ددی ایشو؛ ریشه سندرم مسئله با پدر و درمان آن

11

این روزها عبارت ددی ایشو یا «سندرم مسئله با پدر» خیلی سر زبان‌هاست، اما بیشتر مردم معنی درستش را نمی‌دانند و از این عبارت برای هر چیزی که مربوط به رابطه جنسی یا عاطفی زنان باشد استفاده می‌کنند، مثلا اگر خانمی خیلی زود رابطه جنسی برقرار کند، می‌گویند ددی ایشو دارد و اگر نخواهد هیچ‌وقت رابطه جنسی داشته باشد یا خیلی از رابطه جنسی بترسد و سخت اطمینان کند هم می‌گویند سندرم مسئله با پدر دارد. همچنین اگر خانمی مردان خیلی بزرگ‌تر از خودش را ترجیح بدهد هم می‌گویند به این سندرم مبتلاست. در این مقاله، بررسی می کنیم که ددی ایشو واقعا چیست. با ما همراه باشید.

ددی ایشو یا سندرم مسئله با پدر چیست؟

معمولا این عبارت را با حالتی تحقیرآمیز برای زنانی به کار می‌برند که با مردانی بسیار بزرگ‌تر از خودشان رابطه دارند یا ترجیحات جنسی غیرمعمول دارند، اما این سندرم هیچ تعریف دقیقی ندارد و حتی در ویرایش جدید کتاب مرجع اختلالات روانی (DSM-5) ثبت نشده است.

در ادامه بررسی می‌کنیم که این اصطلاح اصلا از کجا آمده است و چه نظریه‌هایی به آن مربوط می‌شوند.

خاستگاه سندروم مسئله با پدر و نظریه دلبستگی

مفهوم «سندروم مسئله با پدر» به چالش‌هایی اشاره دارد که ممکن است به دلیل نبود رابطه سالم، حمایت‌گرانه و صمیمی با پدر یا والدین مرد در دوران کودکی شکل بگیرد. این چالش‌ها معمولاً به دلبستگی ناایمن و مشکلات در روابط بزرگ‌سالی، به‌ویژه در زمینه‌های عاطفی، اعتماد به دیگران و هویت فردی، منجر می‌شوند. افراد با این سندروم ممکن است در روابط خود احساس عدم اطمینان، بی‌ثباتی یا وابستگی مفرط داشته باشند.

تاریخچه و مفهوم «عقده ادیپ» و «عقده الکترا»

این مفهوم به‌طور خاص ریشه در نظریات روان‌کاوی زیگموند فروید دارد، که در نظریه‌اش به عقده‌های روانی دوران کودکی مانند «عقده ادیپ» اشاره کرد. فروید معتقد بود که در دوران رشد روانی کودک، پسران تمایلی ناخودآگاه به مادر خود پیدا می‌کنند و پدر را به‌عنوان رقیبی برای جلب توجه و محبت مادر می‌بینند. این تمایل که به «عقده ادیپ» معروف است، نوعی کشمکش روانی ایجاد می‌کند که در نهایت به رشد هویت جنسی و روانی کودک کمک می‌کند.

در مقابل، «عقده الکترا» که توسط کارل یونگ معرفی شد، حالتی مشابه برای دختران است. یونگ معتقد بود دختران نیز در مرحله‌ای از رشد روانی خود تمایلات ناخودآگاه به پدر پیدا می‌کنند و مادر را به‌عنوان رقیب می‌بینند. این مفاهیم پیچیدگی‌های روابط والدین و فرزندان را در طول دوران رشد برجسته می‌کنند و نشان می‌دهند که این روابط تا چه حد می‌توانند بر هویت و رشد روانی فرد تأثیر بگذارند.

نقش دلبستگی در شکل‌گیری روابط سالم

کودکان برای ایجاد دلبستگی ایمن به بزرگ‌سالانی نیاز دارند که بتوانند به آنها تکیه کنند. دلبستگی ایمن زمانی ایجاد می‌شود که کودک در محیطی پرمحبت، قابل‌اعتماد و پایدار رشد کند. والدین نقش کلیدی در فراهم کردن این محیط دارند. اگر والدین، به‌ویژه پدر، نتوانند نقش حمایتی و عاطفی خود را به درستی ایفا کنند، ممکن است کودک دچار دلبستگی ناایمن شود. این نوع دلبستگی در بزرگ‌سالی به شکل رفتارهای اجتنابی، اضطرابی یا آشفته در روابط بروز می‌کند.

