چگونه جذبه مدیریتی خود را گسترش دهیم؟
جذبه مدیریتی چیست و چرا مدیران باید از آن بهرهمند باشند؟
اولین بار که محمد رئیسش را در حال صحبت در کنفرانس دید از اینکه چقدر خوب همه چیز را کنترل میکرد متعجب شد. بیشتر از ۱۰۰ نفر در آنجا حضور داشتند، اما با این حال او توانست آرامش و اعتماد به نفس خود را حفظ کند.
اما چیز دیگری هم وجود داشت که همه را بر صندلی میخکوب کرده بود. محمد نمیدانست چه نامی باید بر آن بگذارد، اما میدانست این خصوصیتی مهم برای یک رهبر است. هرچه بود چیزی بود که باعث میشد محمد برای رئیسش احترام زیادی قائل شود.
چیزی که محمد و دیگر اعضای حاضر در کنفرانس را تا این حد تحت تأثیر قرار داده بود «جذبهی مدیریتی» بود. با اینکه شاید این طور به نظر برسد که افراد موفق با یک جاذبهی جادویی به دنیا آمدهاند، اما جاذبهی مدیریتی چیزی است که همه میتوانند آن را یاد بگیرند. در این مقاله، میخواهیم ببینیم شما چطور میتوانید آن را درون خودتان پرورش دهید و باور مردم به قدرت رهبری خود را تقویت کنید.
جذبهی مدیریتی چیست؟
«سیلویا آن هیولِت» (Sylvia Ann Hewlett) در کتاب «Executive Presence» بیان می کند که سه عامل، جذبهی مدیریتی را به وجود میآورند:
- متانت: اینکه چطور رفتار میکنید.
- ارتباط: اینکه چطور صحبت میکنید.
- ظاهر: اینکه چطور به نظر میرسید.
در این مقاله، بیشتر در مورد این سه عامل توضیح خواهیم داد.
هیولت بر این باور است که طرز رفتار شما نشاندهندهی اعتماد به نفس و تواناییتان برای منتقل کردن افکار و ایدههایتان است. او میگوید، این روزها، ما برای رهبرانی ارزش قائلیم که آرام و با اعتماد به نفس هستند، نه آنهایی که از سختگیری برای پیدا کردن دنبالهرو استفاده میکنند.
جذبهی رهبری به معنای حضور داشتن در لحظه و آگاه بودن از نگرانیها و مسائلی که اطرافیان با آنها دست و پنجه نرم میکنند نیز هست. محققان مؤسسهی مدیریتی روفی پارک (Roffey Park) در بریتانیا، به این نتیجه رسیدهاند که در لحظه بودن، به شما کمک میکند تا به قدرتهای فردی خود نیز متصل شوید و این بدین معنی است که باید با خودتان راحت باشید تا بتوانید در کنار دیگران کار کنید و نه یک پله بالاتر از آنها.
وقتی همهی اینها با هم هماهنگ باشند، میتوانید حسی از قدرت ایجاد کنید و تصمیمات را به گونهای اتخاذ کنید که باعث ایجاد اعتماد شود.
مزایای جذبهی مدیریتی
جذبهی مدیریتی داشتن خیلی فراتر از قدرت پیدا کردن و محبوبیت در بین دیگران است. یکی از مهمترین فواید آن این است که در کاهش استرس به شما کمک میکند. مدیرانی که جذبهی مدیریتی دارند و بر لحظه تمرکز میکنند، بهتر میتوانند به روشهای مختلف با انواع چالشها روبهرو شوند. مطالعهی «روفی پارک» نشان میدهد که این مدیران:
- درک و تفکر شفافی دارند.
- از شجاعت بیشتر، قدرت مجاب کردن بهتر و توانایی در کنترل اختلافات برخوردارند.
- تمرکز بیشتری بر اولویتها دارند.
- انرژی و اشتیاق بیشتری دارند.
- آرامتر هستند و بهتر با تغییرات مواجه میشوند.
