چطور با افراد دغل‌کار و حقه‌باز برخورد کنیم؟

32

پایان یک روزِ کاریِ سخت است و سارا مشتاق است که زودتر به خانه برود و عصر را در کنار خانواده‌اش بگذراند. ناگهان، رئیسش شادی وارد دفتر می‌شود، می‌نشیند و آه می‌کشد.

شادی می‌گوید: «امروز خیلی زود گذشت، مادرم تازه به تهران رسیده ولی انگار من مجبورم تا شب کار کنم، چون باید گزارش این فصل رو تمام کنم. خیلی حیف شد، چون میزی در رستوران رزرو کرده بودم و متأسفانه مادرم هم زیاد نمی‌ماند و باید زود برگردد».

رونیکس

سارا می‌داند که این نشانه‌ی خوبی نیست و معذب می‌شود و می‌گوید: «چه بد!»

شادی ادامه می‌دهد: «دفعه‌ی قبل که تو مسئول گزارش‌ بودی، آن را در عرض چند ساعت تمام کردی». سپس به جلو خم می‌شود و خودش را به سارا نزدیک‌تر می‌کند. «اوه، راستی حالا که اومدم اینجا، می‌خواستم بگم هفته‌ی آینده با مدیر منابع انسانی جلسه دارم و می‌خواهم اگر امکانش باشد برای تو تقاضای اضافه حقوق کنم.»

«وای ممنون شادی! فکر می‌کنم بتوانم گزارش را برایت تمام کنم».

در این مثال، به خوبی واضح است که شادی زیرکانه سارا را وادار کرده تا کاری را که می‌‌خواهد انجام بدهد. معمولا، این کار، به صورت غافلگیرانه احساسات ما را درگیر می‌کند و غیرمستقیم به ما صدمه وارد می‌کند و متأسفانه همیشه تشخیص آن ساده نیست.

در این مقاله، ما با جزئیات، این مقوله را بررسی می‌کنیم و به این می‌پردازیم که چطور می‌توانیم با افرادی که قصد دارند موذیانه و با زیرکی رفتار ما را کنترل و ذهن‌مان را دست‌کاری کنند برخورد کنیم.

دغل‌کاری چیست؟

مطابق نظریه‌ی پروفسور لِن باوِرز (Professor Len Bowers)، دغل‌کاری زمانی اتفاق می‌افتد که فردی با استفاده از فریب، زورگویی، حقه‌بازی یا ایجاد ترس چیزی که می‌خواهد را از دیگران به دست می‌آورد یا آنها را وادار می‌کند کاری که می‌خواهد را انجام بدهند.

این کار با نفوذ اجتماعی و تأثیرگذاری تفاوت دارد، چون افراد دغل‌کار و حقه‌باز فقط به فکر منافع خود هستند. آنها به نیازهای دیگران اهمیتی نمی‌دهند. وقتی منصفانه بر روی افراد تأثیر می‌گذارید، از آنها فقط برای رسیدن به اهداف خود استفاده نمی‌کنید، بلکه در حالی که به نیازها و خواسته‌هایشان احترام می‌گذارید، آنها را متقاعد می‌کنید که از دید شما به مسائل نگاه کنند.

چرا بعضی از افراد حقه بازی می‌کنند؟

دلایل زیادی وجود دارد که باعث می‌شود افراد دغل‌کار و حقه‌باز شوند. معمولا، شاید آنها مهارت‌ها یا اعتماد‌به‌نفس لازم برای متقاعد کردن منطقیِ مردم را ندارند و در نتیجه از تدابیر پنهانی و موذیانه برای به‌دست آوردن چیزهایی که می‌خواهند استفاده می‌کنند.

با این حال، گاهی دلایل و انگیزه‌های پیچیده‌تری برای این رفتار آنها وجود دارد. دکتر هریت بی. بریکر در کتابی به نام «چه کسی شما را هدایت می‌کند؟ چطور می‌توانیم چرخه‌ی دستکاری ذهنی را شکسته و دوباره کنترل ذهن خود را به دست آوریم؟» که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، به این نتیجه رسید که افراد دغل‌کار:

  • حاضرند حتی با زیر پا گذاشتن منافع دیگران، به منافع شخصی خود برسند.
  • نیاز دارند که در رابطه‌هایشان، قدرت و دست بالا را داشته باشند. (این احتمالا از عزت نفس پایین ناشی می‌شود.)
  • دوست دارند همه چیز، از محیط اطراف گرفته تا اعمال دیگران، را تحت کنترل بگیرند. وقتی این کنترل از آنها گرفته می‌شود، احتمال دارد عصبی شوند.

