برخورد با افراد خودشیفته با ۵ استراتژی رفتاری موثر
برخورد با افراد خودشیفته کار آسانی نیست. ذهن آنها چنان محدود است که بهسختی متوجه دنیایی فراتر از دنیای خودشان میشوند. دنیای درونشان هم، دنیای کوچکی است که ارتباطی با دنیای بیرون ندارد. عوامل و شرایط گوناگونی باعث شکلگیری انواع مختلف شخصیتهای خودشیفته میشود، اما برای برخورد با افراد خوشیفته چند راهکار اساسی وجود دارد. در ادامه با این راهکارها آشنا میشوید.
برخورد با افراد خودشیفته در درازمدت
۱. فرد خودشیفته را شناسایی کنید
پیش از اینکه شلوغش کنید، باید بدانید بسیاری از آدمها مقداری خودشیفتگی دارند، اما لزوما شخصیتی خودشیفته ندارند. با شناخت ویژگیهای افرادِ خودشیفته میتوانید از رویارویی با آنها اجتناب کنید و یا بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنید.
- فرد خودشیفته از حس همدلی بیبهره است. مهمترین عاملی که نشان میدهد قضیه فراتر از توجه بیشازحد به خود است، این است که فرد نمیتواند از زاویهی دید دیگران به وقایع بنگرد و احساسات آنها را درک کند. این یعنی او تنها برای کمک به خودش گام برمیدارد. مثلا وقتی فردی در محیط کار ترفیع میگیرد، فرد خودشیفته بهجای تبریک به او شروع به صغراکبرا دربارهی این میکند که خودش باید ترفیع میگرفته است یا دربارهی اتفاق خوشایندی صحبت میکند که برای خودش افتاده است.
- فرد خودشیفته شناختی از اعمالش ندارد یا شناخت کمی دارد. این فرد، فارغ از اینکه چه میکند، پیوسته نیازمند تمجید دیگران و گرفتن تأیید بیچونوچرای آنهاست و بهگمانش لایق بهترین برخوردهاست.
- برای تشخیص اینکه با فردی خودشیفته سروکار دارید، این پرسشها را در نظر بگیرید: آیا فرد طوری رفتار میکند که انگار دنیا حول او میچرخد؟ آیا برای جلبتوجهاش باید حتما از او تعریف کنید؟ درصورت مخالفتتان سعی میکند شما را ساکت کند؟ آیا احساسات شما را در نظر نمیگیرد؟ آیا صحبت بهتمامی به فرد موردنظر ختم میشود؟ اگر پاسخ تمام این پرسشها مثبت است، با فردی خودشیفته سروکار دارید.
۲. نیازهای خودتان را مشخص کنید
اگر افراد دیگری را میشناسید که با تعاملی دوسویه خواست و نیازهایتان را تأمین میکنند، بهسراغ آنها بروید. بهعبارتدیگر، تنها اگر فرد خودشیفته از جنبههای دیگری بهجز شخصیتش برایتان جذاب است و نیازتان را تأمین میکند، ارتباط با او را حفظ کنید.
- ارتباط با فرد موردنظر نباید باعث آزار شما بشود، بهویژه اگر با او صمیمی هستید، مثل همسر یا پدر و مادر، زیرا بهناچار زمان زیادی را با آنها میگذرانید.
- اگر از حمایت پیوستهی آنها مثل تأمین نیازشان به توجه، تأیید و تمجید پیوسته، و صبر بیپایان دیگر خسته و ناتوان شدید، بهتر است دربارهی این رابطه تجدیدنظر کنید. اگر مرتکب سوءرفتار با شما میشوند، مثلا بازیتان میدهند، تحقیرتان میکنند و برایتان ارزشی قائل نیستند، بیدرنگ رابطه را پایان دهید، زیرا برای سلامتتان ضرر دارد.
۳. محدودیتهایشان را بپذیرید
اگر فرد موردنظر بهراستی برایتان باارزش است، باید خودشیفتگیاش را بپذیرید. از او انتظار نداشته باشید توجه و حمایتی را نثار شما کند که در توانش نیست. با این کار دستکم سرخورده و ناامید نمیشوید، چیزی که به تخریب رابطه منجر میشود.
