۹ عاملی که موفقیت و شکست سخنرانیتان به آنها وابسته است
هر سخنرانی از اجزای معینی تشکیل میشود. با شناخت این اجزا میتوانیم سخنرانی جذابتر و بهتری ارائه دهیم. همراه ما باشید تا این اجزا را به شما معرفی کنیم.
۱. سخنران (خودتان!)
سخنران یکی از عناصر کلیدی مدل پایهی انتقال گفتار است. با توجه به چرخهی ارتباطات میتوان به مدلی برای ارتباطات دست یافت. در سادهترین شکل، چرخه شامل یک فرستنده، یک پیام و یک گیرنده است. مدلهای دیگر شامل کانال هستند که وسیلهای است که پیامتان از طریقش منتقل میشود. در مدل انتقال گفتار، سخنران شما هستید!
سخنران شاید دومین عامل مهم در مدل انتقال گفتار باشد؛ و پیام مهمترین عامل است. پس گامی به عقب بردارید و به تعریف مشخص سخنران یا فرستنده نگاه کنید:
فرستنده کسی است که پیامی را کدگذاری میکند و از طریق کانال مشخصی به یک دریافتکننده ارسال میکند. فرستنده آغازگر ارتباط است.
وقتی در مورد اینکه چطور سخنرانی خود را شکل دهید میاندیشید، در واقع در حال کدگذاری پیامتان هستید. این کار به معنای آن نیست که سخنرانی شما سرشار از نشانههای مرموز برای مخاطبتان است تا معنا و هدفش را تعیین کند؛ بلکه راهی به شما ارائه میدهد تا به شکلی جدید در مورد سخنرانی خود بیندیشید. گیرندهی پیام شما یعنی مخاطب باید پیامتان را رمزگشایی کند. مخاطبان باید با قوهی ادراک، تجربه و فهم خود، پیامی را که میخواهید ارائه دهید، درک کنند. به همین دلیل، درک اهمیت نقش شما بهعنوان سخنران و بهعنوان آغازگر ارتباط در ارائهی پیامتان، بسیار ارزشمند است.
وقتی بتوانید پیام خود را با موفقیت منتقل کنید، در این زمان مخاطب میتواند پیامتان را رمزگشایی کند و در نتیجه، شما به یک ارتباطگر موفق تبدیل میشوید.
۲. پیام
پیام مهمترین و اصلیترین عنصر همهی مدلهای انتقال گفتار است.
صرفنظر از اینکه چه مدلی از ارتباطات را مطالعه میکنید، هر مدلی شامل مهمترین عنصر است: پیام. شما نمیتوانید بدون یک پیام، ارتباطی داشته باشید. در واقع، واژهی «message» (پیام) از واژهی لاتین Mittere بهمعنای «فرستادن» میآید. پیام برای ارتباط ضروری است.
در زمینهی سخنرانی و انتقال گفتار، سخنان شما پیامتان است. اما شاید مقاصدی دیگر هم از سخنرانیتان داشته باشید: پیام پشت پیام. شاید هدف، نکته یا احساسی داشته باشید که بخواهید مخاطبتان آن را احساس کند و دریابد. پس هر واژهای که برای شکلگیری سخنرانیتان بهکار میگیرید، در راستای رسیدن به آن هدف، نکته یا احساس است.
شما بهعنوان فرستنده، نویسندهی سخنرانی و ارائهدهندهی آن، شاید پیامهایی نیز از سوی گیرندگانتان دریافت کنید: مخاطبتان. این پیام که بهعنوان بازخورد هم شناخته میشود، زمانی است که دریافتکننده، پیامی واکنشی برای فرستنده ارسال میکند. به این شکل، پیامرسانی به گفتوگویی پویا از بازخورد تبدیل میشود؛ به این ترتیب که فرستنده پیامش را به مخاطبش میفرستد؛ از سوی مخاطب بازخورد دریافت میکند و سپس پیام را بر اساس بازخوردِ دریافتشده تنظیم میکند.
