شروع دوباره زندگی با ۲۱ توصیه تاثیرگذار
وقتی جی. کی. رولینگ (J.K. Rowling)، نویسندهی داستانهای هریپاتر، گفت: «خوشبختی در تاریکترین لحظات زندگی سراغ انسان میآید، کافی است ناامید نشوید و طالب نور باشید»، دقیقا به هدف زد! گاهی باید به اعماق ناامیدی فرو بروید تا انرژی لازم برای اوج گرفتن را پیدا کنید. اگر میخواهید در اوج ناامیدی و احساس یأس، زندگی جدیدی را شروع کنید، باید اصلاحات و تغییراتی انجام دهید که به شما این امکان را بدهد تا درآمد ثابتی داشته باشید، عادات بد را ترک کنید و تفکر پویا داشته باشید. اگر طی این پروسه، مراقب جسم و روحتان باشید، شروع دوباره برایتان سادهتر خواهد شد. در این نوشته میتوانید با ۲۱ توصیه تاثیرگذار برای شروع دوباره زندگی آشنا شوید.
روش اول: نیازهای اولیهتان را پاسخ دهید
۱. کمی آه و ناله و گریه و زاری کنید
بله درست است، این اولین قدم برای دوباره آغاز کردن است. شما نمیتوانید نسبت به احساس خود بیتفاوت باشید. سرکوب احساسات فقط باعث میشود بعدا منفجر شوید. ضمنا تأیید و پذیرفتن احساسی که دارید به شما انرژی میدهد تا کاری انجام دهید. درک شرایط و اینکه واقعا بخواهید از آن خارج شوید، تنها راه غلبه بر آن شرایط است. پس تردید نداشته باشید، آه و ناله کنید و غُر بزنید، احساس درونتان را بیرون بریزید و نارضایتی خود را اعلام کنید.
- حتما میدانید کسانی که رژیم غذایی میگیرند، یک همراه یا همرزم هم برای خودشان انتخاب میکنند و اجازه میدهند همه بدانند قرار است چه اتفاقی بیفتد و چه میخواهند بکنند. دلیلش هم نیاز به حمایت داشتن و جوابگو بودن است. در اینجا هم دقیقا همان اصل صدق میکند. حتی اگر یک نفر را پیدا کنید که دوست و همراه شما باشد و بتوانید به او تکیه کنید و او هم تشویقتان کند تا از ادامهی مسیری که در پیش گرفتهاید سرباز نزنید، بسیار عالی است. همهی ما به حمایت شدن نیاز داریم.
۲. به خودتان استراحت بدهید
واقعیت این است که دقیقا همین الان شما نیاز به استراحت دارید. گاهی فقط باید زندگی را متوقف کرد. تا جایی که واقعا امکان دارد هیچ کاری نکنید، کیتکتتان را بخورید و برای زمان کوتاهی دست به هیچ کاری نزنید و متوقف شوید! برای تقلاها و نبردهای پیش رو، انرژی جمع کنید و به زندگی نشان دهید چه کسی رئیس است!
- اگر شاغل هستید شاید لازم باشد چند روزی مرخصی بگیرید، فقط چند روز، نه برای مدت طولانی که خطر از دست دادن کارتان تهدیدتان کند! یک یا دو روز برای رسیدگی به خودتان و آرامش و تمرکز کافی است. در حال حاضر همه چیز مربوط به خودِ شماست!
۳. درآمد ثابتی داشته باشید
بدون شک نیازهایی وجود دارد که همهی انسانها دارند. برای بیشتر ما، این نیازها شامل داشتن پول برای تهیهی غذا و سایر احتیاجات اولیه است. بله، درست است، شما در جیبتان پول دارید، اما برای پیشرفت در این سلسلهمراتب و امکان فکر کردن به تغییرات نیاز به درآمد ثابت و مطمئنی دارید.
- خلاصه اینکه اگر بیکار هستید، دنبال یک شغل مناسب بروید. شاید لازم باشد ۴۰ ساعت در هفته وقت بگذارید تا دنبال یک کار مناسب بگردید. در اقتصاد دنیای امروز، شاید یافتن شغل مناسب کار راحتی نباشد، اما امکانپذیر است. هیچ فرصتی را از دست ندهید و با هوشیاری و دقت کامل همهی احتمالات را بررسی کنید.
