اصطلاحات خودرو؛ مخففهای مربوط به تجهیزات خودرو چه مفهومی دارند؟
حتما پیش آمده که حین خواندن بروشور تبلیغاتی یا کاتالوگ مشخصات فنی یک خودرو، در قسمت آپشنها یا توضیحات فنی به عبارات انگلیسی نامفهومی برخورد کرده باشید. عباراتی که اغلب بهصورت مخفف و بدون هیچگونه معنی و توضیحی بهعنوان یک آپشن و ویژگی مهم از سوی شرکت عرضهکننده، معرفی میشوند. در این مقاله شما را با برخی از مهمترین اصطلاحات خودرو که بهصورت مخفف به کار برده میشوند، آشنا میکنیم.
ABS
مخفف: Anti-Lock Brake System
معنی: سیستم ترمز ضدقفل
شاید عجیب باشد ولی این سامانه یکی از قدیمیترین آپشنهای ایمنی در صنعت خودرو بوده است. ایدهی اولیهی سیستم ترمز ضدقفل در دههی ۲۰ میلادی مطرح شد اما توسعه و بلوغ آن در دههی ۵۰ صورت گرفت. با رونق خودروسازی در آمریکای شمالی، حساسیت مشتریان نسبت به توانایی و قابلیتهای خودروهایشان نیز بیشتر شد. تا جاییکه حتی دربارهی عملکرد ضعیف لاستیکها در مسیرهای ناهموار و مرطوب نیز اظهارنظر میشد. چراکه شرکتهای بزرگ ادعا میکردند در زمینهی سیستمهای ترمز، بهترینِ خود را ارائه میدهند. بنابراین انگشت اتهام در تصادفات به سوی تایرسازها گرفته شد. درواقع خریداران بر این باور بودند که لاستیک خودروهایشان در روزهای بارانی مشکل اصلی عدم توقف خودروست. این معضل تبدیل به موضوعی شد برای یک تحقیق مهندسی. شرکت بوش آلمان اولین گامهای جدی را در این زمینه برداشت. آنها متوجه شدند که ایراد اصلی دقیقا همان برتری اصلی خودروها، یعنی ترمزگیری قدرتمند است. چرخها با قفل شدن در مسیر مرطوب، خودرو را تبدیل به یک اسکیباز عظیمالجثه میکنند. راه حل ساده بود. ابداع سیستمی که دیسکهای ترمز را با سرعت بالا بگیرد و رها کند.
4WD
مخفف: 4 Wheel Drive
معنی: چهار چرخ متحرک
همزمان با تولید خودروهایی که چند محور (اکسل) داشتند مانند کامیونها، تریلیها، کشندهها و خودروهای شاسیبلند، مشکلی به اسم انتقال قدرت نیز پدید آمد. یعنی وقتی موتور نیرو را به دیفرانسیل منتقل میکرد، حسب اینکه دیفرانسیل روی محور عقب بود یا جلو، نیرو فقط به آن منتقل میشد. در این صورت بود که تنها دو چرخِ درگیر با آن محور، به حرکت درمیآمدند. این اتفاق شاید در مسیرهای هموار و صاف چندان مشکلآفرین نبود. ولی وقتی وارد جادههای ناهموار میشدیم یا وزن خودرو بیش از حد بالا میرفت، پدیدهی هرزگردی (بوکسووات) پیش میآمد. این مشکل ایدهی درگیر کردن چرخهای بیکار را مطرح کرد. با اضافه شدن یک گیربکس یا جعبهدندهی کمکی به جعبهدندهی اصلی، نیروی مازاد موتور به محور دیگر انتقال داده میشد. این ساختار در یک خودرو با چهار چرخ، باعث درگیر شدن هر چهار چرخ میشد. به همین دلیل نام آن را چهار چرخ متحرک گذاشتند. البته در برخی منابع از آن به 4×4 نیز یاد میشود.
