معرفی بهترین عاشقانه‌های ادبیات ایران و جهان برای نوجوانان

4

صرف‌نظر از اینکه طرفدار کدام ژانر ادبی باشید، باید بپذیرید که ژانر عاشقانه، همواره یکی از جذاب‌ترین و محبوب‌ترین ژانرهای ادبیات بوده‌ است؛ ژانری که فارغ از سن و جنسیت، طیف گسترده‌ای از مخاطبان را در طول تاریخ شیفتهٔ خود کرده و منشأ خلق شاهکارهایی بدیع و اثرگذار بوده است. اگر در ردهٔ سنی نوجوانان قرار دارید یا فرزند نوجوانی دارید و دنبال کتاب‌هایی با موضوع عاشقانهٔ مناسب برای این گروه سنی هستید، این مطلب را از دست ندهید. در این نوشته، شما را با هشت کتاب از بهترین عاشقانه‌های ادبیات نوجوانان آشنا خواهیم کرد.

گردآوری و معرفی فهرستی از عاشقانه‌های ادبیات که ویژهٔ نوجوانان باشد، کاری است که در عین راحتی، دشوار است. از یک سو، یافتنِ عاشقانه‌هایی از نویسندگان داخلی و خارجی کار ساده‌ای به‌نظر می‌رسد؛ اما از سوی دیگر، انتخاب عاشقانه‌هایی قوی که مناسبِ این ردهٔ سنی باشد، به این سادگی‌ها که فکر می‌کنید نیست. فهرستی که در ادامه می‌خوانید، با توجه به معیارهای مهمی مانند خوش‌خوان‌بودن، تناسب با گروه سنی و جذابیت موضوع انتخاب شده‌اند. البته در گزینش کتاب‌های این فهرست، تلاش بر این بوده تا کتاب‌هایی که اخیرا به چاپ رسیده‌اند، معرفی شود؛ به امید روزی که همهٔ ما از خواندن کتاب‌های خوب ادبی لذت ببریم.

رونیکس

حتما بخوانید: بهترین فیلم های عاشقانه جهان؛ ۶۴ فیلم رمانتیک که عشق را به شما هدیه می‌دهند

۱. زنان کوچک

معرفی بهترین عاشقانه‌های ادبیات ایران و جهان برای نوجوانان - زنان کوچک

کتاب «زنان کوچک»، عنوانی آشنا برای نسل‌های پیشین است. داستانِ چهار خواهرِ دوست‌داشتنی که در غیاب پدرشان در جریان جنگ، همراه مادرشان در خانه‌ای زندگی می‌کنند. داستان خانوادهٔ مارچ و رخدادهای ریز و درشتِ زندگی‌شان، تلاش‌های ستودنی‌شان برای ساختن زندگی بهتر و غلبه بر مشکلات ریز و درشتی که در نبود پدرشان برایشان پیش آمده‌ است، آن‌قدر جذاب و خواندنی است که این کتاب را بی‌نیاز از معرفی می‌کند.

مگی، جو، بتی و امی، آن‌قدر شخصیت‌های باورپذیر و ملموسی دارند که معمولا هرکسی این کتاب را می‌خواند، خودش را نزدیک به یکی از این چهار خواهر می‌بیند. آنچه باعث محبوبیت و ماندگاری این کتاب، طی سالیان دراز شده است، سادگی و صمیمیت شخصیت‌ها و رویدادهای قابل‌لمسِ زندگی‌شان است. آن‌ها، آن‌قدر باورپذیرند که وقتی داستان‌شان را می‌خوانید، ناخودآگاه با آن‌ها می‌خندید؛ گریه می‌کنید؛ نگران و هیجان‌زده می‌شوید و از خوشحالی‌شان شاد خواهید شد. اگر به کتاب‌هایی که به زندگی به‌معنای واقعیِ زندگی، می‌پردازند، علاقه‌مند هستید، حتما این کتاب دوست‌داشتنی را بخوانید.

کتاب زنان کوچک نوشتهٔ الیزا می الکونت است که فرزین مروارید آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب از سوی انتشارات قدیانی، چاپ و منتشر شده‌ است.