- مثلا با دوست خودشیفتهتان دربارهی مشکلات خودتان صحبت نکنید، چون او نمیتواند درکتان کند و سریع موضوع بحث را عوض میکند.
۴. ارزش وجودیتان را بهروشهای دیگری تقویت کنید
در حالت ایدئال، ارزش انسان از درون او نشئت میگیرد، اما برخی برای تقویت ارزش وجودیشان نیازمند تأیید دیگراناند. برای دریافت چنین حمایتی سراغ خودشیفتهها نروید، زیرا آنها از بروز آن ناتواناند.
- فراموش نکنید حتی اگر دربارهی موضوع مهمی با آنها صحبت کنید، قادر نیستند اهمیت چیزهایی را که با آنها در میان میگذارید بهدرستی درک کنند. درواقع ممکن است از این موضوع برای بهرهکشی از شما استفاده کنند. بنابراین دربارهی هرچیزی با خودشیفتهها صحبت نکنید.
- بهیاد بسپارید که فرد خودشیفته همیشه به یک چیز فکر میکند: «اول خودم.» پس شاید در برخورد با آنها مجبور شوید برمبنای این اصل رفتار کنید.
۵. سعی کنید همذاتپنداری کنید
این کار در حرف آسانتر است تا در عمل، اما این را بدانید که باوجود اعتمادبهنفسی که خودشیفتهها در ظاهر بهنمایش میگذارند، در اعماق وجودشان خبری از اعتماد به نفس نیست و اصلا برای همین است که به تأیید و تمجید پیوستهی دیگران نیاز دارند. همچنین زندگی کامل و شیرینی ندارند، زیرا دامنهی وسیعی از احساسات را در خود خاموش کردهاند.
- این بهمعنای این نیست که هرچه گفتند و خواستند، انجام بدهید. فقط فراموش نکنید فرد خودشیفته انسانی است که نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. این مسئله معمولا ناشی از تربیت پدر و مادری خودشیفته است.
- همچنین باید بدانید فرد خودشیفته درکی از عشق بیقیدوشرط ندارد. آنها هرکاری را برای منفعت خودشان میکنند و این روشی گوشهگیرانه برای زندگی است.
- همذاتپنداری سادهتر میشود اگر پیوسته به خودتان یادآوری کنید این رفتار ناشی از انزجار درونی فرد از خودش و احساس همیشگی کاملنبودن است.
برخورد با افراد خودشیفته در کوتاهمدت
۱. از بازی ذهنی اجتناب کنید
افراد خودشیفته معمولا نوعی بازی ذهنی راه میاندازند تا شما را وادار کنند همیشه متزلزل باشید و درنتیجه به سازشان برقصید. بهترین راه برای مقابله با این وضعیت شناسایی این بازی و پایاندادن به آن است. در برخورد با فرد خودشیفته باید غرورتان را کمی پس برانید.
- وارد بازی «سرزنشکردن» نشوید. فرد خودشیفته باور دارد هرگز اشتباه نمیکند. بنابراین وقتی اوضاع خراب میشود، به کسی برای سرزنشکردن نیاز دارد. سرانجام روزی نوبت به شما میرسد. بهجای بحثکردن و اثبات اینکه مقصر خود اوست، حدومرز تعیین کنید. باید حواستان به کارهای آنها باشد و مثلا در موقعیت مناسب، بدون اینکه متهمشان کنید، بگویید: «ببین رضا، این سرشماریِ انباره که نشون میده فعلا شِکر لازم نداریم.»
- خودشیفتهها معمولا دروغگوهای ماهری هستند. اگر آنچه بهیاد میآورید، خیلی با گفتههای آنها متفاوت است، بهویژه اگر آنها را در موقعیت نامناسبی قرار میدهد، به خودتان شک نکنید. البته از بحثکردن هم اجتناب کنید، مگر اینکه مدرکی قطعی داشته باشید که نشان میدهد حق با شماست. حتی در این حالت هم فردِ خودشیفته اوضاع را طوری رفعورجوع میکند که گویی هیچ تقصیری متوجه او نبوده است.
