آموزش : گامی به پیش … گامی به پس… ؟

0

من به عنوان مدیرآموزشی در یک مجتمع آموزشی فعالیت می کنم. تقریباً هر روز والدین نگرانی را می بینم که به دنبال آموزش فرزندان خود هستند. آنها مدام در جستجوی مدرسه، معلم ، آموزش های هنری ،ورزشی و نتایج موثرتر هستند. در نهایت _به گمان خودشان_ در جستجوی مسیرمطمئن تربرای موفقیت کودک خود هستند. پدر و مادرها ادعا می کنند که خواهان پیشرفت کودکان خود ه والبته هزینه ی قابل ملاحظه ای هم برای آموزش فرزندان خود اختصاص می دهند. آیا در عصر هجوم و بمباران داده ها و اطلاعات لجام گسیخته و پراکنده، تنها هدف آموزش می تواند تدریس علوم پایه و مهارت های هنری و ورزشی باشد؟ در جهانی که مرزهای فرهنگی متداوماً در حال جابه جایی، دگرگونی و یا حتی امحا قرار می گیرند و با سرعت مهار نشدنی ، ارزش های فرد را به چالش می کشد می توان با تکیه بر آموزه های اخلاقی اندک و سطحی که به کودکان ارائه می شود مطمئن شد که نسل آینده بر اساس اخلاقیات تصمیم گیری می نماید و در راستای تثبیت ارزش های والای انسانی قدم بر خواهد داشت ؟ و یا می توان امیدوار بود که آن ها توانایی تجربه ی رضایت خاطر را به طور قابل قبولی خواهند داشت؟ آیا آن ها توان برائت جستن از اسطوره سازی ها و بدفهمی ها را خواهند داشت؟ و سوال آخر این که – ضمن توجه به نظریات روانشناسی که تصریح می نمایند 95 درصد شخصیت انسان قبل از 12 سالگی شکل می گیرد- آیا حلقه ی مفقوده را باید در میان فعالیت های آموزشی دوره ی ابتدایی جستجو نمود؟

واضح است که بر اساس سوالات مطرح شده آنچه از قلم افتاده ” آموزش مهارت های زندگی ” است. در یک عبارت ساده وکوتاه می توان ” مهارت های زندگی” ،توانایی های روانی و اجتماعی است که منجر به انتخاب رفتارهای انطباقی وکارآمد برای رویارویی با چالش های زندگی می شود و به ارتقاء شخصی و اجتماعی فرد می انجامد.

سازمان بهداشت جهانی ، مهارتهای دهگانه ی زندگی را اینچنین تعریف نموده است:

رونیکس

– مهارت های خودآگاهی

– مهارت همدلی

– مهارت روابط بین فردی

– مهارت ارتباط موثر

– مهارت مقابله با استرس

– مهارت مدیریت بر هیجان

– مهارت حل مسئله

– مهارت تصمیم گیری

– مهارت تفکر خلاق

– مهارت تفکر نقادانه

 

البته آموزش مهارت های زندگی به کودکان از 4 یا 5 دهه قبل مطرح بوده ، اما در کشور ما حدود یک دهه است که به این موضوع توجه شده است. اگرچه اخیراً درسی به عنوان” پژوهش و تفکر” به دروس پایه ششم ابتدایی افزوده شده اما اگرچه عنوان جذابی دارد، تقریباً هیچ موضوع مرتبط با پژوهش و تفکر در آن وجود ندارد.

رسالت این درس، بی شک، نهادینه سازی یک برنامه ی پیشگیرانه آموزشی دانش- نگرش دررفتارکودک است تا او بتواند روابط بالنده، تعاملات سازنده همراه‏با تعارضات کمتررا با دیگران ودنیای متغیربرقرارنماید. او قرار است بزرگسالی باشد که مسوولیت های فردی- اجتماعی خود را می پذیرد‏ و‏احساس رضایت خاطر بیشتری را تجربه کند.

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.