۱۵ قانون مذاکره برای گرفتن بهترین پیشنهاد شغلی
در دنیای امروز که دنیای رقابتها و تخصصهاست، قرار گرفتن در موقعیتهای کاری و نحوه برخورد با آنها اهمیت ویژهای پیدا کرده است. حتی کسی هم که بهترین تخصص را داشته و سالیان سال در یکی از بالاترین پستهای شغلی مشغول به کار است، نمیتواند ادعا کند که دیگر نیازی به مذاکره برای پیشنهادهای شغلی گوناگون ندارد. ما در اینجا ۱۵ قانون مذاکره که در پیشنهادهای شغلی به کارتان میآید را برایتان میگوییم.
مذاکره برای پیشنهادهای شغلی معمولا کار سادهای نیست. سه سناریوی معمول را در نظر بگیرید:
شما در سومین مرحله از مصاحبهی شغلی در شرکت مورد علاقهتان هستید، اما شرکت دیگری که آن را از این شرکت بیشتر میپسندید شما را به مصاحبه دعوت کرده است. ناگهان مدیر گزینش شرکت اول تصمیمش را میگیرد و میرود سر اصل مطلب: «همانطور که میدانید ما در حال بررسی گزینههای زیادی برای استخدام هستیم. علاقهمندیم که با شما همکاری کنیم و امیدواریم این احساس متقابل باشد. اگر یک پیشنهاد قابل قبول به شما بدهیم، آن را میپذیرید؟»
شما یک پیشنهاد برای شغلی که از آن لذت میبرید دریافت کردهاید، اما دستمزد آن کمتر از مقداری است که فکر میکنید شایستگی آن را دارید. از مدیر بالقوهتان میپرسید که آیا امکان افزایش آن وجود دارد یا نه. او پاسخ میدهد:«ما معمولا افرادی با پیشزمینهی کاری شما را استخدام نمیکنیم. ما در اینجا فرهنگ متفاوتی داریم. در این شغل فقط پول مطرح نیست. منظورتان این است که اگر دستمزد را افزایش ندهیم، برای شما قابل قبول نیست؟»
شما سه سال با رضایت در شرکتتان کار کردهاید، اما کسی از جای دیگری با شما تماس گرفته و اصرار میکند می توانید در آنجا پول بسیار بیشتری به دست آورید. شما نمیخواهید استعفا دهید، اما انتظار دارید این کارتان به شکلی منصفانه جبران شود. پس درخواست افزایش دستمزد میکنید. متأسفانه بودجهها محدود است و مدیرتان نمیتواند وقتی کسی از اهرم پیشنهادات خارجی استفاده میکند، عکسالعمل مناسبی نشان دهد. شما چه میکنید؟
دست و پنجه نرم کردن با هر یک از این موقعیتها به نوبهی خود مشکل است- و حاکی از آن است که مذاکره برای شغل چقدر میتواند پیچیده باشد. در خیلی از شرکتها، کم بودن دستمزد را به طور فزایندهای از طریق سهیم کردن افراد در سرمایهی شرکت، ارائهی گزینههای مختلف به فرد و پاداشهای مرتبط با عملکرد فردی و گروهی جبران میکنند. در مرکز استخدام MBA، بیشتر شرکتها از پیشنهادهای «انفجاری» یا با تعیین پاداش امضای قرارداد (Signing bonus) متغیر، بسته به اینکه پیشنهاد شغلی در چه زمانی پذیرفته شود، استفاده میکنند که باعث میشود تلاش برای مقایسه و انتخاب بین پیشنهادهای مختلف کاری مشکل شود. به علت انعطاف پذیری اجرایی رو به افزایش، افرادی که برای سمتهای شغلی مشابه رقابت میکنند اغلب پیشزمینهی کاری، توانایی و پیشینهی دستمزد بسیار متفاوتی دارند، بنابراین تعیین معیاری ثابت یا ایجاد بستههای استاندارد توسط استخدامکنندگان مشکل میشود.
در بعضی از صنایع، بازار کار ضعیف باعث شده است که کار جویان گزینهها و اهرمهای کمتری داشته باشند و این باعث شود استخدامکنندگان بهتر بتوانند شرایط را دیکته کنند. کسانی که بیکار هستند یا وضعیت شغلی متزلزلی دارند، قدرت چانهزنی خیلی کمتری برای خودشان متصور هستند.