- مهمترین نکته این است که رویکردی غیرپاسخگو در قبال آنها داشته باشید. اگر در زندگیتان با فردی خودشیفته سروکار دارید، بنابراین مزهی دلخوری، دروغ و تحقیر را خواهید چشید. واکنشی به آنها نشان ندهید، مثل بازی توپاندازی که شما نه توپی میگیرید و نه توپی پرتاب میکنید. بگذارید توپها (توهینها، بازی ذهنی و…) از کنارتان بگذرند.
۲. از فرد خودشیفته انتظار خشنودی نداشته باشید
فرد خودشیفته بهدلیل غرور زیاد و خودبزرگبینی دیگران را در هر حالتی پایینتر از خودش میداند. ممکن است در کوتاهمدت نظر فرد خودشیفته را جلب کنید، اما امیدی به جلب رضایت یا اثرگذاری بر او در درازمدت نداشته باشید.
- برای کوچکشمردهشدن از جانب فرد خودشیفته آماده باشید. هرگز نمیتوانید انتظار آنها را برآورده کنید، زیرا کسی را میخواهند که بهتمامی بهسازشان برقصد.
- انتقادها و ایرادگیریهای آنها را بهدل نگیرید، زیرا این رفتار ناشی از نگرشی نامتعادل است. همچنین برای اثبات تواناییها و امتیازاتتان بحث نکنید، زیرا فرد خودشیفته برای آنها گوش شنوا ندارد.
- اگر همسر، پدر و مادر یا رئیس خودشیفتهتان پیوسته شما را تحقیر میکنند، با فردی مورداعتماد دراینباره صحبت کنید. اگر میتوانید، مدتی از فرد خودشیفته فاصله بگیرید.
۳. شنوندهی خوبی باشید
بهترین راه برای کنارآمدن با فرد خودشیفته گوشدادن به اوست. فرد خودشیفته خواهان توجه شماست و اگر گوشتان را از او دریغ کنید، بدخلق و حتی خشمگین میشود. البته هرچیزی حدی دارد. اگر هنگامیکه برایتان ممکن نیست، انتظار دریافت توجهتان را دارد، از او بگذرید و خودتان را اذیت نکنید. بههرحال اگر بهدنبال دوستی یا ارتباط با فردی خودشیفته هستید، باید برای گوشسپردنهای طولانی به او آماده باشید.
- اگر در میان کلام، ذهنتان جای دیگری رفت، از او سرنخ بگیرید، مثلا بگویید «داشتم به حرفت درمورد تصادف فکر میکردم. برای همین متوجه بقیهی حرفت نشدم. میشه دوباره بگی؟»
۴. تا جایی که میتوانید، در تعریفوتمجیدتان روراست باشید
احتمالا ویژگیهایی در فرد خودشیفته وجود دارند که برایتان تحسینبرانگیزند؛ سراغ تمجید همین ویژگیها بروید. بهاینترتیب، هم حرفتان صادقانه بهنظر میرسد و باعث میشود توجه فرد خودشیفته را جلب کنید و هم دلیل ارتباط با این فرد برایتان یادآوری میشود.
- مثلا اگر فرد خودشیفته خوب مینویسد، با گفتن «من روش بیانت رو دوست دارم؛ وقتی ایدههات رو روشن بیان میکنی، خیلی خوشم میاد!» روراستی در کلامتان مشخص خواهد بود. بنابراین فرد خودشیفته کمتر میل به ناسازگاری خواهد داشت.
- اگر میخواهید نورچشمیشان بشوید، میتوانید چنین جملهای بگویید: «تو خیلی بهتر از من مینویسی. من هیچوقت نمیتونم افکارم رو بهاندازهی تو روشن و واضح توصیف کنم.» با این کار آنها را نسبتبه خودتان و احتمالا دیگران در موقعیت بالاتری قرار میدهید. البته در این کار آنقدرها هم زیادهروی نکنید، چون ممکن است باورتان شود که آنها در هر کاری از شما بهترند.