۴. تحصیلاتتان را کامل کنید
اگر تحصیلات دانشگاهیتان را رها کرده اید، حتما تمامش کنید. برای یافتن شغل مناسب، مطمئنا به مدرک هم نیاز دارید. با داشتن مدرک، انتخابهای بیشتر و بهتری پیش رو خواهید داشت و احساس بهتری هم نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد، چون موفق شدهاید کاری را به انجام برسانید. گذشته از همهی اینها، احساس ناامیدی، فقط یک وضعیت روحی است. تکمیل تحصیلات دانشگاهی میتواند نگرشتان را بهطور کلی دگرگون کند.
۵. ترک عادات بد را فراموش نکنید
اگر سیگار میکشید، الکل مینوشید یا عادات بد دیگری دارید، باید آنها را کنار بگذارید. اگر چنین کاری نکنید، رشد فردی نخواهید داشت. برای اینکه پیشرفتی در زندگیتان حاصل شود، نباید عادات و رفتارهای بد گذشته را ادامه دهید. شما خودتان مسئول این تصمیمگیری هستید.
- شخصیت ایدهال خود را تصور کنید. آیا این فرد مطلوب شما به کسی یا چیزی وابسته است؟ وقتی قرار است برای خودتان برنامهریزی کنید، چرا چنین تصویر ایدهآلی را در ذهن نداشته باشید؟ شما «بهترین بودن در نوع خودتان» را به خودتان بدهکارید. اگر نتوانید عادات بد را ترک کنید، هیچ عادت جدید و بهتری وارد زندگیتان نخواهد شد.
۶. تفکرتان را پویا کنید
وقتی نیاز دارید شرایطتان را تغییر دهید و زندگی جدید را شروع کنید، باید تحولات و تعدیلهایی هم در تفکراتتان ایجاد کنید. باید مانند یک فرد جدید فکر کنید، مانند یک فرد جدید رفتار کنید، مانند یک فرد جدید لباس بپوشید و دور و برتان را هم آدمهای جدیدی پُر کنند. اما برای رسیدن به تمام اینها، اول باید تفکرتان را مثبت و اعتقادتان را محکم کنید. «نمیتوانم» و «اما و اگر» و «شایدها» را کنار بگذارید. در مسیر پیش رو، فرصتی برای جولان چنین افکاری نیست.
- مطمئن باشید اگر متفاوت فکر کردن را به مغزتان آموزش دهید، میتوانید شرایط را بهطور کلی متحول کنید. شما همان چیزی هستید که فکر میکنید. هر چند تقریبا غیرممکن است که کسی را آموزش دهیم دقیقا و به طور خاص کاری را انجام دهد، اما ادامهی مطلب، طی این پروسه را برایتان بسیار سادهتر خواهد کرد. تفکر مثبت و با اعتمادبهنفس باعث میشود مراحل زیر قابل اجرا باشند.
۷. دقیقا مشخص کنید چه کسی میخواهید باشید
دوست دارید چطور به نظر برسید، چطور لباس بپوشید، روابطتان چگونه باشد، کجا میخواهید زندگی کنید، چه اتومبیلی میخواهید داشته باشید؟ ۱۵ دقیقه وقت بگذارید، چشمهایتان را ببندید و زندگی ایدهآل و احساسی را که در آن خواهید داشت تصور کنید. از این زندگی مطلوبتان یک عکس ذهنی بگیرید، لازم است این تصویر را باور کنید، بدون سایهای از شک و تردید، فردی که تجسمش کردید همانی است که خواهید بود.
- شما باید بدانید الان کجا هستید و مسیرتان را از کجا باید شروع کنید، به کجا میخواهید برسید و نقطهی پایان کجاست؟ چه هدفهایی دارید؟ اینها را روی کاغذ بیاورید. همهی ما نیاز داریم روی بعضی از مهارتهایمان کار کنیم، چون هیچکس کامل و بیعیب نیست.
