۵ کتاب برای شناخت نیمه تاریک وجودمان

یونگ می‌گوید: «هیچ‌کس با تصور نور به نور حقیقت نمی‌رسد، ولی به کمک شناخت تاریکی‌ها می‌توان به روشنایی حقیقت دست یافت.» سایه‌ها یا همان نیمه‌ تاریک وجودمان، ناشناخته‌های دنیای درونمان هستند. این ناشناخته‌ها موانعی جدی در مسیر موفقیت و رشد شخصی ما به‌ حساب می‌آیند. شناخت شخصیت سایه چالش‌برانگیز است، اما در درازمدت آرامشی واقعی را به ما هدیه می‌دهد. معرفی کتاب امروز به سایه‌ها و نیمه تاریک وجودمان اختصاص دارد. اگر در مسیر رشد فردی‌تان قرار دارید، معرفی امروز را از دست ندهید.

۱. سایه‌ات را مالک شو

رابرت جانسون اعتقاد دارد هرآنچه در وجود ما ناشناخته مانده یا پذیرفته نشده است سایه نام دارد. ما معمولا تمایل داریم سایه‌ها را انکار کنیم و از دیگران مخفی نگه‌ داریم، چراکه مواجه با سایه‌ها و ناشناخته‌های وجودمان چالش‌برانگیز و گاه سخت است.

در این کتاب، نویسنده با ارائه تعاریف و ویژگی‌های سایه‌ها به ما یاد می‌دهد که چگونه با سایه‌ها مواجه و اصطلاحا مالک آنها شویم. دلیل اصرار جانسون برای شناخت سایه‌ها به اهمیت زیاد آنها برمی‌گردد. او معتقد است که شناخت سایه‌ها اولین قدم در جهت ایجاد تغییرات مثبت در خودمان است.

سایه به‌طور عذاب‌آوری همیشه و هرلحظه درون ماست و در صورتی که وجودش نادیده گرفته شود، در یک لحظه از ما انتقام دیده‌نشدن خود را می‌گیرد.

۲. نیمه تاریک وجود

آشنایی دبی فورد با سایه‌ها به تجربه‌های شخصی‌اش برمی‌گردد. او در جوانی شکست‌ها و تجربه‌های تلخی را پشت‌سر گذاشت و پس از بهبود وضعیت زندگی‌اش، تصمیم گرفت آنچه را از سایه‌ها آموخته بود در قالب این کتاب با دیگران به اشتراک بگذارد.

دبی فورد کتاب نیمه تاریک وجود را با تعریف یونگ از سایه‌ها شروع می‌کند و با مثال‌های زیادی از زندگی شخصی خود و دیگران نحوه نمود سایه‌ها در انسان را شرح می‌دهد. او می‌گوید اگرچه رویارویی با سایه‌ها چالش‌برانگیز و تا حدی با مقاومت درونی همراه است، در درازمدت آرامش خاصی را در پی دارد.

از نکات جالب‌توجه کتاب تشریح ارتباط سایه‌ها با قضاوت‌کردن و فرافکنی است. نویسنده معتقد است که ما هرآنچه به‌عنوان یک سایه در خود داریم به دیگران نسبت می‌دهیم.

ما از خودمان‌ می‌ترسیم‌، از تمام افکار و احساساتی‌ که‌ سرکوب‌ کرده‌ایم‌ می‌ترسیم‌. برخی‌ از ما چنان‌ با این‌ افکار و احساسات‌ ناآشنا هستیم‌ که‌ فقط‌ زمانی‌ متوجه‌ آنها می‌شویم‌ که‌ آنها را به‌ دیگران‌ نسبت‌ دهیم‌.

۳. چرا حال انسان امروزی خوب نیست؟!