شناسایی یک فرد دغل‌کار

افراد دغل‌کار اغلب باهوش هستند و به خوبی می‌توانند از اندکی خشونت برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. آنها به شدت در فریب‌کاری مهارت دارند، به همین دلیل احتمالا تشخیص این رفتار در آنها در نگاه اول آسان نیست.

پرفسور باوِرز، بیشتر از ۱۰۰ مصاحبه با پرستاران پزشکی قانونی (پرستارانی که مسئول رسیدگی به قربانیانی هستند که در معرض ضربه‌های روحی عمدی یا غیرعمدی قرار گرفته‌اند) انجام داد و فهرستی از ۵ خصیصه‌ی اصلی افراد دغل‌کار را تهیه کرد:

  1. با زور متقاعد کردن: افراد دغل‌کار ممکن است از رشوه یا پیشنهاد هدیه و پاداش برای رسیدن به هدف‌شان استفاده کنند. همچنین به مردم زور می‌گویند. این زورگویی می‌تواند شامل تهدید کردن جسمی، احساسی یا شفاهی باشد.
  2. شرطی کردن: افراد دغل‌کار ممکن است فردی را با چرب‌زبانی، صمیمی شدن یا برانگیختن حس همدردی، شرطی کنند تا با آنها وارد رابطه شوند تا بعد در آینده چیزهایی را که می‌خواهند از آنها به دست بیاورند.
  3. استفاده‌ی نادرست از قدرت: احتمال دارد آنها از سلسله مراتب یا ساختار قدرت استفاده کنند تا به موقعیت کسانی که می‌خواهند کنترل کنند آسیب برسانند.
  4. تقلب: افراد دغل‌کار ممکن است به مردم دروغ بگویند، آنها را فریب بدهند یا از اعتمادشان سوءِاستفاده کنند.
  5. درگیری: ممکن است در بین افراد درگیری ایجاد کنند. آنها معمولا از نقطه ضعف‌ها و مشاجره‌ها برای اختلاف انداختن بین اعضای گروه استفاده می‌کنند.

دکنر جورج کی. سیمون (George K. Simon) در کتاب “In Sheep’s Clothing” که در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید، چند خصوصیت دیگر به این فهرست اضافه کرد:

  • دروغ گفتن از طریق پنهان کاری: افراد حقه‌باز ممکن است بخش مهمی از حقیقت را پنهان کنند.
  • منحرف کردن توجه: آنها طوری موضوع را عوض می‌کنند تا از موضوع مورد بحث یا پاسخ دادن به سؤالات طفره بروند.
  • انکار: افراد دغل‌کار معمولا زیر بار اینکه کار اشتباهی انجام داده‌اند نمی‌روند.
  • توجیه منطقی: آنها سعی می‌کنند دلایل رفتارشان را توضیح داده و به هر طریقی توجیه کنند.
  • کم‌اهمیت جلوه دادن: این خصوصیت، ترکیبی است از انکار و توجیه. افراد حقه‌باز، سعی می‌کنند نگرانی دیگران از رفتارشان را بی‌اهمیت جلوه دهند.
  • گناه: افراد حقه‌باز معمولا سعی می‌کنند با دادن حس گناه یا عذاب وجدان به افراد، آنها را وادار به انجام کارهایی کنند که می‌خواهند. این تاکتیک ممکن است به صورت منفعل انجام شود، مثلا استفاده از زبان بدن یا تُن صدا یا ادعای علنی، مثلا چیزهایی می‌گویند که باعث می‌شود به دیگران حس بدی دست بدهد.
  • شرمگین کردن: آنها معمولا از طعنه و کنایه برای افزایش قدرت‌شان بر قربانی استفاده می‌کنند.
  • نقش قربانی را بازی کردن: گاهی وقت‌ها سعی می‌کنند احساس ترحم دیگران را نسبت به خود تحریک کنند تا چیزی را که از آنها می‌خواهند به دست بیاورند.
نکته:
بعضی از افراد ممکن است به صورت ناخودآگاه از این تدابیر استفاده کنند، مخصوصا وقتی متوجه شوند که با این روش به چیزهایی که می‌خواهند می‌رسند.