۲. باغ مخفی

مری لناکس، دختری لاغر و رنگ‌پریده است که پس از درگذشت مادرش، به خانهٔ یکی از اقوامش که تابه‌حال او را ندیده‌ است، منتقل می‌شود. پذیرش این تغییرات وسیع برای او که از مدت‌ها پیش، غذای درست و حسابی نخورده‌ بود و با کسی معاشرت نکرده‌ بود، در ابتدا دشوار به‌ نظر می‌رسید. طولی نکشید که کم‌کم اوضاعش بهتر شد و هر روز، حالش بیشتر رو به بهبودی می‌رفت. او که از خانهٔ بزرگ و پر از خدمهٔ جدیدش تنها اتاق خودش و زمین‌های اطراف را دیده‌ بود، به رازهای عجیبی در خانه پی می‌برد. رازهایی که با دخالت مری، زندگی تمام ساکنان مخفی خانه را تحت‌تأثیر خودش قرار می‌دهد.

کتاب باغ مخفی، یکی از آثار کلاسیک ادبیات جهان است که حتما باید آن را بخوانید تا به معجزهٔ امید ایمان بیاورید. نویسندهٔ کتاب، با توصیف هنرمندانهٔ شخصیت‌ها، مناظر و حتی بوها، آنچنان شما را درگیر کتاب خواهد کرد که با خواندن آن فکر می‌کنید در دل کتاب و ماجراهای آن قرار دارید. آغاز داستان، شما را ناامید و غمگین می‌کند؛ اما نگران نباشید. به شما قول می‌دهم که همه‌چیز رفته‌رفته بهتر و حتی بسیار جذاب خواهد شد. کافی است به زیبایی قلم هاجسن برنت، ایمان داشته‌ باشید. این کتاب را مهسا طاهریان ترجمه کرده و انتشارات پینه‌دوز، آن را روانهٔ بازار کتاب کرده‌ است.

۳. تخم‌مرغ‌ها

اگر از من بخواهید که یک کتاب موفق و خوب در رابطه با مشکلات روزهای نوجوانی و روابط انسان‌ها به شما معرفی کنم، حتما کتاب تخم‌مرغ‌ها هم در فهرست کتاب‌های معرفی‌شده، خواهد بود. اما این کتاب دربارهٔ چیست؟

کتاب تخم‌مرغ‌ها داستان دو نوجوان به نام‌های دیوید و پریم رز است که هرکدام درگیر مشکلاتی هستند که به‌نظر خودشان، بزرگ‌ترین مشکلات دنیاست. چرا؟ چون این مشکلات آنها را وادار به فرار از خانه و ترک محل زندگی‌شان کرده‌ است. اگر آدم روزی تصمیم به چنین کار وحشتناکی بگیرد، لابد باید دلیل قانع‌کنندهٔ بزرگی داشته‌ باشد و دیوید و پریم رز، به‌نظر خودشان این دلیل را داشتند. آن‌ها به مردی به نام جان یخچالی پناه می‌برند؛ مردی که همچون یک معلم، راهنما، پناه و دوست آنهاست. سرتاسر داستان تخم‌مرغ‌ها، داستان روابط انسان‌ها با هم است؛ روابطی که مانند دنیای واقعی پر از قهر و آشتی، مهربانی و خشم، غم و خنده و بالا و پایین است.

اینکه دیوید و پریم رز چطور به هم رسیدند، یا اینکه چه اتفاقاتی برایشان افتاد، یا اصلا چه مشکلاتی داشتند که آنها را واردار به فرار از خانه کرد و آخر داستان‌شان به کجا رسید، چیزی است که با خواندن این کتاب خواهید فهمید.

کتاب تخم‌مرغ‌ها نوشتهٔ جری اسپینلی، به‌همت فریده اشرافی به فارسی برگردان شده و انتشارات ایران‌بان، آن را چاپ و منتشر کرده است.

۴. این وبلاگ واگذار می‌شود

معرفی بهترین عاشقانه‌های ادبیات ایران و جهان برای نوجوانان - این وبلاگ واگذار می شود

اگر دنبال کتابی با سبک و سیاقی متفاوت هستید، کتاب «این وبلاگ واگذار می‌شود» پیشنهادی عالی برای شماست. نمی‌دانم چقدر اهل وبلاگ‌خواندن و وبلاگ‌نویسی هستید و رابطه‌تان با وبلاگ‌ها که این روزها خیلی کمرنگ شده‌اند چطور است؛ اما این کتاب برای همهٔ کسانی که به وبلاگ‌نویسی علاقه دارند و از آن خاطره دارند، کتاب بسیار جذابی است.