روش دوم: مراقب جسمتان باشید
۱. دوش بگیرید
شاید کمی خندهدار بهنظر برسد، اما برای داشتن ذهن تمیز باید جسم را هم پاکیزه کنید. برای شروع تفکر تازه باید تر و تازه شوید. دوش گرفتن یا سایر تکنیکهای آرامشبخشی برای این هستند که استرس را از شما دور کنند و به ذهنتان یادآوری کنند که زمان شروعی دوباره است. شما با دوش گرفتن نه تنها تمیز و پاکیزه و شاداب میشوید، بلکه برای شروع هم آماده میشوید.
۲. ورزش کنید
مسخره به نظر میرسد،نه؟ آیا کسی که در اوج ناامیدی و احساس ناتوانی است، اراده و توان ورزش کردن دارد؟ اما موضوع این است که به چنین مقولاتی نمیتوان نگاه «اول این، بعد آن» داشت. مثلا واقعا لازم نیست به این فکر کنیم که آیا فرد موفق ورزش میکند یا فرد ورزشکار موفق است، اول مرغ بود یا تخممرغ؟
- اولین چیزی که هنگام ناامیدی و حال ناخوشایند باید به آن اهمیت بدهید، بدنتان است. کل روز را در تخت گذراندن فقط شرایط را بدتر میکند؛ چرخهی معیوبی که فقط و فقط خودش را تغذیه میکند. جسمتان شروع میکند به خسته و ناتوان شدن و سپس ذهنتان هم همراهیاش میکند. وقتی ورزش میکنید، ذهنتان به جای اینکه به چیزهای بیاهمیت و منفی بپردازد، شروع میکند به دستور گرفتن از بدنتان، احساس بهتری خواهید داشت، ظاهر بهتری پیدا خواهید کرد و در کل بهتر خواهید شد. در نتیجه نیرویی به دست میآورید که به جنگ دنیای دیوانه بروید!
۳. روی تغذیهی سالم بیشتر تمرکز کنید
غفلتا میبینید ساعتهاست پشت میز شام نشستهاید و مشغول خوردن و تماشای تلویزیون هستید یا هله هولههای فراوانی خوردهاید بدون اینکه حواستان باشد. بعد از پُرخوری، احساس بسیار بدی پیدا خواهید کرد و مجبور میشوید باز همان چرخهی معیوب تکرار میشود؛ باز هم روی کاناپه ولو میشوید و دعا میکنید هر چه زودتر از این بدهضمی و آشوب معده نجات پیدا کنید. جالب نیست، نه؟
- غذا باید به شما احساس انرژی داشتن بدهد، نه اینکه دچار رخوت و کسالت شوید و خودتان را بابت خوردنش سرزنش کنید. بعد از خوردن یک غذای سالم، بدن شما احساس بهتری خواهد داشت و در نتیجه شما به حس بهتری میرسید. برای خروج از اوج احساس ناامیدی باید در مورد خودتان به اندازهی کافی احساس خوب داشته باشید. تغذیهی سالم، بخشی از ترفندهای ذهنی است که ذهن و روان را از سِیر کردن در مسیر کسالت و ناامیدی دور میکند.
۴. به ظاهرتان برسید
یادتان باشد این نکته ربطی به مادیگرایی یا غرور و وقتتلفکنی ندارد. در ظاهر خوب به نظر رسیدن میتواند در درون هم به شما احساس خوبی بدهد. پس ورزش کنید و بعد دوش بگیرید، سپس لباس برازندهای بپوشید و وارد اجتماع شوید. شما استحقاقش را دارید.
- اینکه بدانید ظاهر خوبی دارید میتواند نگاهتان را نسبت به هر چیزی تغییر دهد و روی رفتار دیگران با شما هم تأثیر میگذارد (ناراحتکننده است، اما واقعیت دارد). اگر جلوهی خوبی داشته باشید، یک منبع درونی از اعتمادبهنفس پیدا خواهید کرد که میتواند فورا رفتارتان را تغییر دهد و بهتر کند، دنیا با شما کمی مهربانتر خواهد شد و در نتیجه شما هم راحتتر میتوانید با خودتان مهربانتر باشید.