چطور با افراد دغل‌کار برخورد کنیم

قربانیِ افراد دغل‌کار شدن، معمولا ناراحت‌کننده است و از نظر احساسی انسان را تخلیه می‌کند، خصوصا اگر این موضوع تکرار شود. از این پنج استراتژی استفاده کنید تا بتوانید در مقابل موذی‌گری این گونه افراد ایستادگی کنید:

۱. نقاط ضعف خودتان را شناسایی کنید

افراد فریب‌کار معمولا در خواندن ذهن افراد به شدت مهارت دارند. آنها به دنبال نقاط ضعف خاصی می‌روند که بتوانند از آنها سوءِاستفاده کنند.

دکتر سیمون یک سری از خصوصیات شخصیتی را که باعث می‌شوند بعضی‌ها قربانی افراد فریب‌کار شوند شناسایی کرده است:

  • داشتن میل شدید به خشنود کردن دیگران، بدون توجه به نیازها و خواسته‌های خودشان.
  • باور نمی‌کنند که دیگران ممکن است عمدا آنها را فریب داده یا به آنها آسیب برسانند.
  • دلایلی برای توجیه رفتار بد دیگران پیدا می‌کنند.
  • عزن نفس و اعتمادبه‌نفس پایینی دارند.
  • از نظر احساسی به دیگران وابسته هستند.

آیا شما یکی از این خصوصیات را دارید؟ اگر این‌طور است، به این فکر کنید که چطور می‌توانید با این خصوصیات مقابله کنید. به عنوان مثال، می‌توانید اعتمادبه‌نفس‌تان را افزایش دهید یا مرکز کنترل درونی‌تان را تقویت کنید، تا توانایی‌های خود را باور کنید و بتوانید کنترل زندگی‌تان را به دست بگیرید.

۲. جلوی افرادی را که پتانسیل رفتار موذیانه دارند بگیرید

شناسایی افرادی که تمایل به کنترل دیگران دارند، بسیار مهم است. اولین قدم برای اجتناب از کنترل شدن توسط این افراد شناخت آنهاست.

به دنبال خصوصیاتی که در بالا به آنها اشاره کردیم باشید و همچنین مراقب افرادی باشید که:

  • همیشه می‌خواهند حرف‌شان را به کُرسی بنشانند.
  • جواب «نه» را نمی‌پذیرند.
  • برای موفق شدن دست به هر کاری می‌زنند.
  • برای رفتارهای مخرب‌شان بهانه می‌آورند.
  • دائما کاری می‌کنند که شما احساس گناه کنید.
  • با افراد مختلف رفتارهای متفاوتی دارند و برای رسیدن به اهداف‌شان نقاب‌های مختلف به چهره می‌زنند.

شاید نتوانید کاملا از این گونه افراد دوری کنید، اما می‌توانید وقتی با آنها هستید از خودتان محافظت کنید.

همچنین سعی کنید به افرادی که به نظرتان فریبکار می‌آیند گوش کرده و به رفتارهایشان دقت کنید. همچنین می‌توانید با دقت به حرف‌ها و رفتارشان، همین‌طور حرف‌هایی که نمی‌زنند و کارهایی که انجام نمی‌دهند، تدابیرشان را یاد بگیرید. وقتی سلاح‌ها و استراتژی‌هایی را که استفاده می‌کنند شناختید، بهتر می‌توانید با آنها مقابله کنید.

۳. قاطع باشید

وقتی شک می‌کنید که فردی سعی دارد شما را کنترل کند، قاطع باشید. این یعنی باید در حالی که به نیازهای او احترام می‌گذارید، از منافع خودتان هم دفاع کنید.

ابتدا، سعی کنید دید آن فرد را از زندگی درک کنید. سپس، نیازهایتان را مستقیما بیان کنید، وقتی چیزهایی که می‌خواهید را با صراحت و دقت بیان می‌کنید، قدرت و اعتمادبه‌نفس‌تان را به نمایش می‌گذارید.

رو راست باشید و از موضع‌تان کوتاه نیایید. برای اجتناب از اتهامات و کلی‌نگری از ضمیر اول شخص مفرد استفاده کنید. به عنوان مثال، به جای اینکه بگویید: «تو داری از من سوءِاستفاده می‌کنی.» بگویید: «اگر این کار را انجام دهم، احساس می‌کنم مورد سوءِاستفاده قرار گرفته‌ام.»