اما پیچیدگی بازار کار، برای کسانی که میتوانند ماهرانه دربارهی شرایط اشتغال مذاکره کنند، فرصتهای خوبی ایجاد کرده است. با این حال، مذاکره زمانی معنا دارد که طیف گستردهای از نتایج امکانپذیر باشد.
به عنوان استاد دانشگاهی که روی این موضوع مطالعه و تدریس میکند، من به کرات به دانشجویان فعلی و سابق توصیه میکنم در این مسیر حرکت کنند. سالها چنین آموزشهایی را به دانشجویان ارائه کردهام. هر موقعیتی با بقیه فرق دارد، اما برخی استراتژیها، تاکتیکها و اصول میتواند شما را در پرداختن به خیلی از مسائلی که مردم هنگام مذاکره در مصاحبه شغلی با آن مواجه میشوند یاری کند. ۱۵ قانونی که در چنین گفتگوهایی میتوانند شما را هدایت کنند در ادامه ارائه میشود.
قانونها
۱. اهمیت دوستداشتنی بودن را دستکم نگیرید
به نظر ساده میرسد، اما حیاتی است: آدمها تنها در صورتی برای شما مبارزه میکنند که از شما خوششان بیاید. هر عملی در حین مذاکره که شما را کمتر دوستداشتنی کند، شانس اینکه طرف مقابل پیشنهاد بهتری به شما بدهد را کاهش میدهد. این چیزی فراتر از مؤدب بودن است و بیشتر به معنای مدیریت برخی تنشهای اجتنابناپذیر است. مواردی مثل درخواست آنچه شایستگیاش را دارید، بدون آنکه حریص به نظر برسید – اشاره به کمبودهای پیشنهاد ارائه شده بی آنکه بیارزش به نظر برسد- و مُصر بودن بدون آزاردهنده شدن. افراد متقاضی استخدام، معمولا میتوانند از طریق ارزیابی احتمالِ پذیرش رویکردشان توسط دیگران (مثلا با تمرین مصاحبه با دوستانشان) از این مشکلات جلوگیری کنند.
۲. کمک کنید آنها متوجه شوند که چرا شایستگی آنچه درخواست میکنید را دارید
برای آنها اینکه از شما خوششان بیاید کافی نیست. آنها علاوه بر آن باید باور کنند که شما ارزش چیزی که میخواهید را دارید. هرگز نگذارید طرح پیشنهادیتان خودش حرف بزند- همیشه در مورد آن توضیح دهید. صرفاً همان چیزی که میخواهید را نگویید (۱۵ درصد دستمزد بیشتر، یا اجازهی کار از منزل برای یک روز از هفته)؛ دقیقا توضیح دهید که چرا این خواستهها موجه هستند (دلایلی مثل اینکه چرا شما استحقاق دستمزد بیشتری از بقیهی کارکنان آنها دارید، یا اینکه فرزندانتان سهشنبهها زودتر از روزهای دیگر از مدرسه به خانه برمیگردند). اگر هیچ توجیهی برای یک درخواست نداشته باشید، ممکن است مطرح کردن این درخواست غیرعاقلانه باشد. مجددا میگویم که حواستانباشد که میان دوستداشتنی بودن و توضیح دلیل شایستگی شما برای حقوق بیشتر، یک نوع تنش ذاتی وجود دارد: اگر به این فکر نکرده باشید که چطور به بهترین شکل پیامتان را برسانید، گفتن اینکه شما به طور خاص باارزش هستید، میتواند باعث شود متکبر به نظر برسید.
۳. این را روشن کنید که در تصمیمتان جدی هستید
اگر افراد یا شرکتها شک کنند که در آخر شما همچنان ممکن است بگویید «نه، ممنون» طبعا تمایلی نخواهند داشت که برای پذیرش یک پیشنهاد کاری تمام و کمال از سوی شما سرمایهای سیاسی و اجتماعی خرج کنند و در آخر هم به هر حال قرار باشد شما بگویید «نه، ممنون». اگر قصد دارید برای یک شرایط بهتر مذاکره کنید، این را روشن کنید که برای کار کردن برای این کارفرما جدی هستید. گاهی با توضیح اینکه شرکتهای متعددی علاقمند به همکاری با شما هستند باعث میشوید افراد از شما خوششان بیاید. اما هرچه بیشتر روی این تأکید کنید، بیشتر ممکن است آنها تصور کنند که به هرحال قرار نیست شما را استخدام کنند، پس چرا به خودشان زحمت بدهند تا تأیید خواستههایتان را بگیرند؟ اگر برنامه دارید که تمام گزینههای کاری خود را به عنوان اهرم قدرت مطرح کنید، باید با گفتن اینکه چرا – یا تحت چه شرایطی – ممکن است از آنها چشمپوشی کرده و پیشنهاد دیگری را بپذیرید این موضوع را تعدیل کنید.
