۵ سؤال ساده که برای تغییر مسیر شغلی‌تان باید به آنها پاسخ دهید

0

همهٔ ما انسان‌ها با کارهایی که انجام می‌دهیم، به زندگی‌مان معنا می‌بخشیم و امکان ابراز وجود پیدا می‌کنیم. بسیاری از ما بیشتر زمان‌مان را در طول روز صرف کاری می‌کنیم که برای فراهم کردن مایحتاج زندگی نیازمند آن هستیم و به‌نوعی ضرورت دارد. در واقعیت زندگی، وقتی صحبت از کار می‌شود معمولا بحث علاقه و رضایت شغلی کنار می‌رود و همان ضرورت است که اولویت دارد؛ اما برای آنکه واقعا احساس رضایت از زندگی داشته باشیم، باید این ضرورت را تا حدودی کنار بگذاریم و به کاری دست بزنیم که واقعا به آن علاقه داریم و با انجام دادنش امکان رشد و پیشرفت پیدا می‌کنیم. در این مطلب می‌خواهیم ببینیم چطور می‌توانیم این خواسته را محقق کنیم و با پرسیدن ۵ سؤال ساده از خودمان، زندگی‌مان را دستخوش تغییر کنیم و چنین کاری را پیدا کنیم. پس از مقدمه‌ای کوتاه به ذکر سؤال‌ها و جزئیات بیشتر خواهیم پرداخت.

یک سال خیلی کوتاه‌تر از آن است که بخواهیم بر اساس آن برای زندگی‌مان برنامه ریزی کنیم و اهدافی را در نظر بگیریم که بعد از گذشت این بازهٔ زمانی بتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. به‌محض اینکه متوجه این حقیقت می‌شویم، جشن عید سال نو برای‌مان کلیشه‌ای می‌شود.

رونیکس

مسئله اینجا است که نباید به جشن سال نو به‌چشم زمانی برای برنامه‌ریزی سال پیش‌ِرو نگاه کنیم؛ همین‌که از این فرصت استفاده کنیم و قدردانی و شکرگزاری‌مان را به‌خاطر زندگی و سلامتی نشان بدهیم، کافی است. موفقیت واقعی در زندگی زمانی حاصل می‌شود که صبور باشیم و اجازه بدهیم پیشرفت‌های کوچک‌مان، طی سالیان متوالی، در کنار هم جمع شوند و پس از بازهٔ زمانی چندساله‌ای تأثیرشان را بر زندگی‌مان بگذارند.

خیلی از ما اهدافی را که طی یک سال می‌توانیم محقق کنیم در ذهن‌مان بزرگ می‌کنیم؛ از سوی دیگر، از اهمیت آنچه طی بازهٔ زمانی بلندمدت‌تری می‌توانیم به آن دست پیدا کنیم غافل می‌شویم.

سؤالاتی ساده ولی سرنوشت‌ساز

داستان ۵ سؤالی که در ادامه برای‌تان مطرح می‌کنیم به زندگی شخصی مربوط است که در سازمان خصوصی کوچکی کار می‌کرده است. او به برهه‌ای از زندگی‌اش رسیده بود که آینده برایش ترسناک و نامطمئن شده بود و نمی‌دانست برای ادامهٔ زندگیش چه مسیری را باید در پیش بگیرد. این وضعیت او ادامه داشت تا آنکه با شرکت در یک سخنرانی با رویکرد تازه‌ای آشنا شد: اینکه با پرسیدن ۵ سؤال، مسیری را در زندگی‌اش پیدا کند که واقعا برایش مهم است و به آن علاقه دارد. او با استفاده از این سؤال‌ها توانست زندگی‌اش را عوض کند و از شرایط بدی که گرفتارش شده بود، رهایی پیدا کند.

بیایید ببینیم این سؤال‌ها چه بودند.

۱. دوست دارید در ۱۰ سال آینده چه شغلی داشته باشید؟

کار موردعلاقه برای آینده

امروز، ماه جاری و سال پیش‌ِرو را کنار بگذارید. بیایید کمی جلوتر برویم. هدف‌مان از پرسیدن این سؤال این نیست که ببینیم به نظرمان ۱۰ سال بعد به انجام چه کاری مشغول خواهیم بود؛ بلکه سؤال این است که کاری که دوست داریم ۱۰ سال بعد داشته باشیم چیست؟

نمی‌توانیم در پاسخ به این سؤال بگوییم که فرضا می‌خواهیم ۱۰ سال دیگر شروع به سفر کردن به نقاط مختلف کنیم. حتی اگر تا آن موقع، موعد بازنشستگی سر برسد، باز هم باید کاری داشت و مسئولیتی به عهده گرفت. اگر دست روی دست بگذاریم و کاری انجام ندهیم، دیگر دلیلی برای زنده‌ماندن نخواهیم داشت. کسانی که دوروبرمان هستند باید به‌نوعی تأثیر وجود و بودن‌مان را حس کنند.

