۱۰ دلیل برای اینکه برند شخصی شما افتضاح است

6

قبلا به کارآفرین‌ها و مدیران عامل و صاحبان کسب‌وکار و هر کس که گوش شنوایی داشت می‌گفتم برند شخصی آنها اهمیتی ندارد و مشتری‌ها برای محصولات یا خدمات هزینه می‌کنند، نه برای برندها. ولی حالا فکر می‌کنم همه‌ی ما یک شخصیت آنلاین داریم. باید هم داشته باشیم. چه مشغول فروش محصولتان باشید و چه ایجاد کسب‌وکار و چه در جستجوی فرصتی تازه، هر کجا که می‌روید و هر کاری که می‌کنید، این شخصیت آنلاین هم آنجا حضور دارد. بنابراین نظرم را عوض می‌کنم و می‌گویم بله، برند شخصی شما مهم است. در این مقاله با ۱۰ دلیل که به شما می‌گوید برند شخصی شما افتضاح است، آشنا می‌شوید.

اما متاسفانه اکثر برندهای شخصی ما چرند هستند. احساس بدی نداشته باشید؛ همه همین‌طور هستند. فکر نمی‌کنم برند شخصی من هم ارزش نوشتن داشته باشد. مشکل اینجاست که در حقیقت هیچ دستورالعملی برای برند‌سازی شخصی (personal branding) وجود ندارد. مطمئنم چندین کتاب در این مورد وجود دارند، اما فکر نمی‌کنم خیلی‌ها روحشان هم از این موضوع باخبر باشد. واقعیت این است که شبکه‌های اجتماعی و محتوای تولیدشده توسط کاربر هنوز هم چیزهای جدیدی هستند. ما همه یک جورهایی مشغول دست‌وپا زدن هستیم و چیزهای مختلف را امتحان می‌کنیم تا ببینیم کدام بهتر است. این قضیه در مورد همه‌ی ما صدق می‌کند، حتی آنهایی که خودشان را استاد می‌دانند.

رونیکس

شاید با خودتان فکر کنید من در جایگاه آدمی که در چند شرکتِ فناوری سطحِ بالا بحث بازاریابی را هدایت کرده‌ام، حداقل مقداری کشف و شهود در این زمینه داشته‌ام. در حقیقت باید بگویم اگرچه من هم نمی‌دانم چه گزینه‌هایی واقعا موثر هستند، و می‌دانم کس دیگری هم نمی‌داند، ولی در مورد اینکه چه چیزهایی موثر نیستند، اطلاعات بسیار خوبی دارم. در اینجا ۱۰ دلیل از اینکه چرا ممکن است برند شخصیِ شما بیشتر از فایده، ضرر داشته باشد را می‌خوانید، به‌علاوه‌ی چند توصیه‌ی مفید.

۱. چون مثل یک دانش‌آموز ابتدایی می‌نویسید!

باشد! شاید اغراق می‌کنم، اما این برای تاکید است. اگر حتی چند بار بیشتر آنلاین نشده باشید، حتما می‌دانید منظورم چیست. به طور متوسط مهارت‌های نوشتاری آنطور که باید باشند، نیستند.

۲. چون اطلاعات بیش از اندازه‌ای ارائه می‌کنید!

 اطلاعات بیش از حد
اطلاعات بیش از حد، مخاطب را گیج می‌کند و خیلی از آنها را هم به یاد نخواهد آورد

همه می‌دانند که باید ساده باشند اما کسی این کار را انجام نمی‌دهد. به یکی از محصولات اپل نگاه کنید. روی آن چه می‌بینید؟ دو برند: نماد اپل و نام محصول. می‌دانید چرا؟ چون اپل می‌داند که ما با اطلاعات فراوانی محاصره شده‌ایم و تنها بخش کوچکی از آنچه می‌بینیم را می‌توانیم به خاطر بیاوریم. آن چیزی را انتخاب کنید که می‌خواهید مردم به خاطر بیاورند. بعد هم اطمینان حاصل کنید که آن را می‌بینند و باقی چیزها را هم به حداقل برسانید.

۳. چون بیشتر محتوایی که ارائه می‌کنید، چرت و پرت است!