۴. طرف مقابل را درک کنید
این شرکتها نیستند که با شما مذاکره میکنند، بلکه افراد هستند که مذاکره میکنند. پیش از اینکه بتوانید بر فردی که مقابلتان نشسته است تأثیر بگذارید، باید او را درک کنید. علایق و دغدغههای آن فرد چیست؟ به عنوان مثال، مذاکره با یک مدیر آیندهنگر خیلی با مذاکره با منابع انسانی شرکت فرق دارد. شاید بتوانید فرد دوم را در مورد جزئیات پیشنهاد کاری سؤالپیچ کنید، اما نباید کسی که ممکن است مدیرتان شود را با درخواستهای بیارزش بیازارید.
در آن سوی سکه، منابع انسانی شرکت ممکن است مسئولیت استخدام ۱۰ نفر را برعهده داشته باشد و در نتیجه علاقهای به روندهای غیرمعمول نداشته باشد، در حالی که مدیر، که مستقیما از پیوستن شما به شرکت بهره میبرد، ممکن است پیشنهاد ویژهای را به شما بدهد.
۵. شرایط آنها را درک کنید
ممکن است آنها از شما خوششان بیاید. ممکن است فکر کنند که شما شایستگی هرچه میخواهید را دارید. اما همچنان ممکن است شغل را به شما ندهند. چرا؟ چون ممکن است شرایط آهنین خاصی، مثل سقف دستمزد داشته باشند که هر چقدر هم چانه بزنید باز نمیتوانند انعطافی در آن ایجاد کنند. کار شما این است که بفهمید آنها در کجا انعطافپذیرند و در کجا نیستند. مثلا اگر با یک شرکت بزرگ که همزمان میخواهد ۲۰ فرد مشابه را استخدام کند مصاحبه میکنید، احتمالا نمیتوانند به شما دستمزدی بیش از دیگران پرداخت کنند. اما ممکن است در مورد تاریخ شروع به کار، زمان تعطیلات و پاداشهای اولیه انعطافپذیر باشند. از سوی دیگر، اگر با یک شرکت کوچکتر که تابهحال کسی در نقش شما را استخدام نکرده است مصاحبه میکنید، ممکن است جا برای تغییر دستمزد اولیه یا عنوان شغلی باز باشد، اما در مورد مسائل دیگر نه. هرچه بهتر شرایط را درک کنید، بیشتر این احتمال وجود دارد که بتوانید گزینههایی پیشنهاد کنید که مشکلات هر دو طرف را برطرف کنند.
۶. انتظار سؤالهای دشوار را داشته باشید
بسیاری از متقاضیان شغل با سؤالهای مشکلی برخورد کردهاند که امیدوار بودند با آنها مواجه نشوند، از جمله: پیشنهاد دیگری هم به شما شده است؟ اگر فردا یک پیشنهاد شغلی به شما بدهیم، قبول میکنید؟ ما انتخاب اول شما هستیم؟ اگر آماده نباشید، ممکن است جواب سر بالای نسنجیدهای بدهید، یا بدتر از آن، دروغ بگویید. توصیهی من این است که هرگز در مصاحبهی کاری دروغ نگویید. معمولا این دروغ در ادامه به ضرر خودتان تمام میشود. اما اگر هم اینطور نشود، کاری غیراخلاقی است. خطر دیگر در مواجهه با سوالهای دشوار این است که امکان دارد بیش از اندازه تلاش کنید طرف مقابل را خشنود کنید و در نتیجه اهرمهای قدرتتان را از دست بدهید. نتیجه این است که باید خودتان را برای سؤالهایی که شما را در موضع دفاعی قرار میدهند و باعث میشوند احساس عدم راحتی داشته باشید یا اینکه ضعفهایتان را در معرض دید قرار میدهند، آماده کنید.
هدف شما این است که به این سؤالها با صداقت پاسخ دهید، بدون آنکه جذابیتتان را از دست بدهید – و بدون اینکه چندان از قدرت چانهزنیتان کاسته شود. اگر پیشاپیش در مورد پاسخ دادن به این سوالات فکر کرده باشید، احتمالا هیچیک از این اهداف را از دست نخواهید داد.