پیامها میتوانند هم کلامی و هم غیرکلامی باشند. شما میتوانید چیزی را با واژگانتان بگویید؛ اما بسته به اینکه چطور آن را بگویید و بر اساس اشارات غیرکلامی مانند حالت و ارتباط چشمی، ممکن است پیامی کاملا متفاوت را به مخاطبان ارسال کنید. پس چنانکه گفته شد، مهم است که هنگام شکلدادن به سخنرانیتان، تمام جنبههای پیام کلی خود، از کلامی تا غیرکلامی را در نظر بگیرید.
۳. کانال
کانال روشی (شنیداری و دیداری) است که برای انتقال پیام به گیرنده بهکار میرود.
مدل اولیهی انتقال گفتار شامل یک فرستنده (که سخنران است)، یک پیام و یک گیرنده (که مخاطب است) و یک کانال میشود. کلود شانون (Claude Shannon) که یکی از نخستین مدلهای ارتباطات را ساخته است، کانال را بهعنوان رسانهای تعریف کرده است که از آن برای انتقال سینگال از انتقالدهنده به دریافتکننده استفاده میشود. در یک موقعیت سخنرانی حضوری و رودررو، کانال اصولا کیفیتی شنیداری (با بهرهگیری از صدا) و دیداری (با بهرهگیری از موجهای نوری) دارد؛ در یک موقعیت سخنرانی با مخاطبِ راه دور از طریق کنفرانس ویدئویی، کانال رایانهای است که میانجی سمعی و بصری است.
کانال مخاطب رودررو و هممکان
هنگام سخنرانی برای مخاطب حضوری، سخنران برای انتقال پیام، هم از روشهای کلامی و هم غیرکلامی بهره میگیرد. صداهایی که سخنران تولید میکند، بهعنوان کلمات تفسیر میشوند. صداها از طریق یک کانال شنیداری با موجهای صوتی منتقل میشوند و از سوی شنوندگان دریافت میشوند. سخنرانان همچنین از دستهای خود برای حرکت و اشاره، تغییر حالات صورت و نمایش تصاویر یا جملات روی یک صفحهی نمایش بهره میگیرند. مخاطبان این نشانهها را از راه بخش دیداری کانال بهکمک حس بیناییشان دریافت میکنند. وقتی سخنران و مخاطب در یک زمان و مکان قرار دارند، کانالهای ارتباطی در زمان واقعی همگام هستند.
کانال ارتباطات با واسطهی رایانه (CMC)
سخنرانها همچنین از کانالهای ارتباطی میانجی بهره میگیرند؛ یعنی واسطهای میان سخنران و گیرندگان وجود دارد. در برخی موارد، رایانه، میانجی سیگنال سمعی و بصری میشود تا آنچه را که سخنران میگوید و انجام میدهد، به سیگنال دیجیتال تبدیل کند و برای مخاطبانِ راه دور مخابره کند. ارتباطات با واسطهی رایانه قادر است تا بر محدودیتهای فیزیکی و اجتماعی گونههای دیگر ارتباط غلبه کند و بنابراین، امکان تعامل افرادی را که از نظر فیزیکی در یک فضا نیستند، فراهم میکند.
کانالهای دیجیتال با واسطهی رایانه شاید همگام باشند، اگر مخاطبانِ راه دور همزمان که سخنرانی ارائه میشود، از طریق کنفرانس رایانهای یا پخش صوتی و تصویری به آن گوش دهند. همچنین شاید کانال ناهمگام باشد؛ یعنی حالتی که مخاطبان زمانی پس از اینکه سخنرانی ارائه شد، شاید از طریق وبسایتی مانند یوتیوب به آن گوش دهند. پیامی که از راه کانالهای ارتباطی با واسطهی رایانه ارائه میشود، حتی میتواند فقط صوتی باشد؛ اما محتملتر است که هم صوتی و تصویری باشد تا از حواس شنوایی و بینایی انسانها بهطور همزمان برای رمزگشایی سیگنالهای دیجیتال و پردازش پیام استفاده کند.
