به‌تازگی به خواستگاری دختری رفته‌اید که دوستش دارید یا شاهزاده رؤیاهایتان به خواستگاری‌تان آمده و حالا در آستانه ازدواج هستید. خبر را با هیجان به همه دوستان و خانواده اعلام کرده‌اید؛ اما وقتی شروع به برنامه ریزی برای جشن عروسی می‌کنید، احساس می‌کنید هنوز آمادگی ازدواج ندارید. دودل شده‌اید. احساس می‌کنید تصمیمتان اشتباه بوده است یا ترسیده‌اید. در این مقاله، نشانه‌هایی را بررسی می‌کنیم که می‌گویند شاید هنوز آماده ازدواج نیستید و باید بیشتر به تصمیمتان فکر کنید. با ما همراه باشید.
اگر در حال حاضر آمادگی ازدواج ندارید، به این معنی نیست که تا آخر عمر قرار است مجرد بمانید. از این فرصت برای ایجاد اعتماد بیشتر در رابطه عاطفی، ایجاد حدومرزهای سالم‌تر و برنامه‌ریزی‌های دقیق‌تر برای آینده استفاده کنید. با تشخیص نشانه‌هایی که می‌گویند آمادگی ازدواج ندارید، می‌توانید روی تحکیم رابطه‌تان کار کنید و رابطه‌ای قوی‌تر با همسر آینده‌تان ایجاد کنید؛ رابطه‌ای که بتواند در دریای مشکلات آینده دوام بیاورد. در ادامه، با ده عنوان از این نشانه‌ها آشنا خواهید شد.
۱. زمان کوتاهی است که نامزدتان را می‌شناسید
فقط شش ماه است که باهم آشنا شده‌اید؛ شش ماهی که لحظه‌لحظه‌اش سرشار از لذت و شادکامی بوده است. دائم به او فکر می‌کنید. نمی‌توانید از او دور باشید. وقتی کنار هم نیستید، دائم به او پیام میدهید. اگر اسم این عشق نیست پس چیست؟
نه، این عشق نیست. در یک سال اول آشنایی، در مرحله دلباختگی هستید و برای پیشنهاد ازدواج، به فرصت بیشتری نیاز دارید تا او را بهتر بشناسید. در طول سال اول، همه‌چیز زیبا و عاشقانه است. شاید روزی با همین آدم ازدواج کردید، اما پیش از آن باید مطمئن شوید این فرد برای ازدواج مناسب است.
اگر بعد از گذشت این مدت هنوز عشق دوام داشت و زمان برای شناخت طرف مقابلتان کافی بود، می‌توانید با خیال راحت و اطمینان از انتخابتان، سر سفره عقد بنشینید.
۲. برای درمیان‌گذاشتن اسرار تاریک و پنهانی‌تان معذب هستید
ازدواج موفق و سالم ازدواجی است که در آن دو طرف، با وجود اینکه رازهای تاریک همدیگر را می‌دانند، هنوز به هم عشق می‌ورزند. اگر راز مهمی، مانند ازدواج سابقتان، بدهی زیاد مالی، مشکل مواد مخدر و امثال اینها را از همسرتان پنهان می‌کنید، آمادگی ازدواج با او را ندارید. اگر از این می‌ترسید که همسر آینده‌تان شما را قضاوت کند، باید روی ترس‌هایتان بیشتر کار کنید.
۳. خوب دعوا نمی‌کنید
اگر الگوی مشاجره‌تان این است که یک نفر مجادله می‌کند و دیگری کوتاه می‌آید تا اوضاع آرام شود، برای ازدواج آماده نیستید. اگر برای اینکه دعوا بالا نگیرد همیشه کوتاه می‌آیید، بدانید که این فقط باعث می‌شود کینه در دلتان انبار شود و زندگی مشترکتان را تهدید کند.
قبل از اینکه پای سفره عقد بنشینید، کمی روی خودتان کار کنید؛ برای مثال، می‌توانید کتاب بخوانید یا با مشاور مشورت کنید. مهم این است که بیاموزید چطور مشاجراتی را که در زندگی خانوادگی پیش می‌آیند به‌درستی مدیریت کنید. اگر حس می‌کنید تمایلی به «مشاجره خردمندانه» ندارید، پس برای ازدواج هم آماده نیستید.
۴. اصلا دعوا نمی‌کنید
به دوستانتان می‌گویید: «ما هرگز دعوا نمی‌کنیم!» این نشانه خوبی نیست و ممکن است به این معنی باشد که درباره مسائل مشکل و حساس، خوب باهم ارتباط برقرار نمی‌کنید. احتمالا یکی از شما از ترس خراب‌کردن رابطه، ناراحتی‌ها و دلخوری‌هایش را پنهان می‌کند. اگر هنوز موقعیتی پیش نیامده که به شما نشان دهد شما دو نفر چطور مشاجره را مدیریت می‌کنید، پس هنوز آمادگی ازدواج ندارید.
