قدم به قدم با یک کسب و کار نوپای لبنیاتی

4

زندگی رو زیاد داره و امروز که دارم این نوشته رو مینویسم روی خوشش رو به ما نشون داده . بعد از 7 8 سال سختی و کار زیاد بالاخره تونستیم کارگاه لبنیاتی خودمون رو بزرگتر بکنیم و با استخدام چند نفر دیگه، تا جایی که برای ما امکانش بود به افزایش اشتغال شهرمون کمک کنیم . این نوشته حاصل 8 سال تلاش من و اطرافیانم در این راه هست .

نزدیک به 8 سال پیش و با شروع یک کسب و کار کوچک محلی در شهرستان هرسین کرمانشاه وارد صنعت لبنیاتی شدم . صنعت که چه عرض کنم یه مغازه ی کوچکی داشتیم که ماست و پنیر و خامه و دوغ رو همراه با شیر ، از روستاهای اطراف و بخصوص از عشایر تهیه میکردیم و به همراه سایر اعضای خانواده اونها رو آماده میکردیم و داخل مغازه میزاشتیم .

رونیکس

در آن زمانها استفاده از مواد لبنی پاستوریزه به صورت الان نبود و مردم بیشتر رو به استفاده از مواد طبیعی و ارگانیک داشتن . برای همین بازار این صنعت لبنیات سنتی خیلی طرفدار داشت . اما از مشکلات مهم در این صنعت عدم حاصل شدن کیفیت و بخصوص ماندگاری مواد لبنی نسبت به نمونه های صنعتی و پاستوریزه ی اون بود .

این مورد رو میشد به وضوع در کاهش پلکانی مشتریامون حس کنیم . مدت زیادی از فعالیت نگذشته بود که مشتریها پلاکانی رو به کاهش رفتن . من اون زمان تازه مهندسی کشاورزی خودم رو تموم کرده بودم و هر روز در صدد اضافه کردن قابلیت های ویژه به کسب و کار جدیدم بودم . از این رو تصمیم گرفتم به جای استفاده از تجربه ی اعضای خانواده ، رو به استفاده از برخی دستگاه های صنعتی برای تولید مواد مورد نیازمون بیارم .

شاید با استفاده از این دستگاه ها امکان افزایش تولید و حتی عرضه مواد لبنی به سایر مغازه های شهر رو هم پیدا میکردیم . همینطور مهمترین هدف من که افزایش کیفیت تولید مواد بود هم محقق میشد تا مشتریای از دست رفتمون رو دوباره جذب میکردیم .

خلاصه بعد از سفری به تهران تونستم با چند فعال صنعت لبنیات که خود در تهران حتی کارگاه های نیمه صنعتی برای تولید لبنیات سنتی هم ایجاد کرده بودن مشورت کنم و با مشقت زیادی یکسری دستگاه تهیه کنم و به شهر خودمون بیارم .

شیر دوش گاو اولین وسیله ای بود که به من پیشنهاد شد . این وسیله مستقیما به گاو وصل میشد و عملیات شیردوشی رو به صورت اتوماتیک انجام میداد و وقتی شیر گاو تموم میشد هم خودش اتوماتیک خاموش میشد .دو تا نکته ی خیلی مهم در استفاده از این وسیله وجود داشت که به شدت من رو ترقیب به خرید اون کرد . یکی اینکه عملیات شیردوشی کاملا مکانیزه بود و امکان وارد شدن آلودگی به داخل شیر صفر می شد . این در طعم نهایی شیر هم خیلی مهم بود ! از طرفی دیگه دستگاهی که من خریده بودم امکان شیردوشی همزمان از 2 گاو رو داشت و از این رو سرعت کارمون خیلی بالا میرفت . نیاز به نیروی اضافه هم نداشتیم و سریع می تونستیم کارها رو پیش ببریم .

همچنین یه دستگاه مخصوص به اسم کره گیر هم گرفتم که گویا تازه وارد بازار شده بود . دستگاهی به ارتفاع 1 متر ، که مثل مشک سنتی خودمون کار میکرد . با استفاده از این دستگاه دیگه نیازی نبود که مشک با اون همه مشقت تکون داده بشه و کره تولید بشه .

کافی بود ماست رو داخل دستگاه میریختی و دستگاه رو به برق میزدی . بعد از چند ساعت ماست تبدیل به کره و دوغ میشد که در اصل با یک تیر دو نشان میزدی !

با خرید این دو دستگاه و همینطور که یخچال بزرگتر برای مغازه راهی هرسین شدم . اولین باری بود که این دستگاه ها وارد شهر ما میشد و زیاد هم سرو صدا نکردیم تا اگه احیانا با شکست مواجه شدیم مورد ملامت دیگران قرار نگیریم .

