ازدواج با افراد خودشیفته چه معایبی دارد؟
آیا ممکن است همسر شما خودشیفته باشد؟ چگونه میتوان با این افراد کنار آمد و زندگی خوبی را تجربه کرد؟ آیا اساسا ازدواج با افراد خودشیفته میتواند ازدواج موفقی باشد؟ با ما باشید تا در این باره بیشتر بدانید.
خودشیفتگی یا نارسیسیسم، یک ویژگی شخصیتی است و در حالتهای شدید خود، اختلال شخصیتی خودشیفتگی نامیده میشود. یک انسان خودشیفته، نگرشها، شخصیت و باورهای خود را تحسین میکند و خود را بالاتر از دیگران میپندارد. تعامل با این افراد حتی در روابط عادی هم دشوار است. در مقالهی پیشِرو، این افراد را در بطن رابطهای مانند ازدواج بررسی و راههای تعامل با آنها را بیان میکنیم.
۷ نشانهی همسر خودشیفته
تاکنون ممکن است حس کرده باشید که همسرتان خودشیفته است. شاید این ویژگی را بهعنوان بخشی از شخصیت او قبول کرده باشید. اما اگر نشانههای زیر را بهصورت مداوم در همسر خود میبینید، به احتمال زیاد، او شخصیتی خودشیفته دارد.
۱. آنها همیشه در مورد خودشان صحبت میکنند
همسر شما، فارغ از آن که چه شرایطی حاکم باشد، رشتهی سخن را به دست میگیرد و در مورد خودش صحبت میکند. اگر تلاش کنید که موضوع صحبت را تغییر دهید، فرصت کوتاهی به شما داده میشود و سپس همسرتان دوباره به صحبت در مورد خودش ادامه میدهد. شما به سختی میتوانید نظرات یا ایدههای خود را بیان کنید؛ اگر نظرتان مخالف نظر همسرتان باشد، او یا شما را تصحیح میکند یا نادیده میگیرد. ممکن است متوجه شوید که همسرتان در جهت تصحیح یا نادیده گرفتن شما، بلند، گستاخانه یا بیادبانه صحبت کند یا ناراحت شود.
۲. آنها به هیچ قانونی پایبند نیستند
افراد خودشیفته، معمولا بهدور از شأن خود میدانند که از قوانین تبعیت کنند. آنها حتی به موارد سادهای مانند قوانین ترافیکی هم اهمیت نمیدهند. حتی ممکن است برخی از آنها عدم احترام به قانون را به نمایش بگذارند تا نشان دهند که این موارد برای آنها هیچ اهمیتی ندارد.
۳. همواره نخستین اولویت آنها ظاهرشان است
اهمیت به ظاهر، از اولویتهای افراد خود شیفته است. آنها به نخستین برخورد خود با افراد دیگر اهمیت زیادی میدهند. همسر شما وقت زیادی را صرف آراستن خود میکند و به لباس، کفش، زیورآلات، عطر و غیره اهمیت خیلی زیادی میدهد. در بیشتر موارد، نحوهی پوشش شما یا ظاهر شما برای او اهمیتی ندارد؛ چرا که همواره شما نفر دوم رابطه هستید. وقتی آنها آماده میشوند، از شما انتظار دارند که ظاهرشان را تحسین کنید و بگویید که چقدر فوقالعاده به نظر میرسند.
۴. از سِلاح فریبندگیشان استفاده میکنند
وقتی همسر شما میخواهد که شما چیزی را قبول کنید، با جذابیت و فریبندگی خود شما را مجاب خواهد کرد. همسران خودشیفته از موقعیتهای دشوار با استفاده از جذابیت خود بیرون میآیند. در بیشتر موارد، شما حتی متوجه نمیشوید که چگونه قانع شدهاید. اما اگر به عقب برگردید و به آن فکر کنید، متوجه میشوید که چگونه فریب خوردهاید تا تصمیم دلخواه آنها را اتخاذ کنید.
۵. کوچکترین چیزی به آنها بر میخورد
شما بهراحتی میتوانید آنها را ناراحت کنید. یکی از قطعیترین نشانههای یک همسر خودشیفته همین است. هرگاه که شما با نظر او موافق نباشید یا نتوانید به او توجه کنید، با کجخلقی او مواجه خواهید شد. اگر شما برای آنها زمان نگذارید، ناراحت میشوند. آنها میخواهند که همیشه بهعنوان بهترین شخص نمایش داده شوند. اگر شما در عمل به این امر ناکام بمانید، باید کج خلقی آنها را تحمل کنید.
