معرفی کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
چشمانتان را برای لحظهای ببندید و سعی کنید دنیای اطراف خود را لمس کنید و تنها با اتکا به آموختههایتان از میان چندین نوع گیاه دارویی، اسم و خواص هریک را تشخیص دهید! بله. این دنیای تاریک و سراسر شگفتی، داستان دختری نابینا و شخصیت اصلی کتاب «راهنمای مردن با گیاهان دارویی» است. در واقع نابینایی و تلاش برای کشف دنیای ناشناخته پیش رو، ساختار اصلی این کتاب را در برمیگیرد. معرفی کتابی که در ادامه میخوانید، آشنایی با سبک جدیدی در قالب رماننویسی نیز خواهد بود.
شناسنامه کتاب
- عنوان کتاب: راهنمای مُردن با گیاهان دارویی
- نویسنده: عطیه عطارزاده
- تعداد صفحات: ۱۱۷ صفحه
درباره کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
داستان کتاب درباره دختری است که در کودکی بینایی خود را در اثر برخورد یک گیاه سمی با چشمانش از دست داده و حالا در خانه و به همراه مادرش در کار تولید روغن و گیاهان دارویی است. او که حالا در آستانه جوانیست، از تجربههایش، از ادراک منحصر به نابینایان، از بوها و صداها براى ترسیم دنیاى پیرامونش بهره مىبرد و دنیای کوچک و محدود خود را شکل میدهد.
مادر از کودکی در نقش آموزگار او، با خواندن کتابهای مختلف سعی در تعلیم، ترسیم و شناساندن دنیای بیرون به دخترش را دارد، اما با وجود این، او را در یک چهارچوب منظم و برنامهریزی شده نگه داشته است؛ بهطوریکه دختر دنیایى بهشدت منزوى و وهم آلود دارد. او نهتنها از آن رو که چشمان نابینایش راه را براى ارتباط او با دنیا بستهاند، بلکه زندگىاش محدود به همین خانه شده و این مسئله ارتباطش با انسانها را نیز محدود کرده است.
روایت داستان کتاب در نیمه آن و با خارج شدن دختر از خانه برای شرکت در مراسم ختم پدربزرگ، به نقطه اوج خود میرسد و دقیقا از همین زمان به بعد ،دختر در پی کشف دنیای نادیده بیرون برمیآید و باقی ماندن در چهارچوب خانه برایش سخت میشود.
کتاب دارای جملات و تعاریف مختلف از منظر روانشناسی و فلسفیست که همین امر دلیلی برای تفکر و تعمق بیشتر در این کتاب خواهد بود. همچنین توضیحات کوتاه در مورد گیاهان دارویی و خواص آنها در حاشیه کتاب و در بطن داستان، نشان از تسلط و آشنایی نویسنده در این حیطه دارد. این کتاب در بیست و سه پرده و هر پرده در چند صفحه کوتاه روایت شده است.
آیا این کتاب برای شماست؟
نشر چشمه این رمان را در گروه کتابهای ساختارگرا، جریانگریز و ضدژانر قرار داده است. پس اگر به خواندن رمانهایی در این دسته علاقه دارید، این کتاب برای شماست. همچنین قلم عطارزاده به نوعی روایتگر قالب جدیدی از سبک داستاننویسی ایرانی است که خواندن و آشنایی با این سبک، بدون شک تجربه جدید و متفاوتی در میان داستانهای معاصر ایرانی برایتان به همراه خواهد داشت.
بخشهایی از کتاب
مادر میگوید خیال بزرگترین موهبت هر انسانی است. آن بیرون آدمها عاشق میشوند، اما عشقشان میگذارد میرود. ثروتمند میشوند اما ثروتشان یکشبه به باد میرود. آدمها یکدیگر را به توهم ساختن جهانی بهتر میکُشند، اما جهان به هیچ وجه بهتر نمیشود. در جهان خیال اما میتوان صاحب ابدی همه چیز شد. میتوان هر چیزی را به دلخواه ساخت. در جهان خیال هر انتخاب امکانی دیگر را منتفی نمیکند. اینجا جهان بدون مرز و دود و خون و تلخی است. میتوان همه چیز را یکجا داشت. میتوان ثروتمند شد یا اگر نه فقیر، و باز ثروتمند. حتی میتوان مُرد و زنده شد و باز مُرد و باز زنده شد و تا ابد ادامه داد. مادر میگوید آدمها آن بیرون وقتی میمیرند که تازه وارد جهان خیال شدهاند. وقتی که فهمیدهاند همه عمر در چه فریب بزرگی زندگی کردهاند.