شاید هیچ‌کس این حرف را نزند، اما همه می‌دانیم که حقیقت دارد. می‌دانم که «رطب خورده منع رطب کی کند؟»، اما من در صنعت فناوری سطحِ بالای به شدت رقابتی رشد کرده‌ام؛ در جایی که آدم‌ها رک هستند. اگر کارتان اشتباه باشد، سریع یک نفر گوشزد می‌کند. اگر محتوای من هم چرت و پرت است، انتظارم از شما این است که گوشزد کنید.

۴. چون نقل قول‌های الهام‌بخش منتشر می‌کنید!

این را فقط یک بار می‌گویم. خوب توجه کنید! این برند، متعلق به شماست، نه استیو جابز و نه هنری دیوید ثورو و نه گاندی، هیچ‌کدام صاحب این برند نیستند. اما شما را به خدا، از خودتان نقل قول نکنید. این کار آزاردهنده‌ترین و احمقانه‌ترین و خودپسندانه‌ترین کاری است که دیده‌ام بعضی‌ها انجام می‌دهند. هرگز! نقل قول بی نقل قول!

۵. چون تصویرتان بی‌خود است!

تصویر پروفایل حال به هم زن
به این تصویر نگاه کنید! واقعا این تصویر مناسب پروفایل است؟

مطمئنم می‌توانید تصویری درست و حسابی پیدا کنید که تنها خودتان در آن باشید، لباس کاملی تن‌تان باشد، بدون عشق زندگی و بچه و سگ و گربه باشید! آخر اسم این برند، شخصی است، نه برند عشقی یا برند خانوادگی یا برند کارتونی.

۶. چون سعی می‌کنید متفاوت باشید!

متفاوت به معنای متمایز نیست. تفاوت بزرگی بین این دو مفهوم وجود دارد. از دیدگاه مشتری بالقوه‌تان یا هر کس دیگری که هست، متمایز بودن یعنی اینکه سعی دارید تاثیر بگذارید. به جای متفاوت بودن، روی داشته‌های ارزشمندتان تمرکز کنید، روی چیزهایی که دیگران حاضرند برایشان هزینه کنند، چون شما در آن زمینه بهتر از دیگران هستید.

۷. چون هشتگ‌های‌تان شخصی نیستند!

برخی از پروفایل‌های توییتر به طور کامل از هشتگ‌های بیش از حد استفاده شده یا مبهم انباشته شده‌اند. برخی دیوانه‌ی نمادها هستند. این هشتگ‌ها نه شخصی هستند و نه معنی دارند. کمی زحمت بکشید و از کلمه‌های خودتان استفاده کنید. یک چیز ارزشمند و به واقع متمایز پیدا کنید، نه هشتگ‌هایی همگانی یا هشتگ‌های محرمانه‌ای که هیچ‌کس از آنها سر در نمی‌آورد.

۸. چون دکمه‌ی فراخوان ندارید!

قانون اول بازاریابی: اگر دکمه‌ی فراخوان (call to action) وجود نداشته باشد، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. کاربرها می‌توانند شما را لایک کنند، فالو کنند یا به شما لینک بدهند، اما اگر کسی به طرز معجزه‌آسایی نگاهی به پروفایل شما بیاندازد، چرا نباید لینک مستقیمی به کسب‌وکار شما وجود داشته باشد؟ نه! لینک به صفحات شما در شبکه‌های اجتماعی دیگر حساب نیست. این طوری مشتری‌هایتان فقط دور خواهند زد.

۹. چون خودتان را زیادی جدی گرفته‌اید!

قرار نیست کارگردان معروفی از هالیوود شما را کشف کند، پس زیاد هم فیلم بازی نکنید. این چیزی که جلوی شماست، فقط یک پروفایل معمولیِ توییتر است، نه نوشته‌ی روی سنگ قبر! و تازه اگر در این داستان‌پردازی‌ها موفق هم بشوید، در نهایت باعث می‌شوید مردم فکر کنند خوددرگیری دارید و هرگز سراغ شما نیایند.

۱۰. چون پاسخی نمی‌دهید! چرا؟!

