کتاب بوف کور اثر صادق هدایت؛ داستانی فراواقعی از چالشهای ذهنی یک راوی
صادق هدایت نامی آشنا در عرصهی ادبیات معاصر ایران است که همگی او را با کتاب بوف کور میشناسیم. رمان بوف کور از نظر منتقدان رمانی نو است که شیوهی داستاننویسیِ مدرن را وارد ادبیات داستانی ایران کرد. درادامه با ما همراه باشید تا دربارهی این رمان درخشان و سوررئال بیشتر بدانیم.
شناسنامهی کتاب
- عنوان اصلی: بوف کور
- نویسنده: صادق هدایت
- تعداد صفحات: ۱۱۲ صفحه
«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد.»
صادق هدایت
همهی ما بارها و بارها جملهی بالا را از زبان افراد مختلف و در موقعیتهای گوناگونی شنیدهایم. جملهی معروف بالا، جملهی آغازین رمانِ معروف بوف کور، نوشتهی صادق هدایت است.
صادق هدایت نامی آشنا برای اهالی ادبیات است. این روزها بهلطف شبکههای اجتماعی و استقبال از گزیدههای کتاب و جملات قصار، نام این نویسنده، بیشتر از قبل به چشم ما میآید و دربارهی او میشنویم.
صادق هدایت، نویسنده و روشنفکر ایرانی، کتاب بوف کور را نخستین بار در سال ۱۳۱۵ خورشیدی (۱۹۳۷ میلادی) در بمبئی منتشر کرد. در سال ۱۳۲۰ نیز شرایط چاپ این کتاب در ایران فراهم شد. در همین سال، روزنامهی ایران این کتاب را بهصورت پاورقی منتشر کرد.
بوف کور مهمترین و شناختهشدهترین اثر هدایت است که به زبانهای مختلفی ترجمه شده و نظر منتقدان زیادی را به خودش جلب کرده است. برخی از منتقدان ادبی نیز این کتاب را سرآغاز داستاننویسی نوین در ایران میدانند، زیرا شیوهی روایت نویسنده در این کتاب متفاوتتر با آثار پیشین خود است. این کتاب بهدلیل وجود نمادها و فضای فراواقعی آن که در اصطلاح ادبی به آن سوررئال میگویند، از منظرهای مختلفی همچون روانشناسی، جامعهشناسی و… نیز مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است.
این داستان که حالتی چرخشی و دایرهوار دارد، از زبان اول شخص و در دو بخش روایت میشود.
در بخش اول، راوی نقاشی منزوی و تنهاست که به نقاشی کشیدن روی قلمدان مشغول است. او همیشه طرحی یکسان و مشابه را روی قلمدانها طراحی میکند: دختری با لباس سیاه که شاخهای گل نیلوفر آبی را به طرف پیرمردی گرفته است. روزی، راوی داستان از سوراخ دیوار خانهاش منظرهای عجیب را میبیند: در بیابان نزدیک خانهاش پیرمردی قوزکرده، زیر درخت سروی نشسته و دختر جوانی گل نیلوفر کبودی را به سوی او گرفته است.
در بخش دوم نیز که کاملا در ارتباط با بخش رویاگونهی اول است، راوی داستان زندگیاش را برای سایهاش مینویسد.
دیگران درباره بوف کور چه میگویند؟
این کتاب بهدلیل روایت و ساختار متفاوتی که دارد، مورد توجه نویسندگان و منتقدان غربی نیز قرار گرفته است. آندره بروتون، مؤسس جنبش فراواقعگرایی در فرانسه، بوف کور را جزو بیست کتاب شاهکار سدهٔ بیستم میلادی دانسته است. همچنین هنری میلر، نویسندهی معاصر آمریکایی، درباره آن گفتهاست: «بوف کور هدایت کتابی است که من آرزو دارم روزی نظیر آن را بنویسم. مانند این داستان در هیچ زبانی ندیدهام. آن را واقعاً دوست دارم.»
این کتاب برای چه کسانی است؟
خواندن کتاب بوف کور بر اهالی ادبیات و علاقهمندان به کتاب و رمان توصیه میشود، اما لازم است برای فهم منظور نویسنده و دریافت معنای و نمادهای داستان، حتما نقدهای مربوط به این کتاب نیز خوانده شود. اگر علاقهمند به شنیدن کتاب صوتی بوف کور هستید، میتوانید همین الآن آن را تهیه کنید.
بخشهایی از کتاب
در این دنیای پست پر از فقر و مکنت، برای نخستین بار گمان کردم که در زندگی من یک شعاع آفتاب درخشید، اما افسوس این شعاع آفتاب نبود، بلکه فقط یک پرتو گذرنده، یک ستاره پرنده بود که بهصورت یک زن یا فرشته به من تجلی کرد و در روشنایی آن یک لحظه، فقط یک ثانیه همه بدبختیهای زندگی خودم را دیدم و به عظمت و شکوه آن پی بردم و بعد این پرتو در گرداب تاریکی که باید ناپدید بشود دوباره ناپدید شد؛ نه، نتوانستم این پرتو گذرنده را برای خودم نگه دارم.
در چشمهای سیاهش شب ابدی و تاریکی متراکمی را که جستوجو میکردم، پیدا کردم و در سیاهی مهیب افسونگر آن غوطهور شدم. مثل این بود که قوهای را از درون وجودم بیرون میکشند، زمین زیر پایم میلرزید و اگر زمین خورده بودم یک کیف ناگفتنی کرده بودم.
سلام یخورده کتاب های اسلامی خوبی معرفی کنید که زندگی دنیا و آخرتمون رو درست کنه چیه این کتابای پوچ گرارو تبلیغ میکنید،سایتتون یکم مشکوکه!