نحوه رفتار با افراد درونگرا و درک آنها
اگر فردی درونگرا هستید، اما مطمئن نیستید این واژه چه معنایی دارد یا زمانتان را با افرادی میگذرانید که ویژگیهای درونگرایانه از خود بروز میدهند، بهتر است به درک عمیقتری از ویژگیهای این نوع رفتار برسید و نحوه رفتار با افراد درونگرا را یاد بگیرید. پس این مقاله را از دست ندهید.
بخش اول: درک افراد درونگرا
۱. بفهمید که درونگرایی شامل چه چیزهایی است
افرادی با شخصیت درونگرا معمولا ساکت و متفکرند و بهسادگی در محیطهایی با انرژی بالا خسته میشوند. معمولا دیگران این افراد را «اندیشمند» میدانند و معتقدند چنین افرادی از تنهابودن رضایت دارند.
۲. ببینید که فرد وقتی استرس دارد یا خسته است، چطور تجدید قوا میکند
این یک شاخص کلیدی در تفاوت بین درونگرایان و برونگرایان است.
- افراد برونگرا معمولا با تعامل با دیگران، اجتماعیبودن و شرکت در گردهماییهای اجتماعی، رویدادها و… تجدید قوا میکنند. بهعبارتدیگر، فضای اجتماعی به فرد برونگرا انرژی میدهد.
- افراد درونگرا معمولا با جداشدن از موقعیتهای اجتماعی و افراد دیگر، نشستن در تنهایی یا شاید صحبتکردن فقط با فردی که به او اعتماد دارند، انرژی خود را بازیابی میکنند. دلیل چنین برخوردی این است که تحریک اضافِی ناشی از سپریکردن زمان در کنار مردم، سروصدا و رفتوآمد دائمی، انرژی فرد درونگرا را تخلیه میکند. بدون امکان برای گوشهگرفتن، یک درونگرا خیلی زود مضطرب، ناراحت، کجخلق و حتی بیمار میشود.
۳. آگاه باشید که برخی محیطها ممکن است افراد درونگرا را با خطر تحریک بیشازحد مواجه کنند
درونگرایان معمولا نسبتبه محرک بیرونی مثل صدا، نور و فعالیت بسیار حساساند. درحالیکه شاید برونگراها کارکردن در حین گوشدادن به رادیو را بسیار راحت ببینند، درونگراها شاید رادیو را باعث حواسپرتی و مانع سکوتی بدانند که میتوانند در آن بهشکل مؤثر کار کنند.
بخش دوم: چند نکتهی مهم
۱. تصور نکنید درونگرایان یا برونگرایان بر یکدیگر برتری دارند
هیچ نوع شخصیتی بهتر یا بدتر از دیگری نیست. در زمان کنونی ظاهرا ویژگیهای برونگرایانه را بیشتر ستایش میکنند، چون درحالحاضر افراد با زحمت از نردبان مشارکت بالا میروند و در بسیاری از مکانها، اعلام حضور شخص با صدای بلند و عرضهی مهارتهای فردی به جهان، بخشی ضروری از موفقیت در مشاغل رقابتی و حوزههای فروش محسوب میشود. این موضوع شاید برای افراد درونگرا چالشی و البته نه غیرممکن بهنظر برسد. بااینحال، شخصیتهای آرام هم بهاندازهی همتایان پرسروصدا معتبر و مهماند؛ فقط اغلب در مرکز توجه قرار نمیگیرند.
۲. توجه داشته باشید که افراد هر دو جنبهی درونگرایی و برونگرایی را در شخصیت خود دارند
بااینحال چیزی که معمولا اتفاق میافتد، این است که بعضی افراد بیشتر برونگرا هستند و برخی دیگر درونگرایی بیشتری دارند و عدهای دارای «انعطاف مرکزی»اند، یعنی تقریبا هر دو ویژگی در آنها برابر است. هر ویژگی ممکن است در بعضی موقعیتها آشکار باشد. هر فردی از جنبههای بسیاری ساخته شده است و درونگرایی یا برونگرایی تنها دو بخش از یک کل بزرگتر هستند. بااینحال، آنچه اتفاق میافتد، این است که شما به یکی از آنها گرایش دارید، آنهم براساس اینکه چطور زمان، تعاملات اجتماعی و نیازهایتان به بازیابی انرژیتان را تنظیم میکنید.