روی کاغذ، سن‌تان را به‌علاوهٔ ۱۰ کنید و روبه‌رویش کاری را که دوست دارید در آن زمان انجام بدهید یادداشت کنید. شاید دوست داشته باشید کسب و کار خود را توسعه بدهید و با سازمان‌های بین‌المللی همکاری کنید یا آنکه برای نوشتن کتاب دست‌به‌قلم شوید. این کار هر چیزی می‌تواند باشد؛ فقط باید به آن علاقه داشته باشید.

رؤیاهای‌تان را به خاطر بسپارید و برای محقق کردن‌شان بجنگید. باید بدانید از این زندگی چه می‌خواهید. تنها یک چیز است که می‌تواند شما را از رسیدن به رؤیای‌تان بازدارد: ترس از شکست.

پائولو کوئیلو

۲. چه افرادی را می‌شناسید که کار فعلی‌شان، همان کار موردعلاقه شما در ۱۰ سال بعد باشد؟

باور کنید یا نه، کسانی هستند که همین امروز زندگی‌شان چیزی است شبیه رؤیایی که شما در سر می‌پرورانید. چنین افرادی را می‌شناسید؟ اگر جواب‌تان منفی است، همین حالا در اینترنت جست‌وجو کنید و پیدای‌شان کنید.

سعی کنید حداقل ۵ نفر از این افراد را پیدا کنید و بیشتر راجع به آنها تحقیق کنید. در نظر داشته باشید که فقط کسانی را باید انتخاب کنید که کار فعلی‌شان همان جواب شما به سؤال شماره ۱ است.

۳. از میان افرادی که با سؤال قبلی پیدا کردید، باید دنباله‌روی چه کسی باشید تا به رؤیای‌تان نزدیک‌تر شوید؟

الگوهایی که باید دنباله‌روی‌شان باشید

برای آنکه رؤیای‌تان محقق شود باید تغییراتی در خودتان به وجود بیاورید و توانایی‌های جدیدی پیدا کنید. اینها شما را به شخص جدیدی تبدیل خواهند کرد. تا زمانی که پی نبرید برای داشتن زندگی دلخواه‌تان چه تغییراتی باید به وجود بیاورید و به چه شخصی باید تبدیل شوید، مسیرتان غیرمتمرکز و بی‌هدف خواهد بود. از همان فهرست افرادی که با سؤال قبل تهیه کرده‌اید، شخصی را انتخاب کنید که کارش از همه بیشتر نزدیک به علایق و اولویت‌های شماست؛ آنگاه سعی کنید جا پای او بگذارید.

۴. چه شغل، مسئولیت یا کاری شما را برای تبدیل شدن به کسی که در سؤال قبل به آن پی بردید آماده می‌کند؟

اینجا دیگر بحث ضرورت کار مطرح نیست: کار کردن برای پول و ثروت و فراهم کردن مایحتاج زندگی یا آنکه صرفا کار مناسبی پیدا کنیم و اوقات‌مان را با آن پر کنیم. باید هدف واضح و مشخصی در نظر بگیریم و کاری پیدا کنیم که ما را به آن نزدیک‌تر کند.

برای تبدیل شدن به شخصی که رؤیایش را دارید، به تجربه یا سابقهٔ کاری نیاز دارید. این سابقه به شما اعتبار می‌دهد و کمک می‌کند که به‌مرور در زمینهٔ موردنظر اسم‌ورسمی پیدا کنید. باید بحث ضرورت کار را کنار بگذارید و وظیفه‌ای را به عهده بگیرید که در آن، امکان رشد و پیشرفت برای‌تان وجود داشته باشد. در نهایت، همین وظیفه است که شما را در مسیر منتهی به کار موردنظرتان قرار می‌دهد. فکر می‌کنید چه کاری باید انجام بدهید که ۱۰ سال دیگر بتوانید کار موردعلاقه‌تان را داشته باشید؟

بزرگ‌ترین ماجراجویی زندگی که می‌توان تجربه کرد، رسیدن به رؤیاها و زندگی کردن با آنهاست.

