راههایی برای افزایش بهرهوری
احساس میکنید در کارهایتان غرق شدهاید؟ یاد بگیرید چگونه هدفتان را به تکههای کوچک قابل هضم و بهعبارتی به گامهای کوچک تقسیم کنید.
مدیریت ایدهآل به سبک چهارگانه (که در آن کارها بر اساس اولویت به مهم و فوری، مهم و غیرفوری، غیرمهم و فوری و غیرمهم و غیرفوری تقسیم میشوند) میگوید ضروریترین حرکت برای موفقیت و بهره وری در کسبوکار این است که بیشترین زمان برای کارهای «مهم و غیرفوری» صرف شود. مدیریت چهارگانه، زمان خود را در طول روز صَرف برنامهریزی طولانیمدت، گسترش روابط و آموزش کارکنان برای انجام کارها به نمایندگی از شرکت میکند. توجه کنید که این نوع مدیریت هیچ وقتی را به چک کردن ایمیل، جواب دادن به پیغامگیر تلفن و شرکت در جلسات اختصاص نمیدهد.
تعداد زیادی از کارآفرینها به تنهایی عمل میکنند؛ آنها در عین حال آشپز، ارباب، پادو و مستخدم کسبوکار خودشان هستند. بسیاری از آنها برای خود خانوادهای دارند و به شدت دارند تلاش میکنند هندوانههایی را که با یک دستشان برداشتهاند، سالم به مقصد برسانند. به نظر من دلیل اینکه خیلی از استارتاپها با شکست مواجه میشوند همین است. با سبکی که اغلب ما سعی داریم با مشکلات مواجه شویم تقریبا هیچ راهی برای مقابله با این آشوب وجود ندارد.
اگر میبینید که هر روز و هرشب پیوسته کار میکنید و هنوز هیچچیز قابل توجهی به دست نیاوردهاید، صبر کنید، دوباره فکر کنید و یک رویکرد جدید را به کار بگیرید.
میزان بهرهوریتان را بسنجید
فرض کنیم شما برای کسبوکار خود یک چشمانداز بلندمدت (۵ساله) و یک چشمانداز کوتاهمدت (۶ماهه) در نظر گرفتهاید. فعالیتها و اقدامات روزمرهی شما توسط این هدف و چشمانداز است که هدایت میشود، پس کاملا منطقی است که با یک طرح کاری، قدرتمند شروع کنید.
این هدف بزرگ میتواند در گامهای زیاد کوچکی به دست آید، به طوری که به صورت پیوسته اقدام کنید. به محض اینکه باور داشته باشید هر کاری را که لازم است، دوست دارید و یا بهتر است، میتوانید انجام دهید، این سوال را از خود بپرسید که «بهترین راه برای این که امروز بیشترین استفاده را از زمان و انرژیام بکنم چیست؟»
بث و جیمز هود، بنیانگذاران «نقشه کجاست؟» هستند، وبسایتی که به دانشآموزان و دانشجویان کمک میکند مسیر گذار خود را به جامعه و جهان واقعی پیدا کنند. این دو برنامههای یک و پنج ساله برای درآمد، محصولات، خدمات و تأثیرگذاری شرکت خود تعیین کردهاند. این دو هدفشان را به تکههای کوچکتر تقسیم کردهاند که من آنها را پله مینامم. برای مثال آنها هدفی بلندمدت دارند مبنی بر اینکه تبدیل به سخنرانان حاذقی بشوند که برای دانشجویان دانشگاهها صحبت میکنند. اولین پلهی آنها ساختن یک بستر ملی برای شناخته شدن به عنوان سخنران است. فعالیتهایی که برای این پله مورد نیاز است عبارتاند از: درست کردن یک جعبهابزار سخنرانی و رسانه، برنامهریزی کردن برای ۱۰ مصاحبهی رادیویی در ماه، اضافه کردن ۱۰۰۰ نفر در ماه به وبسایت و بهبود بخشیدن مهارتهای ارائه و سخنرانی.