۴. مخاطب
مخاطب شما سومین عامل مهم در مدل اولیهی ارتباطات است.
ارتباطات به سادهترین شکل، شامل یک سخنران، یک پیام و یک گیرنده است. براساس این مدل، سخنرانی شما بیانگر پیام است. شما سخنران هستید و کسی که برایش سخنرانی میکنید گیرنده است: که در این مورد مخاطبتان میشود. وقتی به این مدل ابتدایی ارتباطات نگاه میکنید، مخاطب شما نمایانگر یکسوم از معادلهی ارتباطات است و یکی از سه عنصر مهمی است که باید هنگام آماده شدن برای سخنرانی در نظر بگیرید.
مواردی که باید دربارهی مخاطبتان در نظر بگیرید
مخاطب شما شاید نمایندهی ویژگیها و مشترکات گوناگون و قابل تمایزی باشد که اغلب به آن ویژگیهای جمعیتشناختی میگویند. مهم است بدانید که نباید بر اساس ویژگیهای جمعیتشناختی مخاطبان، از آنها کلیشه بسازید یا در موردشان پیشفرضهایی داشته باشید؛ با این حال، میتوانید از این عناصر بهره بگیرید تا زبان، محتوا و نحوه ارائه سخنرانی خود را تدوین کنید. پیش از شکلدادن به سخنرانی، نخستین پرسشی که باید از خودتان بپرسید این است: «مخاطب من کیست؟»
در اینجا چند عنصر کلیدی را برای بررسی به هنگام طرحریزی و تعریف مخاطبتان معرفی میکنیم:
سن
مخاطب شما در چه طیف سنی خواهد بود؟ فاصلهی سنی میان شما و مخاطبانتان چقدر است؟ سن میتواند بر زمینهی تاریخی و اجتماعی افراد تأثیر بگذارد و نیز تعیین میکند که آنها چه دانش پایهای برای فهم اطلاعات دارند.
فرهنگ/نژاد
درحالیکه اینها دو ویژگی جمعیتشناختی جداگانه هستند، هریک از آنها بر دیگری اثر میگذارد و برعکس. نژاد و فرهنگ میتواند بر هر چیزی از عبارات مصطلح گرفته تا بعضی از حرکات دست که شاید برای ارائهی سخنرانیتان مناسب یا نامناسب باشند اثر بگذارد.
جنسیت
آیا اکثر مخاطبان شما زن هستند؟ یا ترکیبی از هر دو جنس؛ مهم است که جنسیت خود و مخاطبتان را در نظر بگیرید؛ چون جنسیت شما و مخاطبتان میتواند بر شیوههایی که سخنرانیتان دریافت میشود، تأثیرگذار باشد.
شغل/تحصیلات
درست همانگونه که عوامل سن، فرهنگ، نژاد و جنسیت در توانایی مخاطبتان برای برقراری ارتباط با شما بهعنوان سخنران نقش دارند، شغل و تحصیلات هم شاید مهم باشند. این عناصر به شما کمک میکنند تا بفهمید که مخاطبتان احتمالا برای درک موضوع مورد نظر شما چقدر دانش دارد.
ارزشها و اخلاقیات
درحالیکه چنین عواملی شاید بهسادگی آشکار نباشند، عاملی برجسته در توانایی شما برای خوشایندبودن در نظر مخاطبتان هستند؛ بهویژه اگر شما با موضوعی بحثبرانگیز سروکار دارید، مخاطبتان شاید بر اساس ارزشها و اخلاقیاتی که در سخنرانیتان آشکار شده است، دربارهتان داوری کند؛ بنابراین، این عوامل بر راههایی که آنها پیام شما را دریافت میکنند اثر میگذارند.
۵. بازخورد: نشانههای بصری و کلامی
مخاطبان شما میتوانند بازخوردی فوری به شما ارائه دهند؛ به نشانههای بصری و کلامی که آنها در لحظه به شما میدهند توجه کنید.
