ایران، لَند آو کانترادیکشِنز
عجیبترین چیزی که گردشگر خارجی میبیند، بسته به اینکه چگونه و از کجا وارد کشورمان میشود، فرق دارد.
مثلا اگر از گذرگاه مرزی آستارا وارد استان گیلان شود، اولین چیزی که توجهش را جلب میکند، ارتفاعات سرسبز و زیباست. آنها که اکثرا انتظار بیابانی با تپههای شنی و گیاهان بوتهای و مردان دستاربهسر را داشتهاند، این اولین، به یکی از عجیبترین چیزهایی تبدیل میشود که میبینند.
حالا اگر همان آدم به سفرش در ایران ادامه دهد و به خراسان جنوبی و کرمان برسد، با دیدن لوت مرکزی، پوشش ماسهای و درختچههای گزِ آن دوباره متعجب میشود.
اگر همچون بیشتر گردشگرانِ خارجی، از طریق فرودگاه امام خمینی وارد تهران شود، شاید اولین چیزی که نظرش را جلب میکند، کلانشهری است که چندان متفاوت از سایر پایتختهای بزرگ دنیا به نظر نمیرسد.
اگر نخستین بار باشد که به ایران میآید، شاید برآورده نشدنِ انتظارش در شترسواری از پایین پلکان هواپیما تا نزدیکترین هتل صحرایی با اتاقهایی از جنس سیاه چادر، در ابتدا کمی توی ذوقش بزند، اما مسلما این تفکر را خیلی زود، در هیاهوی خیابانهای زندهی پایتخت و ساختمانهای بلند و جمعیت مدام در رفتوآمد و ترافیک به فراموشی میسپارد.
بلاگری به نام فیلیپ هلمیچ مینویسد «قبل از سفرم به ایران، دوستان و خانوادهام سعی داشتند منصرفم کنند، میگفتند خطرناک است. روز خداحافظی، خواهرم طوری گریه میکرد که انگار دیگر مرا نخواهد دید. اما آنچه در ایران دیدم، خیلی خیلی فراتر از رویاهایم بود؛ همهی تصوراتی که رسانهها در ذهنم ایجاد کرده بودند را از بین برد».
فیلیپ یکی از بزرگترین غافلگیریهایی که تجربه کرده را اینطور بازگو میکند: «اگر نه همه، اما بسیاری از ایرانیها، آمریکاییها را دوست دارند»!
خلاصه گردشگر خارجی از هر طریقی که وارد شود، ایران را سرزمینی متفاوت از آن چیزی مییابد که در ذهن داشته است؛ چه از منظر زیباییهای طبیعی، چه آثار تاریخی و فرهنگی و یا باورهای سیاسی و مذهبی.
مارکو وِرمن و متیو بِل، خبرنگاران سازمان رادیویی آمریکا، در گزارش خود، ایران را «سرزمین تضادها» مینامند. گویا شگفتزدگیِ گردشگر خارجی از این تضادهای جاری در خیابانها و کوچههای این سرزمین، کمتر از تعجبش از آن تفاوتی نیست که بین شنیدههایش قبل از سفر و دیدههایش بعد از ورود به ایران وجود دارد.
مردمی که یکی از زیباترین سرزمینها را دارند، ولی هر آشغالی را روی زمین رها میکنند؛ حینِ حساب کردن پول شام تا سر حد دعوا با هم تعارف میکنند، اما سر ۵۰۰ تومن کرایه تاکسی واقعا دعوا میکنند؛ یکی از کهنترین تمدنهای دنیا را دارند، اما به آمبولانس راه عبور نمیدهند…
شاید این «تضادها» برای خودِ مایی که در ایران زندگی میکنیم چندان جالب نباشند، ولی جزء شگفتیهایی هستند که گردشگر خارجی را به تماشا و کشف و شهود بیشتر وامیدارند. من فکر میکنم اگر از آثار تاریخی، فرهنگی، طبیعی و… بگذریم، همین «تضادها» میتوانند عجیبترین چیزهایی باشند که گردشگر خارجی چه در بدو ورود و چه در طول سفرش میبیند.
به عنوان آخرین نکته هم، هر چند مهماننوازیِ ایرانیها جزء جداییناپذیرِ خاطرات گردشگران خارجی است، اما توماس اجورث، مهندس بازنشسته ساکن شیکاگوی ایالات متحده مینویسد در مسافرتهایش به ایران، هتلها همیشه سعی میکنند به شیوههای مختلف، هزینههای اضافی از او بگیرند!
حرف نداشت. نکته هایی بود که خود ما بهش توجه نمی کردیم.
زندهباد محسن عزیز، سپاسگزارم.
as usuall, the best my dear master:)))
It’s very kind of you. I appreciate it. Thanks for your vote
کاملا درست است. عالی بود.
درود بر خانم خیرالهی، سپاسگزارم.