معمولا وقتی با افراد دغل‌کار برخورد می‌شود، سعی می‌کنند موضوع را عوض کرده یا از تدابیر دیگری استفاده کنند. مثلا، اگر تقاضای آنها را رد کنید، پیشنهاد می‌دهند که در زمانی دیگر، جلسه‌ای برای بحث بیشتر در مورد آن داشته باشید.

نکته۱:
وقتی کسی قصد سوءِاستفاده از شما را دارد، خصوصا زمانی که این کار برای او تبدیل به عادت شده است، عصبانی یا ناراحت شدن و حالت تدافعی به خود گرفتن خیلی آسان است. بیاموزید که چطور احساسات‌تان را مدیریت کنید تا بتوانید قاطعانه نظرات خود را بیان کنید.
نکته۲:
در آن لحظه، تشخیص اینکه، آن فرد قصد سوء‌ِاستفاده و کنترل شما را دارد، دشوار است. اگر شک دارید، از او بخواهید که کمی وقت برای بیشتر فکر کردن به شما بدهد تا بتوانید پاسخی پیدا کنید.

۴. محدودیت‌های فردی تعیین کنید

به این فکر کنید که چه نوع رفتاری را می‌توانید از دیگران بپذیرید. مشخص کردن مرزهایی مانند این شما را قادر می‌سازد وقتی دیگران به شما نیاز دارند به آنها کمک کنید، اما اجازه ندهید که از شما سوءِاستفاده کنند.

به این فکر کنید که در گذشته چطور مورد سوءِاستفاده‌ی بعضی از افراد قرار گرفتید و اینکه آنها در نهایت از شما چه می‌خواستند. آیا باز هم حاضر هستید چنین رفتارهایی را تحمل کنید؟

داشتن یک دفتر خاطرات که در آن افکارتان را یادداشت می‌کنید، می‌تواند مفید باشد. نوشتن مرزهایی که برای خود تعیین می‌کنید، به شما کمک می‌کند بهتر به موقعیت فکر کنید، مرزهایتان را در ذهن‌تان مستحکم‌تر کرده و به احساسات‌تان شکل دهید.

۵. تمرکز کنید

وقتی از خودتان دفاع می‌کنید، افراد دغل‌کار، ممکن است از تدابیر انحرافی برای گیج کردن‌ شما یا تضعیف اراده‌تان استفاده کنند. اجازه ندهید حواس‌تان را پرت کنند. تمرکز خود را بر هدفی که دارید از دست ندهید.

مقابله با دغل‌کاری

اگر فردی موذی در تیم‌تان هست، باید با این رفتار آنها مقابله کنید، خصوصا اگر روی افراد و عملکرد تیم‌تان تأثیر منفی می‌گذارد.

وقتی این کار را انجام می‌دهید، به احتمال زیاد رفتار آنها را نادیده می‌گیرید که این باعث عصبانیت‌شان می‌شود. احتمال دارد آنها بخواهند تقصیرها را به گردن شما یا فرد دیگری بیندازند، یا رفتارشان را توجیه کنند. مهارت‌های حل کردن مشاجره را تمرین کنید تا بتوانید موقعیت‌های این چنینی را به طور مؤثر مدیریت کرده و با استفاده از نمایش بازی کردن، مکالمه‌ای را که می‌خواهید با آنها داشته باشید، تمرین کنید. قبل از اینکه با آنها مقابله کنید باید رفتارهایی که مشاهده کرده‌اید را به دقت بررسی کنید.

با آنها خصوصی صحبت کنید. شاید ندانند که رفتار آنها چه تأثیری بر اطرافیان‌شان دارد، پس با احتیاط وارد این مبحث شوید.

به وضوح درباره‌ی اینکه چطور به تیم آسیب می‌رسانند توضیح دهید و از ضمیر «من» به جای «تو» استفاده کنید تا تأثیر رفتار آنها بر دیگران را به خوبی نشان دهید. به عنوان مثال، به جای اینکه بگویید: «تو خیلی کلک هستی»، می‌توانید بگویید: «وقتی دیگران را این‌طوری تهدید می‌کنی، من احساس معذب بودن می‌کنم.» سپس، به وضوح به آنها بفهمانید که باید رفتارشان را تغییر دهند.