RWD
مخفف: Rear Wheel Drive
معنی: چرخهای عقب متحرک
در این حالت، نیروی محرکه از موتور خودرو به چرخهای عقب منتقل میشود تا خودرو را پیش برانند و به چرخ های جلو هیچ نیرویی وارد نمیشود. معمولا وزن در این نوع خودروها بهتر از خودروهای 4WD توزیع شده است و متوازنتر هستند. به همین خاطر بیشتر خودروهای اسپورت RWD هستند. ایراد این سیستم عملکرد نامناسبش در شرایط جوی نامساعد مانند برف و باران است که منجر به انحراف خودرو میشود.
ACC
مخفف: Autonomous (Adaptive) Cruise Control System
معنی: سیستم کنترل حرکت خودکار (تطبیقی)
احتمالا با سیستم سنتی کروز کنترل آشنایی دارید. سیستمی که راننده با استفاده از آن، سرعت خودرواش را ثابت میکند و دیگر نیازی به فشردن پدال گاز نیست. این سیستم بعدها با انتقادات فراوانی روبهرو شد. چراکه در برخی از موارد باعث حواسپرتی راننده و برخورد پرسرعت با خودروی روبهرویی میشد. مهندسان و طراحان به فکر بهبود این سیستم افتادند ولی باید این را در نظر میگرفتند که رفاه و لذت رانندگی نباید کاهش پیدا کند. سیستم فوق با قابلیت کنترل سرعت راننده بدون اختیار مستقیم او شکل گرفت. به این صورت که، وقتی خودروی روبهرویی ناگهان توقف میکرد، سیستم نیز بهصورت هوشمند و در کسری از ثانیه سرعت را به میزان افت خودروی مقابل کاهش میداد. در بازار ایران از این سیستم با نام «رادار» یاد میشود.
AFS
مخفف:Advanced Front-Lighting System
معنی: سیستم پیشرفتهی روشنایی چراغهای جلو
درست با شروع قرن ۲۱، بامو یکی از محبوبترین آپشنهای مدرن خود را معرفی کرد. آلمانیها متوجه شده بودند که چراغهای پرنور بهتنهایی مشکل میدان دید راننده را حل نمیکنند. درواقع هرچقدر هم که چراغهای جلویی خودرو پرنور باشد، باز هم در هنگام پیچیدن، بخشی از مسیر روبهرو تاریک میماند. سیستم چراغهای پیشرفته با تعبیه شدن یک موتور برقی پشت مغزی لامپ، همزمان با پیچش فرمان، پرتاب نور را نیز به سمت مسیر گردش هدایت میکند. البته این سیستم بعدها دستخوش تغییراتی شد. تا جاییکه حتی سیستم نور بالا/پایین اتوماتیک نیز به آن اضافه شد.
AWD
مخفف: All Wheel Drive
معنی: تمام چرخ متحرک
بسیاری این سیستم را با 4WD یکسان میدانند. ایراد اصلی مکانیزم چهار چرخ متحرک آن است که هر چهار چرخ بهصورت همزمان درگیر چرخیدن هستند. اما AWD با اینکه نیروی انتقالی موتور بهصورت مدام به چرخها انتقال داده میشود ولی راننده میتواند میزان نیرو روی محور عقب جلو را کنترل کند. حتی میتواند کاری کند که تمام آن روی محور جلو یا روی محور عقب باشد. خودروهایی که با سیستم فوق تولید میشوند، در شتابگیری اولیه به صورت دو دیفرانسیل هستند و وقتی که خودرو دور گرفت، سیستم به حالت تک دیفرانسیل بازمیگردد. این است که اغلب خودروهای سواری اسپرت نیز از چنین سامانهای بهره میگیرند.
