کتاب تاملات مارکوس اورلیوس؛ خودسازی به سبک امپراتور روم

0

می‌‌گویند قدرت فساد می‌آورد و قدرت مطلق، مطلقا فساد می‌آورد. این گزاره یک استثنای بزرگ دارد و آن مارکوس اورِلیوس امپراتور رواقی روم است. بسیاری به موقعیت امپراتور روم غبطه می‌خوردند، چراکه از ثروت، مکنت و قدرت چیزی نبود که در دسترس او نباشد؛ اما مارکوس اورلیوس رواقی‌مسلک از یک چیز بزرگ محروم بود که تنها خواسته هر فیلسوفی است: هم‌نشین اندیشمند. در درگاه امپراتوری، چاپلوسان بسیاری یافت می‌شود ولی هم‌نشین فیلسوف خیر. از همین روی، مخاطب مارکوس اورلیوس در «کتاب تاملات»، خود اوست. معرفی کتاب تاملات گامی است در معرفی یکی از بنیانگذاران فلسفه رواقی جهان که امروز نیز طرف‌داران بسیاری دارد.

هرکس چقدر باید تنها باشد که کتابی را تنها برای خود بنویسد! شاید به تنهایی امپراتور روم. رواقی‌مسلکی که آموزه‌های فاخری از او به یادگار مانده و در طول تاریخ، جاری بوده است. مارکوس اورلیوس کتاب تأملات را با هدف خودسازی و راهنمایی خود برای زندگی پرمعناتر نوشت. در این کتاب با مفاهیمی مانند اعتقاد به ریاضت، گذران عمر، جبر و اختیار، تقدیر و سرنوشت و بسیاری دیگر مواجه می‌شویم که انسان در طول تاریخ با آنها روبه‌رو بوده است.

رونیکس

شناسنامه کتاب تاملات

  • عنوان: تأملات
  • نویسنده: مارکوس اورلیوس
  • مترجم: عرفان ثابتی (پیشنهاد کاربران)
  • ناشر: نشر ققنوس (پیشنهاد کاربران)

درباره نویسنده

مجسمه برنزی مارکوس اورلیوس
مجسمه برنزی مارکوس اورلیوس

مارکوس اورلیوس بین سال‌های ۱۶۱ تا ۱۸۰ میلادی بر روم حکمروایی کرد. این فیلسوف رواقی آخرین فرمانروای رومی بود که به «پنج فرمانروای خوب» شهرت داشتند و دوران حکمرانی آنها تقریبا با آرامش و ثبات برای امپراتوری روم سپری شد. مارکوس زبان‌های یونانی و لاتین را زیر نظر سیاستمدار سوفسطایی «هرودس آتیکوس» خواند. هم او بود که اولین بار مارکوس جوان را با اندیشه‌های رواقی آشنا کرد، البته به‌صورت معکوس. هرودس یکی از منتقدان جدی مکتب رواقی به شمار می‌رفت و آن را آیینی بی‌احساس می‌دانست که شجاعت، آرامش و استواری را از مردمان طلب می‌کند، درحالی‌که حق ابراز همۀ احساسات را از آنها می‌گیرد.

دوران حکومت مارکوس اورلیوس با کشمکش‌های نظامی آغاز می‌شود و او پیروزمندانه بر آنان غلبه می‌کند. همچنین عقیده مورخان بر این است که آزار و اذیت مسیحیان در دوران او افزایش یافت.

اورلیوس در حالی کتاب تاملات خود را نوشت که درگیر جبهه‌های جنگ بود؛ به همین دلیل، به شیوه دیگر نویسندگان، او کتاب خود را در پشت میز ننوشته است بلکه کاتبان مختلف تأملات او را به‌روی کاغذ می‌آوردند. به‌گفته ویل دورانت، تاریخ‌نگار معروف آمریکایی، روزها او آلمانی‌های بربر (در آن زمان) را تعقیب می‌کرد و شب‌ها درباره آنها با همدردی می‌نوشت.