- اعتماد به نفس بالاتری نسبت به دیدگاههایشان دارند.
چطور جذبهی مدیریتیتان را بهبود ببخشید
همینطور که قبلا اشاره کردیم، جذبهی مدیریتی سه عنصر دارد. متانت، ارتباط و ظاهر. در اینجا، تک تک آنها را بررسی میکنیم و راههایی برای رشد هر کدام از آنها پیشنهاد میدهیم.
۱. متانت
رفتارهای کلیدی زیادی در متانت وجود دارند، از جمله حفظ آرامش در مواقع پُرتنش، قاطع و مصمم بودن، صریح گویی، استفاده از هوش هیجانی و اصیل بودن.
حفظ آرامش در مواقع پُرتنش
هیولِت میگوید، متانت و وقار شما در مواقع رویارویی با مشکلات مشخص میشود. احتمال اینکه در مواجهه با مشکلات اشتباه کنید زیاد است. اما اگر آرام باشید و بتوانید کنترل موقعیت بحرانی را به دست بگیرید و به اشتباهاتتان اعتراف کنید؛ در اصل جذبهی مدیریتی خود را به نمایش گذاشتهاید. اگر رفتار و تفکر صحیح داشته باشید در مواقع رویارویی با شکست میتوانید آرام بمانید و خود را با موقعیت سازگار کنید.
تجربه، معلم خوبی در حفظ آرامش در مواقع پُرتنش است. وقتی با بحرانی مواجه میشوید، میدانید که قدرت و مهارتهای لازم برای کنترل آن موقعیت و پاسخی که به آن میدهید را دارید.
برای اینکه وقتی تحت فشار هستید بتوانید آرامش خود را حفظ کنید، نیاز به اعتماد به نفس دارید و میتوانید به کمک تکنیکهای حفظ آرامش میزان استرستان را مدیریت کنید. این کار همچنین کمک میکند تا به خوبی آماده باشید.
مصمم و قاطع بودن
به عنوان مدیر، شما باید قاطع باشید و بتوانید تصمیم بگیرید. اما مراقب باشید که قاطع بودن را با استبداد یا حتی پرخاشگری اشتباه نگیرید. اگر بدون اینکه به دیگران گوش دهید فقط دستور صادر کنید، کسی به شما احترام نخواهد گذاشت. اعضای تیمتان زمانی به شما احترام میگذارند که به آنها گوش دهید، یاد بگیرید و گزینههایتان را سبک و سنگین کنید، سپس تصمیم بگیرید چه اقدامی انجام دهید.
صریح حرف زدن
همهی ما دربارهی اینکه کارها به چه صورتی باید انجام شوند، نظراتی داریم؛ اما در میان گذاشتن افکار خود با دیگران و در عقیدهی خود راسخ بودن شجاعت میخواهد. بازخورد سازنده دادن، شاید هم برای مدیر و هم اعضای تیم تجربهی خوشایندی نباشد، اما این مهارت مهمی است که باید بیاموزید؛ چون اگر با دقت و احتیاط انجام شود واقعا میتواند عملکرد افراد را بهبود ببخشد.
استفاده از هوش هیجانی
درک اینکه احساساتتان چطور بر روی اطرافیانتان تأثیر میگذارد و در نظر گرفتن نیازها و احساسات دیگران، بخشی از هوش هیجانی شما را تشکیل میدهند و داشتن مهارت خوب در برقراری ارتباط با مردم یکی از عوامل اصلی در جذبهی مدیریتی است. اگر قصد دارید بیشتر در مورد این مبحث بدانید؛ سری به مقالات مربوط به هوش هیجانی سایت چطور بزنید.