BSM
مخفف: Blind Spot Monitoring
معنی: دیدهبانی نقاط کور
کارشناسان حوزهی آناتومی انسان بررسی کردهاند که وقتی فردی پشت فرمان خودرو قرار میگیرد حتی با وجود آینههای جانبی، چیزی حدود ۳۰درصد از محیط اطراف را نمیبیند. درواقع این همان فضایی است که چشم انسان در مدار آن قرار نمیگیرد. به عبارت سادهتر، این ۳۰درصد جزو نقاط کور به حساب میآیند. وقتی خودرویی با سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکند، حتی غافل شدن از یکدرصد محیط اطراف نیز میتواند مرگبار باشد. این سیستم با پوشش مدام نقاط کور، راننده را از نزدیک شدن به مانع متحرک و ثابت باخبر میکند. از آپشن فوق بهویژه در پیمایشهای شهری استفادههای فراوانی میشود. درست در خیابانهای محلی که هرلحظه امکان ورود یک موتورسیلکت وجود دارد.
CBC
مخفف: Cornering Brake Control
معنی: کنترل ترمز در پیچها
مرسدسبنز مدتها روی افزایش پایداری خودرو در سرعتهای مختلف تحقیق میکرد. شرکت بعد از بهبود سامانههای انتقال نیرو، سیستم تعلیق و چرخها، سراغ بهینهسازی سیستمهای مربوط به ترمز رفت. آنچه مهندسان آلمانی با سیبیسی ابداع کردهاند، خلاقیت چشمگیری است که مکانیزم توزیع نیروی ترمز را یک گام پیشرفتهتر کرده است. عملکرد سیستم فوق به این صورت است که طبق اصول دینامیک، وقتی خودرو وارد پیچ میشود، بیشترین فشار به چرخی که داخل پیچ است وارد میشود. بنابراین کامپیوتر هوشمند خودرو بیآنکه راننده کاری کند، نیروی ترمز را کمی بیشتر از حالت استاندارد به این چرخ منتقل میکند. این عمل از یک سو پایداری چشمگیر خودرو در سرعتهای بالا را به همراه میآورد و از سوی دیگر لذت رانندگی در همهی سرعتها را همچنان بالا نگاه میدارد.
CVVT
مخفف: Constantly Variable Valve Timing
معنی: زمانبندی مداوم سوپاپهای متغیر
خودروسازان پیشرو، بهینهسازی مصرف سوخت را به معنی واقعیاش اجرا میکنند. شرکتهای مطرح با به کارگیری بالاترین سطح مهندسی در تلاش هستند که مصرف سوختهای فسیلی را به حداقل برسانند. یکی از این راهها، CVVT است. سیستمی فوق هوشمند و البته ساده که مصرف سوخت خودروها را تا حد چشمگیری کاهش میدهد. روال کار این سیستم به این صورت است که کامپیوتر هوشمند خودرو، زمانهایی را که نیاز به عمل کردن تمام سوپاپها نیست تشخیص میدهد و مانع از باز و بسته شدن یا به عبارتی سوخترسانی از طریق آنها میشود. این مکانیزم بهخصوص در زمان ترافیکهای کندرو، راهبندانهای سنگین و توقف پشت چراغ قرمز کارایی خود را نشان میدهد. وقتی یک خودرو چهار سیلندر با ۱۶ سوپاپ توسط سیستم فوق هدایت میشود، در زمانهای موردنظر تنها از ۸ سوپاپ خود (نیمی از ظرفیت) استفاده میکند.
DOHC
مخفف: Dual Overhead Camshaft
معنی: سرسیلندر با میلسوپاپ دوبل
از ابتدای اختراع پیشرانههای درونسوز (احتراق داخلی) تمام تلاش مهندسان بر این بوده است که بتوانند عملکرد اتاقک انفجار را بهبود بخشند. این همان فضایی است که سوخت در آن متراکم و سپس توسط شمع مشتعل (منفجر) شده و باعث ضربه به پیستون میشود. شاید همهچیز در ظاهر ساده باشد ولی شرکتهای بزرگ برای همین محفظهی کوچک میلیاردها دلار سرمایهگذاری کردهاند. یکی از راههای بهبود جرقهزنی و انفجار، مکانیزم دو میلسوپاپ روی هر سیلندر است. در اینصورت زمانیکه سوخت قرار است وارد سیلندر شود با تراکم بیشتر وارد میشود و در زمان خروج دوده نیز با کمیت بیشتر صورت میگیرد. قرار گرفتن دو ردیف سوپاپ روی سرسیلندر، لازمهی تعبیه شدن دو ردیف میلبادامک نیز است. درست به همین خاطر خواهد بود ساخت موتورهای DOHC فوقالعاده پیچیده و سخت است.