برای مثال، کودکانی که در کودکی والدین غیرقابل‌پیش‌بینی یا بی‌ثبات داشته‌اند، ممکن است در بزرگ‌سالی دچار اضطراب شدید از بابت ترک شدن یا طرد شدن توسط دیگران شوند. این مسئله به دلیل عدم تجربه دلبستگی ایمن است و معمولاً به مشکلاتی در ایجاد و حفظ روابط سالم می‌انجامد. در چنین شرایطی، فرد ممکن است احساس کند برای به دست آوردن محبت دیگران باید بیش از حد تلاش کند یا به شکل مداوم از رابطه خود اطمینان بخواهد.

دلبستگی ناایمن

اگر دلبستگی‌تان ناایمن است، احتمالا:

  • وقتی با شریک زندگی‌تان نیستید، مضطرب می‌شوید.
  • بیش از حد نیاز دارید از خوب‌بودن رابطه مطمئن باشید.
  • کوچک‌ترین نکته منفی را نشانه فنای رابطه می‌دانید.

اینها منحصر به روابط عاشقانه نیستند. نوع رابطه شما با سرپرستانتان و سبک دلبستگی‌تان بر روابط شما با همه نزدیکانتان اثرگذار است، مثلا رابطه شما با دوستانتان.

دلبستگی ناایمن شامل این ۳ سبک‌ است:

  • اضطرابی‌آشفته: افرادی با این سبک دلبستگی، اضطراب دارند. آنها صمیمت را دوست دارند، اما نگران‌اند شریک زندگی‌شان آنها را رها کند. ممکن است این مسئله آنها را به اشخاصی ‌وابسته و کنترلگر تبدیل کند.
  • اجتنابی: افرادی با این سبک دلبستگی از روابط خیلی صمیمی اجتناب می‌کنند و خیلی سخت به دیگران اعتماد می‌کنند، چون از آسیب‌دیدن می‌ترسند. به‌عبارتی این افراد ترس از صمیمیت دارند.
  • آشفته: افرادی با این سبک دلبستگی، بیش از حد مشخصی به دیگران نزدیک نمی‌شوند و ترجیح می‌دهند از تجربه احساسات فرار کنند، چون از چالش‌هایش می‌ترسند.

راهکارهای بهبود و مدیریت دلبستگی ناایمن

برای بهبود دلبستگی ناایمن و مدیریت مشکلات ناشی از «سندروم مسئله با پدر»، راهکارهای زیر می‌توانند مؤثر باشند:

  1. درمان روان‌شناختی: مراجعه به مشاور یا روان‌درمانگر می‌تواند به فرد کمک کند تا الگوهای رفتاری و عاطفی خود را شناسایی کند و به سمت تغییر و بهبود حرکت کند. درمان‌های مبتنی بر دلبستگی (Attachment-Based Therapy) می‌توانند به شکل مؤثری در تغییر الگوهای دلبستگی ناایمن کمک کنند.
  2. خودآگاهی و خودشناسی: افزایش آگاهی از نیازها و احساسات خود، و بررسی تجربیات کودکی می‌تواند به فرد کمک کند تا الگوهای ناسالم را شناسایی و تغییر دهد. خودآگاهی اولین قدم برای مدیریت روابط و احساسات است.
  3. ایجاد روابط سالم: تلاش برای برقراری روابط سالم و پایدار با دیگران و پرهیز از روابط وابسته و ناپایدار، به فرد کمک می‌کند تا تجربه دلبستگی ایمن را به‌تدریج بازسازی کند.
  4. کار بر روی تنظیم احساسات: یادگیری مهارت‌های مدیریت و تنظیم احساسات می‌تواند به فرد کمک کند تا در موقعیت‌های مختلف عاطفی آرامش بیشتری داشته باشد و واکنش‌های احساسی خود را بهتر کنترل کند.

دلبستگی ایمن

بزرگ‌سالانی که دلبستگی ایمن دارند، بر این باورند که هنگام نیازشان افراد در دسترس آنها هستند. اگر والدین به‌خوبی نیازهای کودک را برآورده کرده باشند، دلبستگی ایمن ایجاد می‌شود. افرادی که روابطی محبت‌آمیز و امن با والدین خود دارند احتمالا در بزرگ‌سالی اعتمادبه‌نفس بیشتری دارند و متکی به نفس‌اند. این افراد تمایل دارند روابط طولانی‌مدت بر پایه اعتماد و صمیمت واقعی داشته باشند.

چه افرادی دچار سندرم مسئله با پدر می‌شوند؟

بعضی افراد فکر می‌کنند سندرم مسئله با پدر فقط گریبانگیر خانم‌ها می‌شود، اما سندرم مسئله با پدر فقط مربوط به خانم‌ها نیست. رابطه فرد با والدینش فارغ از جنسیت و هویت جنسی او، بر روابط او در بزرگ‌سالی اثر می‌گذارد. مسائلی که افراد دچارشان می‌شوند الزاما یکسان نیستند، پس همه‌شان ددی ایشو نامیده نمی‌شود و می‌توان آنها را مامی ایشو (مسئله با مادر)، گرندما‌ ایشو (مسئله با مادربزرگ)، گرند دد‌ ایشو (مسئله با پدربزرگ) یا چیزهای دیگری نامید.