محققان دانشگاه هاروارد و استنفورد که تغییرات مدیریتی را در سکوهای نفتیای که دور از ساحل قرار داشتند؛ بررسی میکردند، دریافتند که در آن محیط کاری مردانه، سرسختترین مردها مسئولیت مدیریت را به عهده داشتند و بقیهی افراد از تقاضای کمک یا اعتراف به اشتباهاتشان وحشت داشتند؛ چون از این میترسیدند که ضعیف به نظر برسند. هوش هیجانی پایین در مدیران باعث به وجود آمدن محیطی پر از خصومت و حتی خطرناک شده بود. اما وقتی سازمان تصمیم گرفت که بر امنیت تأکید کند، کارکنان راحتتر میتوانستند حرف خود را بزنند و نرخ سوانح ۸۴ درصد کاهش پیدا کرد.
اصیل بودن
مدیران موفق با برقراری ارتباط با دیگران برای خود احترام به دست میآورند و آنها این کار را با اصیل بودن انجام میدهند. همهی ما دوست داریم که خوب به نظر برسیم، اما دیگران باید «خود واقعیِ شما» را بشناسند. با مطالعهی مقالههای اصالت داشتن و رهبری اصیل میتوانید بیاموزید که چطور خودتان باشید.
با مردم با صداقت صحبت کنید و عقایدتان دربارهی مسائلی که برایتان مهم هستند را با آنها در میان بگذارید. به اشتباهات خود اعتراف کنید، از تقاضای کمک خجالت نکشید و از دیگران برای دستاوردهایشان قدردانی کنید.
۲. ارتباط
ارتباط مؤثر شما را قادر میسازد به بیان عقایدتان بپردازید و با مردم رابطه برقرار کنید. اما اغلب دیده شده که طرز صحبت کردنتان بیشتر از چیزی که میگویید میتواند قانعکننده باشد. مردم جذب اشتیاق و جذبهی شما میشوند. در اینجا تعدادی از عناصر ارتباط خوب را که باعث جذبهی مدیریتی میشوند نام میبریم:
مهارتهای سخنوری
تُن صدایتان، دستور زبان، لهجه و شفافیت بیان همگی باعث انتقال پیام به مخاطب میشوند. اگه تُن صدای شما گوشخراش باشد و با مکث زیاد صحبت کنید، تمرکز افراد بیشتر بر نحوهی صحبت کردنتان جلب میشود تا بر آنچه میگویید. به عنوان مثال، صدای شما در حالتی که استرس دارید بلندتر میشود و شنوندهها این موضوع را متوجه میشوند.
با شرکت در کلاسهای فنبیان، میتوانید کاری کنید که لهجهتان قابل درک شود و سعی کنید قبل از ایراد سخنرانی نوشیدنیای حاوی لیمو و عسل میل کنید تا صدایتان خَش نداشته باشد. سعی کنید در حین صحبت کردن از «آم» یا «آآ» و آواها یا کلماتی که فقط نشاندهندهی مکث هستند و هیچ بار معنایی ندارند، خودداری کنید، چون اینها باعث میشود مخاطبان تصور کنند که شما به خودتان اطمینان ندارید. مقالهی ما به نام داشتن سخنرانی بهتر، راهنماییهایی بیشتری برای بهبود مهارتهایتان در اختیارتان قرار میدهد.
کنترل فضای اتاق
این کار بیشتر به برقراری ارتباط مربوط میشود تا ریاست کردن. به جای اینکه به محض ورود بخواهید کنترل را به دست بگیرید، بهتر است لبخند بزنید، به حرفهای دیگران گوش دهید و افکارتان را با آنها در میان بگذارید. البته نیازی نیست که چیزهایی زیادی را برملا کنید ولی به یاد داشته باشید که همینطور که زمان میگذرد؛ فرصت خود را برای تأثیر خوب گذاشتن در اولین برخورد از دست میدهید.
شما قصد دارید خودتان را به عنوان فردی واقعی و اصیل نشان دهید و ثابت کنید میتوانید اعتماد و احترام دیگران را جلب و آنها را دنبالهروی خود کنید، در عین حال که اقتدار خود را هم حفظ میکنید. به جای اینکه دیگران را با اطلاعات بمباران کنید، از مهارت داستانگویی استفاده کنید، استفاده از کمی طنز هم میتواند دیگران را به شما جلب کند.