۶. آنها خود را از همه بهتر میدانند
ممکن است همسر شما، آنقدر که شما او را دوست دارید، دوستتان نداشته باشد. اما آنها معتقدند که شما بهترین همسر دنیا را بهدست آوردهاید. برای یک فرد خودشیفته، هر رابطه در مورد خودشان است. آنها خود را کمتر از افراد مشهور نمیدانند و به همین دلیل از شما انتظار رفتارهای ویژه دارند. وقتی چنین تصویر بزرگی از خودشان در ذهنشان باشد، به این نتیجه میرسند که شما فارغ از اینکه آیا چیزی از این رابطه نصیبتان میشود یا خیر، نمیتوانید بدون آنها زندگی کنید.
۷. هیچ حدومرزی برای خودشان قائل نیستند
افراد خودشیفته درکی از مرزها ندارند و نمیدانند چگونه قراردادهای اجتماعی را رعایت کنند. همسر شما اصلا به این نکته توجه نمیکند که رفتار او ممکن است شما را ناراحت کند یا این که لزوما شما همیشه با کارهای آنها موافق نیستید. آنها ممکن است پول یا دارایی ارزشمند دیگری را از شما قرض بگیرند و به خود زحمت ندهند که آن را برگردانند. این امر تبدیل به عادت روزمرهی آنها خواهد شد. حتی ممکن است شما این رفتار آنها را در رابطه با دیگران هم مشاهده کنید. این رفتار محدود به مسائل مادی نیست. آنها به تدریج به زمانبندی، کار و سایر شرایط شما هم بیاحترامی خواهند کرد.
۶ اثر مضر خودشیفتگی بر رابطه
وقتی شما با فردی خودشیفته در رابطه هستید، به احتمال زیاد رابطهی شما بهصورت مداوم افت میکند. خودشیفتگی همسر شما به این طریق بر رابطهی شما اثر میگذارد:
۱. عشق بدون شرط وجود ندارد
همسر شما هیچگاه نمیتواند شما را کاملا دوست بدارد. بیشتر افراد خودشیفته حتی در پذیرش و دوست داشتن شخصیت خودشان هم مشکل دارند.
۲. آنها نیازهای شما را نمیفهمند
آنها آنقدر بر روی نیازهای خود متمرکزند که متوجه نیازهای شما نمیشوند.
۳. آنها شما را حق مسلم خود میدانند
آنها به تصویری که از خودشان در ذهن دارند، بسیار مطمئن هستند و تصور میکنند شما هم این تصویر را باور دارید. شما همسری هستید که همیشه و در هر شرایطی در کنار او خواهید بود. در نتیجه، همسر شما هیچگاه تلاشی نخواهد کرد تا مطمئن شود که شما خوشحال هستید و احساس دوست داشتن میکنید.
۴. هیچ کنترلی بر زندگی خود نخواهید داشت
وقتی شما با شخصی خودشیفته در ارتباط هستید، به تدریج کنترل خود را بر دیدگاهها، نظرات، انتخابهایتان و خیلی زود همهی جنبههای زندگیتان از دست خواهید داد. همسر شما بهطرز متقاعد کنندهای شما را کنترل خواهد کرد و در زمان مناسب به جای شما هم تصمیم خواهد گرفت. ممکن است شما به تدریج دیدگاهها و اقدامات همسر خود را بروز دهید.
۵. حسادت زیاد و از دست رفتن زندگی اجتماعی
همسر شما خیلی سریع حسادت میکند و عدم توجه شما را نشانهای از عدم علاقه میپندارد. وضعیتی پیش خواهد آمد که ممکن است همسرتان شما را متهم کند که او را دوست ندارید یا به او توجه نمیکنید. او ممکن است با روابط دیگر شما با دوستان، همکاران و خانوادهتان مشکل پیدا کند و ۱۰۰ درصد زمان، عشق و توجهتان را بخواهد.