ریشه این سندرم رابطه ضعیف با مراقب است. والدی که به‌سبب مرگ یا جدایی حضور ندارد یا والدینی که مدام کشمکش دارند می‌توانند مسبب شکل‌گیری این سندرم باشند.

تأثیرات سندرم مسئله با پدر

رفتار والدین با کودکان در ایجاد سندرم مسئله با پدر یا ددی ایشو در بزرگسالی مؤثر است

تحقیقات نشان داده‌اند که رابطه منفی فرد با پدرش بر روابط آینده او تأثیرگذار است. مثلا پژوهشی نشان داد که بین غیبت یا حضور کم پدران در زندگی دخترانشان و رفتار جنسی پرخطر آنان در آینده ارتباط مستقیم وجود دارد. همچنین مردانی که غیبت یا دوری عاطفی پدر خود را گزارش کرده‌اند دچار مشکلات زیادی شده‌اند از جمله:

  1. مستقل‌نبودن: احتمال دارد همیشه وابسته به نظر دیگران باشد.
  2. باز آفرینی نقش پدری: نیاز به پیداکردن نقشی مشابه نقش پدرشان در بزرگ‌سالی.
  3. عزت نفس پایین: افراد ممکن است در ارزش‌گذاری به خود و اعتماد به نفس دچار مشکل شوند و کمبود عزت‌نفس داشته باشند.
  4. مشکل در ایجاد روابط سالم: مشکلات اعتماد و صمیمیت ممکن است به وجود بیاید که ایجاد و حفظ روابط سالم را دشوار کند.
  5. نیاز به تأیید: ممکن است تمایل به جلب تأیید و تصدیق از دیگران وجود داشته باشد که اغلب به الگوهای وابستگی ناسالم منجر می‌شود.
  6. ترس از رها شدن: ترس از رها شدن یا طرد شدن می‌تواند به رفتارهای خودتخریب‌گرانه منجر شود.
  7. مسائل مربوط به سلامت روان: افزایش خطر افسردگی، اضطراب و مشکلات در تنظیم احساسات.

چرا به سندرم مسئله با پدر نگاه جنسیت‌زده وجود دارد؟

مفهوم الکترا بیانگر پدرمحورشدن زنان است، بنابراین زنان را بیشتر در معرض سندرم مسئله با پدر می‌دانند. اگرچه عبارت مسئله با پدر اغلب برای توصیف یا مسخره‌کردن رفتار زنان در روابط به کار برده می‌شود، هر کسی که از رابطه با پدرش دچار صدمات روانی می‌شود ممکن است در بزرگ‌سالی به این سندرم دچار شود.

ددی ایشو چطور بر انتخاب شریک زندگی اثر می‌گذارد؟

این باور وجود دارد که افراد گرایش دارند وارد روابطی شوند که شبیه به رابطه گذشته‌شان با والدینشان هستند، حتی اگر آن رابطه برایشان آزاردهنده بوده باشد.

اگر رابطه با والدین آسیب‌زا و دلسردکننده بوده باشد، احتمال اینکه فرد پارتنری را انتخاب کند که او را سرخورده کند بیشتر است. دلیلش این است که این رابطه در دوران رشد فرد بهنجار و طبیعی جلوه می‌کرده، بنابراین فکر می‌کند رابطه درست همین است و باید چنین رابطه‌ای داشته باشد.

ممکن است دلبستگی ناایمن باعث شود فرد هنگام رفتار با شریک زندگی خود به او فشار وارد کند و رابطه‌ای دلسردکننده شکل بگیرد. این رفتار بر پایه تجربه‌ای است که از روابط گذشته‌ دارد.

برای حل این مشکل چه‌کار می‌توان کرد؟

پیش از پرداختن به اصل موضوع باید خاطرمان باشد که به روابط متفاوت و سالم اطرافیان خود توجه کنید. با این کار احتمالا متوجه می‌شوید رابطه سالم باید چطور باشد. سعی کنید چیزهایی را که از آنها می‌آموزید در روابط خود به‌ کار ببرید.