نویسندهٔ کتاب «این وبلاگ واگذار می‌شود» کوشیده است شیوهٔ روایتش از ماجرای عشق پسری جنوبی به دختر همسایه‌شان در زمان جنگ را به‌صورت نوشته‌های وبلاگی تعریف کند. داستان از این قرار است که زال، پسر کتابفروش جنوبی، عاشق دختر همسایه‌شان، فریبا، شده‌ بود. با آغاز جنگ و مهاجرت فریبا و خانواده‌ا‌ش به شهری دیگر، کلید خانهٔ فریبا به زال سپرده می‌شود و زالِ بیچاره تمام مدتِ سی ‌و چند سالِ پس از آن روز، به عشق فریبا، کلید را پیش خود نگه داشته بود. حالا دختری به نام درنا، داستان آن عشق را در وبلاگی روایت می‌کند. داستان عشق زال و فریبا، که درنای قصهٔ ما به تعریف آن می‌پردازد، طی پست‌های وبلاگی مختلف روایت می‌‌شود؛ اما کم‌کم سر و کلهٔ کامنت‌هایی عجیب پیدا می‌شود که آغاز ماجراست.

کتاب «این وبلاگ واگذار می‌شود» را فرهاد حسن‌زاده نوشته و انتشارات افق آن را در ۱۴۴ صفحه منتشر کرده‌ است.

۵. خانهٔ درختی

اگر آمادهٔ خواندن یک کتاب پرهیجان و پرکشش از سال‌های قبل از انقلاب هستید، پس معرفی می‌کنم: این شما و این هم کتاب خانهٔ درختی!

داستان از یک سال پس از انقلاب شروع می‌شود. جایی که عباس، عکاس روزهای انقلاب، به‌طور اتفاقی دفترچهٔ خاطراتش را پیدا می‌کند. دفترچه‌ای که دست ساواک بود و به‌عنوان یک سند باعث دستگیری بسیاری از همسنگران انقلابی‌اش شده بود. پیداشدن آن دفترچه، باعث شد تا عباس سراغ مادر دوست شهیدش، یعنی علمدار برود. علمدار خبرنگاری فعال بود که در اوج مبارزات انقلابی‌اش علیه حکومت شاه، مجبور به فرار و زندگی در خانه‌ای درختی شده بود. عباس با رفتن پیش مادر علمدار، یاد خاطره‌هایی می‌افتد که از سال‌های انقلاب داشت. از روزهای مبارزه و عکاسی و تحصن و برپایی نمایشگاه علیه حکومت تا عشقی قدیمی که به خواهر علمدار داشت.

این کتاب به نقش نوجوانان در پیروزی انقلاب رویکردی نو دارد و از رخدادهای پیش از پیروزی انقلاب، روایت‌هایی غیرتکراری و جذاب ارائه می‌دهد. خانهٔ درختی، یکی از بهترین کتاب‌های ژانر خود برای نوجوانان به شمار می‌آید. اطلاعات جالبی که نویسنده، از روزهای انقلاب به شما می‌دهد، این کتاب را به اثری جذاب و قابل‌توجه تبدیل کرده‌ است. اگر دوست دارید با روایتی متفاوت از روزهای انقلاب روبه‌رو شوید، این کتاب را حتما بخوانید.

کتاب خانهٔ درختی نوشتهٔ عباس جهانگیریان است و انتشارات عروج، چاپ و پخش آن را برعهده گرفته‌ است.

