۷ استراتژی برای نوشتن مقدمه مقاله

12

چند خط اول هر مقاله‌‌ای با داشتن یکی از ۷ ویژگی که در ادامه می‌آیند می‌تواند خواننده را طوری به دام بیندازد که تا آخرین خطِ مقاله، چشم از صفحه‌ی کاغذ یا مانتیور برندارد. در واقع وظیفه‌ی مقدمه‌ مقاله این است که کاری کند شما تا اینجا بیایید و خط دوم را هم بخوانید، وظیفه خط دوم هم این است که کاری کند چشمان شما همینطور به جلو حرکت کند و به خط بعدی برسد. یعنی این خط!

برگردید و خط اول را از نو بخوانید. این خط به کمک استراتژی شماره ۳ نوشته شده است.

رونیکس

استراتژی شماره ۳

این استراتژی با ایجاد عاملِ «کنجکاوی»، مخاطب را تشویق می‌کند تا به خواندن ادامه بدهد. ایجاد حس کنجکاوی یکی از سلاح‌های قدرتمند مقاله نویسی است که استفاده از آن در تیتر و میان‌تیترهای مقاله می‌تواند تأثیر بسیاری عالی‌ای بر مقاله‌ي شما داشته باشد.

اگر به درستی از این عامل استفاده کنید، حس کنجکاویِ به وجود آمده در مخاطب باعث می‌شود با خواندن تیتر و خط اول مقاله بخواهد بیشتر در مورد موضوعِ مورد نظر بداند. یا اینکه سؤالی در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود که فقط با خواندن مقاله به طور کامل به پاسخ آن سؤال دست پیدا می‌کند. سؤالی که در خط اول این مقاله شما را به خواندن ادامه مقاله وادار می‌کرد، این بود: «اولین خطوط مقاله چطور می‌توانند مخاطب را به خواندن بقیه‌ی مقاله تشویق کنند؟»

کنجکاوی

نطرتان درمورد این مثال از مجله آتلانتیک چیست؟‌

شاید باورتان نشود، اما خبرهای جدیدی درمورد معضل گرم شدن زمین برايتان دارم: هم خبرهای خوب، هم خبرهای بد.

این یکی از روزنامه‌ی گاردین چطور؟

یک ماه پیش بود که در کمال شرمندگی متوجه شدم،‌ همیشه بند کفش‌هایم را اشتباه می‌بسته‌ام.

هر کدام از این خطوط سؤال‌هایی را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کنند. مثال اول: «چه خبرهای خوب و بدی درباره‌ی گرم شدن کره‌ی زمین داری؟»، مثال دوم: «یعنی من هم بند کفش‌هام رو اشتباه می‌بندم؟»

استراتژی شماره ۳، در رمان علمی-تخیلی «جنگ پیرمرد» نوشته «جان اسکالزی» هم تأثیر فوق‌العاده‌ای داشته است. جان رمانش را اینگونه شروع می‌کند:

روز تولد پنجاه سالگی‌ام دو کار انجام دادم. اول به مزار همسرم رفتم. بعد به ارتش پیوستم.

«کنجکاوی» یکی از ۷ راهکار مختلفی است که می‌توانید از آن استفاده کنید تا خواننده را تشویق کنید با خواندن مقدمه‌ مقاله تا آخرین جمله چشم از روی کاغذ برندارد. برای اینکه بدانیم بقیه موارد چه هستند، بیایید از ابتدا شروع کنیم…

استراتژی شماره ۱

خط اول مقاله می‌تواند کاری کند که خط بعدی را هم بخوانید، خط بعد از آن را هم بخوانید. می‌توانید از خط اول برای ایجاد انتظار یا اشتیاق استفاده کنید، مثال‌های زیر را بخوانید تا بیشتر متوجه شوید.

مثالی از Wired.com

با توجه به محبوبیت بسیار زیاد فیسبوک، قبل از عرضه‌ی مستقیم سهام آن، فکر می‌کنم کسی که می‌گفت: «به جای رسانه‌های اجتماعی باید روی چیپس و پنیر سرمایه‌گذاری کنید» اشتباه می‌کرده. اینطور که به نظر می‌رسد، از اول هم باید روی شبکه‌های اجتماعی سرمایه گذاری می‌کردید.»