- ابراز میزان درونگرایی وابسته به شرایط است.
- بعضی افراد بهشدت برونگرا یا درونگرا هستند. ممکن است زندگی برای چنین افرادی نسبتبه افراد دیگری که در هر دو ویژگی «متعادلتر» هستند، بسیار دشوارتر باشد. این بدین معنا نیست که این افراد «عادی» نیستند، بلکه یعنی احتمال بیشتری وجود دارد که در زمینههای اجتماعیای که مردم انتظارات مشخصی از رفتار و تعامل «نوعی» دارند، این افراد با مشکلاتی مواجه شوند.
- واژهی «میانهرو» برای اشخاصی بهکار میرود که میزان تقریبا برابری از درونگرایی و برونگرایی را از خود نشان میدهند. بااینحال شاید چنین فردی صرفا یکی از این دو خصلت را دارا باشد، اما در بروز خصلت غالب، متعادل باشد و البته در بروز هر دو خصلت احساس راحتی کند.
۳. براساس گرایشهای درونگرایانه یا برونگرایانهی افراد، فرضیهسازی نکنید
اینکه برای شناخت هرکس، برچسبی مطلق به او بزنیم، برای ما وسوسهبرانگیز است، اما شخصیت انسان بسیار پیچیدهتر از آن است که چنین برخوردی با آن شود. هم درمورد خودتان و هم دیگران از این گرایش پرهیز کنید و فکر نکنید ویژگیهای شخصیتی، همهچیز را تعریف میکنند. اینگونه نیست و ممکن هم نیست باشد. شکلگیری شخصیت شما بهعنوان یک کل، تا حد زیادی به مهارتهای اجتماعیای که میتوانید یاد بگیرید نیز بستگی دارد.
- اینکه کسی را درونگرا بدانند، به این معنا نیست که نمیتواند مسئول، قدرتمند یا در مرکز توجه باشد. درونگرایانِ معروف و بیشماری هستند که رهبرانی بزرگ، افرادی الهامبخش و بنیانگذاران تغییر شناخته میشوند.
- فرد برونگرا گاهی برای بروز واکنش [صحیح]، تفکر عمیق به مسائل و دستیابی به تنهایی و صلح و آرامش، زمان صرف میکند. برای شخصیتهای برونگرا، اینکه زمانهایی طولانی را در چنین حالاتی سپری کنند، مسئلهای مهم یا ضروری نیست. بااینحال، همانطور که درونگراها نباید برچسب «همه یا هیچ» بخورند، برونگرا هم از این قاعده مستثنا نیستند.
۴. به درونگرایان برچسب «جامعهگریز» نزنید
این کار، هم ناعادلانه است و هم بیادبانه. افراد درونگرا در موقعیتهای اجتماعی مشارکت میکنند و احتمالا بهاندازهی هر فرد دیگری، برخوردی دوستانه دارند یا خوشمشرب و خوشصحبتاند. درواقع تمام ویژگیها یا مهارتهای شخصیتی را میتوان آموخت یا تقلید کرد، اما این هیچ ربطی به این ندارند که فردی درونگراست یا برونگرا. هر انسانی از برخورد با دیگران لذت میبرد و صرفا میزان برخورد مطرح است: با چه کسی و برای چه مدتی. افراد درونگرا و بهخصوص آن دسته از درونگرایانی که به شناخت درستی از خود رسیدهاند، بیشتر، تعاملات خود را به گونهای مدیریت میکنند که خستگی یا احساسات شدید احتمالی را به حداقل برسانند.
- هم درونگرایان و هم برونگرایان بهطور برابر قادر به یادگیری و بهکارگیری مهارتهای اجتماعیاند، دقیقا همانطور که خلافش هم صادق هست و هر دو گروه میتوانند از نظر اجتماعی بیکفایت باشند. پس مهارتها مسائلی مجزا از ویژگیهای شخصیتیاند.
