درمان قلب شکسته با ۳ گامی که شما را به زندگی عادی باز می‌گرداند

25

در زندگی انسان، تجربه‌های اندکی دردناک‌تر از جدایی هستند. جدایی‌ها به حساس‌ترین نقطه‌ی عاطفی درون ما که عشق و فراق باهم تلاقی دارند، آسیب می‌زنند. بنابراین، جای تعجب نیست که آدم‌ها مدام با «کنارآمدن» با عشق ازدست‌رفته‌ی خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اما درمان قلب شکسته هم مثل سایر دردها در خودش نهفته است. همچون همه‌ی غم‌و‌غصه‌های دیگر، کنار‌آمدنی وجود ندارد. باید قدم در قلبِ طوفان بگذارید. تا جایی‌که می‌توانید و هرقدر می‌خواهید، غصه بخورید و از آن نقطه‌ی اوج دل‌شکستگی، اشتیاقی برای پاسخ به پرسش‌های دشوار در قلب خود بیابید؛ پرسش‌های دشوار اما مهمی که به یافتن خودتان در این طوفان درونی و حرکت به جلو، کمک می‌کند. در ادامه، سه مرحله‌ای را ذکر می‌کنیم که نه‌تنها در درمان قلب شکسته کمک‌تان می‌کنند، بلکه شما را آماده می‌کنند تا رابطه‌ی جدیدی بر پایه‌ای سالم آغاز کنید.

۱. بدون هیچ‌گونه عذرخواهی، تسکین یا محدودیت زمانی به خودتان اجازه‌ی غصه‌خوردن بدهید

در فرهنگِ ما از همان کودکی می‌آموزند «گریه نشانه‌ی ضعف است» یا در واکنش به جدایی و دل‌شکستگی می‌گویند: «این‌طوری بهتر شد؛ اصلا طرف لیاقت من رو نداشت». اختصاص زمان و فضای کافی برای غصه‌خوردن برای فردی در حال جدایی، بسیار چالش‌برانگیز است. فراموشی یا مقابله با این غم‌وغصه‌ها، باعث می‌شود در آینده دوباره سر بر بیاورند و در نتیجه، مراحل بهبود طی نشود.

غصه و درمان قلب شکسته

برای درمان قلب شکسته و التیامِ درد ازدست‌رفتنِ عشق، باید غصه بخوریم؛ هیچ راه دیگری وجود ندارد. پس راحت گریه کنید. دلسوزی را هم به دردتان اضافه کنید. اگر صدایی در گوش خود می‌شنوید که مثلا «اَه، تمومش کن، آدم گُنده! مگه چی شده؟» یا «شما فقط سه ماه با هم بودید. بی‌خیال!» باید بدانید گرفتار صدایی شده‌اید که از فرهنگ عام می‌آید و هیچ‌گونه تحملی در برابر درد یا ناراحتیِ احساسی ندارد. به آن صدا بگویید دور شود و دردتان را با تمام وجود حس کنید.

هیچ‌گونه محدودیت زمانی هم برای غم و اندوه وجود ندارد. بعضی‌ها معتقدند باید یک ماه حسابی غصه بخورند و بعد تمامش کنند. بعضی دیگر هم گاهی و بی‌گاه غصه‌دار می‌شوند، به صورت متناوب، طی دوره‌ای یک ساله یا بیشتر. حقیقت این است که راه درست یا غلطی برای غصه‌خوردن وجود ندارد. زمانی‌که به‌جای قضاوت خودتان یا سروکله‌زدن با ذهنیت «منِ بیچاره!» با دلسوزی با این دردتان روبه‌رو شوید، غصه‌ی سالمی خواهید داشت و همین روش است که به درمان قلب شکسته شما و بهتر شدن‌‌تان کمک می‌کند.

۲. ببینید شما چه نقشی در این جدایی داشته‌اید

درمان قلب شکسته و نقش دو طرف در این جدایی

بیشتر آدم‌ها بعد از جدایی یا از این طرف بام می‌افتند یا از آن طرف:

  • همه‌ش تقصیر اون بود، اصلا آدمِ این حرف‌ها نبود، بی‌لیاقت بود، اصلا قبلا ازدواج کرده بود!
  • من همیشه خراب می‌کنم. چرا هیچ‌وقت نمی‌تونم مثل بقیه یک رابطه‌ی درست و حسابی داشته باشم؟ من داغونم، آدم بی‌ارزشی هستم، هیچ‌وقت نمی‌تونم ازدواج کنم.

هیچ‌کدام از این واکنش‌ها درست نیستند. اگر می‌خواهید از جدایی‌تان جان سالم به‌در ببرید، بهتر است دست از سرزنش خود بردارید و به‌جای آن رویکرد یادگیری را در پیش بگیرید.

روابط عاطفی مثل تانگو هستند؛ برای رقصیدن به دو نفر نیاز است. اگر آن‌طور که باید نشد، مطمئنا هر دو نفر مقصر بوده‌اند. اگر سهم خودتان را در این معادله حساب نکنید، به احتمال زیاد با آدم بعدی زندگی‌تان هم به چنین پایانی خواهید رسید.

این کلید اصلی است: باید در بررسی‌تان از کنجکاوی و دلسوزی استفاده کنید. نباید خودتان را برای «حساسیت» یا «وابستگی» زیاد مقصر بدانید. در عوض، این فرصتی است تا درباره‌ی رشد شخصیتیِ خود اطلاعاتی کسب کنید و بفهمید که جدایی‌ها، مثل همه‌ی تعاملات دیگر، فرصتی فراهم می‌کنند تا همین‌طور که در روزهای اشک و آه به‌زانو در می‌آییم، یادگیری هم شتاب بیشتری بگیرد تا نسبت به‌ بقیه‌ی زمان‌ها به درکی بیشتر برسیم.