سادهترین مدل ارتباطات متکی به سه بخش متمایز است: فرستنده، پیام و گیرنده. مدلهای پیچیدهتر چهارمین عنصری هم در نظر میگیرند: کانالی که از طریق آن پیام ارسال میشود. پیشرفتهترین مدلهای ارتباطات شامل عنصر پنجمی هم هستند: بازخورد که پیامی بازگشتی از سوی گیرنده است که به سوی فرستنده ارسال میشود. بازخورد میتواند مثل پخش کردن یک برگهی ارزیابی ارائه پس از سخنرانی، رسمی باشد. با این حال معمولا شما میتوانید هنگامی که صحبت میکنید با توجه دقیق به نشانههای بصری و کلامی که مخاطبتان در حین صحبتتان به شما میدهد، بازخورد را بسنجید.
نشانههای کلامی و بصری
نشانههای کلامی و بصری به آن صداها و واکنشهایی اشاره دارد که شما شاید از سوی مخاطبتان بشنوید یا ببینید. اگر لطیفهای تعریف کنید یا نقلقولی بامزه بگویید، بهعنوان بازخورد انتظار خندیدن دارید. یک راه خوب برای اینکه بفهمید لطیفهتان خوب نیست، نخندیدن جمع است. اگرچه در لحظه این اتفاق عجیب و ناخوشایند است، با بازخورد لحظهای درمییابید که شاید باید مسیر صحبتتان را تصحیح کنید و رویکرد نوشتهشدهتان را تغییر دهید تا بتوانید با مخاطبتان ارتباط برقرار کنید.
نشانههای بصری نیز میتواند شامل ارتباط چشمی باشد. وقتی اتاق را بررسی میکنید، ببینید آیا افراد هم به شما نگاه میکنند؟ اگر چنین است مخاطب مشتاق است و با دقت به سخنان شما گوش میدهد. اگر چشمهای نیمهباز یا بسته میبینید، بکوشید لحن و بلندی صدایتان را تنظیم کنید: شاید صرفا نیاز باشد که مخاطب را کمی بیدار کنید.
و البته، بسته به موضوع سخنرانیتان، فقط لبخند یا خنده معیاری برای سنجش ارتباط مخاطب با سخنانتان نیست. اگر دربارهی موضوعی انگیزشی یا احساسی صحبت میکنید، اشک نیز میتواند نشانهای باشد که سخنان شما دارای اثرگذاری قدرتمندی بر مخاطبتان بودهاند.
نکتهی کلیدی این است که این چرخهی بازخوردِ لحظهای مخاطب همزمان با سخنان شما رخ میدهد و بستگی به شما دارد که چقدر دقیق باشید تا بتوانید بر اساس بازخورد مخاطبتان، چند گام جلوتر تغییر مسیر دهید.
۶. سروصدا و مزاحمت
سروصدا و مزاحمت میتواند مانعی برای مخاطب شما جهت دریافت پیامتان باشد.
سروصدا و مزاحمت چیست؟
معمولا وقتی سروصدا را بشنوید، از آن آگاه میشوید. سروصدا شاید تکاندهنده و ناخوشایند باشد و معمولا باعث مزاحمت یا حواس پرتی میشود. سروصدا و مزاحمت، جلوی ارسال یا دریافت پیام را میگیرند. وقتی صحبت از سخنرانی است، سروصدا و مزاحمت میتواند هم برای شما که پیام را میفرستید و هم برای مخاطبتان که پیام را میگیرد، مسئلهی مهمی باشد.
کاملا ساده است که وقتی صحبت میکنید و سعی در ارسال پیام دارید، سروصدا سیگنال شما را دفع کند.
سروصدا و مزاحمت ممکن است هم بیرونی و هم درونی باشد. شاید میکروفون شما که پخشکنندهی سخنانتان است، باعث تولید صوتی ممتد و بلند شود. شاید هم ناچار شوید در تالاری پر از بچههای دبیرستانی پُرحرف صحبت کنید؛ یا در فضای باز و در روزی پُرباد سخنرانی کنید و بهسختی بتوانید صدایتان را در باد به گوش مخاطب برسانید.