بخش سوم: مراقب روح و روانتان باشید
۱. دست از منفیبافی بردارید
بس است دیگر! شما میدانید که منفی بودن چه تبعاتی دارد و نیازی به یادآوری نیست. به جای اینکه با افکار منفی نهایتا به این نتیجه برسید: «من یک بیعرضهی به تمام معنی هستم و هرگز نمیتوانم به جایی برسم، پس چرا خودم را به زحمت بیندازم؟!»، به چیزهایی فکر کنید که منطقی و مفید باشند. چند پیشنهاد برایتان داریم؛ این افکار واقعی نیستند، بلکه فقط از احساسات ناشی میشوند و احساس هم میتواند تغییر کند.
- وقتی دیدید در دام افکار منفی افتادهاید یا فورا خودتان را مجبور کنید از آن خارج شوید یا چیز مثبتی به آن اضافه کنید تا بهتر شود. مثلا میتوانید «من یک بیعرضه هستم» را به «من امروز در این یک کار، بیعرضه هستم، ولی فردا روز دیگری است» تبدیل کنید. طرز تفکر سیاه و سفید را رها کنید، هیچچیزی صد درصد و قطعی نیست. وقتی میگوییم «این نیز بگذرد»، دقیقا باید همان چیزی باشد که به آن فکر می کنیم.
۲. سرگرمیهای کنار گذاشته شده را از سر بگیرید و موارد جدیدی هم پیدا کنید
در لابهلای مشغلهها و روزمرگیها، فراموش کردن چیزهایی که زمانی دوست داشتهاید و سرگرمیهایی که برایتان لذتبخش بوده، عجیب و سخت نیست. برای بیرون آمدن از یکنواختی و احساس ناامیدی باید سراغ کارهایی بروید که قبلا برایتان جذاب بوده و مدتهاست آنها را کنار گذاشتهاید. اگر زمانی ساز مینواختید، خودتان را مجبور کنید تا دوباره این کار را انجام دهید. اگر زمانی عاشق آشپزی بودهاید، آشپزی کنید. شاید به نظرتان چندان مفید نیاید، اما واقعیت این است که کشف دوبارهی چیزهایی که زمانی برایتان جالب و لذتبخش بوده، میتواند حالا به تغییراتی که باید ایجاد کنید، سرعت ببخشد.
- علاوه بر احیای عادتهای خوب گذشته، عادتهای جدید هم به همان اندازه مفید هستند! فعال ماندن، هم از نظر فیزیکی و هم از جنبهی ذهنی، وادارتان خواهد کرد از این ملالت و رخوتی که در مسیر زندگی، بیانرژی و مأیوستان کرده و عرصه به شما تنگ شده خارج شوید. آیا در محل کار یا تحصیل، فرصت خوبی وجود دارد که بتوانید از آن استفاده کنید؟ آیا یکی از دوستانتان فعالیتی انجام میدهد که برای شما هم جالب است؟ فکر میکنید چطور میتوانید اوقات فراغتان را خوب و مفید بگذرانید؟ به عبارتی دیگر، چه چیزی میتواند سرگرمتان کرده و از احساس ناخوشایندی که دارید دورتان کند؟
۳. لیستی از کارهایی که باید روزانه انجام دهید تهیه کنید
هر روز صبح با رخوت و کسالت و افسردگی از خواب بیدار شدن، حس بسیار ناخوشایندی است، روز دوباره شروع میشود و تنها دلیل شما برای بیرون آمدن از رختخواب، رفتن به دستشویی است. در چنین شرایطی، داشتن لیستی از کارهای روزانه میتواند به شما کمک کند. تمام کارهای ریز و درشتی را که میخواهید انجام دهید در این لیست بیاورید. لازم نیست حتما کار بزرگ و خاصی باشد، فقط باید شما را از رختخواب بیرون بکشد و وادارتان کند کاری انجام دهید.
- بستگی دارد هماکنون در چه موقعیتی و در چه مرحلهای هستید. کارهایی که باید انجام دهید میتواند چیزهای متفاوتی باشد مثلا ۳ کیلومتر دویدن یا گفتگو با یک نفر که تازه میخواهید با او آشنا شوید. به چیزهایی فکر کنید که دوست دارید در آیندهای نزدیک در زندگیتان رخ دهد. هر روز چه اقدامات کوچکی میتوانید انجام دهید تا به آن هدفها برسید؟
۴. به دیگران کمک کنید
ترفند دیگری که برای رها شدن از رخوت و ناامیدی میتوانید به کار ببرید تا از دنیای ناخوشایندتان فاصله بگیرید و وارد دنیای دیگران شوید (مثل دنیایی با ترس و واهمهی کمتر)، کمک به دیگران است. با این کار نه تنها به آنها احساس بهتری میدهید، بلکه دادن این احساس خوب به آنها، به خودِ شما هم احساس بهتری خواهد داد؛ یعنی یک پاداش فوری!