نه، قرار نیست به تک تکِ پیام‌ها پاسخ‌های مفصل داده و به طور دقیق شرح بدهید که چرا مشتری‌ها باید با شما وارد معامله شوند، اما حداقل یک پیام در حد چند کلمه بفرستید که به پرسش مشتری که «چه فایده‌ای برای من دارد؟» پاسخِ درستی بدهد. البته این من، مشتری است، نه شما!

یک چیز دیگر هم اضافه می‌کنم. اگر اصرار دارید که در پروفایل‌هایتان بگویید ازدواج کرده‌اید، یا مادر هستید، یا از همسر خود نام ببرید و یا بگویید که دیدگاه‌هایتان مال خودتان هستند، یا به همه بگویید که طرفدار فلان تیم فوتبال هستید و یا علاقه‌مند به سوشی، در واقع وقت دیگران را به هدر داده و از این فرصت که می‌تواند صرف برقراری ارتباطی معنی‌دار شود، استفاده نکرده‌اید. یادتان باشد برقراری ارتباط موثر، همان چیزی است که برندینگ شخصی قرار است انجام دهد.

 

برگرفته از: Entrepreneur

موانع پیشرفت خود را بشناسید و موفقیت را به عادت همیشگی‌تان تبدیل کنید.

۱۳،۰۰۰ تومان

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 6 دیدگاه)
  1. فرزانه می‌گوید

    دکمه نمی پسندم ندارید!!!! 🙂

    1. abbas می‌گوید

      سیاست چرچیل! 🙂

  2. سعید می‌گوید

    جالبه وقتی رفتم سایت همین آقایی که این مقاله رو نوشته رو دیدم ، در صفحه تماس با ما سایت خودش stevetobak.com عکس خودشون و زنش و سگشو همه چیزو گذاشته این اول باید بیاد به خودش یاد بده بعد به دیگران می گه نقل قول نذارین بعدا خودش عکس سگ و زن و … گذاشته 🙂 شدیدا دیسلایک! 😎

    1. مهدی فیروزی می‌گوید

      :)) حالا شما برای چطور و مترجم این مقاله یک لایک بزن! بعد همه با هم می‌ریم برای استیو دیس‌لایک می‌زنیم.
      ولی جدای از شوخی، تصور می‌کنم، تصویری که استیو برای برند شخصیش معرفی کرده، همون تصویریه که بالای صفحه‌ش هست. فقط خودش با عینک و یک لبخند پهن! توی صفحات اجتماعیش هم از همین تصویر استفاده کرده. سایر تصاویری که شما اشاره کردید، به قول خودت، در صفحه‌ی درباره‌ست و برای ایجاد حسی بهتر و صمیمی‌تر برای مخاطب.

      1. سعید می‌گوید

        آقای فیروزی از شما متشکرم، ترجمه مقاله که فوق العاده عالی و بی نقص هستش و من فقط با اون قسمت نقل قول مشکل داشتم کاری به کشورهای دیگه ندارم اما تو ایران به دلیل رعایت نکردن حق کپی رایت اگر یک جمله انگیزشی از زبان خودمون در صفحه خودمون بنویسیم و بعد نام خودمون رو درج نکنیم افراد تصور می کنن که این جمله از کس دیگری هستش! و بعد یعنی اونوقت زحمت ما به نام کس دیگری ثبت میشه هر چند اگر هم اسم خودمون رو بنویسیم باز هم کپی کاران عزیز به نام خودشون ثبت می کنن!! حالا منظورم این نیست که جملات ما مثل افلاطونه! اما به هر حال جمله جمله ماست و باید اسم خودمون رو درج کنیم شاید هم دیگران ببینن و بگن این شخص دچار خودبزرگ بینی شده اما به احتمال زیاد برای خیلی ها هم باعث اعتماد میشه و میگه که این شخص اونقدری حداقل تلاش میکنه به خودش فشار میاره و یک جمله از خودش میگه و جملات دیگران رو کپی نمیکنه! جدای از این موضوع یک مقدار تناقض هم در حرف های آقا استیو! پیدا کردم اما کلا مقاله خوب بود و ترجمه که محشره و در نهایت من باز هم با این موضوع مخالفم که در صفحه درباره ما سایت خودش عکس سگ گذاشته 😎

    2. سعید می‌گوید

      ببخشید صفحه تماس با ما اشتباهی نوشتم منظورم صفحه درباره ما (about us) بود