در این مثال هیچ تلاشی برای جذب خواننده و تشویق او به خواندن ادامه مطلب صورت نگرفته است. حالا مقایسه کنید با چیزی که Slate.com نوشته:

نسل دایناسورهایی که ما در دوران کودکی می‌شناختیم منقرض شده است. موجودات تنبل و مغز فندقی که در مرداب‌ها زندگی می‌کردند و در موزه‌ها رعب و وحشت ایجاد می‌کنند و همه جا در کتاب‌های قصه سر و کله‌شان پیدا می‌شد، این روزها جای خود را به موجودات سریع و وحشی داده‌اند که شباهت خیلی بیشتری به تیرانوسورهای واقعی دارند.

در این مثال، نویسنده با ایجاد حسی نوستالژیک در شما، کاری می‌کند که دلتان بخواهد بدانید موضوع دایناسورهای دوره‌ی کودکی شما به کجا ختم می‌شود و این روزها چه اتفاقی برای آنها افتاده است.

استراتژی شماره ۲

پرسیدن یک سؤال از مخاطب هم راهی هوشمندانه است تا توجه مخاطب را به مطلب‌تان جلب کنید. مثلا به این نمونه از سوالی که در یکی از پست‌های کانال تلگرام چطور مورد استفاده قرار گرفته، توجه کنید:

آیا می‌دانستید کمبود وزن هم می‌تواند به اندازه‌ی اضافه وزن برای سلامتی خطرناک باشد؟

استراتژی شماره ۴

وقتی که طبق استراتژی شماره ۲ در خطوط ابتدایی مقاله، سؤالی را مطرح می‌کنیم، این انتظار ایجاد می‌شود که در خط دوم، شروع کنیم به پاسخ دادن به آن سؤال. اگر علاوه بر سؤال، کمی هم همدردی و همدلی خودتان را درباره‌ی مشکل مطرح شده نشان بدهید، تأثیر بیشتری خواهد داشت. به این مثال توجه کنید:

تا به حال با خودتان فکر کرده‌اید اگر وقت کافی داشتید و شرایط به شما اجازه می‌داد، می‌توانستید به چه نویسنده‌ی بزرگی‌ تبدیل شوید؟

تشویق کردن مخاطب به خواندن ادامه مقاله با ایجاد انتظار

مثال بعدی هم از سایت Firepole Marketing است که می‌خواهد با نارضایتی خواننده ابراز همدردی کند و بگوید که همه‌ی ما تجربه‌ی مشترکی در این زمینه داشته‌ایم:

این روزها همه تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا با مطالب عجیبی که شاید اصلا درست هم نباشند، شما را به سایت‌شان بکشانند، دقیقا مثل دست‌فروش‌های مترو که هر کدام می‌خواهند نظر شما را جلب کنند و چیزی به شما بفروشند.

استراتژی شماره ۵

یک راه مؤثر برای جلب کردن توجه مخاطب این است که چیزی خلاف انتظار آنها بگویید، غافلگیرشان کنید یا چیزی بگویید که با آنچه فکر می‌کنند «طبیعی» است، متفاوت باشد.

اولین خط از رمان «1984» جرج ارول یکی از مثال‌های خوب برای این استراتژی است:

یک روز سرد و آفتابی خرداد ماه بود و ساعت‌ها ۱۳ بار ضربه زدند.

این مثال دیگر از وبسایت The Atlantic:

پشت هر نقشه‌ی گوگل (Google Map) یک نقشه‌ی خیلی پیچیده‌تر وجود دارد که درخواست شما برای یافتن آدرس مورد نظر را اجرا می‌کند و شما آن را نمی‌بینید.

استراتژی شماره ۶

استفاده از یک نقل قول جالب در مقدمه مقاله

اگر برای نوشتن مقدمه چیزی به ذهنتان نمی‌رسد یا نمی‌دانید مقاله‌تان را چطور شروع کنید، سعی کنید از یک نقل قول یا یک آمار جالب استفاده کنید. استفاده از اطلاعاتی که از یک منبع معتبر آمده است به شما کمک می‌کند نظر مخاطب را جلب و او را با خود همراه کنید.

یک مثال خوب استفاده از این استراتژی که در یکی از پست‌های کانال تلگرام چطور استفاده شده است:

۸,۰۰۰,۰۰۰ نفر در سال، خیلی دیر متوجه ابتلا به سرطان می‌شوند!

استراتژی شماره ۷

آخرین استراتژی که ساده‌ترین استراتژی هم هست، فقط به کمی فکر کردن و شجاعت نیاز دارد. با وجود این، می‌تواند به طرز غافلگیر کننده‌ای مؤثر واقع شود.

راه حل ساده‌ی ما این است: سعی کنید پاراگراف اول را حذف کنید.