اپرا وینفری

۵. برای آنکه برای به دست آوردن شغلِ موردانتخاب در سؤال شمارهٔ ۴ صلاحیت پیدا کنید، در چه زمینه‌ای باید آموزش ببینید؟

کسب آموزش برای شغل موردنظر

شاید از قبل، تخصص لازم را برای کاری که اکنون باید به عهده بگیرید داشته باشید. در این صورت، بیشتر تمرکز و وقت‌تان صرف جست‌وجو در میان فرصت‌های شغلی خواهد شد.

اما این مسئله برای همه صدق نمی‌کند. بیشتر مردم، پس از آنکه کار موردنظرشان را پیدا کردند، برای آنکه واجد صلاحیت باشند باید آموزش ببینند. در دنیای امروزی و باوجود اینترنت، پیدا کردن این منابع آموزشی از همیشه آسان‌تر شده است. در هر زمینه‌ای که فکرش را بکنید، هزاران منبع آموزشی مختلف و متنوع وجود دارد.

حتی اگر از پسِ هزینه‌های کلاس‌های آموزشی برنمی‌آیید، مطمئن باشید که در زمینه موردنظرتان منابع آموزشی رایگان هم پیدا خواهید کرد.

انتخاب دیگری که پیشِ‌رو دارید، شرکت در کلاس‌های آموزشی اینترنتی (مجازی) دانشگاه‌ها و دیگر مؤسسه‌های آموزشی است. حتی بد نیست اگر دوره‌های کوتاه‌مدت کارآموزی مرتبط با زمینهٔ کاری‌تان را بگذرانید و در زیرشاخه‌های مختلف آن مهارت کسب کنید.

برای کارهای هنری، کسب‌وکار، کارهای فنی و هر زمینهٔ دیگری که بخواهید در آن پیشرفت کنید، در اینترنت منابع آموزشی مختلفی پیدا خواهید کرد؛ فقط باید کمی وقت بگذارید و به‌دنبال این منابع بگردید.

برای آنکه به شغل موردنظرتان برسید، اول باید برایش آموزش ببینید و مهارت کسب کنید. این مهارت اولیه به شما امکان کار پیدا کردن می‌دهد. بعد از آن و به‌مرورِزمان با کسب تجربه در کارتان بهتر و بهتر خواهید شد و اتفاق‌های خوبی برای‌تان خواهد افتاد.

نتیجه‌گیری

وقتی منابع آموزشی مرتبط را پیدا کردید، از سؤال شماره ۵ به سؤال شماره ۱ خواهید رسید. کسب مهارت به شما امکان کار پیدا کردن می‌دهد. با کسب تجربه در زمینهٔ کاری‌تان هم به‌مرور تبدیل به فردی صاحب‌نظر و متخصص خواهید شد. بعد از آن می‌توانید آن‌طور که دوست دارید زندگی کنید و آزادی عمل پیدا خواهید کرد.

بعضی افراد برای رسیدن به این هدف ۱۰ سال زمان نیاز دارند، اما عده زیادی هم هستند که با صرف زمان کمتری به آن می‌رسند. به هر عنوان، مسئله اصلی این است که تردید را کنار بگذارید و دست‌به‌کار شوید. چه ۱۰ سال، چه کمتر، اگر بخواهید، بالاخره شغلی که همیشه آرزویش را داشته‌اید پیدا خواهید کرد و زندگی‌تان همان‌طوری خواهد شد که همیشه می‌خواستید.

شخصی هم که در بخش ابتدایی مطلب اشاره‌ای گذرا کردیم که در یک سخنرانی با این سؤال‌ها آشنا شد، بعدها کارش در سازمان خصوصی را رها کرد و در دانشگاه مشغول‌به‌کار شد، چون به این نتیجه رسید که برای داشتن شغل موردعلاقه‌اش ابتدا باید در دانشگاه مشغول‌به‌کار شود. پس از مدتی ترفیع رتبه گرفت و بعد از آن هم به سراغ کار در شهری بزرگ‌تر رفت تا موقعیت‌های بیشتری برای پیشرفت داشته باشد.

با کمی پشتکار و ارزیابی اولویت‌ها هرکس می‌تواند مثل او موفق باشد. نظر شما چیست؟ برای پیدا کردن کار موردعلاقه و ایجاد تغییر در زندگی پیشنهاد دیگری دارید؟ نظر خود را با ما و خوانندگان این مطلب در میان بگذارید.


در ادامه بخوانید: پر طرفدار‌ترین شغل‌ها در سال ۱۴۰۴
منبع addicted2success
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.