- بسیاری از افراد درونگرا در مشاغلی کار میکنند که شامل تعاملات زیادی با افراد مختلف است؛ چیزی که خواهید فهمید، این است که آنها بهدقت سیستم را مدیریت میکنند تا بتوانند با تعامل دائمی کنار بیایند. برای مثال، شاید تعداد محدودی ملاقات روزانه تنظیم کنند یا شاید هرگونه ارتباط بعد از کار را رد کنند، ارتباطاتی که ارزش وقتشان را ندارد.
۵. در نظر داشته باشید که سن میتواند بر ویژگیهای درونگرایی و برونگرایی اثر بگذارد
هرچه سن ما بیشتر میشود، جاافتادهتر میشویم و برخی از شدیدترین و آشکارترین خصوصیات درونگرایی یا برونگرایی، کمتر در ما ظاهر میشوند. درواقع با گذر روزها، هر دو نوع شخصیت به منطقهای متعادل نزدیک میشوند. این تغییر به برونگرایان امکان میدهد حالات متفکرانهی بیشتری داشته باشند و درعینحال، به افراد درونگرا اجازه میدهد بیشازپیش اظهار وجود کنند و دربارهی چیزهایی که بهنظرشان مهم است، اعلام نظر کنند. بسیاری از این تغییرات ناشی از خِردی است که همراه با تجربه بهدست آمده و درسگرفتن و حسکردن امنیت در زندگی را امکانپذیر کرده است.
بخش سوم: تعامل با افراد درونگرا
۱. پذیرای یادگیری باشید
این بخش از راهنمای نحوه رفتار با افراد درونگرا، برای همه مفید است، حتی خودِ درونگراها. درونگرابودنِ شما بهمعنای این نیست که بهطور خودکار میدانید چطور با دیگر درونگرایان رفتار کنید.
۲. با توجه و علاقه گوش کنید
افراد درونگرا دوست دارند بدانند که صدایشان شنیده میشود، اما تقلا نمیکنند که مطمئن شوند شما گوش میدهید. اگر احساس کنند علاقهای به ارتباط و گوشکردنِ واقعی ندارید، ساکت میشوند و از ادامهی صحبت بازمیمانند. ممکن است در حین ارتباط با فردی، سریع بهسراغ فرد دیگری بروید و با او صحبت کنید؛ شاید این موضوع برایتان اهمیتی نداشته باشد، اما اگر میخواهید ارتباطی واقعی با فردی درونگرا برقرار کنید، باید تلاش کنید ارتباط درستی بسازید و بهراستی گوش کنید.
۳. انتظار داشته باشید که افراد درونگرا عمیقا به شما گوش کنند
اگر به افراد درونگرا نشان دهید که به گوشدادن به آنها متعهدید، این افراد نیز دوست خواهند داشت به داستان شما گوش دهند؛ درواقع، آنها میتوانند منبع خوبی برای درمیانگذاشتن ایدهها، نظرات و نگرانیهایتان باشند. ازآنجاکه افراد درونگرا معمولا شنوندگان خوبی هستند، اگر مشکلی دارید یا نیاز به مشورت دارید، آنها گوش خواهند داد، صبر خواهند کرد تا حرفتان تمام شود و بعد مشورتی میدهند. ممکن هم هست اجازه بخواهند به چیزی که گفتهاید، خوب فکر کنند و بعد با راهکار یا ایدهای برگردند.
۴. به افراد درونگرا فضا بدهید
همانطور که قبلتر توضیح داده شد، برخلاف افراد برونگرا، وقتی مردم برای مدتی طولانی در اطراف فردی درونگرا باشند، از انرژی وی کاسته میشود. پس احساس بدی نداشته باشید که دوست درونگرایتان نمیخواهد ۷ روز هفته و ۲۴ساعته با شما بگردد. این مسئله شخصی نیست، بلکه برای حال خوب و نشاط وی ضروری است.
- افراد درونگرا پس از هر تعامل یا رویداد، اطلاعات زیادی را پردازش میکنند. به همین دلیل زمان استراحت و دوربودن از افراد دیگر بسیار مهم است. این زمان برای شفافسازی، عمیقشدن درک، و پردازش تمام چیزهایی است که یاد گرفتهاند. فرد درونگرا، پردازش دائم اطلاعات در طول تعامل اجتماعی را تقریبا غیرممکن میداند، بنابراین اگر تحت فشار قرار بگیرد که در لحظهای مشخص تصمیمی بگیرد یا بلافاصله نظری بدهد، شاید درنهایت شدیدا احساس پریشانی یا نیاز به «خاموششدن» کند.
