کتاب غزل روزگار ما؛ آینه تمام‌نمای غزل دهه ۸۰

0

شناسنامه‌ی کتاب

  • عنوان کتاب: غزل روزگار ما (پازل شعر امروز)
  • گردآورنده: سید احمد حسینی
  • سال انتشار: ۱۳۹۱

درباره‌ی کتاب

اگر قلب‌تان برای خواندن شعر می‌تپد، ما این کتاب را به شما معرفی می‌کنیم: غزل روزگار ما!

اگر جریان شعر امروز را بنابه علایق خودتان به شعر و حال‌هوایی شاعرانه دنبال می‌کنید، باید بدانید که کتاب‌های مجموعه‌ای، شناخت نسبتا خوبی از شاعران و جریان‌های شعری به ما می‌دهند. با خواندن این کتاب‌ها می‌توانید سبک و شاعر موردعلاقه خود را پیدا و بعدها مجموعه‌ی آثار و اشعار دل‌خواه‌تان را به‌طور تخصصی‌تری دنبال کنید. درواقع چنین کتاب‌هایی همچون نقشه‌ی راه به شما کمک می‌کند تا آنچه را که خوشایندتان است، بیابید.

کتاب غزل روزگار ما مجموعه‌ی غزلی از شاعران معاصران است که سید احمد حسینی آن را گردآوری و انتخاب کرده است. سیداحمد حسینی که خود دستی در شعر دارد، چندین مجموعه‌ی شعر با عنوان‌های «چسبی به نام زخم»، «احمدشاه»، «ساراییسم» و… به چاپ رسانده است. «کتاب غزل روزگار ما»، مجموعه‌ی شعری جامع برای همه‌ی سلایق شعری است. دوستداران شعر و غزل معاصر می‌توانند در این مجموعه غزل‌های نئوکلاسیک، مدرن، پست‌مدرن و غزل‌متن را در شب‌هایی که دل‌شان حال و هوای شعر دارد، آرام زیر لب زمزمه کنند. شاعران این مجموعه عموما شاعران دهه‌ی هشتاد هستند که شعرها و مجموعه‌ی اشعار آن‌ها با استقبال زیادی مواجه شده است. در فهرست کتاب، نام شاعرانی که از آن‌ها شعری در این مجموعه آمده به‌ترتیب حروف الفبا آورده شده است که مخاطب بتواند به‌راحتی و با نگاهی به فهرست، شاعران موردعلاقه‌ی خود را بیابد و شعر آن‌ها را بخواند. این کتاب ۳۱۰ صفحه‌ای به تمام عاشقان شعر پارسی تقدیم شده است.

رونیکس

آیا این کتاب برای شماست؟

چه مخاطب اصلی شعر باشید، چه از روی تفنن شعر را دنبال می‌کنید، خواندن کتاب غزل روزگار ما می‌تواند تجربه‌ی خوشایندی باشد. ازآنجایی‌که تنوع غزل‌ها و مضامین شاعرانه در این کتاب زیاد است، شما می‌توانید با ورق‌زدن کتاب، همان شعری را بیابید و زمزمه کنید که متناسب با حال‌وهوای آن روز یا آن لحظه‌ی شماست. این کتاب علاوه‌بر اینکه شما را با جریان شعر دهه هشتاد آشنا می‌کند، آینه‌ی تمام‌نمای افکار، اندیشه‌ها و دغدغه‌های شاعران نسل جوان است.

در حاشیه:

غزلی از این کتاب:

خبـــــر بــــــه دورترین نقطه‌ی جهان برسد

نخواست او به منِ خسته بــی‌گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت

کسی کــــــه سهم تو باشد به دیگران برسد

چه می‌کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر

بـــه‌راحتی کسی از راه نـاگهـــــــان برسد…

رهــــــا کنی بــــــرود از دلت جــدا بـــــاشد

به آن کـــه دوست‌تَرَش داشته به آن برسد

رهـــــــا کنی بروند و دو تا پرنده شوند

خبر بـــه دورترین نقطه‌ی جهان برسد

گلایـــه‌اي نکنی بغض خـویش را بخــــــوري

که هق! هق!… تو مبادا به گوش‌شان برسد

خدا کند کــه… نه! نفرین نمی‌کنم… نکند

به او کـــــــه عاشق او بوده‌ام زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند کــه فقط زود آن زمان برسد

سروده: نجمه زارع

تهیه شده در chetor
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.