اورلیوس گرچه امپراتور روم بود، اما در پیوستگی با عالم، خود را شهروند عالم می‌دانست و می‌گفت: «از آن حیث که انسانم، جهان را وطن خود می شمارم. می‌دانم که موجودی عاقلم؛ می‌دانم که دو وطن دارم: از آن حیث که نام من مارکوس اورلیوس است، وطنم روم است و از آن حیث که جهان را وطن خود می‌شمارم، می‌دانم تنها چیزی نیکوست که به این هر دو وطن سود رساند.» این رویکرد در آن روزگار، بسیار کم‌طرف‌دار به شمار می‌آمد.

درباره کتاب تاملات

کتاب تأملات نوشته مارکوس اورلیوس
کتاب تأملات نوشته مارکوس اورلیوس

کتاب تاملات از ۱۲ بخش مختلف تشکیل شده است که مارکوس اورلیوس در دوره‌های مختلف زندگی خود نوشته است. مخاطب اصلی این بخش‌ها، همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد، کسی نبوده است به‌جز خود نویسنده؛ به همین دلیل شیوه نگارش این کتاب بسیار ساده، روان و روراست است و بازنمودی از چشم‌انداز رواقی مارکوس اورلیوس دارد؛ یعنی چیزی که نشان از زبان شاهانۀ پادشاه روم باشد، در ادبیات کتاب تاملات دیده نمی‌شود. درواقع، او خود را شهروندی در میان دیگر شهروندان جهان می‌دیده است و این دیدگاه به خواننده اجازه می‌دهد که به نگرش این امپراتور فیلسوف دست یابد.

مضمون اصلی کتاب تاملات گسترش توانایی قضاوت خود و نیز قضاوت دیگران است: راهکاری برای نگرش بهتری درباره هستی. او در جایی می‌گوید: «آیا اتفاقی که برایت رخ داده تو را از عدالت، بلندهمتی، اعتدال، خردمندی، دوراندیشی، صداقت، عزت نفس، استقلال و تمام خصایل مختص طبیعت انسان باز می‌دارد؟ در آینده هر وقت خواستی از چیزی احساس تلخ‌کامی کنی، این قاعده را به یاد داشته باش: این اتفاق به‌هیچ‌وجه حاکی از بداقبالی نبود؛ تحملش نوعی خوش‌اقبالی عظیم بود.»

او طرف‌دار مکتبی است که همه رویدادها را برخاسته از طبیعت آنها می‌داند؛ بنابراین همه‌چیز در زمان خود به طبیعت باز می‌گردد. مضمون دیگر نوشته‌های او تمرکز و شاید به‌نوعی ریاضت است. به‌عبارتی، اورلیوس از خود می‌خواهد بدون حواس پرتی به این اصل اخلاقی زندگی نیک پایبند باشد.

ایده‌های رواقی او اغلب شامل اجتناب از نگاه احساسی و مهارت‌هایی است که انسان را از درد و لذت جهان مادی رها می‌کند. او ادعا می‌کرد تنها از یک راه می‌توان به کسی آسیب رساند: اینکه بگذارید واکنش او بر اراده‌اش غلبه کند. عقلانیت و روشن‌اندیشی به انسان‌ها اجازه می‌دهد که در هماهنگی کامل با هستی یا لوگوس زندگی کنند. این رویکرد به آنها اجازه می‌دهد فراسوی خوب و بد چیزها به موضوعات بنگرند. چیزها یا مانند شهرت و سلامت (لااقل در آن زمان) در خارج از اختیار بشر هستند یا در اختیار بشر هستند: چه ما آنها را بخواهیم خوب بنامیم و چه بد.