- فرد درونگرا نیازمند زمان بیشتری برای کارهاست؛ به این احتیاج احترام بگذارید. حتی اگر احساس میکنید آمادهاید فعالیتی را ادامه دهید، درمورد چیزی تصمیم بگیرید یا کاری بکنید، شاید باید کمی بیشتر صبر کنید تا دوست، همکار یا مشتری درونگرای شما به مدل فکرکردنتان نزدیک شود. سکوت یا بیمیلی آنها به واکنش فوری را نشانهای از عدمپذیرش یا دفع در نظر نگیرید؛ مسئله این نیست. در مقابل، با پذیرفتن اینکه فرد درونگرا برای پردازش به زمان و فضا نیاز دارد، میتوانید بفهمید که این واقعا نیاز آنهاست و نه توهین به شما یا ردکردنتان.
۵. روی نقاط قوت فرد درونگرا کار کنید
دربارهی افراد درونگرا نگرشهای منفی بسیاری وجود دارد. بااینحال شخصیتهای درونگرا تواناییهای شگفتانگیزی دارند که دارای مزیتهای زیادی است. درعینحال این اگر از این تواناییها بهخوبی استفاده نشود، رشد نمیکنند. بعضی نقاط قوت درونگرایان عبارتاند از:
- محتاطبودن، مخالفت با ریسک، و متفکربودن
- نوشتن با فصاحت و رسایی
- تفکر تحلیلی
- آرامماندن در طول بحرانها (مگر اینکه از توانشان خارج باشد) و نیز نشاندادن آرامش و صلح درونی
- وظیفهشناسی و عملکرد قوی در کارهای نیازمند تمرکز
- شنوندههایی عالی و مشاورانی دقیق
- مستقلبودن
- سرسخت و مصممبودن، علاقهمندی به دیدگاههای بلندمدت
- همدل، دارای رفتاری دیپلماتگونه و علاقهمند به مصالحه
بخش چهارم: زندگی با درونگرایان
۱. شکرگزار باشید که با فردی درونگرا زندگی میکنید
شما کسی را دارید که خانهتان را به بهشت تبدیل میکند!
۲. متوجه باشید که فرد درونگرای داخل منزلتان، به زمان استراحت نیاز دارد
این مسئله را نباید بهعنوان طرد شخصی یا هرگونه توهینی به خودتان تلفی کنید. این کار بهمعنای اجازهدادن به فرد درونگرا برای بازیابی انرژیاش است. اگر نگران هستید، بحثی در این مورد داشته باشید و پیشنهاد دهید که این فرد حداقل اشاره کند که نیاز به زمان استراحت دارد و میخواهد تنها باشد. با این کار، هرکس میداند چه اتفاقی در حال رخدادن است و مزاحم فرد درونگرا نمیشود یا آن را مسئلهی شخصی قلمداد نمیکند.
۳. فضا فراهم کنید
فرد درونگرا برای انزوا نیاز به مکانی شخصی، ساکت و بدون مزاحمت در فضای خانه دارد و اگر چنین مکانی فراهم نباشد، ممکن است دچار استرس و ناراحتی شود. این احساس ناراحتی ممکن است هرکسی را در منزل تحتتأثیر قرار دهد.
- اگر در محیطی زندگی میکنید که مشکل کمبود فضا دارد، برنامهای ترتیب دهید که یک بار در روز، تمام افراد برونگرا از خانه خارج شوند تا فرد درونگرا بتواند فضای کامل در اختیار داشته باشد.
۴. روی نقاط قوت یکدیگر کار کنید
اگر برونگرایید و شریک زندگیتان درونگراست، کارها را بر این اساس تقسیم کنید که چه کسی در کدامیک بهترین است، برای مثال، شریک درونگرای شما شاید در بررسی جزئیات مالیات و انتخاب رنگهای دکوراسیون منزل بهتر باشد، درحالیکه شما در برنامهریزی مهمانیها و خوشامدگویی به مهمانها یا تماس با لولهکش برای بازسازی حمامتان بهتر باشید. درمورد چیزهایی که فرد درونگرا انجامشان را سخت میداند، باصراحت صحبت کنید و درمورد اینکه هرکس چه کاری بکند، به توافق برسید.
