درددل های زیادی در دل اطرافیانم مانده

1

دیشب خواب دیدم خواهرم گریه می کند،وقتی خواهر آدم گریه می کند،گویی تاریخ،غم انگیز ترین شعرهای خود را می سراید.
من به خواب ها اعتماد دارم،خواب ها بر خلاف زندگی هیچ گاه دروغ نمی گویند.راستی،مگر چقدر از خواهرم دور شده بودم که باید در خواب با من درددل می کرد؟!
از خواب که بیدار شدم برنامه ای برای روزم نداشتم جز اینکه با خواهرم تماس بگیرم.
به گوشی موبایلم نگاهی انداختم و گفتم “لعنت به تکنولوژی” مگر بیست سال پیش که تکنولوژی این قدر بی رحمانه روابط انسانی را نشانه نگرفته بود من با خواهرم حرف نمی زدم؟!
نه!باید برادر بودن را به همان شکلی که در وجودم قرار داده بودند ثابت کنم.باید به دیدار خواهرم می رفتم.
باید خیلی زود به خانه خواهرم می رسیدم،حتی یک ثانیه هم یک ثانیه بود،حوصله شلوغی مترو را نداشتم اما مترو همان وسیله ای بود که مرا زودتر از تاکسی به خواهرم می رساند،خیلی بیشتر از یک ثانیه!
مترو طبق معمول شلوغ و ایستگاه های زیادی بین من و خواهرم فاصله انداخته بود،اما نه آن قدر که در خواب به یکدیگر سر بزنیم
تکنولوژی پیشرفت کرده بود اما نه آنقدر که مترو هر از گاهی تکان های نیمه شدید نخورد.
چقدر این صحنه آشنا بود
تکان های نیمه شدید و ازدحام جمعیت
و هر شخصی که در آن جمعیت بود در این اندیشه به سر می برد که سریع به ایستگاه مورد نظر برسد و خود را از تکان و ازدحام نجات دهد،من این وقایع را چند هفته پیش دیده بودم
ساعت بیست و سه و بیست و چهار دقیقه چهارشنبه شب…اول تکانی شدیدو بعد ازدحام جمعیت
نمی دانم اگر تکان کمی شدید تر بود چه اتفاقی می افتاد؟
قطعا خیلی خواهر ها بی برادر و خیلی برادر ها بی خواهر می شدند.
زلزله یکی از حوادث طبیعی است که می آید و می رود،اما…تکلبف آن درددل های نشنیده چه می شد؟!
درددل،گوش می خواهد و درک…من اگر می مردم،نه گوشی داشتم و نه درکی،آنوقت خواهرم به خواب مادرم سر می زد که داغدار من بود؟یا به خواب برادرم که خودش درددل های نکرده ای با من داشت؟
اگر آن شب تکان شدید تر بود چند خواهر و برادر بدون ادای حق خواهری و برادری به دیاری می رفتند که نه خوابی بود و نه درددلی؟
به چهره ی مرد های داخل مترو نگاه می کردم،گویی ما همگی دیشب خواب مشترکی دیده بودیم و داشتیم خود را جهت شانه شدن برای خواهرانمان آماده می کردیم

 

رونیکس
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

۱ دیدگاه
  1. Razieh می‌گوید

    man brother nadaram. kheili hesse khassi dad behem matne shoma. mersi