۵. درمورد مسائل مهم هم‌عقیده نیستید
دوست دارید با نامزدتان وقت بگذرانید؛ اما وقتی بیشتر باهم وقت می‌گذرانید و همدیگر را بهتر می‌شناسید، متوجه می‌شوید درباره مسائل مهمی مانند خرج‌کردن یا پس‌اندازکردن پول، تربیت کودک، کار و فعالیت‌های سرگرمی باهم تفاهم ندارید. اگر هنوز نمی‌دانید درباره این مسائل با شریک آینده زندگی‌تان تفاهم دارید یا خیر یا اگر می‌دانید که عقاید او با شما تفاوت چشمگیری دارد، پس بهتر است بیشتر به خودتان زمان بدهید.
۶. هنوز چشمتان به‌دنبال دیگران است
اگر سر کار یا بیرون به‌دنبال توجه جنس مخالف هستید، پس احتمالا انتظار زیادی است که بتوانید فقط به یک نفر وفادار بمانید. اگر تصور می‌کنید به‌غیر از شریک آینده‌تان دائما نیازمند توجه و تأیید دیگران هستید، آمادگی ازدواج ندارید. ازدواج به این معنی نیست که باید رابطه‌تان را با همه افراد جنس مخالف قطع کنید؛ طبیعی است که ارزش‌های افراد دیگر را تحسین کنید؛ اما این‌طور نیست که بخواهید با آنها وارد رابطه بسیار احساسی و صمیمانه شوید.
۷. هنوز مطمئن نیستید که می‌خواهید به این فرد متعهد شوید
با شریک آینده زندگی‌تان خیلی خوب تفاهم دارید، اما هنوز حس می‌کنید دلتان می‌خواهد قبل از اینکه به یک نفر تعهد بدهید، با افراد دیگر رابطه داشته باشید یا فکر می‌کنید شاید بتوانید شریک بهتری برای خود پیدا کنید. اگر هنوز این حس درون شما وجود دارد، بهتر است به آن صدا گوش دهید و برای مدتی تصمیم به ازدواج را به تعویق بیندازید؛ چون مطمئنا این احساس بعد از ازدواج هم ماندگار خواهد بود و دائما حسرت می‌خورید که می‌توانسته‌اید با آدم‌های دیگر آشنا شوید، ولی این کار را نکردید.
۸. از سازش نفرت دارید
شاید مدتی است که تنها زندگی می‌کرده‌اید و سبک زندگی خاصی دارید. دوست دارید خانه‌تان همیشه تمیز و مرتب باشد، صبح‌ها عادات مخصوص به خودتان را دارید و موارد دیگری از این دست؛ اما حالا که قرار است فرد دیگری وارد زندگی‌تان شود، متوجه می‌شوید عادات معمول او با عادات شما تفاوت دارد و به‌هیچ‌عنوان حاضر نیستید کوتاه بیایید. این یکی از نشانه‌هایی است که آمادگی ازدواج ندارید و باید بیشتر به خودتان فرصت فکرکردن بدهید. شاید به‌مرور زمان به این نتیجه برسید که بهتر است درباره مسائلی با شریک زندگی‌تان کنار بیایید و با او سازش کنید.
۹. اینکه تمام دوستانتان متأهل‌اند، باعث نگرانی‌تان می‌شود
سال گذشته به عروسی‌های زیادی دعوت شده‌اید. وقتی به خودتان می‌آیید می‌بینید تمام اقوام و دوستانی که هم‌سن‌وسال شما بوده‌اند ازدواج کرده‌اند. همه از شما می‌پرسند «پس کِی شیرینی عروسی تو رو می‌خوریم؟» اگر احساس می‌کنید از دوستان و اقوامتان عقب مانده‌اید، بهتر است دوستان جدیدی پیدا کنید که مجرد باشند. این‌گونه مجبور نیستید فقط به‌خاطر اینکه از قافله عقب نمانید تن به ازدواج بدهید!
۱۰. انتظار دارید همسر آینده‌تان تغییر کند
شما باید بدانید می‌خواهید با فردی که اکنون می‌شناسید ازدواج کنید و هیچ امیدی به تغییر او نداشته باشید. با اینکه افراد در زندگی تغییرات زیادی می‌کنند، اما تغییرات بنیادی نمی‌کنند. همسر آینده‌تان همیشه فردی خواهد بود که حالا هست؛ پس ازدواج‌کردن به این امید که معجزه‌ای رخ دهد و همسرتان یک‌شبه تغییر کند و مهربان‌تر و دست‌ودل‌بازتر و مسئولیت‌پذیرتر شود اشتباه محض است. افراد بعد از انداختن حلقه ازدواج به‌ناگهان تغییر نمی‌کنند. اگر چنین امیدی در دلتان دارید، هرچه زودتر نامزدی را به هم بزنید.
سخن آخر
مطمئنا اگر شما هم متأهل هستید، قبل و شاید حتی بعد از ازدواج یک یا چند مورد از نشانه‌های بالا را تجربه کرده‌اید. شاید هم مجرد هستید و احساس می‌کنید هنوز آمادگی ازدواج ندارید. آیا دلیل اینکه آمادگی ازدواج ندارید یکی از مواردی است که در بالا به آنها اشاره کردیم یا مانع دیگری اجازه نمی‌دهد قدم بردارید؟ شاید باید مشکلات مالی یا نداشتن آمادگی مالی را هم به فهرست بالا اضافه کنیم.