۵. اگر هر دو درونگرایید، بدانید ممکن است دربارهی کارهایی که هیچکدام علاقهای به انجامشان ندارید، به مشکل بربخورید
همچنین مراقب باشید دور خودتان دو نفر، حباب نسازید؛ حواستان باشد در دوستیابی به ناکامی برنخورید یا ارتباط با دوستانتان را کنار نگذارید. اگرچه شما یکدیگر را دارید، چشماندازی گستردهتر قطعا ضروری است تا نیاز شما برای پردازش معانی عمیقتر زندگی را تأمین کند.
- اگر هر دو بهشدت شبیه به هم هستید، این خطر وجود دارد که بیشازحد به یکدیگر وابسته شوید. دربارهی این احتمال گوشبهزنگ باشید و حتما دایرهی روابط اجتماعی خود را گسترش داده و زمانی را به انجام کارهایی جدا از هم اختصاص دهید. اگرچه شباهت باعث راحتی است، اجازه ندهید به وابستگی منجر شود.
- از این واقعیت که شباهتهایی دارید، لذت ببرید و درعینحال تلاش کنید یکدیگر را برای زندگیِ همراه با سرزندگی، تا حد امکان به چالش بکشید.
برگرفته از: wikihow
چگونه میتوانید بر صدا و لحن و شیوه بیان خود مسلطتر شوید تا ارائه تاثیرگذارتری داشته باشید؟
۱۰،۰۰۰ تومان
واقعا اینطوری
کاش حداقل برای چیزی که هستیم ما رو قضاوت نکند
و برچسب افسرده و اجتماع گریز و خجالتی به ما نزنند
متاسفانه برونگرا ها تقریبا هیچ وقت ما رو درک نمیکردند
حتی یادمه چند سال پیش وقتی با یکی از همکلاسی هام سرد شدم جلو جمع بهم گفت افسرده هستم و دو قطبی هستم یا اختلال روانی دارم و باید برم پیش روانپزشک در صورتی که شاید نقطه مقابل هم بودیم و این دلیل نمیشد که منم برگردم به اون بگم یه پیش فعاله ذهنی و جسمیه به نظرم اگه یاد بگیریم ما با تیپ های مختلف شخصیتی میتونیم کنار هم زندگی کنیم زندگی خیلی زیبا تر میشد
سلام ب همه.اول ممنونم بابت مطلبتون و دوم خواستم بگم که شاید اینو شنیدین که میگن قصه عشق های یه طرفه فقط واسه داستان و کسایی ک میخوننش جذابه ولی واسه کسی ک داره اون وسط له میشه جهنم مطلقه.ضمن احترام به همه شما ک درون گرا هستین ولی اگ میدونستین چقدر سخته که همیشه باید تلاش کنی و زور بزنی و کلی انرژی بزاری و کلی نقشه بریزی و کلی مدلهای مختلف رو اجرا کنی که فقط نظر طرف مقابلت رو بدونی.یا کلی تفکر کنی و کلی بررسی کنی که دلیل فلان رفتار طرف مقابلت رو بفهمی که الان مثلا این رفتارش جواب کدوم حرف توعه.یا اگ میدونستین ک از صب تا شب باید منتظر باشی ک طرفت یه جمله حرف بزنه.اونوقت شاید یکم شما بیشتر ما برونگرا ها رو درک میکردین.البته من خیلی برون گرا نیستم بیشتر متعادلم ولی صادقانه اگه بخوام بگم خیلی خیلی زجراوره که مثلا یه تریلی رو بخوای رو زمین بکشی در حالی ک چرخهاش مربعی هستن.در حالی ک اگ چرخهاش دایره ای بود اینقد ادم داغون نمیشد.راستش من الان ۱۰ ساله با همسرم هستم ک درونگراست.و واقعا دیگه بریدم. از اینهمه تلاش از اینهمه صرف انرژی فقط ک در اخر طرف مثلا بگه اره یا نه.چرا باید اینجوری باشه ک یکی راحت بشینه تا دیگری جونش بالا بیاد که بعد در جواب بگه اره یا نه.