شروع به کار دستگاه با توجه به اموزشی که در تهران دیده بودم و همینطور اتوماتیک بودن دستگاه ها خیلی خوب پیش رفت . کار چندین روزمون رو با این دستگاه ها در چند ساعت انجام میدادیم و وقتمون خیلی ازادتر میشد برای انجام سایر امور فروشگاه .

کم کم فروشگاه رو تخصصی تر کردم و از فروش سایر اقلام سوپرمارکتی پرهیز کردم . اینجوری تبدیل شدیم به یکی از شناخته شده ترین مغازه های لبنیاتی شهر. کیفیت دوغ ها و کره های ما چنان بالا رفته بود که از شهر های اطراف و حتی از صحنه هم برای خرید کره های ما میومدن .

با افزایش فروشمون تصمیم به بازاریابی گرفتم و دنبال فروشنده های مختلفی رفتم تا با قیمتی مناسب بتونم مواد تولیدی خودم رو به اونها بفروشم . قیمت و میزان تولید طوری بود که برخی از اونها تصمیم گرفتن دیگه خودشون به خرید شیر از عشایر نرن و از من مواد مختلف لبنی رو بخرن .

روز بروز بر فروش ما بیشتر میشد و در نتیجه ی این امر و بالارفتن مشتریان و همچنین بالا رفتن تقاضا دیگر مغازه ها تصمیم گرفتم که دستگاه های جدیدی بیارم و خودم به نوعی به مدیریت بپردازم . در نتیجه چند نفر استخدام کردم و حیاط پشتی مغازه که جزوی از حیاط خونه بود رو اختصاص دادم برای کارگاه کوچیک لبنیاتی . همونطور که قبلا گفتم همچنین عنوانی در منطقه ی ما ناشناخته بود ، در حالی که در شهرهای بزرگ مثل تهران من نمونه های مدرن این کارگاه هارو دیده بودم و اطلاعات کافی ازشون کسب کرده بودم .

چند دستگاه کره گیر بزرگتر و یک دستگاه اتوماتیک خامه گیر هم به کارگاه اضافه کردم. بازاریابیم رو کمی گسترش دادم و حتی به کرمانشاه هم رفتم تا بتونم برخی از مغازه دارها رو برای خرید محصولاتم راضی کنم . البته شرایط کرمانشاه با توجه به فاصله ای که داشت و امکان خراب شدن برخی از مواد در این فاصله بخصوص ماست کمی متفاوت بود و فقط محصولات خاصی رو به این شهر می بردیم ، اما واقعا بازار خوبی داشت که لبنیات سنتی رو خیلی خوب می پسندیدن.

بعد از نزدیک به 8 سال تلاش :

بعد از نزدیک به 8 سال همونطور که گفتم با خرید تجهیزات لبنیاتی مختلف ، کارگاه رو به اندازه ی کافی بزرگ کردم که کاملا برای شهر ما مناسب بود و امکان خدمت رسانی کامل رو برای مردم فراهم میکرد . هر چند بعد از ما هم چند کارگاه کوچیک هم داخل شهر اضافه شدن ولی باز هم کسب و کار ما به حد کافی رونق گرفته بود . با گذشت این همه سال و تثبیت موقعیتمون داخل شهر و تلاش های مداوم برای گسترش کار ها و همینطور خرید دستگاه های مدرن تر برای افزایش کیفیت مواد تولیدی ، تصمیم گرفتم که یک شعبه از کارگاه رو داخل شهر کرمانشاه تاسیس کنم ، تا بتونم هم پیشرفت بیشتری کنم و هم اینکه افراد بیشتری رو استخدام کنم و در این راه هم قدم بزرگی بردارم .

هشدار! این مطلب صرفا برای آشنایی شما با کسب‌وکار مهمان منتشر شده است و سایت چطور هیچ مسئولیتی را در رابطه با آن نمی‌پذیرد. اطلاعات بیشتر
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 4 دیدگاه)
  1. محدثه می‌گوید

    موفق باشید، خدا برکت بدهد ان‌شاءالله

  2. عرفان می‌گوید

    شیر رو از کجا تهیه میکردین؟ یا خودتون گاوداری داشتین؟

    1. محمدرضا می‌گوید

      افرادی هستن که شیر و از دامدارها میگیرن و در مغازها پخش میکنن
      میتونید به اونها مراجعه کنید

      1. محمد می‌گوید

        حتما شیرشون رو آزمایش کنید بعد بگیرین