چه تبعیضی؟

6

با سلام و خسته نباشید؛

از آنجایی که موضوع مقاله نویسی، بحث تبعیض جنسیتی است، ابتدا فرصتی میخواهم تا از اساس انکار کنم که آقا چه تبعیضی؟ چه کشکی و در ادامه چه دوغی؟
از ابتدای شکل گیری تمدن تا به امروز، تمام کارهای مهم، به گردن مردها بوده و کارهای کم اهمیت را هم کم و بیش، بانوان انجام میداده اند! مثلا مردها میرفتند شکار ( که البته خودمانیم، خوب تفریحی هست! مخصوصاً اگر رفقا باشند، آدم کمین میگیرد و دنبال گوزن و گورخری می افتد و حالا ندو کی بدو، تا آن بنده خدا از تک و تا بیفتد و خودش را تسلیم کند) که الحق کار مهمی است، تامین خورد و خوراک خانواده ست، زن ها میماندند به خانه داری، محافظت از کاشانه، تهیه ی غذا، بچه داری و آموزش زندگی به بچه ها.
البته فرق آن زمان و الآن این بود، که آن زمان زن ها خودشان می دانستند که کارشان چندان اهمیت خاصی هم ندارد و ابداً این حرف های روشنفکرانه و خارجکی “تبعیض” و امثالهم را نمی زدند.
این روند تا همین اواخر هم خوشبختانه ادامه داشت!
زن ها، خانه میماندند و خانه داری و بچه داری میکردند. قاعدتاً اگر در وظیفه شان قصور میکردند، یعنی خانه جمع و جور نبود، غذا بد مزه بود یا بچه ها سر و دست زخمی می آمدند خانه یا درشتی میکردند، کتک مفصلی میخوردند که بروند توی مطبخ و به کارشان تا صبح فکر کنند. یا اگر پایشان را از گلیمشان درازتر می کردند، با تهدید طلاق و بی آبرویی و فرستاده شدن به خانه ی پدر، به کل منصرف می شدند. بله! مگر از شب تا صبح، چه کار میکردند؟
یک ظرف شستن و رخت شستن و غذا پختن و آدوغه جمع کردن و گوشت نمک سود کردن و فرش و گلیم بافتن و رفو کردن و البسه دوختن و آب و جارو کردن و رسیدگی به امور بچه ها و شوهرداری کردن، کار زیادی بود؟ واقعا نبود!
مرد ها کارهای مهمتری داشتند! مثلا صبح تا شب توی حجره می نشستند و با رفقا به متلک گویی میپرداختند ( آن موقع ها سیاسی کاری نمیکردند. مگر از جانشان سیر شده بودند که به فلک بسته شوند). سر فرصت، به تجارت و احیاناً بنکداری میپرداختند و بعد از ظهر هم خسته و کوفته به قهوه خانه میرفتند و قلیانی چاق میکردند و شاهنامه ای خوانده می شد و می آمدند خانه.

خلاصه که نمی دانم کدام از خدا بی خبری، این نسوان جماعت را فرستاد به تحصیل.
زن را چه به نوشتن و خواندن.
خواندند و نوشتند و فهمیدند، دیگر در خانه بند نشدند که.
مرد ها وظایفشان همچنان مهم تر می شد(خودتان با وضعیت ناآرامی منطقه و نوسانات ارز و سیاست های کلان، ببینید که مرد ها چقدر دغدغه هایشان بیشتر می شود.) اما زن ها میخواستند بیایند در جامعه! بیایند که چه شود؟
گفتند که ما هم قدرت فکری یکسانی داریم با مرد ها و در کار، جنبه ی مدیریتیمان بهتر است. مدیریت ها را بسپارید به ما! گفتیم که دیگر چه؟ بشوید دستور بده؟ گفتند الان رئیس جمهور زن هم داریم! گفتیم این دیگر توی کتمان نمی رود! گفتند “ظرفیت پذیرش اداره جات را یکسان کنید اقلاً”
گفتند که اساس کار را بگذارید روی شایسته سالاری، از فرم ثبت نام ها اطلاعات جنسیتی را حذف کنید که پیش داوری نباشد برای انتخاب، گفتیم خب بالآخره باید بدانیم که طرف حسابمان زن است یا مرد! گفتند: “لااقل سیستمی بچینید بر روی این شرایط مسخره ی شرکت های خصوصی که بعضاً هوس زده ست!”
گفتند که انقدر نقش مادر بودن و کار کردن را قاطی نکنید و کار کردن را به بهانه ی زن بودن سرکوب نکنید! گفتیم بالاخره یک فرقی بین مادر و کارمند مادر هست! گفتند مگر پدری و وظیفه ی کارمندی، ربطی به هم داشته اند تا به حال.
دیگر درس خوانده شده اند، هرچیزی میگوییم، جوابی می دهند.