- بیشتر، از ویژگیهایی تعریف کنید که خودشان به آنها افتخار میکنند. خودشیفتهها بیشتر از افراد عادی به تأیید و تمجید دیگران نیاز دارند. آنها از تعریف دیگران لذت میبرند و ارتباطشان را از این طریق محکمتر میکنند. البته حتی در این حالت هم، بهدنبال راهی برای درکنترلگرفتن شما هستند، زیرا در اعماق وجودشان احساس ناامنی میکنند. آنها این کار را خیلی ظریف و حرفهای انجام میدهند. پس هشیار باشید.
۵. لبخند بزنید و سر تکان دهید
اگر نمیتوانید از فرد خودشیفته دوری کنید و درعینحال نمیتوانید بهاندازهیلازم از آنها تعریفوتمجید کنید، بهترین گزینه سکوت است. البته سکوت موجب نمیشود ارزشتان در چشم فرد خودشیفته بیشتر شود، اما دستکم حسی از تأیید را منتقل میکند.
- با لبخندزدن و تکاندادن سر، اندکی توجه به آنها نشان میدهید، بدون اینکه خودتان را بیشتر درگیر کنید. این راهکار بهویژه درمورد افرادی که جزو نزدیکانتان نیستند، بهتر عمل میکند، مانند همکار یا دوستی که چندان با هم صمیمی نیستید.
۶. فرد خودشیفته را قانع کنید که خواستهی شما به نفع اوست
بهترین راه برای تشویق فرد خودشیفته به انجام خواستهتان این است که او را قانع کنید انجام آن کار برای خودش هم منفعت دارد.
- مثلا برای اینکه دوست خودشیفتهتان را که خیلی به کلاس و جایگاه اجتماعی اهمیت میدهد، به امتحانکردن رستوران جدیدی تشویق کنید، میتوانید بگویید: «شنیدم خیلی از آدممعروفها میرن اونجا.»
- اگر میخواهید دوست خودشیفتهای را که به هوشش مینازد، به بازدید از نمایشگاهی ترغیب کنید، چنین جملاتی کمک میکند: «شنیدم برای آدمهای تیز و باهوش خیلی چالشبرانگیزه.»
۷. انتقاد سازنده را با عبارتهایی متین بیان کنید
خودشیفتهها هرگز انتقاد تند و صریح را نمیپذیرند. انتقاد صریح تنها باعث میشود شما را حسود یا معمولی و کمارزش ببینند. از موقیعتی که منجر به تحقیر میشود، اجتناب کنید، هرچند شاید دلتان خنک شود. طوری رفتار کنید که گویی فرد خودشیفته دستِبالا را دارد.
- مثلا بهجای اینکه مستقیما به مشتری خودشیفتهتان یادآوری کنید موعد پرداختش بهتأخیر افتاده است، از او بخواهید پس از پرداخت به شما یادآوری کند تا برای ادامهی پروژه اقدام کنید.
جلسات خانوادگی ترتیب بدهید
۱. به یک جلسه خانوادگی فکر کنید
گاهی ممکن است یک جلسه با خانواده و دوستان نزدیک و راهنمایی گرفتن از آنها به شما کمک کند، بهویژه اگر فردخودشیفته برایتان عزیز است. البته این کار آسانی نیست، زیرا فرد خودشیفته معمولا نمیپذیرد که مشکلی وجود دارد.
- بهترین زمان جلسه پس از رویدادی مهم در زندگی است، مانند بیماری سخت یا ازدستدادن شغل. در چنین موقعیتی باد غرور او کمی خوابیده است.
۲. از متخصص کمک بگیرید
برای مقابله با احساسات در هنگام مداخله به کمک کارشناس و متخصص بیطرف نیاز دارید. همچنین برای طراحی مداخله و روند آن مشاوره بگیرید.
- مشاور میتواند شما را دربارهی روشهای مختلف درمان راهنمایی کند. هم درمان انفرادی و هم درمان گروهی تأثیر مثبتی دارند و به فرد خودشیفته برای تنظیم احساسات و نگرش کمک میکند و توانایی او را برای پذیرش اینکه دیگران هم بهاندازهی خودش مهماند، تقویت میکنند.