همچنین، مطمئن شوید که پشتیبانی و منابع لازم برای تغییر رفتار خود را دارند. به عنوان مثال، شاید باید تمرین کنند تا بتوانند به صورت اخلاقی و درست از قدرت و نفوذ خود استفاده کنند، یا شاید نیاز به هدایت‌ مؤثری دارند تا بتواند به آنها در شناخت دلایل ناخودآگاهی که باعث این رفتار شده کمک کند. اگر حس می‌کنید لازم است، شاید بد نباشد آنها را تشویق کنید تا از روانشناس حرفه‌ای کمک بگیرند.

نکاتی که کارمندان معمولی از آن بی‌خبرند. آداب معاشرت صحیح در محیط کار چگونه است؟ چطور از آسیب‌های پشت‌میزنشینی نجات پیدا کنیم؟
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 32 دیدگاه)
  1. محمد می‌گوید

    س.من در باربری کار میکنم ولی مشکل من اینه که آقای رئیس بارهای بسیار خوب رو فقط به دوستان خودش پیشنهاد میده و کارهای سخت رو به بقیه باید چه طور برخوردی باریس بشه که قانع بشه کارش اشتباهه البته آدم تا حدودی منطقی هست ، بیشتر روش ها رو بکار گرفتم ولی اون با گفتن اینکه به دوستانش مدیونه تغییری در کارش نیست !؟

    1. محسن محمدبیگی می‌گوید

      ما از شرایط شما مطلع نیستیم دوست عزیز، اما گاهی هم پیش می‌آد که از دست آدم کاری برای تغییر برنمی‌آد.

  2. امیر می‌گوید

    کلید خانه را از خواهرش گرفت ( منظور این نیست که خواهرش کلید را داده خودش گرفت مثل این که کلید خانه مادرش را گرفته ) هر زمان که بخواهد از شبانه روز بدون‌هیچ تماس قبلی درب را باز می کند و داخل می‌شود ، اتاقی در اختیار دارد این در حالی است که خانه ما ۳ اتاق دارد و من ۲ فرزند دارم ، بچه ها باید در یک اتاق باشند و من و زنم در یک اتاق ، تمام راه ها را امتحان کردم ، صحبت با دلیل م منطق ، بحث و داد وبیداد ….. هیچ فایده نداشت ازدواج کرد جدا شد حالا هفته ای دو روز بچه را هم می آورد ، در خانه هیچ کاری انجام نمیدهد ، حتی بشقاب غذا خود را تمیز نمیکند ، تصور کنید من با ۱۵ سال بزرگ‌تر بودن باید توالت کثیف اتاق او را تمیز کنم ، ، بابت مخارج زندگی برق ، آب و گاز هیچ کمکی نمیکند ، در زمام حمام‌رفتن بیشتر از نیم ساعت شیر آب باز است ، چراغ را در روز روشن می‌کند و خاموش نمیکند ، چندین بار شد که هیچ کس خانه نبوده و به خانه برگشتم درب خانه را باز گذاشته و قفل نکرده بود ، معجزه بود که دزد خانه را خالی نکرد ، حتی پول دسته از خواهرش گرفته و پس نمیدهد ، چه می‌توانم انجام دهم ؟ اتاق من و زنم نزدیک به اتاق بچه ها است ، حتی می‌توانم هر چند ماه با زن‌خودو‌رابطه داشته داشته باشم و این شرایط رابطه من و زنم را علاوه بر بد اخلاقی من که در نتیجه فشار فکری و روانی شرایط زندگی است را بدتر کرده تنها جواب زنم در این شرایط تنها یک‌جمله است که برادرم است حتی برای تو او را بیرون‌نمیکنم ، حتی خاطر نیست به او بگوید که حداقل کارهای خودت را انجام بده

  3. الهام می‌گوید

    منم یه بار دبیری که خیلی دوست داشتم برو بجام مراقبت ونظارت برامتحان من مشکلی برام پیش اومده، من ساده هم چون دوسش داشتم رفتم، بعد فهمیدم رفته یه جای دیگه برا خودش کسب درآمد کنه که قضیش مفصله. هیچ چیز نمی تونه احساس واعتمادی که تخریب شده رو ترمیم کنه هیچ چیز هیچ وقت نمی بخشمش😭