۷. روی مقصود گوینده تمرکز کنید، نه روی خود سؤال
اگر علیرغم آمادگیتان، سؤالی پرسیده شد که انتظارش را نداشتید، این قانون ساده را به خاطر بیاورید: این سؤال نیست که اهمیت دارد، بلکه غرض و مقصود پرسشگر است که اهمیت دارد. اغلب ممکن است سؤال چالشبرانگیز باشد، اما در اصل غرض پرسشگر پاسخ آن سؤال نیست. کارفرمایی که میپرسد شما فردا بلافاصله یک پیشنهاد را میپذیرید، شاید فقط میخواهد بداند که واقعا به این شغل علاقه دارید و اینطور نیست که بخواهد شما را در مخمصه قرار دهد. سؤال دربارهی پیشنهادهای دیگری که به شما شده است، شاید برای آشکار کردن جایگزینهای ضعیف شما نباشد، بلکه صرفا برای فهمیدن این باشد که شما به دنبال چه نوع شغلی هستید و اینکه این شرکت شانسی برای استخدام شما دارد یا نه. اگر از سؤالی خوشتان نیامد، بدترین حالت را در نظر نگیرید. در عوض به شیوهای که فکر میکنید متناسب با غرض فرد پرسشگر است پاسخ دهید، یا از مصاحبهکننده بخواهید مسئلهای که مورد نظرش است را شفافتر بیان کند. اگر مکالمهای واقعی در مورد چیزی که وی به دنبالش است داشته باشید و تمایلتان را به حل هر مسئلهای که در ذهن او باقی مانده است نشان دهید، برای هر دوی شما بهتر است.
۸. تمامیت پیشنهاد را در نظر بگیرید
متأسفانه، برای خیلیها «مذاکره برای یک پیشنهاد شغلی» و «مذاکره برای دستمزد» مترادف هستند. اما بخش زیادی از رضایت شما از یک شغل ناشی از عوامل دیگری است که میتوانید در مورد آنها مذاکره کنید- که شاید حتی خیلی آسانتر از مذاکره برای دستمزد باشند. روی دستمزد تمرکز نکنید. روی ارزش کل پیشنهاد تمرکز کنید: مسئولیتها، مکان، مسافرت، انعطاف ساعت کاری، فرصتهای رشد و ارتقا، سرمایهها، پشتیبانی از تحصیل و دیگر موارد. تنها در مورد چگونگی به پاداش رسیدنتان فکر نکنید، بلکه به آن زمانی که میخواهید به آن پاداش برسید هم فکر کنید. ممکن است مسیری را انتخاب کنید که در حال حاضر دستمزد چندان سخاومتمندانهای ندارد، اما این مسیر در آینده شما را در جایگاه قویتری قرار دهد.
۹. روی موارد متعدد همزمان مذاکره کنید، نه پشت سر هم
اگر پیشنهادی به شما ارائه شد و شما در مورد بخشهایی از آن نگرانیهای مشروعی دارید، معمولا اگر همهی تغییرات مورد نظرتان را به صورت یکجا پیشنهاد کنید، جایگاه بهتری کسب میکنید. نگویید: «دستمزد تا حدی کم است. میتوانید کاری برای این مسئله انجام دهید؟» و سپس، وقتی که او این مسئله را برطرف کرد، برگردید و بگویید:«ممنونم، حالا اینها دو مسئلهی دیگر هستند که من…» اگر ابتدا فقط یک درخواست داشته باشید، ممکن است کارفرما تصور کند که انجام آن موجب خواهد شد شما به آمادگی برسید که پیشنهاد شغلی را بپذیرید (یا حداقل تصمیمی بگیرید). اگر شما به گفتن «و یک مورد دیگر…» ادامه دهید، بعید خواهد بود که کارفرما در حالت سخاوتمندی یا درک کردن شما باقی بماند.
از این گذشته، اگر بیش از یک درخواست دارید، صرفا به ذکر همهی مواردی که میخواهید نپردازید- الف و ب و ج؛ علاوه بر این کار مشخص کنید هر کدام برایتان چقدر اهمیت دارد. در غیر این صورت، ممکن است کارفرما دو تا از این موارد که برای شما اهمیت کمتری دارد را به دلیل سادهتر بودن مهیا کردنشان انتخاب کند و احساس کند که نیمی از درخواستهای شما را برآورده کرده است. آنگاه شما پیشنهادی در اختیار دارید که بهتر نشده است و مصاحبهکنندهای که فکر میکند وظیفهاش را در قبال شما انجام داده است.