EBA
مخفف: Emergency Brake Assist
معنی: ترمز کمکی اورژانسی
در برخی از متون مهندسی خودرو از این سیستم با نام BA یا BAS نیز یاد میشود. این مکانیزمی است که دایملر-بنز آن را در ابتدای دههی ۹۰ میلادی ابداع کرد. بازرسان شرکت متوجه موضوعی خاص در بین موارد مختلف تصادف شده بودند. آمارها نشان میداد در برخی از تصادفات، رانندهها کاملا هوشیار بودهاند و حتی خودرو نیز از سلامت کافی برخوردار بوده است. حتی عمل ترمزگیری نیز بهموقع انجام شده است. بعد از بررسیهای طولانی، نکتهای طلایی بهدست آمد؛ علت عمدهی برخی از این تصادفات، میزان ناکافی فشار راننده بر پدال ترمز بوده است. همین امر پایهگذار یکی از تأثیرگذارترین فناوریهای خودرویی بود. ترمز کمکی در مواقع اضطراری بیآنکه راننده بخواهد، میزان فشار مؤثر را افزایش میدهد.
EBD
مخفف: Electronic BrakeForce Distribution
معنی: توزیع الکترونیکی نیروی ترمز
طبق قانون ماند یا اینرسی، اجسام متحرک بعد از توقف ناگهانی، همچنان تمایل به حرکت دارند. این پدیده در مورد خودروها باعث بهوجود آمدن بخش مستقل و پیچیدهای به اسم امنیت مکانیزم ترمزها شده است. عمل ترمزگیری در یک اتومبیل شاید طی ۱۰۰ سال اخیر تغییر چندانی نکرده باشد. راننده توسط یک پدال نیروی فیزیکی وارد میکند و پدال از طریق سیم و پمپهای بادی-روغنی لنتهایی را به دیسک ترمز میفشارد تا خودرو کندتر یا متوقف شود. اما حفظ تعادل خودرو وقتی بار نامتوازنی روی آن سوار باشد یا جهت حرکت آن مستقیم نباشد تبدیل به معضل میشود. در پیچهای تند در صورتیکه اقدام به ترمزگیری کنید، خودرو احتمالا در محور جلو منحرف میشود. سیستم EBD میزان نیروی ترمز را بر اساس هر چرخ و هر دیسک ترمز تشخیص میدهد. موفقیت این طرح بهقدری بوده که از آن در خودروهای حرفهای مسابقهای استفاده شده است.
ECU
مخفف: Electronic control unit
معنی: مرکز کنترل الکترونیکی
در یک جمله میتوان این قطعه را مغز خودرو نامید. در خودروهای امروزی، تمام عملکرد بخشهای مختلف توسط همین ECU کنترل و نظارت میشود. طراحی و ساخت آن بهقدری پیچیده و حساس است که تنها چند شرکت محدود در دنیا از پس آن برمیآیند. غیر از سختافزارهای مدرنی که درون آن استفاده شده، نرمافزار ECU نیز اهمیت فوقالعادهای دارد. این مرکز الکترونیکی است که میزان پاشش سوخت، برقرسانی، سرعت، شتاب، تعلیق، انتقال قدرت، روشنایی، احتراق و حتی میزان ترکیب سوخت و هوا درون سیلندرها را تعیین میکند. پروسهی دیاگ خودرو با اتصال کابل به همین قطعه صورت میپذیرد.