چرا نباید ادم رو و شفاف باشه چرا باید ادم خودشو توی هزاران لایه مخفی کنه ک حالا یکی دیگه بیاد جون بکنه لایه ها رو کنار بزنه ببینه ک درونش چیه.ب عنوان یه برادر به همه کسایی ک این مطلب رو میخونن میگم و خواهش میکنم تورو خدا اگر برونگرایید ب هیچ وجه با درونگراها ازدواج نکنین و اگه درون گرایید خواهش میکنم التماس میکنم اینده کسی رو تباه نکنین و همون اول ب طرف بگین و هرگز و هرگز و هرگز و هرگز با شخص برون گرا ازدواج نکنین.نزارین یه ادم تمام زندگی بشه صرف انرزی و جون کندن برای اینکه شما بخواین بگین اره یا نه.هیچ کس مارو مجبور نکرده ک انتخاب سختی داشته باشیم .من این اشتباه رو کردم و الان هیچی ازم باقی نمونده خواهش میکنم فقط با شبیه خودتون ازدواج کنین.اینجا فرصتش نیست ولی اگر بدونین چقدر میتونه زندگی برای هر دو طرف زجراور باشه هرگز با ادم متفاوتتون ازدواج نمیکنید.من برادرانه اینارو گفتم امیدوارم بی ادبی نکرده باشم ولی اینقدر داغون شدم ک فقط خواستم بگمک یکی دیگه مثل من نشه .بازم ببخشید
داداش من الان با یه درونگرا دوستم ، موقعیت شبیه به تو رو دارم ولی هر از گاهی یه سورپرایزایی هم واسم داره ک نظرمو جلب میکنه . چیکار کنم؟
بنظرم دوستی بازم خیلی اسون تر هست .ولی ازدواج وحشتناکه.چون توی دوستی معمولا سعی میشه قرار ها توی زمان هایی گزاشته بشه که هر دو طرف اوکی هستن ولی توی ازدواج اینقد شرایط وحشتناک هست ک اصلا قابل وصف نیست.مخصوصا زمانی که بچه میاد.میدونین ادم بزرگ شاید بالاخرا بتونه تحمل کنه ک اینم اصلا امکانش نیست و وحشتناگه ولی چطور باید ب بچه بگی که مامانت درونگرا هست و حالا حوصله نداره و تو فعلا صبر کن که حال انرزیش اوکی بشه بعد بیا بگو چی میخای.فقط باید التماستون میکنم ازدواج نکنین با درونگرا ها .اما دوستی شاید قابل تحمل باشه .تازه اینجا جاش نیست من همه چی رو بگم از مهمونی رفتن ها از ارتباط در اجتماع و بقیه موارد.وحشتناکه وحشتناگ
بله حق با شماست
واقعا سخت هستش که با همچین فردی زندگی کرد و رابطه داشت.
شاید توی نگاه اول و با خوندن این مقاله بعضی ها بگن وای چقدر خوب و رمانتیک هستش…
اما این رمانتیک بودن برای دوران عشق و عاشقی و … هست. زمانی که دو نفر بخوان هر روز و هر ساعت و هر لحظه شون رو کنار هم باشن و با هم زندگی کنن میشه همون چیزی که شما گفتید.
متاسفانه اونجا و اون زمانی که توی مدرسه باید به ما این چیزها رو یاد میدادن، مغز ماها رو با چیزهایی پر کردن که ۱هزارمش هم الان به دردمون نمیخوره …
من میخواستم خواهش کنم که لطفا خودتون رو به درون گرایی نزنید حداقل…
من ادم میانه ای هستم ، بین بیست تا سی سالگی بیشتر برونگرا و چند سال اخیر بیشتر دارم میرم به سمت درونگرایی ، یه دختر درونگرا را خیلی دوست دارم و دیوانه وار عاشقش هستم و البته از نظر منطقی هم این دوست داشتن اکیه ، گاهی مسائل ساده واسمون مشکلات بزرگ میشن ، امیدوارم بتونم خوشبختش کنم ، بیشتر از راههای تعامل و خوب زندگی کردن میخوام بدونم ، تجربه های موفق بین آدم های درونگرا و برونگرا