مایکل روث ما را به شناخت دوباره خود و جایگاه انسانی‌مان دعوت می‌کند. او اعتقاد دارد آگاهی‌ ما به ارزش‌های وجودی‌مان کم است و شناخت بیشتر آنها از مسیر معنویت می‌گذرد. او برای اثبات باورهایش از نظریه‌ سایه یونگ استفاده می‌کند. روث رشد جامعه را در گرو رشد فرد می‌داند و به‌نظرش مهم‌ترین مؤلفه رشد شخصی، شناخت سایه‌های درون است.

کتاب به ۲ قسمت تقسیم شده است؛ بخش اول شرح مسئله اصلی یعنی وجود سایه است و بخش دوم راه‌حل‌هایی برای پذیرش و مواجه با سایه‌ها ارائه می‌کند.

شیوه دنیا زندگى ناخودآگاهانه است. چگونه مى‌توان از این شیوه زندگى رهایى یافت؟ با متحول‌کردن ذهن خود. ذهنى تحول‌یافته، ذهنى آگاه است که به هدف والاتر یعنى رشد روحى و روانى‌مان هشیار است.

۴. فریب‌دادن شیطان

ناپلئون هیل نویسنده کتاب معروف بیندیشید و ثروتمند شوید است. او این بار در کتاب غلبه‌ بر شیطان، سایه‌ها و اثراتشان بر موفقیت فردی ما را بررسی می‌کند. او سایه‌ها را شیاطینی می‌نامد که مانع رسیدن ما به موفقیت می‌شوند.

هیل در این اثر گفت‌وگویی خیالی با نیمه تاریک وجود یا همان شیطان شکل می‌دهد و به‌ شیوه‌ای متفاوت مسئله سایه و تأثیراتش را بررسی می‌کند. نویسنده سایه را مانع قطعی موفقیت می‌داند و راهکارهایی برای غلبه بر آن ارائه می‌کند.

ندا چندان واضح و شفاف بود که امکان نداشت اشتباه کرده باشم. لب کلامش این بود که «زمان آن رسیده تا نگرش فیلسوفانه موفقیت را که به‌پیشنهاد کارنگی شروع کرده‌ای به سرانجام برسانی. فوری به خانه برگرد و اطلاعاتی را که در ذهنت جمع کرده‌ای به نوشته‌هایت منتقل کن.» باید گفت «خود دیگر» من بیدار شده بود. کاملا ترسیده بودم. این تجربه شبیه هیچ‌یک از تجربه‌های قبلی‌ام نبود.

۵. طلای درون

خودشناسی اولین گام رسیدن به موفقیت است. رابرت جکسون معتقد است آگاهی به سایه‌ها و ناشناخته‌های وجودمان راه موفقیت را برایمان هموار می‌کند. او در کتاب «طلای درون» توضیح می‌دهد که ما چگونه نقاط قوت و استعدادهای خود را به دیگران و افراد موفق فرافکنی می‌کنیم، در واقع او این فرافکنی را نشانه آگاهی به توانایی‌هایمان می‌داند. اگر در ابتدای راه خودشناسی هستید، مطالعه این کتاب درهای تازه‌ای را به‌ روی شما باز می‌کند.

کسی که با احساس تنهایی برخورد کرده فرد مقدسی است که در روند رشد فردیت قرار گرفته است. در این روند، رشد و تحول یا عقب‌گرد بستگی به عملکرد فرد به احساس تنهایی و نحوه برخورد او با این احساس دارد. احساس تنهایی قادر است شما را نابود کند یا چنان شما را به آتش بکشد که راهی سفری دانته‌وار از میان دوزخ و برزخ شوید تا بهشت را بیابید.

شما بگویید

آشنایی با سایه‌های درون و مواجهه با آنها از ضروری‌ترین اقدامات در راستای رشد فردی است. شما در مسیر رشد فردی‌تان چگونه با نیمه تاریک وجودتان مواجه شده‌اید؟ در این باره چه مطالعاتی داشته‌اید؟ لطفا تجربه شخصی و مطالعات خود را برایمان بنویسید.