۱۰. مذاکره نکنید که فقط مذاکره کرده باشید
جلوی وسوسهی خود را برای اینکه ثابت کنید در مذاکره مهارت دارید بگیرید. دانشجویان MBA که صرفا یک درس دربارهی مذاکره برداشتهاند دچار این مشکل هستند. آنها در اولین شانسی که برای مذاکره با یک کارفرما به آنها داده میشود، دیوانهوار شروع به چانهزدن میکنند. توصیهی من این است که اگر چیزی برایتان اهمیت دارد، حتما بر سر آن مذاکره کنید. اما بر سر هر چیز کوچکی چانه نزنید. مبارزه برای به دست آوردن فقط کمی بیشتر، میتواند آدمها را به مسیر اشتباه ببرد- و میتواند توانایی مذاکره کردن شما را زمانی که بیشتر اهمیت دارد، با شرکتی که میخواهید در آینده در آن استخدام شوید محدود کند.
۱۱. به زمانبندی پیشنهادها فکر کنید
در آغاز جستجو برای کار، اغلب میخواهید که حداقل یک پیشنهاد دریافت کنید تا احساس امنیت کنید. این به طور خاص در مورد کسانی که به تازگی مدرک تحصیلیشان را دریافت میکنند صحت دارد، چون دقیقا زمانی است که همه دارند مصاحبه میکنند و برخی پیروزی زود هنگامشان را جشن میگیرند. از قضا، دریافت پیشنهاد زودهنگام میتواند مشکلساز باشد: وقتی یک شرکت پیشنهادی داد، انتظار خواهد داشت که در زمان معقولی پاسخی دریافت کند. اگر بخواهید چندین شغل را در نظر بگیرید، مناسب خواهد بود که کاری کنید تمام پیشنهادات در زمانی نزدیک به هم به شما ارائه شود. پس بدون نگرانی روند مصاحبه با یک کارفرمای بالقوه را کند کنید و با دیگری این روند را سرعت دهید، تا همه ی گزینهها در یک زمان در اختیارتان قرار گیرد. این همچنین یک عمل تعدیلی است: اگر خیلی عقب بیندازید یا خیلی جلو بیندازید، ممکن است یک شرکت تمایلش به شما را از دست بدهد و شخص دیگری را استخدام کند. اما راههای ظریفی برای حل چنین مشکلاتی وجود دارد. برای مثال، اگر میخواهید یک پیشنهاد را به تعویق بیندازید، میتوانید درخواست برگزاری مرحلهی دوم یا سوم برای مصاحبه بکنید.
۱۲. از اولتیماتومها اجتتناب کنید، آنها را نادیده بگیرید یا کماهمیت بشمارید
مردم دوست ندارند به آنها گفته شود:«این کار را بکنید وگرنه…». پس از دادن اولتیماتوم پرهیز کنید. گاهی اوقات ما سهواً این کار را میکنیم- ما صرفا میخواهیم تواناییمان را نشان دهیم یا اینکه ناامید شدهایم و این کار را از راه نادرست انجام میدهیم. طرف مقابلتان هم میتواند این کار را بکند. رویکرد شخصی من در مواجهه با التیماتوم، صرفا نادیده گرفتن آن است، زیرا ممکن است کسی که آن را تعیین کرده است در جایی متوجه شود که همین اولتیماتوم رسیدن به توافق را عقب میاندازد و آن پیشنهاد را پس خواهد گرفت. اگر هرگز بحثی در مورد آن صورت نگرفته باشد، او این کار را خیلی راحتتر و بدون از دست دادن وجههاش انجام خواهد داد. اگر کسی به شما میگوید «ما هرگز این کار را انجام نمیدهیم» روی آن باقی نمانید یا کاری نکنید آن را تکرار کند. به ازای آن میتوانید بگویید: «متوجهم که با وضعیتی که الان در آن قرار داریم، این کار چقدر میتواند مشکل باشد.» پس شاید بتوانیم در مورد X و Y و Z حرف بزنیم. تظاهر کنید که اولتیماتوم هرگز تعیین نشده بود و جلوی اینکه او بر آن اصرار کند را بگیرید. اگر اولتیماتوم واقعی باشد، او در طول زمان این موضوع را روشن خواهد کرد.