۶. نبود عزت نفس
همسر خودشیفتهی شما هیچگاه در رابطهاش خوشحال نیست. ممکن است زمانهایی شما احساس گناه کنید و خود را مسئول ناراحتی او بدانید. ممکن است فکر کنید که شما آنقدرها هم در رابطه خوب نیستید و ناراحتی همسرتان به سبب کمبودهای شماست. ممکن است این احساسات بهزودی درونی شوند و شما خودتان را مسئول نگرش منفی همسرتان بدانید.
چگونه از یک رابطهی خودشیفتارانه نجات پیدا کنیم؟
- در دام تاکتیکهای توجهطلبانهی همسرتان نیفتید. در عوض، به خود بگویید که باید برای خودم زمان بگذارم و آن را همانگونه که میخواهم بگذرانم.
- به خودتان بگویید که شما انسانی فوقالعاده هستید که لایق دوست داشته شدن است و میتواند تصمیمهای هوشمندانهای بگیرد. حفظ ارزش خودتان را به یکی از اولویتهایتان تبدیل کنید. هر روز به خودتان یادآوری کنید که که شما لایق عشق، احترام و تحسین هستید.
- اگر تلاش دارید که این رابطه، رابطهی خوبی باشد؛ اما مدام مورد انتقاد قرار میگیرید، به سراغ اشخاصی بروید که شما را بهخوبی میشناسند و با آنها صحبت کنید. بیرون بروید و دوستانتان را ملاقات کنید یا با آنها از طریق تلفن همصحبت شوید. اهمیت و خوبی خودتان بهعنوان یک انسان را درک کنید.
- درک کنید که نمیتوانید یکشبه شخصیت همسر خود را تغییر بدهید. حتی ممکن است هیچگاه نتوانید شخصیت او را تغییر بدهید. حتما به این موضوع فکر کنید که آیا حاضرید وضعیت کنونیتان را تا ابد تحمل کنید؟
- به زمانهایی فکر کنید که همسرتان باعث شده است شما خوشحال باشید و احساس دوست داشته شدن کنید. این کار به شما کمک میکند تا به همسر و رابطهتان باور داشته باشید.
- از اینکه احساستان را با همسرتان به اشتراک بگذارید، خجالت نکشید. اگر در رابطه احساس کمارزشی یا کمبود محبت میکنید، بدون نگرانی از اینکه به او صدمه بزنید، این احساسات را با او در میان بگذارید. در ارتباطات خود صادق باشید و بدون ترس صحبت کنید.
- با همسر خود در مورد مسائلی که در رابطه قابل قبول نیستند، صحبت کنید و مرزهایی را تعیین کنید. به او نتایج شکستن این مرزها و حدود را گوشزد کنید؛ اما تلاش کنید که لحن شما به گونهای نباشد که انگار او را نصیحت یا تنبیه میکنید.
چگونه خودشیفتگی را درمان یا متوقف کنیم
راه اصلی درمان خودشیفتگی، رواندرمانی است. این روش درمانی، طولانیمدت است. چند مورد زیر میتوانند راهگشا باشند:
- به شخص خودشیفته کمک کنید تا راحتتر با دیگران ارتباط برقرار کند و رابطهای قویتر و پرمحبتتر با آنها برقرار کند.
- دلیل بروز افکار منفی را دریابید و یاد بگیرید که چگونه با رفتاری مثبت، با آنها کنار بیایید.
- قدرت درونی خود را بشناسید تا انتقادها را راحتتر بپذیرید و در مورد آن عمل کنید.
هیچ دارویی برای درمان خودشیفتگی وجود ندارد. اگر همسر شما نشانگان دیگری مانند افسردگی، اضطراب یا دیگر مشکلات را بروز میدهد، پزشک میتواند برای او دارو تجویز کند.
چگونه خودشیفتگی خود را کنترل کنید
بهعهده گرفتن مسئولیت خودشیفتگیتان، خیلی سخت است. اما با صرف زمان و صبر، موارد زیر میتوانند به شما کمک کنند:
- هر زمان که حرف یا عملی شما را ناراحت کرد، سعی کنید دلیل آن رفتار خاص را پیدا کنید. به این فکر کنید که چه کاری کردید که آن واکنش را در پی داشته است. یافتن رفتارهای ناشی از خودشیفتگی، نخستین قدم برای کنار آمدن موفقیتآمیز با این مقوله است.