قاطعیت
وقتی صحبت از هدایت دیگران میشود، تعادل نکتهای کلیدی است. شما باید نیازهای خود را با شفافیت مطرح کنید و در عین حال به نیازهای دیگران نیز احترام بگذارید. وقتی قاطعیت دارید، منصفانه و با رعایت حس همدردی با دیگران برخورد میکنید. قدرتی که نشان میدهید از اعتماد به نفستان نشأت میگیرد نه از قلدری و ایجاد ترس در دیگران. با مطالعهی مقالهی ما در مورد قاطعیت، بیشتر در این مورد خواهید آموخت.
زبان بدن
طرز نشستن، راهرفتن، لبخند زدن و وارد اتاق شدن، تمامی اینها روشهای برقراری ارتباط هستند و قبل از اینکه حرفی بزنید، دیگران با استفاده از این نشانهها، شخصیت شما را خواهند شناخت. اعتماد به نفس شما خیلی سریع و با طرز دست دادنتان و برقراری ارتباط چشمی مشخص میشود. زبان بدن، انعکاسی از طرز فکر شماست. اعتماد به نفستان در ایستایی و طرز قدم برداشتن خودش را نشان میدهد.
حتما سرتان را بالا بگیرید و شانههایتان را عقب بدهید و سعی کنید آرام و شاد به نظر برسید. سعی کنید این حالت ایستایی را حتی زمانی که وضعیت پُرتنش میشود هم حفظ کنید.
۳. ظاهر
با اینکه اهمیت ظاهر به اندازهی متانت و مهارت برقراری ارتباط نیست، اما میتوانید با حفظ ظاهری خوب، جذبهی خود را حفظ کنید و حتی افزایش دهید. مطالعات هیولِت بر روی مدیران ارشد نشان میدهد که تأثیر ظاهری آراسته خیلی بیشتر از زیبایی ظاهری، جوانی، قد و وزن است. ظاهری تمیز و آراسته داشته باشید تا نشان دهید برای خود و دیگران احترام قائل هستید. در اینجا چند راهنمایی دیگر هم ذکر میکنم:
- ضربالمثلی هست که میگوید: «مردم کتاب را از روی جلدش قضاوت میکنند.» بنابراین، لباسهایی انتخاب کنید که مناسب موقعیت و محیط کاریتان باشند. شاید در خانه با دمپایی روفرشی راه بروید، اما پوشیدن دمپایی در جلسه به این معنی است که افراد حاضر در جلسه شما را جدی نخواهد گرفت. همچنین مراقب لغزشهای فرهنگی در مورد لباس پوشیدن باشید. اگر با افرادی از فرهنگ دیگری کار میکنید، مراقب باشید که لباس پوشیدنتان در فرهنگ آنها توهینآمیز و نامناسب نباشد.
- حتی اگر پوشیدن شلوار جین و تیشرت مناسب باشد، باز هم باید به صورت حرفهای لباس بپوشید و از پوشیدن لباسهای اسپرت خودداری کنید. خانمها نیز باید از انگشترها و دستبندهایی که خیلی به چشم میآیند اجتناب کنند، زیرا حواس مخاطبان را پرت خواهند کرد.
- بیقرار بودن و پوشیدن لباسهایی که برازندهی شما نیستند باعث حواس پرتی میشوند. حتی ممکن است حواس خودتان هم پرت شود و در نتیجه اعتماد به نفستان را از دست بدهید. اگر فکر میکنید در لباسی احساس راحتی نمیکنید، آن را نپوشید.
- ممکن است شما هم مانند خیلی از افراد تخصصی در زمینهی مُد و لباس نداشته باشید. در این صورت، میتوانید از فرد متخصصی مشاوره بگیرید.
این مجموعه حاصل تجربیات اساتید هاروارد است که هر یک، از کارآفرینان و مشاوران بزرگ در دنیا هستند.