آنها تصمیم گرفتهاند هر روز شش قدم مهم در راستای رسیدن به پلهشان بردارند. قدمهایی که برمیدارند بسیار ساده و قابل اندازهگیریاند. آنها هیچگاه بیشتر از شش قدم در لیست کارهای روزانهشان قرار نمیدهند و هر روز دو ساعت از وقتشان را به برداشتن این شش قدم اختصاص میدهند. در این دو ساعت گوشی موبایل و وسایل الکترونیکیشان را خاموش میکنند و تمرکزشان را بهتنهایی روی این قدمها میگذارند. اگر کارشان در همان روز تمام نشود آن را به روز بعد موکول میکنند و برنامهشان را جوری تنظیم میکنند که از هیچ کاری عقب نیافتند.
همچنین آنها پلههایی دارند که مربوط به ارزشهای عمیقترشان در زندگی میشود مانند ازدواج، محیط خانه، سلامت فیزیکی، خدمت به جامعه، معنویات و غیره. برای هر کدام از اینها هم باید برنامهای اختصاص دهند، وقت بگذارند و قدمی بردارند. بدین ترتیب خانم و آقای هود، شش قدم را به سمت هدف بلندمدتشان با گذاشتن وقت کمی از هر روزشان برمیدارند. آنها در پایان هر روز میتوانند بهرهوریشان را با کارها و قدمهای کوچکی که برداشتهاند بسنجند. لیستشان کمکم تبدیل به یک نوع دفتر خاطرات موفقیت میشود و بعدها میتوانند برای انگیزه گرفتن به آن مراجعه کنند.
پروژهتان را مانند موم در دست بگیرید
فهرستی از کارهایی که هر روز انجام میدهید تهیه کنید. اگر شما مانند اغلب مؤسسان و کارآفرینها هستید، احتمالا خودتان این کارها را انتخاب نکردهاید. همین الان ۱۰ دقیقه وقت بگذارید و فهرست زیر را تهیه کنید:
- تمام کارها و پروژههایی که هماکنون من را مشغول کردهاند.
- نقشهایی که در زندگی و در محل کارم دارم (پدر یا مادر، همسر، مدیر، رهبر فکری، حسابدار، کارمند و غیره). روراست باشید و همهی آنها را بنویسید.
- تمام چیزهایی که ذهنتان را مشغول کردهاند، اما هنوز انجامشان ندادهاید (کارهای تمام نشده، فعالیتهای خلاقانه، ایدههای جدید تولید محصول و غیره).
حال اگر از شیشهی عینک هدفهای بلندمدتتان نگاه کنید، کدامیک از این نقشها و پروژهها در اولویت اول قرار میگیرند؟ کدامیک از اینها هستند که اگر تمام وقت و انرژی خود را به صورت پیوسته صرف آنها میکردید، بزرگترین تأثیر را در زندگی مالی، عاطفی و شخصی شما داشتند و به شما احساس زنده بودن میدادند؟ پیدا کردن اولویتها و پیاده کردن روشهای بالا در رسیدن به اهدافتان باعث میشود میزان بهرهوری و انرژی شما تا حد زیادی افزایش پیدا کند.
به اندازهی کافی کار کردن برای هدف، بیشتر از اینکه چیزی باشد که به خودیِ خود وجود داشته باشد، یک تصمیم از جانب شماست. اگر هدفتان برای شما کاملا واضح و مشخص باشد و اولویتهایتان را برای رسیدگی به سلامت شخصی، روابط، کارهای منزل و کسبوکارتان مشخص کرده باشید، دارید سنگ تمام میگذارید. بدانید که همین مقدار کافی است، نیازهای شخصیتان را به رسمیت بشناسید، استراحت کنید، از زندگیتان لذت ببرید و تماشا کنید که چه نتایج خوبی به سراغتان خواهند آمد.
برگرفته از: entrepreneur