- به خودتان کمی آزادی بدهید. نیازی نیست که همیشه در همه چیز بهترین باشید. موفقیت و شکست، هر دو بخشی از زندگی هستند. ممکن است شما در خیلی چیزها موفق باشید؛ اما شکست در برخی زمینههای زندگی کاملا پذیرفته و بدون اشکال است.
- با اطرافیانی که شما را بهتر از آنچه که فکر میکنید، میشناسند، رابطه برقرار کنید. اگر فکر میکنید که از هر کسی که میشناسید، بهتر هستید، مهارتی جدید را در کلاس درس یاد بگیرید. وقتی دستورالعملهایی مشخص را دنبال میکنید و تأیید میکنید که شخص دیگری در یک زمینهی مشخص از شما بهتر است، مغز شما درمییابد که شما بهترین انسان روی کرهی زمین نیستید.
چگونه از رابطه با یک فرد خودشیفته بیرون بیاییم؟
پایان دادن به یک رابطه همیشه دردناک است. خروج از رابطهای که یکی از طرفین، خودشیفته است، خیلی مشکلتر است. انسانهای خودشیفته، جذاب هستند و بهخوبی میتوانند شما را فریب بدهند. بنابراین، حتی اگر بخشی از وجود شما احساس کند که باید این رابطه را ترک کنید، ممکن است آمادهی این کار نباشید. برای خروج از چنین رابطهای، به چند مورد زیر توجه کنید:
- خودتان را برای مشکلات زندگی همسرتان ملامت نکنید. اگر همسر شما کاری میکند که شما را مسئول مشکلات زندگیاش نشان دهد، از او بخواهید که این رفتار را دیگر انجام ندهد.
- همسر شما هیچگاه تغییر نخواهد کرد. به خودتان بگویید که شما لایق بهتر از این هستید.
- عدم رضایت خود را به زبان بیاورید و بر سر حفظ منافع خود پافشاری کنید.
- بخشی از زمان خود را به فعالیتهای مورد علاقهی خود اختصاص بدهید و در آن زمان از رابطهی خود فاصله بگیرید. تمام زندگی خود را به خواستهها و نیازهای همسرتان اختصاص ندهید.
- به خودتان از نظر فیزیکی و روحی بها بدهید. هر زمانی که احساس کردید، بی انصافانه نسبت به همسر خود رفتار کردهاید، به خودتان بگویید که در عوض با خودتان منصفانه برخورد کردید.
- اگر نمیتوانید با همسر خودشیفتهی خود صحبت کنید، نامهای به او بنویسید و در آن ضمن بیان خشم خود، علت خروج از رابطه را شرح دهید.
وقتی شما با شخصی خودشیفته در رابطه هستید، دیگر زندگیتان متعلق به خودتان نیست. همسرتان تمام زندگی شما را به خود اختصاص خواهد داد. سعی کنید در همان اولین مراحل رابطه، نشانهها را متوجه شوید. از هر آنچه درست است و هر آنچه پذیرفتنی نیست، دید واضحی داشته باشید. از همه مهمتر، به یاد داشته باشید که شما انسانی فوقالعاده هستید که لایق عشق و شادی است؛ پس عاقلانه انتخاب کنید.
برگرفته از: momjunction
صلاح غلطه درستش کنین
سلاح درسته
سلام
خیلی ممنون از دقت نظرتون، اصلاح شد
سپاس که با ما همراه هستید
سلام ممنونم بابت سایت خوبتون .. من دچار خودشیفتگی هستم بعد از ازدواجم متوجه شدم چون علاقه ای ب همسرم نداشتم مشاوره رفتم و متوجه این موضوع شدم الانم علاقه ای ب همسرم ندارم همش بهش گیر میدم از نظر من کاراش رفتاراش همه اشتباهِ و… ب فکر جدایی هستم چون واقعا تحملش برام خیلی سخته ..تو مطالب درمورد پایان دادن ب این روابط گفته بودین بنظرتون بعد از جدایی مسیر درمانم بهتر نمیشه؟؟ اخه الان همش ناراحتم و حوصله هیچ چیزو ندارم و با خودم میگم انتخاب همسرم بزرگترین اشتباه زندگیم بوده