۳. بگذارید این خاکستر غصه و دل‌شکستگی زبانه بگیرد

درمان قلب شکسته و دردهای قدیمی

دلیل دردناکی و رنج‌آوری جدایی‌ها این است که دردهای گذشته‌ی درون‌مان را تازه می‌کنند. این یکی از آن قوانین تغییرناپذیر تعاملات است؛ دل‌شکستگی دل‌شکستگی می‌آورد. بنابراین وقتی غصه‌ی پایان این رابطه را می‌خورید، خود را برای غم‌های دیگر، مثل مرگ عزیزان، مهاجرت یا سایر جدایی‌ها، زخم‌های قدیمی از دوران بچگی ازجمله طلاق والدین و… هم آماده کنید.

فرهنگ ما ظرف سالمی برای غصه‌ی این جدایی‌ها و دردهای قدیمی ارائه نمی‌کند؛ به‌جای آن ما را ترغیب می‌کند که «پاشو، بسه، تمومش کن». به همین خاطر، فرصت‌های فراوانی را برای درمان این دردها در لایه‌های زیرین این مارپیچ از دست می‌دهیم. پس به خودتان اجازه‌ی غصه‌خوردن بدهید و خود را برای ورود آدم بعدی به زندگی‌تان آماده کنید تا بتوانید رابطه‌ی بعدی را بر مبنای سالم‌تری آغاز کنید.


در ادامه بخوانید: ۱۱ عبارتی که بهترین رابطه‌های عاشقانه را هم خراب می‌کند
اگر می‌خواهید دلیل بسیاری از رفتارهای شریک عاطفی، یا حتی خودتان را در رابطه متوجه شوید، حتما این کتاب را بخوانید.
منبع mindbodygreen
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 25 دیدگاه)
  1. راسکلنیکاف می‌گوید

    عشق زیباست حتی اگه شکستن هم توش باشه،من فهمیدم برای روابطی که خراب میشه قطعا دونفر اشتباهاتی داشتند و تقصیر یه نفر نیست…اما کاش به هم فرصت بدین و زمان بدین که کنارتون رشد کنه و یاد بگیره،بالغ بشه و از اشتباهاتش درس بگیره،من توی روابطم اشتباه کردم و هرچقدر برگشتم که درستش کنم نشد که نشد…اون اولین تجربه ی من بود و کاش ازم می‌پذیرفت که ممکنه توی اولین ها آدم نابالغ عمل کنه،بهم فرصت جبران و ثابت کردن خودم رو نداد،حقیقتا خیلی درد کشیدم که اولین بار که درهای قلبم رو برای یه نفر باز کردم بخاطر بچگی خودم از دستش دادم و هر چقدر که سعی کردم دیگه درست نشد اما ازش درس گرفتم که دیگه اون اشتباه رو نکنم،مدت زیادی گذشته و دارم تک تک مراحل سوگواری رو میگذرونم،هر روز پیام هایی که گفته از چشمش افتادم رو میخونم تا باورم بشه راه برگشتی نیست،الان که سوگوارم میدونم زمان مناسبی نیست که به یکنفر دیگه حتی فکر کنم اما میدونم در آینده من آدم پخته تری هستم و آدم های بهتری تو زندگیم پیدا میکنم و از این عشق یک خاطره که هم پر از درده هم پر از زیبایی برام به یادگار میمونه.
    من اون شخص رو برای روزهای خوبی که داشتم همیشه دوست خواهم داشت و بخاطر چیز هایی که ازش یاد گرفتم هم همیشه ممنونم.

  2. محمد می‌گوید

    سلام
    محمدم
    دوسال با دختری تو رابطه بودم
    اون اولین ککسی بود که وارد زندگیم شد و جونمم براش میدادم
    با خانواده هم تقریبا اشنا بودیم
    اولین بوسه اولین بغل
    تموم اولینام بود
    همیشه اشتباهای ریز و حرفای غلطی مزدم مخصوصا تو عصبانیت با اینکه بعدش معذرت خواهی میکردم ولی خب…..
    بعد دوسال گف دیگه ب هیچی ازجمله من اهمیت نمیده
    خیلی ازش خواهش کردم …. نشد
    بهش گفتم اگه کوچیک ترین امیدی هست بهم بگو تلاشمو بکنم
    گف دیگه نمیخاد نقشی تو زندگش داشت باشم و من شکستم
    خیلی بد هم شکستم
    گریه پشت گریه و هیچ امیدی ندارم
    فقط میدونم حتی اگه برگرده هم نمیتونم قبولش کنم

  3. ZAHRA می‌گوید

    خب من عاشق شدم،عشق پنهانی و کاملا یه طرفه، می‌خواستم عشقی که بهش دارم تا ابد پنهانی باشه و بویی نبره اما منو با حرفاش ایسگا کرد،به دروغ ابراز علاقه کرد و منم گفتم که خیلی وقته قلبمو دادم بهت،بعد وه فهمید عاشقشم و تو شرايط روحی خیلی نامناسبی هستم بخاطرش افسرده و شکسته شدم ولم کرد و تنهام گذاشت بخدا هیچوقت نمیبخشمت زخمی که به دلم زدی.
    فقط مدت هاست که دارم اشک میریزم،آدم بی مصرفی بود،بی لیاقت،بی ارزش،این همه بهش محبت کردم،این‌همه وقتمو صرفش کردم و دلداریش دادم،این همه……
    برام یه درس وعبرتی شد
    صدها بار دلمو شکوند به روش نیاوردم و گفتم اشکالی نداره اما دلم خاکسترشد.