سروصدا و مزاحمت درونی به طور خاص چالشانگیز است؛ چون اغلب به مونولوگ درونیای که شاید شما پیش از رفتن به روی صحنه با خود داشتهاید، اشاره میکند: «من به اندازهی کافی خوب نیستم. صحبتهایم را فراموش میکنم. آنها من را هو میکنند.» صدای درونی ذاتا روانی و معنایی است؛ درحالیکه صدای بیرونی میتواند هم فیزیکی و هم روانی باشد. اغلب، صدا و مزاحمت درونی نتیجهی اضطراب، پریشانی یا استرس است.
شما نمیتوانید در خلاء سخنرانی کنید؛ بنابراین، سروصدا، چه بیرونی و چه درونی، اجتنابناپذیر است. صدا در همهی سطوح ارتباطات وجود دارد و بنابراین، به خاطر وجود صدا در ارتباطات، هیچ پیامی دقیقا همانگونه که فرستنده (علیرغم تمام تلاشش) میخواهد، دریافت نمیشود.
چطور همهی این صداها را ساکت کنید
در مورد صدای بیرونی، همه چیز را دوبار بررسی کنید تا ببینید که آیا راهی برای تقویت صدایتان وجود دارد. شاید نیاز داشته باشید که به بلندی صدایتان بیشتر توجه کنید تا در همهمه و شلوغی شنیده شود. حتی شاید مجبور باشید توجهها را به خود جلب کنید؛ و ایرادی ندارد که پیش از شروع سخنرانی از مخاطبان بپرسید: «آیا در عقب سالن هم میتوانید صدای من را بشنوید؟»
برای صدای درونی هم ترس، دشمن شماست. اگر برای سخنرانی مضطرب هستید، چند لحظه پیش از ارائه به خودتان فرصت دهید تا چند نفس خوب و عمیق بکشید و برای چهار شماره نفستان را نگه دارید: و هنگام شمارهی چهار، آن را طی چهار شماره از دهانتان خارج کنید. این کار را تا زمانی تکرار کنید که حس کنید ضربان قلبتان کمی آرام شده و آشوب دلتان هم برطرف شده است. شما از پسِ این ارائه برمیآیید!
۷. ارائه
اینکه چطور سخنرانی خود را ارائه میدهید میتواند به اهمیتِ متن سخنرانیتان باشد.
ارائهی پیام شاید به اهمیت جملاتی باشد که بر زبان میآورید. هنگام ارائهی سخنرانی باید چند عامل را در نظر بگیرید؛ این عوامل میتواند به شما کمک کند تا ارائهای مؤثر داشته باشید.
ظاهر
شاید عبارت «طوری لباس بپوشید که تحت تأثیر قرار دهید» را شنیده باشید. این عبارت بیشتر از همه برای انجام سخنرانی صادق است. اگرچه برخی مکانهای سخنرانی شاید غیررسمیتر باشند، بهتر است که شما بهشکلی رسمی و کاری لباس بپوشید. درحالیکه مُد شاید بهسرعتِ فصلها عوض شود، برخی توصیههای پایه برای پوشش رسمی همیشه صدق میکنند:
برای آقایان: یک دست کتوشلوار جزء اصلی هر موقعیت کاری حرفهای است. وقتی تردید دارید که چقدر رسمی یا حرفهای باشید، پیراهنی رسمی برگزینید که دکمههای روی یقه داشته باشد و از رنگ و طرحی موقر برخوردار باشد. اگر میتوانید جلیقهای هم همراه با کت بپوشید. موها هم باید مرتب باشند و صورت اصلاحشده باشد.
برای خانمها: آرایش را فقط تا حدی که لازم است انجام دهید. اگر با کفش پاشنهبلند راحت هستید، آن را انتخاب کنید؛ وگرنه، کفشی بپوشید که میدانید میتوانید با آن مقتدرانه وارد صحنه شده و از آن خارج شوید و نیز در طول سخنرانی بهراحتی با آن بایستید.
