پایان سکوت در برابر کودک آزاری
آزار جنسی کودکان از جمله آسیبهایی است که تاکنون به دلایل مختلفی نظیر آبروداری، از بین نرفتن قبح گناه و پایین نیامدن شاخص امنیت اجتماعی کودکان، با سکوت خانوادهها، کارشناسان و مسئولان مواجه شده است. اما بالا رفتن گزارشهای این آسیب در سالهای گذشته و جریحهدار شدن افکار عمومی از نمونههای رسانهای شده آن، همگان را به این باور رسانده که زمان سکوت و پنهانسازی این رفتارهای بزهکارانه به پایان رسیده است.
بدون تردید کاهش هر معضل اجتماعی از طریق احساس مسئولیت، اقدام آگاهانه و مشارکت متناسب نهادهای اجتماعی مرتبط با آن میسر میگردد. بر این مبنا میتوان 4 گام مهم را در کاستن کودکآزاری جنسی برشمرد.
۱. افزایش آگاهی اجتماعی
نخستین مرحله در مواجهه با هر پدیده اجتماعی، بدست آوردن سطح مناسبی از شناخت درباره آن میباشد. متأسفانه یکی از مهمترین دلایل آسیبپذیری خانوادههای ایرانی نسبت به پدیده کودکآزاری، فقر اطلاعاتی ایشان نسبت به واقعیتهای آن میباشد. هر خانواده ایرانی باید بداند آزارگری جنسی میتواند به شکل فیزیکی، کلامی یا احساسی اتفاق بیافتد؛ بنابراین حتی اگر آزار جنسی به صورت لمس بدنی نباشد، باز هم به کودک آسیب میرساند. آنها باید به این مسئله آگاه باشند که کودکان فارغ از سن و نوع جنسیتشان در معرض آزار جنسی هستند و در بیشتر موارد، از کسانی که میشناسند و به آنها اطمینان دارند مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. والدین همچنین باید بدانند که داشتن مشکلات روانشناختی نظیر افسردگی، فرزندآوری در سن پایین، سوءمصرف مواد مخدر و شیوههای تربیتی نامناسب، ریسک خطرپذیری فرزندانشان در برابر کودک آزاری را بالا میبرد.
۲. اهمیت تربیت جنسی
یکی از مسئولیتهای مهم والدین نسبت به کودکانشان آماده کردن ایشان برای حضور و پدیرفتن نقشهای مختلف در جامعه است. این واقعیت که والدین نمیتوانند تمام وقت خود را در کنار فرزندانشان سپری کنند و نیز آنکه کودکان در جمع نزدیکان و افراد قابل اعتمادشان هم در معرض آزار جنسی قرار دارند، اهمیت تربیت جنسی ایشان را نمایان میکند.
تربیت جنسی مفهومی متفاوت با آموزش جنسی و به معنای آن است که کودکان بایستی عضوهای خصوصی بدنشان و نیز اشکال مراقبت از آنها را بشناسند و در برابر افرادی که با نگاه، گفتار و رفتار خود قصد تجاوز به این حریم را دارند سکوت ننمایند.
۳. ضرورت بهرهگیری از سواد رسانهای
امکانات توسعه یابنده ارتباطی با درهم فشرده کردن زمان، مکان و فضا، جهان را به دهکدهای کوچک تبدیل کردهاند که امکان تولید یا مصرف رسانهای برای هریک از شهروندان آن مهیاست. در چنین شرایطی نه تنها کنترل نوع محتوای تولیدی از اختیار افراد خارج است بلکه امکان محدود کردن استفاده از آنها برای کسی وجود ندارد. استفاده کودکان از این فضای نامحدود و متکثر، بدون همراهی و مشارکت والدین ریسک آسیبپذیری درازمدت ایشان در برابر محتواهای هرزهنگارانه را بالا میبرد و ضرورت بهرهگیری از سواد رسانهای توسط خانوادهها را نشان میدهد.
۴. استفاده از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد
در جوامعی همچون ایران که دولت ساختار سنتی خود را حفظ کرده است، استفاده از ظرفیتهای نهادهای مدنی جهت فشار بر هژمونی حاکم برای ایجاد تغییراتی نظیر اصلاح قوانین حقوقی به منظور بازدارندگی بیشتر و کارآمدی بیشتر نظام آموزشی ضروری است.
واقعا آموزش سواد رسانه ای در وهله ی اول به خانواده ها و با شیب مناسب به کودکان بسیار حائز اهمیت است و تا به این جا فقط شما به اون توجه کرده بودید کلیت سرفصل های انتخاب شده خوب بود
سایر اشکال کودک آزاری مثلاً کودک آزاری عاطفی در نظر گرفته نشده و هیچ راه حلی جهت پیشگیری از آن ذکر نشده
سلام خدمت مخاطب محترم…
درباره اشاره شما به سایر اشکال کودک آزاری باید بیان کنم که موضوع مسابقه درباره کودک آزاری جنسی بوده است و اشاره به سایر اشکال کودک آزاری چندان توجیهی ندارد. هر چند که در بخش افزایش آگاهی اجتماعی به نوع کلامی و احساسی کودک آزاری جنسی اشاره شده و در بحث سواد رسانه ای به تاثیر نامطلوب استفاده غیرهدفمند از امکانات رسانه بر کودکان تاکید شده است.
درباره بحث راه حل نیز باید به این موضوع اشاره کنم که اعلام راه حلی مطلق و قطعی برای هیچ معضل اجتماعی و روان شناسی امکان پذیر نیست، چراکه عوامل مختلفی بر کیس مورد مطالعه اثرگذار است. مواردی هم که بیان شده چهار رکن کلی است که باید در هر راه حلی لحاظ شود.
از طرفی برای نوشتن مقالات تحلیلی (مانند موضوع این مسابقه) استانداردهایی وجود دارد که تعداد واژگان استفاده شده حداقل بین ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ باشد. اما حداکثر تعداد واژگان برای این مسابقه ۵۰۰ کلمه درنظر گرفته شده بود که یک سوم مقدار استاندارد است.
بدیهی است اعضای تحریریه سایت، برای بالا بردن غنای این دست مسابقه ها باید به اصلاح رویه های آن اقدام کنند.