  1. بررسی روابط سالم اطرافیان: به روابط سالم بین افرادی که می‌شناسید توجه کنید و سعی کنید درک کنید چگونه این روابط باعث بهبود کیفیت زندگی آنها می‌شود. از آنها بیاموزید که رابطه سالم چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه باید مرزها، اعتماد و احترام را در رابطه حفظ کرد. سپس این آموزه‌ها را در روابط خود پیاده‌سازی کنید.
  2. بازنگری در تجربیات کودکی: سعی کنید تجربیات خود را از دوران کودکی مرور کنید. این کار به شما کمک می‌کند الگوهای رفتاری و دلبستگی که در آن زمان شکل گرفته‌اند را بهتر بشناسید. درک بهتر گذشته به شما امکان می‌دهد تصمیمات آگاهانه‌تری درباره آینده بگیرید.
  3. یادگیری تنظیم احساسات: افرادی که با ددی ایشو مواجه هستند معمولاً در تنظیم احساسات خود دچار مشکل‌اند. یادگیری مهارت‌های مدیریت و تنظیم احساسات می‌تواند به شما کمک کند تا واکنش‌های احساسی خود را در موقعیت‌های مختلف بهتر کنترل کنید و آرامش بیشتری در روابط خود تجربه کنید.
  4. مراجعه به مشاور یا روان‌شناس: کمک گرفتن از یک مشاور یا روان‌شناس می‌تواند بسیار مؤثر باشد. این متخصصان می‌توانند به شما کمک کنند نوع سندروم دلبستگی را تشخیص دهید و استراتژی‌هایی برای بهبود ارائه دهند. با کار کردن با یک متخصص، می‌توانید الگوهای دلبستگی ناسالم خود را شناسایی و تغییر دهید و به سمت ایجاد الگوی دلبستگی ایمن حرکت کنید.
  5. تقویت خودشناسی و خودآگاهی: کار کردن بر روی خودشناسی و آگاهی از نیازها، نقاط قوت و ضعف خود، می‌تواند به شما کمک کند تا با دلبستگی ناسالم مقابله کنید. این فرآیند می‌تواند به شما کمک کند تا روابط سالم‌تری بسازید و به‌جای وابستگی ناسالم، به تعادل بیشتری در روابط خود دست یابید.
  6. تمرین پذیرش و رهاسازی: گاهی اوقات، رها کردن روابط قدیمی یا تغییر الگوهای رفتاری به زمان نیاز دارد. پذیرش این واقعیت که همه‌چیز همیشه در کنترل ما نیست و یادگیری مهارت رهاسازی، می‌تواند به شما کمک کند تا از دلبستگی‌های ناسالم رهایی یابید.
  7. ایجاد الگوهای جدید در روابط: برای تغییر الگوهای قدیمی، به تدریج الگوهای جدید و سالم را در روابط خود ایجاد کنید. این تغییر ممکن است زمان‌بر باشد، اما با پشتکار و تمرین مداوم می‌توانید به روابط سالم و پایدارتری دست پیدا کنید.

سخن آخر

در این مقاله، با سندرم مسئله با پدر آشنا شدیم و انواع سبک های دلبستگی را شناختیم. اهمیت رفتار والدین کودک را درک کردیم و با انواع دلبستگی آشنا شدیم. فرد می‌تواند به‌کمک روان‌شناس سبک دلبستگی خود را تغییر دهد یا اگر والد است، بیشتر به کودکانش توجه کند.

شما بگویید

پس از مطالعه این مقاله متوجه شدیم نقش والدین در بروز سندرم مسئله با پدر پررنگ است. به‌نظر شما کدام رفتارهای والدین برای کودک نامناسب‌اند و ممکن است زمینه‌ساز این سندرم شوند؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.


در ادامه بخوانید: چه زمانی باید به روانشناس مراجعه کنیم؟
برای از بین بردن احساس افسردگی چه کاری انجام دهیم؟

در افسردگی غم به لایه‌های عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و رفتار شما به‌وجود می‌آورد. اگر احساس افسردگی دارید، حتما با کمک یک روانشناس متخصص مشکل را ریشه‌یابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ارتباط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.

هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر

به کمک زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید

۸،۰۰۰ تومان


منبع verywellmind verywellmind healthline
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 11 دیدگاه)
  1. Vivi می‌گوید

    عالیی👏🏻👏🏻

    1. محسن محمدبیگی می‌گوید

      سپاسگزاریم که همراه چطور هستین دوست عزیز. 🙂🌹

  2. Fatemeh می‌گوید

    به نظر من رفتار هایی مانند بی توجهی ، محبت نکردن ، محبت زیاد از حد ، احساس ناامنی و بی ارزشی دادن به کودک (مثل کتک زدن ، سرزنش کردن ، داد زدن ، مسخره کردن و…) میتوانند دلایل بوجود امدن این بیماری شوند

  3. ... می‌گوید

    راه درمانش کو؟

    1. پوریا صف‌آرا می‌گوید

      ممنون از تذکر شما.

هر سوالی داری از
هوش مصنوعی رایگان چطور
بپرس!

close icon
close icon