ارتباطات کلامی: کلمات و ایدههایتان
کلماتی که بر زبان میآورید، قطعا بر ارائهتان تأثیرگذار هستند. حتما به اندازهی کافی تمرین کنید تا وقتی با صدای بلند کلمات را ادا میکنید، به راحتی در دهانتان بچرخند. مراقب عباراتی باشید که شاید باعث گرفتگی یا لکنت زبان شوند. سخنرانی خود را در مقابل یک نفر یا گروهی کوچک تمرین کنید: از آنها بپرسید که آیا آنچه میگویید –از ایدههایی که میخواهید منتقل کنید تا جملهبندی، لحن و سبک صحبتتان– به نظرشان معنادار است یا خیر. کاستیها را پرسوجو کنید و در جهت رفع آنها بکوشید.
ارتباطات غیرکلامی: زبان بدنتان
ارتباطات غیرکلامی (زبان بدن) شما به اندازهی آنچه میگویید اهمیت دارند. حالت بدن و ایستادنتان و ارتباط چشمی (یا نبودنش) میتواند در برقراری ارتباط شما با مخاطبتان حیاتی باشد. اگر میخواهید حالت بدنی جسورانه بگیرید: صاف بایستید و تا میتوانید ارتباط چشمی را حفظ کنید (اگر از روی نوشته نمیخوانید). به حالتهایی که میگیرید، بیندیشید: در هیچ حالت و حرکتی زیادهروی نکنید و البته سفت و سخت هم یکجا نایستید. حالت و حرکتِ بدنتان، مخاطب را از نظر بصری مشتاق نگه میدارد. اگر میتوانید از پشت تریبون بیرون بیایید، حتما این کار را انجام دهید.
۸. زمینهی موقعیتی و محیطی
مهم است که زمینههای موقعیتی و محیطی را که در آن سخنرانی میکنید، بفهمید.
درست همانگونه که هنگام نگارش متن سخنرانیتان، مخاطب خود را در نظر میگیرید، باید زمینهای نیز که در آن سخنرانیتان را انجام میدهید، در نظر بگیرید. اگرچه زمینه قطعا مخاطب شما را دربرمیگیرد، شامل عوامل متعدد دیگری است که هنگام آمادهکردن سخنرانی اهمیت دارند.
برای یک لحظه در نظر بگیرید که وقتی از جایی رد میشوید، فقط پایان یک مکالمه را میشنوید. آنچه شنیدهاید همیشه معنادار نیست. در این نمونه، آنچه شما از دست دادهاید، زمینهی آن مکالمه است. درست همانگونه که برای فهم مکالمهای که نشنیدهاید به زمینه نیاز دارید، در سخنرانی نیز، هم شما و هم مخاطبتان، باید دربارهی زمینهی سخنرانیتان توافق داشته باشید.
زمینهی موقعیتی به دلیل محکمی که چرا شما سخنرانی میکنید یا ارائه میدهید اشاره دارد. اگر برای کسب یک جایگاه سیاسی، کمپینی برگزار میکنید، شاید «سخنرانی انتخاباتی» انجام دهید؛ یک سخنرانی که در طول کمپین بارها و بارها تکرار میکنید و آن را به نکات کلیدی و قولهای کمپینتان تبدیل میکنید. اگر در مراسم ترحیم یا یادبود هستید، شاید از شما بخواهند که در ستایش متوفی سخنرانی کنید؛ یا شاید در عروسی دوستتان شرکت کنید و بخواهید به افتخار او سخنی بگویید.
شیوهای که شما سخنرانیتان را ارائه میدهید، از واژگانی که میگویید تا چگونگی بیان آنها، به زمینهی موقعیتی بستگی دارد. برای نمونه، قطعا در یک عروسی از درگذشتگان ستایش نمیکنید.