اگر نتوانستید پاراگراف اول متن را به اندازه کافی جذاب بنویسید، به احتمال زیاد حذف کردن آن، مقاله‌ی شما را به مقاله بهتری تبدیل می‌کند. اما چرا؟‌ به خاطر اینکه پاراگراف اول معمولا پراکنده گویی می‌کند و مستقیم سر اصل مطلب نمی‌رود. در بعضی از موارد، این کار کاملا عمدی است. تکنیک «شروع کردن با تأخیر»، تکنیکی است که معمولا در مجله‌ها یا روزنامه‌ها می‌بینید. نویسنده، قبل از اینکه سراغ موضوع اصلی برود، اول از یک موضوع نه چندان مرتبط استفاده می‌کند و بعد به موضوع اصلی برمی‌گردد یا اینکه از پاراگراف اول برای مقدمه چینی استفاده می‌کند.

این تکنیک بیشتر در روزنامه‌ها و مجلات جواب می‌دهد، چرا که در روزنامه‌ها و مجلات شکل بلندتری از نوشتار به صوری خطی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما در مطالبی که قرار است در وب منتشر شود، مخاطب فقط می‌خواهد نگاهی گذری به مطلب بیندازد و از آن رد شود. پس اگر با موضوعی که در پاراگراف اول مطرح می‌کنید به دام نیفتد، به احتمال زیاد قبل از اینکه به پاراگراف دوم برسد، صفحه را می‌بندد. پس اگر قصدتان تولید محتواست، یادتان باشد که نمی‌توانید مخاطب‌تان را خیلی منتظر بگذارید، چون خیلی زود حوصله‌اش سر می‌رود. پس اگر نمی‌توانید مخاطب‌تان را جذب کنید، مستقیم بروید سر اصل مطلب.

ممکن است حذف کردن پاراگراف اول کمی ناراحت‌کننده باشد. اما گاهی اوقات بهترین کار این است که هرگونه توضیح اضافی و تأخیر حذف شود. امتحانش ضرری ندارد. این استراتژی برای همه‌ی مقالات یا پست‌های وبلاگی جواب نمی‌دهد، اما می‌تواند به محتوای شما کمی نیرو محرکه بدهد که مخاطب را تا انتهای مطلب با شما نگه دارد.

چه وقتی مقدمه‌ مقاله هیچ اهمیتی ندارد؟

۷ استراتژی برای شروع مقاله با یک مقدمه‌ی هیجان‌انگیز را با هم مرور کردیم. اگر چیزی جا مانده، که به نظر شما می‌رسد یا همیشه در نوشته‌هایتان از آن استفاده می‌کنید، آن را در بخش «دیدگاه‌ها» با ما در میان بگذارید.

اما به عنوان یک قانون کلی، یادتان باشد که خط اول مقاله‌ی شما بعد از «عنوان مقاله» بیشترین اهمیت را دارد. خط دوم مقاله بعد از اولین خط، بیشترین اهمیت را دارد و به همین ترتیب تا آخرین خط مقاله.

هر جایی که در مقاله‌ای به خطوطی برمی‌خورید که به نظرتان جالب هستند، آنها را به صورت جداگانه در فایلی نگه دارید، تا اگر روزی در مقاله‌ی دیگری به بن‌بست خوردید و هیچ ایده‌ای به ذهنتان نرسید، بتوانید از آنها الهام بگیرید.

البته، به احتمال زیادی روزی فرا خواهد رسید که شما به هیچ‌کدام از این استراتژی‌ها نیازی ندارید، چون مخاطبان وفاداری دارید که قلم شما را دوست دارند و می‌خواهند هر چه شما می‌نویسید،‌ بخوانند. در واقع بیشتر مشتاق هستند بدانند که چه حرف جدیدی برای گفتن دارید، نه اینکه آن را چطور بیان می‌کنید.

