کتاب وداع با اسلحه؛ روایت ارنست همینگوی از جنگ جهانی اول
از جنگ بهاندازهٔ تمام آدمهایی که به کشتن داده، تمام زندگیهایی که نابود کرده، همهٔ ویرانیهایی که به بار آورده و تمام آرزوهایی که بر باد داده میتوان داستان نوشت. فرقی هم ندارد که چند سال از آن گذشته است یا در کجای کرهٔزمین رخ داده است. جنگ تأثیری عمیق بر ما دارد و این تأثیر تا پایان عمر دوام مییابد، حتی اگر تجربۀ ما از جنگ محدود به شنیدههایمان باشد. «کتاب وداع با اسلحه» یک داستان جنگ از دل جنگ جهانی اول است و از زندگیِ نویسندۀ آن، ارنست همینگوی، تأثیر پذیرفته است. همراه ما باشید. در این مطلب شما را با این کتاب بیشتر آشنا میکنیم.
شناسنامه کتاب
- عنوان: وداع با اسلحه
- نویسنده: ارنست همینگوی
- تعداد صفحات: ۲۰۰
خرید کتاب وداع با اسلحه از دیجیکالا
درباره کتاب وداع با اسلحه
داستان «وداع با اسلحه» از یک روز عادی در جنگ جهانی اول در جبههٔ ایتالیا آغاز میشود و کمکم روزمرگیهای افسری آمریکایی را روایت میکند که در بخش پزشکی و آمبولانسها مشغول به خدمت است. پس از آنکه این افسر مجروح میشود، داستان از جبهۀ جنگ به بیمارستانی میرود که او در آنجا بستری است.
علاقۀ این افسر آمریکایی به یک پرستار انگلیسی قسمت عاشقانهٔ داستان است که بر جذابیتهای آن افزوده است. اگرچه شخصیتهای داستان و ماجرا واقعیت ندارند، اما همگی بازتابی از تجربهٔ شخصی نویسنده از حضور در جبهۀ جنگاند.
توصیفهای دقیق و بجایی که نویسنده از فضای جبهه، بیمارستانها و حالوهوای سربازان ارائه میدهد بر ارزش این کتاب افزوده است.
بیزاری از جنگ و البته بیهودهبودن آن در مقایسه با ویرانیهایی که به بار میآورد از دیگر باورهایی است که نویسنده در لابهلای داستانش از آنها سخن میگوید.
فصلبندی کتاب تحت عنوان خاصی صورت نگرفته و تنها میتوان گفت داستان ازنظرِ زمانی به زمان جبهه، بیمارستان و بهبودی از جراحت جنگی دستهبندی میشود.
درباره نویسنده
ارنست همینگوی متولد ۱۸۹۹ در روستای اوک پارک در ایالت ایلینوی به دنیا آمد، پدرش پزشک و مادرش معلم پیانو بود. او نوشتن و روزنامهنگاری را بهشکلِ جدی از ۱۸سالگی آغاز کرد و یک سال بعد، زمانی که ۱۹ سال داشت، برای اعزام به جنگ جهانی اول داوطلب شد.
او بهعنوانِ رانندۀ آمبولانس در جبههٔ ایتالیا مشغول به خدمت شد. در همین جنگ بهشدت از ناحیۀ پا زخمی شد و مدتی طولانی در بیمارستان بستری بود. «کتاب وداع با اسلحه» الهامگرفته از تجربهٔ همان روزهاست.
همینگوی بهخاطرِ مهارتش در شخصیتپردازی، روایت رویدادها و اثر معروفش «پیرمرد و دریا» در سال ۱۹۵۴ موفق به دریافت نوبل ادبیات شد.
آیا این کتاب برای شماست؟
اگر به مطالعهٔ داستانهایی علاقه دارید که تحتتأثیر رویداد تاریخی خاصی هستند، خواندن «کتاب وداع با اسلحه» خالی از لطف نخواهد بود. این داستان روایت زندگی یک افسر آمریکایی در جنگ جهانی اول است و با خواندن آن میتوانیم جنگ، بهویژه جنگ جهانی اول، را از نگاه ارنست همینگوی (نویسندهٔ بنام آمریکایی که اتفاقا خودِ او هم تجربهٔ حضور در این جنگ را داشته است) ببینیم و تجربه کنیم.
بخشهایی از کتاب وداع با اسلحه
بهتر است دیگر دربارهٔ جنگ حرف نزنیم. اگر یک طرف دست از جنگ بکشد که جنگ تمام نمیشود. اگر ما عقبنشینی کنیم، تازه بدتر هم خواهد شد.
پاسینی با لحنی جدی در پاسخ به من گفت: «بدتر از این نخواهد شد. هیچچیز بدتر از جنگ نیست».
گفتم: «شکست بدتر است».
[…]
پاسینی گفت: «آقا! میبینم که اجازه میدهید حرف بزنیم. پس گوش کنید! هیچچیز بدتر از جنگ نیست. ما که در آمبولانس هستیم هرگز نمیتوانیم متوجه شویم که جنگ تا چه اندازه نفرتآور است. زمانی مردم میفهمند که دیگر نمیتوانند جلوی آن را بگیرند؛ چون دیوانه میشوند. برخی هم هرگز نمیفهمند. بعضیها هم از افسرانشان میترسند. باوجودِ همهٔ اینها جنگ میکنند».
گفتم: «میدانم بد است اما باید تمامش کنیم».
گفت: «تمام نمیشود. جنگ پایان ندارد». (ص ۳۸ نسخه الکترونیکی)