ساختار کتاب

همان‌گونه که گفته شد، کتاب تأملات از ۱۲ بخش یا به‌اصطلاح، ۱۲ کتاب تشکیل شده است که برحسب زمان نگارش در کنار هم قرار گرفته‌اند. این کتاب کم‌حجم، درواقع، گزین‌گویه‌هایی است که مارکوس اورلیوس به خود گوشزد کرده است. زبان اصلی کتاب تأملات یونانی کوینه یا یونانی هلنی است که در آن زمان به‌عنوان زبان میانجی استفاده می‌شده است.

بخش اعظم کتاب در شهر باستانی سیرمیوم در شمال غربی صربستان کنونی نوشته شده است: جایی که او بین سال‌های ۱۷۰ تا ۱۸۰ میلادی بیشترین وقت خود را صرف برنامه ریزی نظامی می‌‌کرده است. بخشی نیز در شهر باستانی آکوئینکوم نوشته شده، جایی که امروز در پایتخت مجارستان یعنی بوداپست قرار دارد.

بعید به نظر می‌رسد که مارکوس اورلیوس قصد انتشار نوشته‌های خود را داشته است؛ بنابراین تأملات عنوانی است که به مجموعه‌ای از نوشته‌های او نهاده شده است. برخی از این نوشته‌ها از یک جمله فراتر نمی‌روند، درحالی‌که برخی تا یک پاراگراف درازا پیدا می‌کنند.

بخش‌هایی از کتاب تأملات

تابلوی تقاشی از مارکوس مجسمه برنزی مارکوس اورلیوس در بستر احتضار
تابلوی نقاشی از مارکوس اورلیوس در بستر مرگ

آیا آنچه که بر من می‌گذرد دلیلی کافی خواهد بود برای اینکه من بیمار و شکسته، تحقیرشده و گرسنه و در غل‌وزنجیر (نفْسم) باشم؟ آیا (هیچ‌جا) دلیلی کافی برای این‌گونه زیستن سراغ داری؟

***

مرا بردار و هر جای این جهان که می‌خواهی بینداز! هر جا که باشم، خدای درون قلبم را شاد و راضی نگاه می‌دارم. و این نتیجه وقتی‌ست که کردار و رفتار ما طبیعت حقیقی خود را دنبال کنند… .

***

عمر آدمی لحظه‌ای بیش نیست، وجودش جریانی گذرا، احساساتش مبهم، جسمش طعمه کرم‌ها، نفسش گردبادی ناآرام، سرنوشتش نامعلوم و شهرتش ناپایدار است. مختصر اینکه آدمی از لحاظ جسمانی همچون آب جاری، و از لحاظ نفسانی همچون خواب‌ وخیال و بخار است؛ زندگی چیزی نیست جز نبرد، اقامتی کوتاه در سرزمینی بیگانه، و پس از شهرت، گمنامی فرا می‌رسد.

سخن آخر

در کتاب تأملات به نکات اخلاقی و روان‌شناختی زیادی برخورد می‌کنیم. مارکوس اورلیوس، به‌عنوان یکی از پایه‌گذاران فلسفه رواقی، چهار درون‌مایه اصلی را در تأملات خود پیگیری می‌کند: نخست اعتقاد به ریاضت و سیروسلوک است که در جای‌جای کتاب جریان دارد. دوم بی‌تفاوتی به قضاوت دیگران است. اورلیوس به ما می‌آموزد که آن چیزی که برای انسان اهمیت دارد نگاهی است که او درباره خود دارد و نه آن دیدی که دیگران درباره او دارند. نگاه سوم آموختن از نظام هستی است؛ به‌ویژه در کتاب اول، مارکوس اورلیوس می‌گوید از پدرم چنین یاد گرفتم و یا از آموزگارم چنان یاد گرفتم. او نشان می‌دهد که انسان از دشمن‌ترین دشمنان خود و از سرسخت‌ترین و بی‌رحم‌ترین و سنگ‌دل‌ترین کسان نیز می‌تواند بیاموزد: آموزه‌ای که در عرفان نیز ریشه درد. چهارمین درون‌مایه اهتمام به خودکاوی و خودشناسی است که یکی از عمده‌ترین تعلیمات رواقیان بوده است.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.