- در اطرافیانتان از افراد قابلاعتماد دربارهی کارشناس و مشاور راهنمایی بگیرید. مهم است که شخص مناسبی را انتخاب کنید.
۳. از ۴ یا ۵ نفر دیگر کمک بگیرید
این افراد باید از نزدیکان فرد خودشیفته یا جزو کسانی باشند که از رفتار او زخم خوردهاند، اما حاضرند به او کمک کنند.
- افرادی که انتخاب میکنید، باید مورداطمینان باشند، پیشاپیش دربارهی برنامهی مداخله به فرد خودشیفته هشدار ندهند یا دربارهی آن سخنپراکنی نکنند.
۴. برای جلسه خانوادگی طرحریزی کنید
این کاری نیست که بیمقدمه و درلحظه انجامش بدهید. باید دربارهی مکان، زمان و گفتههایتان خوب فکر کنید. دراینباره میتوانید از کارشناس و مشاور کمک بگیرید.
- باید موضوعاتی برای بحثکردن تعیین کنید. گفتوگویتان باید مشکلات مهم را دربربگیرد، مثلا مواردی که احساساتتان را جریحهدار میکنند (مثالهای مشخص ارائه کنید) و دلیل برگزاری این جلسه سلامت (مثل رفتار سوءاستفادهگرانهشان یا همراهینکردن با خانواده. در اینجا هم مثالهای مشخص و روشنی ارائه کنید).
- باید قاطعانه روشن کنید که همراهنبودن با جلسه، با پیامدهایی مانند پایان رابطه یا مشارکتنکردن در فعالیتهایی که برایشان مهم است، همراه خواهد بود. با این کار اهرم فشاری برای ایجاد تغییر در آنها خواهید داشت.
۵. روشن کنید که رفتار فرد خودشیفته باعث آسیب به خودش میشود
همذاتپنداری را فراموش نکنید، زیرا دلیل این کارتان تلاش برای ایجاد تغییر در فردی است که برایتان مهم است.
- از جملههای اولشخص استفاده کنید: «وقتی مدام دربارهی خودت حرف میزنی، احساس میکنم اهمیتی ندارم» یا «فکر میکنم تو توقع داری همیشه از نظر احساسی حمایتت کنم، درحالیکه خودت هیچوقت پاسخی به نیازهای احساسی من نمیدی». سعی کنید از بین مواردی که احساستان جریحهدار شده است، مثالهای روشنی ارائه کنید.
برگرفته از: wikihow
چگونه میتوانید بر صدا و لحن و شیوه بیان خود مسلطتر شوید تا ارائه تاثیرگذارتری داشته باشید؟
۱۰،۰۰۰ تومان
همسر من هم یه آدم خودشیفته هست با ۲۵سال زندگی مشترک و سه فرزند ،الان که بچه ها بزرگ شدن دیگه نمیتونم تحملش کنم ،رابطمون بعد از زمانی که دید من در توهین ها و زورگویی هاش مقاومت میکنم و دیگه گریه نمیکنم ،خیلی بد تر شد ،الان وقتی خونه هست اصلا با من صحبت نمیکنه در عوض با بچه ها انقدر با محبت رفتار میکنه و حتی به من میگه من به هیچ چیز تو نیاز ندارم و پیش بچه ها به من بی توجهی و توهین میکنه
بهش چند بار گفتم جدابشیم اول عذر خواهی کرد و گفت دیگه کاریت ندارم دفعه بعد خیلی اروم گفت جدایی وجود نداره حرفش رو بزنی با اقدام کنی با خودم رو میکشم با تو رو
من چیکار کنم ؟؟؟؟؟توهین و بی توجهی رو تحمل کنم
جرات اقدام به جدایی هم ندارم
من شماره تماس ايراني ندارم از طريق واتس اپ نميشه صحبت كرد؟
فقط قطع رابطه حتی اگر نزدیکترین کس باشه ،حیف عمری که تلف کنی .