آلبرت بندورا؛ روانشناس تأثیرگذار حوزه یادگیری
اگر در رشته روانشناسی تحصیل کرده باشید یا کتابهای این رشته را خوانده باشید، حتما نام آلبرت بندورا را شنیدهاید. این روانشناس تأثیرگذار قرن بیستم که بهعنوان استاد افتخاری دانشگاه استنفورد تا زمان مرگش به فعالیت مشغول بود، بهخاطر نظریه یادگیری اجتماعی شهرت جهانی دارد. نظریه تأثیرگذار او در حوزههای مختلف کاربردهای گوناگون دارد. در این مقاله نگاهی به زندگی او و تأثیر کارهایش بر حوزههای مختلف میاندازیم.
زندگی نامه کامل آلبرت بندورا
تولد و دوران نوجوانی
آلبرت بندورا چهارم دسامبر ۱۹۲۵ میلادی (۱۳ آذر ۱۳۰۴ خورشیدی) در شهری کوچک بهنام ماندِر واقع در ایالت آلبرتای کانادا به دنیا آمد. او ششمین و کوچکترین فرزند خانواده بود. پدر و مادرش اهل اروپای شرقی بودند و در جوانی به کانادا مهاجرت کرده بودند.
بندورا دوران کودکی را در مدارس شهرش گذراند، جایی که تنها ۲ معلم دبیرستان داشت. بهخاطر این کمبود امکانات آموزشی، دانشآموزان اغلب باید برای یادگیری به خود متکی میشدند. آلبرت نوجوان بهتدریج دریافت که گرچه محتوای آموزشی به فراموشی سپرده میشود، روشهای یادگیری اغلب در حافظه شخص ماندگار میشوند. آنچه او در دوران تحصیلات ابتدایی تجربه کرد، در نگرش او به یادگیری و مفهوم خودکارآمدی بازتاب یافت.
ورود به دانشگاه و علاقهمندشدن به روانشناسی
بندورا پس از پایان تحصیلات متوسطه، در سال ۱۹۴۶ میلادی وارد دانشگاه بریتیش کلمبیا شد. رشته او در ابتدا زیستشناسی بود. او شبها کار میکرد و صبحها زودتر از دیگران به دانشگاه میرسید. آلبرت جوان برای پرکردن وقت خالی خود دنبال دورهها و کلاسهایی میگشت که پیش از شروع کلاسهای اصلی در آنها شرکت کند. این شد که او سر از کلاسهای روانشناسی درآورد. بهگفته خودش: «یک روز صبح در کتابخانه مشغول وقتگذرانی بودم. کسی فراموش کرده بود که اعلامیه کلاسها را سر جای خود برگرداند. نگاهی به آن انداختم و دیدم یک کلاس روانشناسی در زمانی مناسب که وقتم را پر کند، برگزار میشود. همین باعث شد که در آن شرکت کنم و بهتدریج به این رشته علاقهمند شوم.»
ادامه تحصیل در رشته روانشناسی
بندورا فقط ۳ سال پس از شروع تحصیل در رشته روانشناسی، در سال ۱۹۴۹ با نمره ممتاز فارغالتحصیل شد. او سپس دوره ارشد خود را در دانشگاه آیوا گذراند و پس از اتمام این دوره در سال ۱۹۵۱، در سال ۱۹۵۲ دکتری روانشناسی بالینی خود را نیز از همانجا دریافت کرد.
تدریس در دانشگاه استنفورد
پس از اخذ دکتری، فرصتی یکساله برای کارآموزی در دانشگاه استنفورد نصیب او شد. بندورا چنان توانا بود که توانست پس از این دوره، استاد این دانشگاه شود. او در سال ۱۹۶۷، رئیس دانشکده روانشناسی این دانشگاه شد. در سال ۲۰۱۰ نیز با عنوان استاد افتخاری بازنشسته شد. بااینحال بندورا تا زمان مرگش در سال ۲۰۲۱ همچنان به همکاری با این دانشگاه ادامه داد.
فعالیتهای علمیپژوهشی
در دوران تدریس و تحقیق در استنفورد بود که بندورا مهمترین نظریات خود در حوزه روانشناسی را مطرح کرد. نظریاتی که در رشد این علم نقشی بسزا داشتند. بندورا تحقیقاتش را در حوزه پرخاشگری افراد بالغ آغاز کرده بود که متوجه اهمیت الگوهای رفتاری و تقلید شد.
وی با توجه به تحقیقاتش، از جمله آزمایش معروفی بهنام «عروسک بوبو»، به این نتیجه رسید که ما انسانها از طریق مشاهده و الگوسازی و تقلید از دیگران میآموزیم. او اهمیت یادگیری از طریق مشاهده و تقلید را چنین بیان میکند: «اگر میخواستیم همهچیز را با تجربهکردن بیاموزیم، یادگیری بسیار طاقتفرسا و حتی خطرناک میشد.»