۶. وزن آب

شاید کمتر کتابی پیدا شود که بتواند به‌طرزی عمیق، مشکلات دورهٔ نوجوانی و احساسات و روحیات نوجوانان را بیان کند. اما خب! وضع آن‌قدرها هم که فکر می‌کنیم بد نیست. هنوز هم نویسنده‌های خوبی پیدا می‌شوند که نوشته‌هایشان آن‌قدر عمیق و دقیق از روزهای نوجوانی بگوید که گاهی با خودتان فکر کنید نکند نویسندهٔ کتاب نوجوان است! کتاب وزن آب هم جزو این دسته از کتاب‌هاست. این کتاب دربارهٔ زندگی دختری به نام کاسینکا است. کاسینکا، دختر لهستانی این قصه، دچار مشکلات زیادی است. او از کودکی شاهد دعواهای پدرومادرش بوده و حالا شاهد رفتن پدرش است. به همین سادگی، زندگی او، جزو آن دسته از زندگی‌هایی قرار می‌گیرد که می‌توان به آن لقب فاجعه‌بار داد.

با رفتن پدرش، تمام شور و نشاطِ باقی‌مانده در منزل از بین می‌رود و مادرش، دچار افسردگی می‌شود. گل بود و به سبزه نیز آراسته شد! حالا کاسینکا با دو مشکل عمده روبه‌روست. البته صبر کنید. طومار مصیبت‌های کاسینکا به همین‌جا ختم نمی‌شود. مادرش پس از رفتن پدرش، تصمیم می‌گیرد تا او را پیدا کند و با کاسینکا به انگلستان مهاجرت می‌کنند. حالا کاسینکا باید با مشکلات متعددی مبارزه کند. مشکلاتی که بزرگ‌ترین آن‌ها، چالش مهاجرت است. این اثرِ سارا کروسان را مریم فیاضی ترجمه کرده‌ و انتشارات هوپا، منتشر و راهی بازار کتاب کرده‌ است.

۷. عامره و هرمز (از مجموعهٔ عشق‌های فراموش‌شده)

کمتر ایرانی‌ای پیدا می‌شود که داستان‌های هزارویک شبِ شهرزاد قصه‌گو به گوشش نخورده باشد. حالا فکر کنید که این وسط، نویسندهٔ خلاقی هم پیدا شود که شروع به بازنویسی و بازآفرینی قصه‌های هزارویک شب کرده باشد. قصه‌هایی که در سال‌های نه‌چندان دور، پای ثابت مهمانی‌ها و نقل مجالس بودند. می‌بینید چقدر دورشدن از این کتاب‌ها و قصه‌های شیرین‌شان غم‌انگیزند؟ حالا زیاد هم غصه نخورید! خوشبختانه نویسندگانی هستند که سعی در حفظ و بازآفرینی این میراث ارزشمند برای نسل‌های بعدی دارند. یکی از این بازنویسی‌های خوش‌خوان و موفق، کتاب عامره و هرمز است. این کتاب که بازنویسی داستان «اسب آبنوس» از کتاب حکایت‌های هزارویک شب است، روایتگر داستان شاهزاده‌ای ایرانی به نام هرمز است که عاشق شاهزادهٔ یمن می‌شود؛ عشقی که بودنش، باعث می‌شود تا هزار مصیبت بر سر شاهزادهٔ بیچاره هوار شود.

می‌پرسید چه مصیبت‌هایی؟ اگر قرار بود که به همین سادگی از ته‌وتوی ماجرا سر دربیاورید و در چهار خط ناقابل، همهٔ داستان لو برود و سر و‌ تهش هم بیاید که این‌همه کتاب نوشته نمی‌شد! پس تا دیر نشده‌ است، بجنبید و کتاب را بخوانید. من مطمئنم جادوی افسانه‌های شیرین هزارویک شب، شما را هم عاشق خودش و حکایت‌هایش خواهد کرد. این کتاب که با قلم زیبای علی بخشی نوشته شده‌ است، توسط انتشارات هوپا، منتشر شده‌ است.

۸. عاشق‌ شدن پری دریایی به روایت آب

مگر می‌شود کتابی از عاشقانه‌های قدیمی باشد و پای پری دریایی وسط نباشد؟ این بار هم داستان، حکایت عاشق‌شدن مردی صیاد است. این مرد هر روز به عشق دیدن پری دریایی، تور و بساطش را جمع می‌کرد و با قایقش، به دل دریا می‌زد. چرا؟ تا بتواند یک روز پری دریایی را ببیند. مندو، ماهیگیر قصه، بالاخره موفق به دیدن پری دریایی شد و آن‌ها یک دل نه صد دل عاشق هم شدند. اما از قضا، عشق پری و آدمیزاد، در سرزمین پریان، ممنوع است. مندو و پری دریایی، نقشهٔ فرار می‌کشند و با هم فرار می‌کنند. اما سرانجام، پریان، پری دریایی و مندو را پیدا می‌کنند. اگر فکر می‌کنید این انتهای ماجرای مندو و پری دریایی است، سخت در اشتباهید. مندو به همین سادگی‌ها از عشق خودش به پری دریایی دست نخواهد کشید.