EPB
مخفف: Electronic Park Brake
معنی: ترمز الکترونیکی پارک
این همان آپشنی است که در ایران با نام ترمزدستی برقی معروف شده است. نامی که شاید خیلی هم بیراه نبوده باشد. عملکرد ترمزدستی در خودروها، برای ثابت نگاه داشتن خودرو در هنگام پارک یا توقف است. درست به همین دلیل است که این بخش از خودروها روی چرخهای عقب اعمال میشوند. بامو سال ۲۰۰۲ و روی مدل 7-Series خود بود که ابداع جدیدی در این حوزه ایجاد کرد. آنها ترجیح دادند که عمل مکانیکی ترمزدستی بهصورت الکترونیکی صورت بگیرد. این سیستم در ابتدا با مخالفتهای بسیاری روبهرو شد. ازجمله جوانانی که میخواستند گهگاه با خودرویشان حرکات نمایشی بزنند و همچنین پا به سن گذاشتههایی که از فعال شدن ناگهان آن ترس داشتند. به مرور زمان و با مشاهدهی رفاه و سهولت استفاده از این سیستم، بسیاری دیگر از خودروسازان نیز سراغ ترمز برقی رفتند. اتحادیهی اروپا نیز برای تضمین کارکرد آن قانون ECE با کد 13H را مصوب کرد.
ESP
مخفف: Electronic Stability Program
معنی: برنامهی جامع پایداری الکترونیکی
ابتدا اجاز بدهید به این نکته اشاره کنیم که ESP برخلاف تصور، یک سیستم نیست. همانطور که از نام آن برمیآید، این عبارت توصیفکنندهی مجموعهای از سیستمهای مربوط به پایداری است که در کل یک برنامه جامع را اجرا میکنند. شرکتهای مختلف نامهای دیگری مانند ESC (کنترل پایداری الکترونیکی) و DSC (کنترل پایداری داینامیک) را نیز روی ابداع خود گذاشتهاند. شاید بتوان این برنامه را یکی از اساسیترین آپشنهای مدرن صنعت خودرو نامید. پایداری الکترونیکی، راه حل هوشمندانهی برطرف کردن یکی از معضلات اصلی رانندگی یعنی انحراف بوده است. بر اساس آمار IIHS (مؤسس بیمهای بزرگراههای آمریکا) و NHTSA (ادارهی ملی ایمنی ترافیک بزرگراهای آمریکا) با تعبیهی این مکانیزم میتوان تا یکسوم کل تصادفها را جلوگیری کرد. این ایدهی خامی بود که ابتدا توسط تویوتا روی مدل Crown در سال ۱۹۸۳ تعبیه شد و سال به سال توسعه یافت و به تعالی رسید. آنچه ESP انجام میدهد مجموعه رفتارهای خودکار و از پیش برنامهریزی شدهای است که فرمانپذیری، انتقال قدرت، ترمزها و سیستم تعلیق را در کوتاهترین زمان ممکن کنترل میکند. با روشن کردن این آپشن، عملا خودرو توسط یک مغز هوشمند کنترل (و نه هدایت) میشود. بعد از آن است که رفتارهای ناگهانی مانند تیزفرمانی و هرزگردی تایرها دیگر مقدور نیست. از آنجایی که رانندگی با ESP روشن، حس تحت کنترل بودن را القا میکند، شرکتها برای رفاه رانندگان قابلیت خاموش و روشن آن را فعال کردهاند.