۱۳. یادتان باشد، آنها نمیخواهند شما را آزار دهند
مذاکرات سخت در مورد دستمزد یا تأخیرهای طولانی در تأیید یک پیشنهاد رسمی میتواند موجب شود برداشت کنید که آنها با شما مشکل دارند. اما اگر به درستی در روند مصاحبهها قرار بگیرید، این آدمها از شما خوششان میآید و مایلند همچنان از شما خوششان بیاید. وقتی مذاکره درمورد یک مسئله پیش نمیرود، میتواند صرفا بیانگر محدودیتهای باشد که شما از آن بی اطلاعید. تأخیر در دریافت پیشنهاد میتواند صرفا به این معنی باشد که شما تنها کسی نیستید که مدیر گزینش در نظر دارد. در دسترس بمانید، اما صبور باشید. اگر نمیتوانید صبور باشید، دچار یأس یا عصبانیت نشوید. بهتر است بخواهید زمانبندیها را برایتان شفاف کنند و اینکه ببنید این امکان وجود دارد که کاری بکنید تا مذاکره پیش برود یا نه.
۱۴. پشت میز مذاکره باقی بمانید
به خاطر داشته باشید: چیزی که امروز قابل مذاکره نیست شاید فردا قابل مذاکره باشد. در طول زمان، علائق و شرایط تغییر میکند. وقتی کسی میگوید نه، چیزی که در اصل میگوید این است که: «بر اساس دیدی که امروز من به دنیا دارم، نه!». یک ماه بعد همان شخص ممکن است بتواند کاری را بکند که قبلا نمیتوانست، خواه تمدید ضربالاجل پذیرش پیشنهاد یا افزایش دستمزد باشد. فرض کنید یک مدیر بالقوه درخواست شما را برای کار در خانه در روزهای سهشنبه رد میکند. شاید دلیلش این باشد که او امکان هیچ انعطافی در این مورد را ندارد. ولی شاید هم هنوز شما اعتماد مورد نیاز برای اینکه او احساس خوبی از این کار داشته باشد را ایجاد نکردهاید. شش ماه بعد احتمالا شما در جایگاه بهتری خواهید بود که وی را متقاعد کنید که دور از محل کار هم باوجدان کار خواهید کرد. رغبت داشته باشید که این مسائل را دنبال کنید و از دیگران هم بخواهید که دوباره به این مسائل حل نشده بپردازند.
۱۵. یک چشمانداز ایجاد کنید
این آخرین و مهمترین نکته است. ممکن است شما خیلی حرفهای مذاکره کنید اما با این حال در مذاکره شکست بخورید؛ این زمانی اتفاق میافتد که در مذاکرهی نادرستی واقع شده باشید. در نهایت، رضایت شما بیشتر بسته به دستیابی آن شغل است تا پیروزی در مذاکره. تجربه و تحقیق نشان میدهد که صنعت و کاری که شما به عنوان شغل انتخاب کردهاید، مسیر شغلیتان و اثرات هر روزهی شغل بر شما (مثل اثر مدیر و همکاران) بسیار بیشتر از خصوصیات یک پیشنهاد شغلی در احساس رضایت از شغل اثرگذار هستند. این دستورالعملها باید به شما کمک کنند که به طور مؤثر مذاکره کنید و پیشنهاد شغلیای که شایستگی آن را دارید دریافت کنید، اما آنها زمانی بهکار میآیند که یک کاریابی باملاحظه و جامع طرحریزی شده باشد تا تضمین کند که مسیری که انتخاب میکنید شما را به همان جایی میرساند که میخواهید.
برگرفته از: hbr.org
چگونه در سازمان خود پلههای ترقی را بهسرعت طی کنیم.
کارجویان حق انتخاب بیشتری دارن و هرجایی میتونن شاغل بشن و یا حتی برای خودشون کار کنن ، این یعنی اینکه شرکتها نیاز به این افراد دارن و باید، تاکید میکنم باید امتیازاتی به طرفشون بدن، و این یعنی اینکه افراد دست بالاتری نسبت به شرکت ها یا بهتر بگم نسبت به کارفرما دارن.
به هیچ عنوان طرف بازنده مذاکره نباشید و در بدترین حالت به قانون برد برد متعهد باشید.
یا علی