زمینهی محیطی به فضای فیزیکیای که شما در آن سخنرانی میکنید، اشاره دارد. چه در کلاسی باشید و یافتههایی از یک گزارش آزمایشگاهی ارائه دهید و چه در ورزشگاهی با هزاران صندلی، زمینهی محیطی میتواند هم بر پیام و هم بر ارائهی شما اثر بگذارد. بسته به زمینهی محیطی، مخاطب به اشکال گوناگونی با شما ارتباط برقرار میکند. شاید هرچه مخاطبان بیشتری داشته باشید، ناگزیر باشید بیشتر تلاش کنید تا با مخاطبان ارتباطهای شخصی برقرار کنید.
پس کلیدِ فهم زمینهتان، پرورش عادتِ هوشیاری موقعیتی است. هوشیاری موقعیتی یعنی ادراکِ لحظهبهلحظهی فرد از محیط و موقعیت پیرامونش. وقتی از نظر موقعیتی هشیار باشید، میتوانید تغییرات را در محیطتان پیشبینی کنید. به این شکل، شما همیشه در هر موقعیت یا محیطی، یک گام جلوتر میاندیشید و میتوانید خود را بهخوبی هماهنگ کنید. پرورش این مهارت (که زمانبر است و نیاز به هوشیاری زیادی از پیرامونتان دارد) بهویژه برای زمانی مفید است که زمینهی شما شاید به اندازهای اندک یا زیاد یا در لحظه تغییر کند.
۹. زمینهی فرهنگی و جنسیت
فهم زمینهی فرهنگی و جنسیتی برای برقراری ارتباط شما با مخاطبتان بسیار ضروری است.
هم فرهنگ و هم جنسیت نه تنها در درک شما از مخاطبتان، بلکه در چگونگی درک مخاطب از شما نقشی کلیدی دارند.
درک جنسیت
وقتی ما به جنسیت میاندیشیم، اغلب مؤنث یا مذکربودن به ذهنمان میآید؛ این فقط نیمی از درک جنسیت است. تفکیک زن و مرد در واقع به معنای جنس بیولوژیکی و فیزیولوژیکی است. جنسیت، ساختاری اجتماعی از ارزشها، ایدهآلها و رفتارهایی است که نشان میدهد زن یا مردبودن از نظر فرهنگی به چه معناست و اغلب برحسب زنانه و مردانهبودن در نظر گرفته میشود.
درک فرهنگ
در نمونهی بالا، ما هم ویژگیهای بیولوژیکی و فیزیکی (جنس) و هم ساختار فرهنگی اضافه بر آن (جنسیت) را داریم. همین موضوع دربارهی نژاد و فرهنگ هم صادق است. نژاد به گروهی از افراد اشاره میکند که با ویژگیهای فیزیکی مشترک مانند رنگ پوست و مدل مو شناسایی میشوند. درحالیکه فرهنگ به معنای رسوم، عادات و نظام ارزشی گروهی از افراد است. مردمی از یک نژاد شاید دارای فرهنگ مشترکی نباشند؛ همینطور فرهنگ لزوما دربرگیرندهی افرادی از یک نژاد نیست.
چطور جنسیت و فرهنگ میتوانند بر سخنرانی اثر بگذارند
وقتی هم زمینهی جنسیتی و هم زمینهی فرهنگی را در نظر میگیریم، اغلب دچار تعصبی هم عمدی و غیرعمدی و هم ضمنی و صریح میشویم. شاید در مورد افرادی که فرهنگ یا نژادی متفاوت از ما دارند، پیشداوری کنیم یا نظراتی داشته باشیم که اغلب نتیجهی تربیت ماست. همانگونه که شما شاید نسبت یه یک جنسیت خاص یا گروههای فرهنگی تعصب داشته باشید، مخاطبتان هم ممکن است به شکلهای گوناگونی دچار تعصب باشد.
پس اساسا مهم است که هنگام تدوین طرح سخنرانی دقیقا بدانید که برای چه کسی سخنرانی میکنید. مفید است که نه تنها تعصباتی را که شاید با خود به جایگاه سخنرانی میبرید، بلکه تعصباتی را که شاید مخاطبتان هم نسبت به شما بههمراه میآورد، پیشبینی کنید.