فرهنگ سوزی یا سوختن در فرهنگ؟

1

در تاکسی نشسته بود و کتابچه تاریخ ادبیات را می‌خواند.

داشت آثار بزرگ علوی را حفظ می‌کرد تا مبادا با آثار جلال آل احمد اشتباه بگیرد؛

آخر هفته امتحان جمع بندی داشت و از همه نویسنده ها و آثارشان سوال می‌آمد. در بحر حفظیات ادبیات فرورفته بود که ناگهان دو موتوری از کنار ماشین رد شدند و ترقه ای جلوی ماشین انداختند و اگر راننده حرفه‌ای نبود شاید به گاردریل اطراف برخورد می‌کرد.
به قدری ترسید که بی خیال درس شد و کتاب را داخل کوله‌اش گذاشت تا در خانه مطالعه کند.

رونیکس

به خیابان نزدیک خانه‌اش که دید که دود خیابان را فراگرفته و چند تا نوجوان و جوان را دید که میدان جنگ راه انداخته بودند و ترقه که نه، بمب به وسط خیابان می‌انداختند.

تمام فکر و ذکرش شده بود کنکور و درس های باقی مانده؛ و استرس امتحانات و تست‌هایی که باید میزد کم بود، این سر و صداها اعصابش را خردتر هم کرد.

به خانه که رسید به مادربزرگش سلام کرد که هفته پیش پایش را عمل کرده بود و آمده بود خانه شان تا حواسشان بیشتر به او باشد، و هنوز هم حال و احوال خوشی پیدا نکرده بود.
مادربزرگش هم از آزار و اذیت بچه های محل شاکی تر از خودش بود.

سراغ مادرش را گرفت. رفته بود تا خواهرش را از مدرسه بیاورد تا خطر کمتری او را تهدید کند.

خواست برود درس بخواند تا چند تا تست عقب نیفتد اما مگر سرو صدا می‌گذاشت؟

یا صدای ترقه می‌آمد، و یا نگران بود که در این شلوغی و آشفته بازار چهارشنبه سوری خانواده اش سالم به خانه برسند و یا دلش برای مادربزرگش می سوخت که با با این همه درد باید این بی فرهنگی آزاردهنده را هم تحمل کند.

هر چند دقیقه که کتاب می خواند ناگهان صدای سهمگینی می آمد و تمرکزش را به هم میزد. و هرچقدر که تلاش می‌کرد که نادیده بگیرد نمی توانست.

تنها کاری هم که از او برمی‌آمد این بود که برود پشت پنجره و کمی داد و بیداد کند تا آرام‌تر مراسم پرشور چهارشنبه سوری را برگزار کنند!

اما هر دوباری که به آنها تذکر داد با تمسخر آنها مواجه شد و از لج او یک چیزی شبیه بمب اتم نزدیک خانه شان ترکاندند تا مبادا دوباره فکر اعتراض به سرش بزند و مزاحم آنها شود در بزرگداشت فرهنگ ایرانی!

اما مگر آزار و اذیت کردن مردم مربوط می‌شود به فرهنگ غنی یک کشور؟

آیا افراطی گردی در اجرای سنت ها یک کار فرهنگی است؟ یا صرفا یک تخلیه روانی است از طریق لبریز کردن دیگران؟

خیلی از رفتاری های ما در سطح شهر می تواند آزار دهنده باشد اما یکی از مخرب ترین و آزار دهنده ترین آن ها همین ترقه بازی چهارشنبه سوری‌ است.

بعضی از رفتار های نامناسب به خاطر امکانات ناکافی و شرایط نابه‌سامان است. و بعضی دیگر تا حدی اجتناب ناپذیر.

اما چهارشنبه سوری چه؟

تنها و تنها مربوط می شود به فرهنگ پایین و برداشت ناصحیح از احیای سنت‌ها و ارزش ها

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

۱ دیدگاه
  1. فاطمه می‌گوید

    آفرین