نکند منتظرید تا ادامهٔ داستان را برایتان تعریف کنم؟ یعنی هنوز قانع نشدید که باید این کتاب را بخوانید و از خواندن این داستان فولکلور جذاب لذت ببرید؟ پس باید به شما بگویم که با نخواندن این کتاب، صحنه‌های غافلگیرکننده و توصیف‌های جذاب نویسنده را که از بازآفرینی افسانه‌های قدیمی عامه آفریده‌ است، از دست خواهید داد.

کتاب عاشق شدن پری دریایی به روایت آب، به قلم محمدرضا یوسفی و به همت انتشارات پیدایش، در کتابفروشی‌ها در دسترس شماست.


در ادامه بخوانید: بهترین رمان های عاشقانه که حس عشق را در شما زنده می‌کنند
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 4 دیدگاه)
  1. زیبا می‌گوید

    من وقتی بچه بودم یه رمان دنباله دار داشتم که خیلی قشنگ بود درمورد یه زن و شوهر بود که زنه هر از گاهی کوچیک میشد و اتفاقات جالبی براش می افتاد چون شوهرش نباید میفهمید که زنه گاهی وقتا کوچیک میشه
    هنوز هم بعضی قسمتاش یادم میاد حال و هوام عوض میشه اگه اسمشو میدونید ممنون میشم بگید

    1. محبوبه معصوم نیا می‌گوید

      سلام زیبای عزیز
      ممنونم از نظرت.
      با چیزی که گفتی من یاد خاله ریزه افتادم:)
      البته بعیده منظورت همین بوده باشه. امیدوارم اگر کسی جواب سوالت رو میدونه، نظرش رو باهات به اشتراک بگذاره.

  2. لیلا می‌گوید

    متشکرم خانم معصوم نیا امیدوارم همیشه موفق باشید 🙂

  3. محمدجعفر می‌گوید

    زندگی دانشجویی مرحله ای زندگی است که برای خیلی از ما تجربه جدیدی محسوب می شود. کتاب «عمار حلب» سعی دارد به روایت زندگی دانشجویی پسری تهرانی بپردازد که اتفاقا هم وضع مالی بدی ندارد… «بچه پولدار بود. منتها این طور نبود که همه اش دستش به تلفن یا در جیب پدرش باشد. می رفت تهران، مادرش مرغ و خورشت و کلی خوراکی می داد، می آوردیم می ریختیم توی یخچال، ما هم همین طور. ده روزی خوش بودیم و بقیه اش دیگر هر چه رسد، نکوست. یک بار هم من پولم تمام شد، هم محمدحسین. برق خانه هم قطع شده بود. پول نداشتیم قبض را پرداخت کنیم. سعی می کردیم فقط موقع خواب برویم خانه. با چراغ موبایل یک جایی را پیدا می کردیم، می خوابیدیم. با شخصیت سوسولی به نام حمید رفاقت می کردیم که عشق بسیجی بازی بود… یک بار خیلی گرسنه مان شد. گفت:«چه کنیم؟» گفتم:«حمید؟!» رفتیم دم در خانه اش، گفتیم:«بیا بریم پیتزا بخوریم.» گفت:«چی شده یاد من کردید؟» او را نشاندیم وسط و با مسخره بازی و شوخی رفتیم پیتزا خوردیم. داشت تمام می شد که محمدحسین دو تا زد پشت پایم و گفت:«تمومش نکن، فردا ناهار نداریم!» حمید رفت و حساب کرد. رساندیمش و رفتیم خانه. پنجره اتاق رو به حیاط بود. معمولا آن را باز می گذاشتیم. گفتم:«چی کار کنیم با این پیتزا؟» گفت:«بذار این بالا، باد می خوره، خراب نمی شه». صبح بلند شدیم دیدیم غرق مورچه است!»»