- علاوه بر جستجوی فرصتهای بزرگ، به دنبال فرصتهای کوچک هم باشید. دادن پیشنهاد پیادهروی به یک همسایهی خوب، کمک به یک خانم باردار برای حمل کیسههای خریدش، کمک به یکی از اعضای خانواده یا فامیل، همهی این کُنشهای کوچک برایتان مفید هستند و به شما حسی از هدفمندی میدهند. حتی ممکن است دوستان تازهای پیدا کنید و دنیای بهتر و خوشایندتری بسازید؛ یعنی یک تیر و سه نشان!
۵. دور و برتان را با آدمهای مثبت پُر کنید
احتمال اینکه آدمهای اطرافتان شما را بابت وضعیت ناخوشایند فعلی سرزنش کنند بسیار زیاد است. حتما شنیدنش برایتان تلخ است، اما واقعیت این است که آدمهای اطرافتان ممکن است توان و نیروی شما را کاملا تحلیل ببرند. ممکن است روابط کنونی شما را کاملا فرسوده کنند، اینطور نیست؟ اگر حتی جوابتان «شاید» هم باشد، بهترین کار این است که چنین روابطی را قطع کنید.
- گاهی لازم است رابطه و دوستیتان را با آدمهای سمی پایان دهید. کاملا طبیعی است که بعضی از دوستانمان پذیرای شرایط نامطلوب فعلیمان نباشند، پس سخت نگیرید و اگر کسی اطرافتان هست که معاشرت با او لذتی برایتان ندارد، شاید وقت آن باشد که بیخیال او شوید.
۶. نقل مکان کنید
البته گفتنش سادهتر از عملش است، اما اگر موقعیت و حال نامساعد کنونیتان تا حدود زیادی به مکانی که در آن هستید بستگی دارد، مثلا بیکار هستید و هنوز شغل مناسبی پیدا نکردهاید یا دوستی برای همصحبتی ندارید، اگر از نظر مالی امکانش را دارید، به جای دیگری نقل مکان کنید. لازم نیست این جابهجایی، مسافت زیادی را شامل شود، بلکه حتی یک تغییر در محل سکونت هم میتواند تأثیرات بسیار خوبی داشته باشد. راه بهتری برای تازه کردن روحتان سراغ دارید که تمام حواس ششگانهتان را تر و تازه کند؟
- با یک جابهجایی، خیلی زود همه چیز را در مورد زندگی گذشتهتان فراموش خواهید کرد. دیگر مهم نیست زمانی چه بر شما گذشته است. اگر خاطرات بدی که دارید، با محل سکونت فعلیتان گره خورده است، این توصیه را جدی بگیرید و محل سکونتتان را عوض کنید. جایی بروید که امتیازات خوبی را که دارید، بتوانید همچنان حفظ کنید، مثلا دوستان یا شغل فعلی. بنشینید و با خودتان فکر کنید و همه چیز را مورد بررسی قرار دهید، بینید این جابهجایی ارزش نتیجهای را که به دست خواهید آورد دارد؟ البته، درست مانند این است که وارد دنیای جدیدی شوید!
روش چهارم: صبور و متعادل و پیگیر باشید
۱. نسبت به خودتان شکیبا باشید
واقعا درست است! شروع یک زندگی جدید، یک شبه روی نمیدهد، شاید سالها طول بکشد. ممکن است پیشرفتها و تغییراتتان آنقدر کوچک باشد که حتی متوجه هم نشوید. فرض کنید هر روز چند گرم از وزن خود کم کنید، شاید متوجه نشوید، اما روزی میرسد که میبینید لباسهایتان دیگر برایتان بزرگ هستند.