رونیکس

در نهایت که، تا وقتی زن، ناموس و دختر مردم و زن مردم است، تا وقتی که مالکیت دارد، کاری از پیش نمی رود.
بهترین کار، فرهنگ سازی و تشویق به تفکر در مورد عادات بد جامعه است.قبل از آن “حتماً” کاری پیش نمی رود.
شاید با طنز
شاید با جدی.

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 6 دیدگاه)
  1. محمد خطیبی می‌گوید

    البته این حرف هم به نوعی درسته که کمی مغایرت هست.
    ولی مولف، چند تا نکته هم توی ذهنش داشته
    اول اینکه اگر بخواد مثل متن هایی که قبلا در مورد تبعیض و احقاق حقوق نوشته، بنویسه، خودش میشه رساله ی هفتاد من! توی این محدودیت 700 کلمه ای نمیگنجه. وگرنه درستش این بود که به فرمت مقاله بنویسه. منبع معرفی کنه و اصلا خیلی بیشتر و بهتر مانور بده
    دوم هم اینکه خب چقدر کلیشه!
    کتابی بود فکر کنم به اسم شوروی میخندد. و کتابی به اسم کمونیست رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم.
    شاید باورتون نشه که طنز، هرچقدر کوتاه یا هرچقدر غیر حرفه ای، چقدر میتونه تاثیر داشته باشه در یک تغییر اجتماعی.
    چون هم حوصله ی آدم ها میاد که بخونن
    هم حقایق رو خیلی بزرگتر میکنه از چیزی که هست.
    یه نگاه اجمالی بندازید، در روند اصلاحات ( و نه انقلاب البته) طنز، هرچند سطحی، بسیاااار تاثیرگذارتر بوده از مقالات جدی.
    حالا زیاده گویی نکنم توی کامنت :)))

  2. hamid khorram می‌گوید

    اجحافی که در حقوق زنان شده بسیار بزرگتر از چیزی هست که بشه جبرانش کرد. سلطه و قدرت جامعه مرد، جنس زن رو همیشه در بر گرفته و حق و حقوقی رو براش درنظر نگرفته، در خیلی از کتاب های داستانِ کودکان حتی دخترِ قصّه منتظر شاهزاده ای روی اسب سفید ه، هویت مستقل براش ترسیم نمیشه، خوشبختی یک زن در گرو ازدواج با یک مرد موفق ترسیم شده.
    در طول تاریخ نسبتِ زنانِ فیلسوف، دانش‌مند، مورخ، هنرمند، سیاست‌مدار و …. به مردان خیلی کم بوده. این نشان دهنده جماعتی در پشت پرده است که همون‌طور که اشاره کردید در صورت اعتراض، مورد توهین و خشونت قرار می‌گرفتند.
    اگاهی توده جامعه است که جرقه تغییرات بزرگ رو میزنه، ولی دیواری که کج بنا شده هرگز با اصلاحات درست نمی‌شود.
    این آگاهی بخشی در قالب هنر می‌تواند موثرتر باشد.

  3. صحرا می‌گوید

    نگاهی متفاوت به مقوله ی تبعیض جنسیتی داشتید که بسیار جالب و زیرکانه بود گفتن و گفتن و گفتن و فلسفه بافی در باب تبعیض در زمانه ی امروزی که سرعت حرف اول را میزند کمار جواب خواهد داد و شما با تیغ تیز طنز بسیار شیوا و عالی و همچنین. سریع مطلب را رساندید
    امیدوارم باز هم از شما بخوانیم

    1. محمد خطیبی می‌گوید

      من و این همه خوشبختی محاله به نوعی!
      سپاس از لطف بی شائبه ی شما
      میدونستم انقدر طرفدار دارم بیشتر مینوشتم
      ایشالله رای هم بیاریم بریم واسه جام جهانی
      با سپاس فراوان بازم