چرا علم می گوید تمام پولتان را خرج سفر کنید؟
دیوید میچل (David Mitchell) نویسندهی مشهور انگلیسی یک بار گفته بود: «هر کسی که با دارایی بیشتری بمیرد، برنده است»! اما به نظر میرسد اینطور نیست، بلکه برندهی حقیقی آن کسی است که بیشترین تجربه را داشته است و در نهایت خوشحالتر هم بوده است. در این مقاله خواهید خواند که چرا علم هم میگوید تمام پولتان را خرج سفر کنید.
«چی؟! مگه ما نباید همهی پولمان را کنار بگذاریم تا بتوانیم فلان مدل موبایل هوشمند و تلویزیون خمیده و ماشینهای مدل جدید بخریم؟»
هر چند قبلا تصور میکردیم مادیات شادی میآورد، اما یافتههای علمی مشخص کردهاند آنچه بیشترین شادی ماندگار را برایتان به ارمغان میآورد، تجربیات هستند. تجربیاتی مانند سفر و فعالیتهای بیرون از خانه و مهارتهای جدید و بازدید از نمایشگاهها و… . ما فکر میکنیم چون تلویزیون برند جدیدمان بیشتر از یک سفر دریایی به فلان جزیره عمر میکند، پس شادیای که با خرید آن تلویزیون هم تجربه میکنیم، عمر بیشتری دارد. اما باید بدانید که این باور درست نیست.
دکتر توماس گیلوویچ (Thomas Gilovich)، استاد روانشناسیِ دانشگاه کُرنل که به مدت چندین دهه در مورد ارتباط بین پول و شادی تحقیق کرده است، میگوید: «یکی از دشمنان شادیِ ما عادت است». دکتر گیلوویچ میگوید: «ما خرید میکنیم تا شاد شویم و در این مسیر موفق هم میشویم، اما این شادی فقط برای مدت کوتاهی دوام میآورد. چیزهای جدید در ابتدا برایمان هیجانانگیز هستند، اما بعد از مدتی به آنها عادت میکنیم.»
تلویزیون جدید ما جلوی چشممان است، بنابراین به راحتی به آن عادت میکنیم. این تلویزیون، کم کم مانند دودی که به آسمان برود، در پسزمینه محو میشود، اما مسافرتهایی که رفتهایم و تجربیاتی که داشتهایم، قسمتی از وجودمان میشوند. به این فکر کنید: کدامیک از اینها اثر بیشتری روی شما داشتهاند؟ فلان بازی ویدئویی که وقتی بچه بودید داشتید، یا آن سفر خانوادگی به آن شهر یا کشور دیگری که رفتید؟ میدانید منظورم چیست؛ همان سفری که هنوز هم وقتی شما و خواهر و برادرهایتان اتفاقاتش را به خاطر میآورید، به خنده میافتید.

گیلوویچ در پژوهشی با عنوان زندگی شگفتانگیز: مصرف تجربه و جستجوی شادی که در Journal of Consumer Psychology به چاپ رسیده است، میگوید: «این تجربههای ما هستند که به قسمت بزرگی از وجودمان تبدیل میشوند، نه داشتههای مادیمان».
«شما میتوانید داشتههای مادیتان را خیلی دوست داشته باشید. حتی میتوانید فکر کنید بخشی از هویتتان به آن چیزها وابسته است، اما با این حال، آنها از وجود شما جدا هستند. در مقابل، تجربههایتان واقعا جزئی از وجودتان هستند. در حقیقت ما برآیند کلیِ تجربههایمان هستیم».
آدمها موجوداتی بسیار اجتماعی هستند، و روابط بامعنای اجتماعی سهم بسزایی در سطوح شادیِ ما دارند. گیلوویچ ادامه میدهد: «یکی از دلایل اینکه خریدن تجربهها، به جای خریدن کالاها، رضایت بیشتری به دنبال دارد، این است که آسانتر و گستردهتر و عمیقتر ما را به دیگران نزدیک میکند.» در حقیقت این تجربهها هستند که ما را وجود ما را شکل میدهند، ما را به دیگران نزدیک میکنند و شادی بسیار زیادی برایمان به ارمغان میآورند.