- وقتی به مرور زمان، تغییرات را حس کنید، شگفتزده و خوشحال خواهید شد، انگار آنهمه ناامیدی و سختی هرگز وجود نداشته است. زمانی میرسد که از خواب بیدار میشوید و میگویید: «راستی؟ آیا واقعا آن آدم ناامید و بیانگیزه من بودم؟ باور نمیکنم!» عجله نکنید، زمانش فرا خواهد رسید، همیشه همینطور است! همیشه پایان شب سیه، سپید است.
۲. در طی این مراحل تمرکزتان را حفظ کنید
درست مثل این توصیه که: «قبل از رسیدن به دستانداز، سرعتتان را کم کنید.» زمانهایی خواهد بود که کنترل از دستتان خارج میشود و احساس میکنید در حال برگشتن به موقعیت قبلیتان هستید. نترسید، مگر بدتر از همان ناامیدی و رخوت که در آن بودید هم وجود دارد؟! سعی کنید همچنان تمرکزتان را حفظ کنید و مثبت بمانید، این فراز و نشیبها کاملا طبیعی بوده و نمیتوان از آنها فرار کرد.
- شما اکنون در چالش و تکاپوی ایجاد یک تعادل اساسی بین زندگی قدیم و جدیدتان هستید و این خودش به اندازهی کافی تشویشبرانگیز است. در مسیر تغییر و تحول، آشفتگیها و نابسامانیهایی نیز وجود دارد، اما باید بدانید موقتی هستند و شما میتوانید با تمرکز و حفظ تسلط، آنها را پشت سر بگذارید.
۳. برای خودتان ایجاد انگیزه و هیجان کنید
شما هر روز در مسیر پیشرفت قرار دارید، یک مسیر خارقالعاده! حالا وقت آن است که یک هیجان جدید پیدا کنید، چیزی که راضیتان کند، به شما انگیزه بدهد و آن روزهای بد و اهریمنی را از شما دور و دورتر کند. آیا چیزی وجود دارد که ذهنتان فورا به آن معطوف شود؟ کار هیجانبرانگیزی که شور زیادی برای آن داشته باشید؟ وقت صرف کنید و خلاقیتتان را به کار ببرید تا هدفی پیدا کنید؛ کارهای شگفت انگیز و جالب!
- خوب بودن در انجام کاری واقعا ارزشمند است و خوب بودن در چیزی که واقعا از آن لذت میبرید، از آن هم ارزشمندتر است. ایجاد شور و انگیزه، حالا هر چه که باشد، میتواند تأثیر شگرفی روی حسی بگذارد که به خودتان دارید و به مهارتی خواهید رسید که دیگر ناامیدی و افسردگی جایی در زندگیتان نخواهد داشت.
۴. یک روال راضیکننده در پیش بگیرید
حالا که به تمام این ایدههای تازه و هیجانانگیز دست پیدا کردید، باید آنها را تثبیت کنید و تداوم ببخشید تا بخشی از زندگی روزمرهتان شوند. ممکن است هفتهها و ماهها طول بکشد، اما در نهایت، ایجاد تعادل در کار، زندگی اجتماعی، هیجانات و اوقات فراغت، همه و همه روی خواهند داد و دلیلی وجود ندارد که این اتفاق نیفتد.
- خوشبختانه، این روال به شکل گرفتن خودش کمک میکند! به محض اینکه اولویتها را مشخص کنید؛ یعنی مراقب جسم و روحتان باشید، ایجاد این روال خوشایند شروع خواهد شد.