تردید و دودلی درمورد ازدواج تجربه‌ای است که خیلی از ما با آن مواجه بوده‌ایم. به هر حال، اگر دلیل تردیدتان آن‌قدر خصوصی نیست که نشود با بقیه در میان گذاشت، خوش‌حال می‌شویم آن را در بخش «ارسال دیدگاه» مطرح کنید تا بتوانیم با استفاده از تجارب افراد، نگاه واقعی‌تر و جامع‌تری به این موضوع بیندازیم.
سلام ممنون از سایت و مطالب خوبتون خیلی به من کمک کرد
من یه مشکلی دارم ممنون میشم راهنماییم کنید ۶ ماهه ازدواج کردم زندگی خوبی داریم خانواده خیلی خوب شوهرم .شوهرم مرد خیلی خوب و منطقی هست فقط اگه کسی اذیتش کنه خیلی بد رفتار میکنه
من تو این ۶ ماه چندین سری بهانه های الکی میگیرم و هی باهاش قهر میکنم میام تو اتاق چند سری آخر خیلی عصبی شد حقیقت مشکل از منه اونم بخاطر چندین سال جنگ پدر مادرم هست به نظرم ۵ ۶ سال یا بیشتر فقط جنگ میکردن هیچکدوم کوتاه نمیومدن لج بازی های افتضاح آبروریزی تو فامیل و همسایه خلاصه من تو این جنگها وسط بودم چون حساس بودم از بقیه خیلی روم تاثیر گذاشت ترسی ک رفته بود وجودم و کلی چیز بد یاد گرفتم که نگذرم کوتاه نیام همش بد بینی فکر منفی واقعا خیلی دوران سختی بود
حالا من ازدواج کردم این سری آخر همسرم خیلی بد عصبی شد مرد خیلی خوبیه فقط من نمیدونم چجور رفتار کنم باش بچه بازی درنیارم و…
چند مطلب مفید سایتتون رو خوندم که باید کش نداد و غیره ولی گفتم بازم ازتون راهنمایی بگیرم ممنونم
یه مشکل دیگم اینکه زیاد ابراز محبت نمیکنم ولی همسرم زیاد میکنه برام شعر می خونه قربون صدقم میده ولی من هیچ بخاطر این از خودم ناراحتم خیلی خیلی سخته ازش تعریف کنم یا بهش بگم عزیزم یا دوست دارم و غیره نمیدونم چرا
البته میدونم بخاطر اینکه تو اون سالهای جنگ پدر مادرم محبتی یاد نگرفتم متاسفانه فقط چیزهای بد و منفی
سلام رهای عزیز.
همین که مشکل رو تا حدودی شناخته‌ای یعنی نیمی از راه‌حل رو پیدا کرده‌ای. قوی ادامه بده.
سؤالت رو اینجا ثبت می‌کنیم تا مخاطب‌ها راهنمایی‌ت کنن.
ما توی «چطور» برات آرزوی موفقیت می‌کنیم. 🙂
ممنونم 🌺🌺
سلام
من ۱۹ سالمه و چند روز پیش داییم که بزرگ خانواده اومد و با من در مورد پسر خالم صحبت کرد خصوصیاتش رو گفت و تقریبا چیز هایی که برای من مهم بود رو داشت اما من تاحالا صبت باهاش نکرده بودم و چون همه خیلی تعریفشو میدادن و آدم خوبی بود من اجازه دادم که بیاد و صبت کنیم و اون موقع جوابمو بدم
اومد صبت کردیم به محض اینکه رفتن آن چنان پشیمون شدم ک اجازه دادم بیان ک نگم استرس تمام وجودمو فرا گرفت حتی بالا هم آوردم معدم بشدت درد گرفت حتی اگه می‌بردن منو بیمارستان چیز عجیبی نبود یکی از دلایلش این بود ک من فقط گفتم بیاد تا اونموق تصمیم بگیرم ولی اینا بریدنو دوختن که حالا کی آزمایش باشه کی نشون بیاریم همین موضوع باعث شد در حد مرگ پشیمون بشم ک چرا گزاشتم کار ب اینجا بکشه بنظرم آمادگیشو نداشتم من اصلن اهل ازدواج نیستم اما از پس خودم بر میام به‌تازگی هم کنکور دادم و اصلن تو این فازا نیستم حتی قبلن گفته بودن من گفتم نه چون آمادگی ندارم برای ازدواج هر چند اگ قبول هم بکردم ۲سال دیگ ازدواج میکردیم حالا ولم نمیکنن و ناراحتن ک چرا مارو سر کار گزاشتی درصورتی که من ب مادرم گفته بودم بعد این جلسه جوابمو میدم
لطفا کمکم کنید آیا من حدسم درسته و کلن آمادگیشو ندارم یا اونو دوسش ندارم و یا کلن در این رابطه ها مشکل دارم؟
سلام دوست عزیز
بهتره درباره این مسئله با مشاور روان‌شناس مشورت کنین.🌹🙏