HAC
مخفف: Hill-Start Assist Control
معنی: کنترل کمکی شروعبهحرکت در شیب
حتما تاکنون برای شما نیز پیش آمده که وقتی در یک سربالایی ناچار توقف میکنید، برای حرکت دوباره بهدلیل فاصلهی زمانی نیمکلاچ تا درگیر شدن جعبهدنده و درنهایت حرکت، خودرو کمی به عقب کشیده میشود. این اتفاق شاید بهتنهایی آنچنان فاجعهآمیز به نظر نیاید. ولی وقتی وزن خودرو بالا باشد و در فاصلهی اندکی از خودروی شما، خودروی دیگر قرار داشته باشد، آن وقت است که نیمکلاچ کمی ترسناک میشود. خیلیها در این مواقع با استفاده از ترمزدستی یا حرکت پرگاز، شیب را پشت سر میگذارند که هر دو زمانبر و انرژیبر است و البته سر و صدای غیرعادی نیز به گوش میرسد. با این سیستم که با نامهای دیگری مانند Auto Hold نیز شناخته میشود، عملا دیگر نیازی به این همه کار نیست. گویی یک نفر ترمز دستی را بالا کشیده تا شما حرکت کنید و خود او به محض حرکت، دستی را خلاص میکند. این ایده ابتدای روی خودروهای دنده دستی شکل گرفت که محبوبیت بالایی پیدا کرد. سپس تولیدکنندگان خودروهای اتوماتیک نیز برای صرفهجویی ناشی از افزایش دور موتور، از آن بهره گرفتند.
HUD
مخفف: Head Up Display
معنی: نمایشگری روی شیشه
سال ۱۹۱۸ گروهی از مهندسان آلمانی سیستمی را روی هواپیماهای جنگنده خود نصب کردند که به کمک آن خلبان میتوانست برخی از اطلاعات حیاتی مانند شیب، سرعت و ارتفاع را بدون نگاه کردن به عقربههای مکانیکی، روی شیشه روبهروییاش مشاهده کند. بعد از گذشت چیزی حدود یک قرن از این ابداع، حالا کار به جایی رسیده که خودروسازان نیز از این آپشن جذاب برای خودروهای خود بهره میگیرند. خودروهایی که مجهز به HUD هستند، اطلاعاتی مانند سرعت، دندهی فعلی، ساعت، موج رادیو و این اواخر مسیریابی را روی شیشهی جلو میبینند. البته بیآنکه مزاحمتی برای رانندگیشان ایجاد کند.
LDW
مخفف:Lane Departure Warning
معنی: هشدار خروج از خط سِیر
این یکی از معدود بارهایی است که یک آپشن از خودروهای سنگین به محصولات سواری راه پیدا کرده است. سال ۲۰۰۰ بود که مرسدسبنز برای نسل جدید کِشندههای Actros خود از سامانهای پردهبرداری کرد که راننده را به محض خروج غیرعادی از مسیر مستقیم، مطلع میکرد. مدتی بعد نیسان، هوندا و تویوتا از ژاپن نمونهی سادهی این سیستم را روی خودروهای سواری خود اجرا کردند. پروژهای که خیلی زود با استقبال روبهرو شد. سال ۲۰۰۷ آئودی آلمان با توسعهی چشمگیر این سیستم، آن را در حد و اندازههای یک مغز هوشمند معرفی کرد. عملکرد این سیستم به این صورت بود که با انحراف راننده از مسیر مستقیم، سنسورهایی با بررسی خطوط جانبی و میزان زاویهی انحراف، حواسپرتی راننده را تشخیص میدادند و با هشدارهای صوتی یا لرزش فرمان او را از این اتفاق باخبر میکردند. این سیستم بعدها توسط کادیلاک و مرسدسبنز هوشمندتر شد تا جاییکه خودرو، خود میتوانست به مسیر اصلی برگردد، سرعتش را کم کند یا در مواقع اضطراری بایستد.
LSD
مخفف: Limited Slip Differential
معنی: دیفرانسیل با لغزش محدودشده
گاهی پیش میآید که به دلیل فشار نامتوازن بین دو چرخ اکسل (محور با دیفرانسیل)، یکی از چرخها سریعتر و دیگری آرامتر گردش کند. این پدیده بهویژه در مسیرهای گلولای، برف و یخ و حتی پیمایشهای آفرود کوهستانی دیده میشود. این اختلال از جایی شروع میشود که فشار بیش از حد به یکی از شفتهای دیفرانسیل آنقدر میشود که شفت گردانندهی چرخ دیگر بهاصطلاح لیز میخورد و نمیتواند چرخ را بچرخاند. البته این اتفاق با پدیدهی هرزگردی یا بوکسووات تفاوت دارد. آنچه LSD انجام میدهد، ایجاد یک ساختار مستحکم برای انتقال گشتاور بهصورت مساوی بین دو چرخ است.