برگرفته از: wikihow.com
سلام من مدت زیادیه یعنی حدود سه ساله که تو خونم و کلا تو انزوام اصلا با هیشکی نمیتونم ارتباط برقرار کنم اضطراب اجتماعی دارم و نمیتونم پامو از خونه بزارم بیرون و از یه طرفم افسردگی شدید دارم اگرم بخوام زندگی کنم مث بقیه تهش به این جمله ختم میشه(خب که چی) تهش به پوچی میرسم همش به این فکر میکنم که تهش مرگه تهش هیچیه هروزم که از خواب بلند میشم با حجم زیادی از افکار منفی روبرو میشم و همسنو سالام دارن پیشرفت میکنن زندگی میکنن ولی من هنوز درگیر گذشتم درگیر این افکار منفیم و نمیتونم تو لحظه زندگی کنم همش به دنبال اینم که بهم توجه کنن به دنبال اینم که بقیه ازم راضی باشن چون حس میکنم تک و تنهام حتی یسری حدفایی تو ذهنمه که میخوام بهشون برسم که اسمم چند جا باشه چنتا آدم روم حساب کنن انقد اینقد حس تهی بودن میکنم و اعتماد بنفسم پایینه بعضی وقتا دوس دارم دادد بزنم و هر چی تو مغزم بریزم بیرون انگار پر از حرفم ولی نمیدونم به کی بزنم اصن نمیدونم از کجا شروع کنم انقد که پرم از حرفم و چی بگم من تا جایی که یادمه حدود سه سال پیش میخندیدم حالم خوب بود به این چیزا فکر نمیکردم نمیدونم یدفه چی شد و چیزی که داره بیشتر از همه آزارم میده ایندمه هدفامه میترسم بهشون نرسم خانوادم رو خوشحال نکنم میترسم تنها بمونم تا همیشه ضعیف بمونم همه ی آرزوهام خاک شه سنم بره بالا و فرصتام رو از دست بدم میترسم به همه اونایی که گفتن هیچی نیستی هیچی نمیشی ثابت نکنم هیچوقت همش به خودم میگم که فردا یه کاری میکنم فردا یه روز بهتره ولی پس کی میرسه این فردا منم میخوام یه زندگیه نرمال داشته باشم مثل همه ولی چطوری با این افکار کنار بیام که اون چیزی که میخوام باشم چطوری..
سلام عزیزم منم حدود سه یا چهار سال دقیقا مثل تو بودم الان دیگه خدارو شکر خودمو نجات دادم برای من طبیعت و عطر میوه و … خلاصه هر چیز طبیعی که فکرشو بکنی برای من اینا خیلی کمک کننده بودن اگه دلت میخواد حرفای دلتو به کسی بگی برو سراغ ی درخت ببین کدوم درخت حس خوبی بهت میده ساعت ها بشین زیر سایش و باهاش حرف بزن هوا و آسمون و آب و باد و … هر چی که فکرشو میکنی لمس کن و سعی کن اون حس زیبا و زندشون و درک کنی ی نسیم بهاری و بوی ی پرتقال که ته یخچال مونده بود زندگی رو به من برگردوند شاید برات مسخره باشه ولی قدرت طبیعت واقعا شگفت انگیزه پر از شور و نشاط و زندگی میکنه روح ادمو امتحانش کن و راستی انیمیشن روح رو ببین تا بفهمی چی میگم و حتما سعی کن با دوبله ی معروفش ببینی فک کنم سورن ولی به هرحال این انیمیشن دقیقا چیزی که بهت گفتم رو بهت میفهمونه و جواب اون که چی بشه های ذهنت رو میده امیدوارم کمک کرده باشم
سلام ناهید عزیز
وقتی خیلی غرق مشکلات میشیم، به کمک فردی متخصص نیاز داریم که کمکم ما رو بکشه بیرون. بنابراین اولین و احتمالا بهترین اقدام مراجعه به یه متخصص سلامت روان خوبه. بهتره این مسئله رو با عزیزی معتمد در میون بذارین و ازش بخواین که بهتون کمک کنه در این باره، مثل پیداکردن متخصص خوب، وقتگرفتن و تشویقتون به مراجعه منظم. این متخصص جوانب مختلف زندگی شما رو میسنجه و بعد راهکارهایی مناسب خودتون پیش پاتون میذاره. مثلا ممکنه برای تقویت اعتمادبهنفس بهتون پیشنهاد کنه شغلی یا فعالیتی پیدا کنین که بهتون حس ارزشمندبودن و سرزندگی بده و باهاتون درباره سازماندهی ذهنی و تدوین برنامه بلندمدت صحبت کنه.
امیدواریم که خیلی زود اوضاع بهتر بشه. اگر دوست داشتی، باز هم برامون بنویس.🌹🙏
من واقعا از زندگی خسته شدم برام کسل کنندس
لطفا اگر خستگیتون با استراحت رفع نمیشه و در بیشتر مواقع کسل هستید به پزشک مراجعه کنید و این حالتون رو جدی بگیرید.
ناامید شیطانه