تا وقتی که به آن نقطه می‌رسید، که امیدوارم خیلی زود فرا برسد، سعی کنید از این استراتژی‌ها استفاده کنید تا در همان خط‌های اول مقاله‌تان مخاطب را طوری به دام بیندازید که تا آخرین خط با شما همراه باشد و در نهایت به مخاطب وفادار شما تبدیل شود!‌

برگرفته از: goodcontentcompany

کسب‌وکار خود را با سرمایه کم شروع کنید

به مدت محدود با تخفیف ۵۰٪

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 12 دیدگاه)
  1. zahra می‌گوید

    سلام. خیلی جالب بود برای من که توی نوشتن مقدمه گیر کرده بودم.
    اما منظورتون از مقدمه مقاله, چکیده ی مقاله هست یا مقدمه ی مقاله؟

    1. مریم ناصری می‌گوید

      سلام
      خوشحالم که این مطلب نظر شما رو جلب کرده
      مقدمه مقاله که اینجا درموردش صحبت شده معادل اوپنینگ در انگلیسی هست که بیشتر توی مقاله هایی که در روزنامه ها و مجلات یا دنیای وب منتشر می شن اهمیت داره، و نویسنده می خواد در همون چند خط اول بگه توی مقاله قراره درمورد چی صحبت کنه و چرا مخاطب باید اون مقاله رو بخونه، حالا یه کمی عنصر جذابیت هم بهش اضافه بشه، احتمال اینکه مخاطب مقاله رو انتها بخونه بیشتر می شه.
      چکیده بیشتر درمورد مقاله های علمی کاربرد داره که قراره توی یه مجله علمی به چاپ برسن. توی چکیده یه مقاله، باید خیلی واضح گفته بشه که مقاله به کدوم مساله یا مشکل پاسخ می ده، از چه پیش فرضی استفاده شده، از چه روش هایی استفاده شده و در نهایت چه نتیجه ای حاصل شده. به خاطر همین جذاب شدن چکیده مقاله شاید لزوم چندانی پیدا نکنه و فقط مهمه که کاملا واضح و سر راست باشه.

      امیدوارم تونسته باشم به سوالتون پاسخ بدم 🙂

  2. مهدی می‌گوید

    با سلام و عرض ارادت ،سرکارخانم خسته نباشی واقعا جالب بود و کم، به نظرم مقاله علمی نیازمند یک چکیده، واژه های کلیدی ،مقدمه،متن اصلی ( مبانی نظری تحقیق)، روش تحقیق،سوالات اصلی و فرعی، فرضیه های تحقیق نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات و در آخر نیازمند فهرست منابع و ماخذ می باشد. خدمت شما و دوستان عزیزم عرض کنم نحوه نگارش مقاله نیازمند قلمی توانا و اطلاعاتی کافی و منابعی جدید می باشد و از همه مهمتر لینک کردن و توانایی برقراری ارتباط بین قسمت های مختلف مقاله مهم می باشد. سعی مولف در خصوص عدم خروج از مبحث اصلی نیز از امتیازات مقاله نویسان و مولفین توانمند می باشد که خود امتیازی بالا محسوب می گردد .عزیزان اطلاع دارند یکی از فاکتورهای مهم در پذیرش دکتری دارابودن مقالات علمی می باشد که دارای امتیازات متفاوت وسطوح مختلفی از قبیل : علمی تخصصی، علمی ترویجی ، علمی پژوهشی و ISIمی باشد . و شروع کردن به نوشتن نیازمند یاد گرفتن همین مباحث جالب و به ظاهر آسانی است که سرکارخانم ناصری لطف کرده و برایمان تهیه و ارائه نموده اند به نظرم استراتژی 4و6 در مقاله غوغا به پا خواهد کرد و خواننده را تا آخر مقاله می توان به خواندن متن ترغیب نمود .سپاسگزارم

    1. مریم ناصری می‌گوید

      سلام دوست عزیز
      سپاس از توجه و شما و وقتی که برای بیان اطلاعاتتون گذاشتید
      کاملا حق با شماست. مقاله های علمی باید چنین ساختاری داشته باشند، در واقع بدون داشتن این ساختارمندی هیچ شانسی برای انتشار در یک نشریه علمی نخواهند داشت.
      بازم ممنون که با ما همراه هستید 🙂

  3. امیر می‌گوید

    سلام و خسته نباشید

    مطلبتان جالب بود ولی کاری که من دارم انجام می دهم جالبتر است چطور می شود بیننده را تا آخرین لحظه سریال یا فیلم در انتظار نگه داشت که در این زمینه دارم می نویسم و این در صورتی محقق می گردد که معما های بیشماری در داستان باشد که بیننده تا فردایش فکر کند که آیا می تواند آن را حل کند که باید چنان پیچیده و روشن و دلچسب باشد که خسته کننده برای بیننده نباشد و فکر پشت فکر باید برای به ثمر رساندن فیلمنامه انجام شود و من کمتر می نویسم و بیشتر در طول روز فکر می کنم چون معتقدم یک کار شاهکار در طول عمر بهتر از هزاران کار ساده می باشد