آزمایش عروسک بوبو و نظریه یادگیری اجتماعی
در سال ۱۹۶۱، بندورا معروفترین آزمایش خود را در این دانشگاه انجام داد. وی و گروهی از دانشجویان جلوی چشم کودکان پیشدبستانی رفتاری خشونتبار با عروسکهای بوبو میکردند. سپس به کودکان اجازه میدادند با همان عروسکها بازی کنند. نتیجه این بود که اکثر آنها همان رفتارهای خشونتبار را تقلید میکردند. سپس فیلمی از بازی خشونتبار با عروسک بوبو تهیه کردند و آن را برای گروهی از کودکان پیشدبستانی پخش کردند. وقتی به کودکان اجازه داد شد با همان عروسک بازی کنند، بیشتر کودکانی که فیلم خشونتبار را تماشا کرده بودند همان رفتار خشونتبار را تکرار و بازتولید کردند. این نشان میداد که آنها صرفا با تماشاکردن رفتار، چه جلوی چشمشان باشد و چه در صفحهنمایش، آن را میآموختند و تقلید میکردند.
آزمایش عروسک بوبو حاکی از آن بود که برخلاف آنچه رفتارگرایان میگفتند، انسانها برای یادگیری و تقلید یک رفتار صرفا به محرکهایی مانند پاداش یا مجازات نیاز ندارند. آنها میتوانند بدون هیچ مشوقی و صرفا با دیدن رفتار، آن را بیاموزند. بندورا این پدیده را یادگیری از طریق مشاهده نامید و عوامل مؤثر بر آن را تبیین کرد. بدین ترتیب نظریه یادگیری اجتماعی او شکل گرفت.
گرچه او به تأثیر عوامل محیطی بر یادگیری و رشد واقف بود، کنترل شخصی بر این فرایند را نیز ممکن میدانست. مثلا میگفت: «انسانی که به تواناییهای خود اعتماد دارد، به استقبال چالشهای میرود تا بر آنها غلبه کند. او این چالشها را نه تهدید که فرصتی برای رشد میبیند.»
شهادت علیه خشونت تلویزیونی
در اواخر دهه ۶۰ میلادی، ایالات متحده آمریکا شاهد تغییرات فرهنگی جدی بود. رواج استفاده از تلویزیون در ابتدای این دهه باعث شده بود که پخش انواع برنامههای تصویری رونق بگیرد. اخبار، فیلمها و نمایشهای تلویزیونی پر از تصاویر خشونتبار بودند. حتی در برخی تبلیغات نیز از عنصر خشونت استفاده میشد. اینها در کنار گزارش برخی رفتارهای خشن از سوی کودکان حساسیت جامعه به نمایش خشونت و تأثیر احتمالی آن بر رفتار کودکان را برانگیخت.
نتیجه این بود که بندورا بهعنوان متخصص این حوزه به کمیسیون تجارت فدرال، کمیسیون آیزنهاور و چند کمیسیون تحقیقاتی و قانونگذاری دیگر دعوت شد تا درباره این مسئله شهادت بدهد. نظرات او در این کمیتهها باعث روشنگری درباره نقش نمایش خشونت و تأثیر مخرب آن بر رفتار کودکان شد. در نتیجه این کمیتهها با تصویب قوانین مختلف پخش تصاویر خشونتبار برای کودکان یا استفاده از ایشان در صحنههای خشن را ممنوع یا محدود کردند.
آیا بندورا رفتارگراست؟
گرچه نظریه آلبرت بندورا تفاوتهای آشکاری با رفتارگرایی دارد، در بسیاری از کتابها او را در این گروه قرار دادهاند. این در حالی است که خود او بارها گفته رفتارگرا نیست. او حتی در دوران تحصیل نیز به نظریه رفتارگرایان انتقاد میکرد. او چرخه محرکپاسخ را (که طی آن فرد صرفا بهخاطر محرکهای بیرونی رفتاری را میآموزد و انجام میدهد) سادهانگارانه میدانست.
بندورا گفته است: «مؤلفان کتب روانشناسی همچنان نظریات و رویکرد مرا بهخطا به رفتارگرایی نسبت میدهند. درست است که من برخی از عبارات این حوزه مانند شرطیسازی و تقویت را به عاریت گرفتهام، اما نظریه من ریشه در شناختگرایی اجتماعی دارد.»
میراث بندورا و جایگاه او در حوزه روانشناسی
نظریات بندورا بخشی از انقلاب شناختی است که در دهه ۶۰ رخ داد. نظریات او، بهخصوص نظریه یادگیری اجتماعی خودکارآمدی، تأثیری اساسی بر روانشناسی شخصیت، روانشناسی شناختی، آموزشوپرورش و رواندرمانی داشته است.
در سال ۱۹۷۴، به پاس خدمات بندورا، وی را به ریاست انجمن روانشناسی آمریکا منصوب کردند. این انجمن همچنین در سالهای ۱۹۸۰ و ۲۰۰۴ از وی بهخاطر یک عمر تلاش علمی تأثیرگذار در این رشته تقدیر کرد. در کنار اینها، در سال ۲۰۱۶ نیز مدال ملی علوم به وی اهدا شد. او تا به امروز عضو افتخاری دهها انجمن و سازمان علمی و پژوهشی بوده است.
در سال ۲۰۰۲ بر اساس نظرسنجی، بندورا چهارمین روانشناس تأثیرگذار قرن بیستم پس از اسکینر، فروید و پیاژه اعلام شد. امروزه آلبرت بندورا نه فقط روانشناسی عالی، بلکه یکی از تأثیرگذارترین جامعهشناسان جهان شناخته میشود.
در افسردگی غم به لایههای عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و رفتار شما بهوجود میآورد. اگر احساس افسردگی دارید، حتما با کمک یک روانشناس متخصص مشکل را ریشهیابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ارتباط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.