دیدن میشدیم و این روند ادامه داشت از اونجایی که وضعیت مالی خانواده من خوب نبود من هم از بعد از عید نوروز بیکار شدم و به دلیل نداشتن پایان خدمت دوباره نتونستم برگردم سرکارم و از اونجایی هم که کارم رو از دست دادم دیگه از عهده مخارج باشگاه بر نمی اومدم و این مسئله تاثیر بزرگی در زندگی من داشت و حتی روی نمرات و ارتباطم با خانواده و اطدافیانم گذاشت و من جلوی دیگران و به چشم اونا مثل یک فرد عادی بودم اما در تنهایی هام اصلا مثل یه فرد عادی نبودم الکی گریه میکردم یهویی خود به خودی عصبی میشدم یا هرشب که ساعت تقربیا ۱۱ شب که میخواستم بخوابم اینقدر به پول و آینده فکر میکردم که تا خود صبح خوابم نمیبرد و من قبلا با یک نفر یک کافی نت خدمات کامپیوتری شریک شده بودم که به دلیل کرایه بالای مغازه و فصلی بودن کار مجبور به لغو شراکت شدم و از اون روز تا حالا از طرف خانوادم تحقیر میشم و ناگفته نماند چند صد باری هم فکر خودکشی به سرم زد اما جرعتش رو نداشتم و بعد از یه سرچ کوتاه توی گوگل متوجه افسرگی خود شدم و هنوزهم دچار آن هستم
    و من نسبت به همسن و سالای خودم از دانش و علم بیشتری برخودارم و نسبت به مسائل جامعه تحقیق و آگاهی بیشتری دارم و بنظرم این باعث یکسری مشکلات میشه که افکار من مثل یه فرد ۳۰ الی ۳۵ ساله باشه
    باتشکر

  3. Huh? می‌گوید

    ممنون از مطالبتون..باعث شدن گریم بگیره..خب عام…من فقط خودمم ! با خانواده ام که درکم نمیکنن .. نمیزارن با دوستام ارتباط داشته باشم! نمیزارن برم بیرون .. قرص میخورم ولی صبح بیدار میشم و میبینم زنده موندم حالم از همه چی به هم میخوره ..
    با هرکی هم که تو مدرسه دوست میشم تا یه مدت باهامه و بعدش ترکم میکنه..
    اونا فقط بلدن تا من رو مثل صندوقچه اسرار خودشون ببینن و دلم رو با درد هاشون پر کنن و بعد شادی هاشون رو با کسای دیگه تقسیم کنن!
    رتبه برتر بودم و حالا به زور دارم پاس میکنم درسام رو..در واقع به قانون فوقش یه صفر میگیرم متکی ام!
    من به نویسندگی علاقه زیادی داشتم .. هنوز هم دارم ولی نه مثل سابق..
    من دوست دارم شنیده بشم ..دوست دارم درکم کنن..
    و هر وقت با خانواده ام در این باره صحبت کردم میگن تو هنوز بچه ای و ..
    من دست دو شخص با افکارات پوسیده و مغز هایی که نمیخوان راهشون رو به سمت آبادی بکشن گیر کردم..
    از طرفی توی مدرسه مورد آزار و اذیت توسط معلم هام واقع میشم! چون اون ها رو نا امید کردم بابت درس هام..
    فقط دلم میخواد همه چی تموم بشه برام..
    اگه من جوونم و باید زندگی کنم..پس چرا باید اینطوری باشه! من شومم و اشتباهی وارد این دنیا شدم..
    و میدونم بازم قراره حرف هام خسته کننده باشه..ولی من همچین کسی برای خانواده ام نیستم که براش ارزش قائل بشن و بخوان درمانم کنن..بیشتر خودشون گورم رو میکنن!