کتاب تنهایی پرهیاهو؛ روایت کارگری که با کتابها زندگی میکرد
شناسنامهی کتاب
- نام اصلی: Too Loud a Solitude
- عنوان فارسی: تنهایی پرهیاهو
- نویسنده: بُهومیل هرابال
- سال انتشار: ۱۹۷۶
صاحب خوشذوق کتابفروشی میزی چیده با عنوان «پیشنهادهای این هفته» و روی آن پر است از کتابهایی با عناوین و دستهبندیهای مختلف. در بین این کتابها یکیشان توجهام را به خود جلب میکند؛ تنهایی پر هیاهو! مثل همهی آدمها سعی میکنم اولین تصوراتم دربارهی موضوع کتاب را با اسمش شکل بدهم. خب حتما یک آدمی، یک جایی خیلی احساس تنهایی میکرده و از طریق این کتاب خواسته آنچه را در این لحظات بهش گذشته است با من و شما شریک شود. اما اینکه چه چیز یا چیزهایی در دنیای این آدمِ تنها هیاهو بهپا کرده؛ اصلا این طرف زن است یا مرد؛ کجاست و چه میکند…همه و همه سؤالهایی است که من را مشتاق میکند تا آن را از روی میز بردارم و بعد از تورق چند صفحهای از آن، پای صندوق بروم.
دربارهی کتاب
راوی این داستان مرد دائمالخمری است به نام هانتا. رئیسش او را تحقیر و همکارانش نیز او را مسخره میکنند. هانتا سی و پنج سال است که در زیرزمینی نمور با دستگاه پرس هیدرولیکش کتاب و کاغذ باطله خمیر میکند. هانتای داستان ما که ترکیب غریبی است از کارگر-روشنفکر، گاهی در سیلِ جاریِ کاغذباطلهها عطف کتابی نادر و ذیقیمت به چشمش میخورد و بهجای سپردن آن به دستگاه پرس، کتاب را به گنجینهی کشفیات ارزشمند خود اضافه میکند و «قصهی عاشقانه» او از همینجا آغاز میشود.
نقطهی عطف داستان نیز ورود پرس هیولایی به بازار است که ناقوس مرگ پرسهای کوچک را به صدا در میآورد و عصری تازه در شغل هانتا، و به سر آمدن ایام لذتهای کوچک زندگی او، یعنی روزهای کشف کتابهای سهوا بهدورانداخته شده آغاز میشود.
در حاشیه
تنهایی پرهیاهو به قلم بهومیل هرابال نویسندهی اهل چک و در سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشته شد. به دلیل ممنوعالقلم بودن هرابال در کشورش اولین چاپ قانونی آن در چک به سال ۱۹۸۹ منتشر شد.
از نکات جالب کتاب تنهایی پرهیاهو تکرار مداوم عبارتهایی در طول داستان است. بهعنوان مثال «سی و پنج سال است که…» آنقدر تکرار میشود که در بعضی جاها حس سی و پنج سال خستگی را به خواننده القا میکند.
بهومیل هرابال در فوریه ۱۹۹۷، هنگامی که در بیمارستان بستری بود، از پنجرهی طبقهی پنجم به زیر افتاد، یا به زیر پرید. هنوز کسی درست نمیداند. گفته بود که میرود به کبوترها دانه بدهد.
شاید مهر تأیید نهایی برای ترغیب شما به مطالعهی این کتاب جملهی میلان کوندرا نویسندهی برجستهی دیگری از چک در وصف هرابال باشد که او را «بزرگترین نویسندهی چک» مینامد. کتاب صوتی تنهایی پرهیاهو نیز در حال حاضر منتشر شده است و شما میتوانید همین حالا آن را از وبسایت نوار تهیه کنید.
قسمتهایی از متن کتاب
- من وقتی چیزی را میخوانم، درواقع نمیخوانم. جملهای زیبا را به دهان میاندازم و مثل آبنبات میمکم یا مثل لیکوری مینوشم تا آنکه اندیشه، مثل الکل، در وجود من حل شود، تا در دلم نفوذ کند و در رگهایم جاری شود و به ریشهی هر گلبول خونی برسد.
- هر وقت که دستگاه پِرِسم در آخرین مرحله، کتابهای زیبا را با فشار بیست اتمسفر خرد میکرد، صدای درهم شکستن اسکلت آدمی را میشنیدم و احساس میکردم که دارم جمجمه و استخوان کلاسیکها را خرد می کنم.
- کاغذ هم، مثل پنیرِ جاافتاده و شرابِ کهن، هر قدر کهنهتر خوشمزهتر.
برای دریافت کتاب صوتی تنهایی پر هیاهو به سایت نوار مراجعه کنید و به جمع هزاران خواننده این کتاب محبوب بپیوندید.