SRS
مخفف: Supplemental Restraint System
معنی: سیستم بازدارندهی تکمیلی
بهنظر میرسد که دیگر دلیلی برای مطرح کردن اهمیت ایربگ یا کیسهی هوا وجود نداشته باشد. قطعهی حیاتی که سال ۱۹۸۹ ابداع شد و تحولی عظیم در بحث ایمنی خودروها ایجاد کرد. کیسههای هوا بهصورت استاندارد شامل یک پکیج فشرده از گاز نیتروژن (گاهی نیز نیترات پتاسیم) و یک چاشنی انفجاری هستند که بعد از برخورد خودرو با مانع، در کسری از ثانیه با سرعتی حدود ۳۰۰ کیلومتر در ساعت باز شده و مانع از برخورد راننده یا سرنشین با فرمان و سایر اجزای خودرو میشوند؛ اما آنچه سیستم SRS ارائه میدهد، کمی پیچیدهتر و البته هوشمندانهتر است. در گذشته ایربگها در هنگام تصادف، زیادی باز میشدند و جلوی مجاری تنفسی سرنشین را میگرفتند. در نتیجه احتمال ایجاد مشکلاتی برای تنفس هنگام تصادف بسیار زیاد بود. در کیسهی هوای SRS حسگری وجود دارد که مقدار ضربه را بررسی کرده و شدت تصادف را محاسبه میکند و متناسب با آن، کیسهی هوا را باز میکند. زمان لازم برای جاگذاری و تنظیم کیسهی هوا ۰٫۰۳ ثانیه است و زمان کل جاگیری و خالی شدن باد آن حدود ۰٫۱ ثانیه طول میکشد.
TPMS
مخفف: Tire Pressure Monitoring System
معنی: سیستم نمایش فشار باد تایر
در دههی ۸۰ میلادی وقتی بحران سوخت سراسر غرب را فراگرفت، دولتها برای ساخت محصولات و ابداع فناوریهای مدرن مبتنی بر کاهش هرچه بیشتر مصرف سوخت خودروهایشان، فشار عجیبی را بر خودروسازان وارد کردند. مهندسان ابتدا کار خود را با موتور استارت زدند. سپس روی آیرودینامیک کار کردند. چراکه هرچه اصطکاک هوا با وسیلهی نقلیه کمتر باشد، نیروی مؤثر آن نیز کمتر خواهد بود و بهتبع مصرف نیز پایین میآید. بعد از آن بود که متوجه شدند باد لاستیکها نیز یکی از اصلیترین معیارهای افزایش مصرف سوخت است.
فرانسویها با پژو و رنو در همان ایام در این زمینه پیشرو بودند و با ابداع سیستمی موسوم به نمایشگر مکانیکی (عقربهای) باد تایر، راننده را نسبت به میزان باد چرخها آگاه کردند؛ اما آنچه آنها ارائه میکردند یک سیستم ابتدایی و پُر از خطا بود. جنرالموتورز در ابتدای دههی ۹۰ و همزمان با عرضهی نسل جدید شورولت کوروت، سیستم الکترونیکی با نمایشگر دیجیتال را ابداع کرد. این سیستم بعدها به TMPS معروف و برای آن یک نماد استاندارد زردرنگ در نظر گرفته شد. چیزی مانند یک تایر کمباد که درونش یک علامت هشدار قرار گرفته بود. درواقع این سیستم فشار وارده بر هریک از چرخها را بهتنهایی محاسبه میکند و میتواند راننده را نسبت به وضعیت تایرها در تابستان و زمستان آگاه کند.
خیلی عالی بود
خوشحالیم که این مقاله رو پسندیدی حسین عزیز.🌹🙏
PRO پشت ماشین یعنی چه؟ همون professional isj??
درود بر شما
بسیار ارزنده و با شرح خوب آموزنده بود.
سپاسگزارم