پس، چه چیزی جلویتان را گرفته است؟ آن پولی را که برای خرید یک دست مبلمان جدید کنار گذاشتهاید بردارید و یک سفر خانوادگی ترتیب بدهید یا برای یک کلاس آشپزی ثبتنام کنید یا حتی به تماشای موزهی شهر بروید. قول میدهم این کارها شما را در درازمدت خیلی خوشحالتر از خرید یک دست مبلمان جدید خواهید کرد!
برگرفته از: Huffingtonpost
شما چهار میلیون تومان پول دارید. میتونید با این پول (مثلا) یک گوشی اپل آیفون ۷ بخرید؛ یا اینکه در قالب تور مسافرتی (مثلا) ۷ شب رو در مالزی بگذرونید. حالا با اینکه اون موبایل چه مشخصاتی داره یا اینکه تو مالزی تو چه هتلی میمونید و نهار و شام چی میخورید کاری نداریم. هر کدوم از این سناریوها رو تصور کنید.
حالا بیایید چند سال از هر واقعه فاصله بگیریم. پنج سال، ده سال… (تصور کردید؟)
حالا نظرتون دربارهی موبایلی که ده سال پیش خریدید چیه؟ اصلا چند تا خاطره ازش برامون تعریف کنید.
(یا) نظرتون دربارهی سفر یک هفتهای به مالزی چیه؟ چند تا خاطره از اون سفر برامون تعریف کنید.
حالا نظرتون چیه؟
خیلی ممنون از پاسخگوییتون اقای فیروزی
به نظر من خیلی خوبه که انسان ها یه معادله به وجود بیارن که مثلا برای خرید خانه نیازی به پول نباشه در عوض شخص خریدار قراردادی با فروشنده داشته باشه مبنی بر اینکه پس از مدتی 2خانه دیگر به افراد نیاز مند به خانه به طور رایگان دهد در این صورت اکثر مردم جهان نیاز مسکن خود را تآمین می کنند و دیگر نیازی به بنگاه ها ویا بخش حقوقی دادگاه ها نیست و مردم جهان میتوانند به راحتی به سفر کردن و کسب تجربه بپردازند و پاردایم ارتباطات بیشتر و بیشتر رشد دهند. در غیر این صورت به نظر من حرف زدن از سفر کردن خیلی جالب نیست زیرا که همه انسان ها باید نیاز های اولیه خود را تآمین کنند و سفر کردن گام بعدی است
درود بر توحید گرامی،
در مورد پیشنهادتون، بهنظر میرسه یک نظریهی خاص برای ادارهی جهان باشه 🙂 یا حداقل یک سرزمین؛ چهبسا زمانی آدمی با چنین دیدگاهی بر جهان حکومت کنه!
اما دربارهی مورد بعدی، باور کنید یا نه، برای بعضیها «سفر» «نیاز اولیه» است. پیشنهاد میکنم سری به وبسایتهای «سیزدهم» و «سبکتر» بزنید.
کاملا موافقم! من برای کار رفتم مازندران ( 2 ماه ) الان که دو سال هست، یه وقتهایی غرق در روزهای بینظیری میشم که اونجا داشتم! از صبح با صبحونهی دورهمی با یه نون بربری داغ بگیر تا شبهای بارونی فوقالعاده و همچنین جنگلهایی که خیلی از وقتها توی اون مِه و سکوت همهجا رو فرا میگرفت و چه زیبا بود صدای رودخانه.
پیشنهاد میکنم حتما مازندران اونم توی روستاهاش برید! تضمین میکنم یک خاطرهی بیاد موندنی براتون به ارمغان میاره. عزیزان چطور خیلی دوستون دارم، سربلند و پیروز باشید.