چطور بازیچه دیگران نشویم؟ همهچیز درباره دستکاری روانشناختی
طبیعی است که گاهی اوقات در روابطمان دچار مشکلات و چالشهایی بشویم. بعضی مواقع این مشکلات میتوانند بیش از حدِ تحملمان دردناک باشند، بهخصوص اگر احساس کنیم که بازیچه دیگران شدهایم. دستکاری روانشناختی رفتاری است که همه ما در زندگیمان دستکم یک بار هم که شده با آن مواجه شدهایم، اما احتمالا نمیدانیم در این مواقع باید چه برخوردی داشته باشیم تا دیگر بازیچه افراد نشویم. این سؤالی است که در این مقاله پاسخ خواهیم داد.
دستکاری روانشناختی چیست؟
هنگامی که از بازیچه قرارگرفتن حرف میزنیم، در حال استفاده از این عبارت برای توصیف رفتاری هستیم که علم روانشناسی آن را «دستکاری روانشناختی» نامیده است. مَنیپولِیشن (manipulation) یا دستکاری روانشناختی بهمعنای اعمالنفوذ بر دیگران برای رسیدن به اهداف و مقاصد شخصی خود است. افراد دستکاریکننده یا کنترلکننده با حمله به جنبههای ذهنی و عاطفی دیگر افراد، آنها را قربانی خواستههای خود کرده و با تحتتأثیر قراردادن احساساتشان، آنها را وادار به داشتن رفتار یا احساسی خاص میکنند.
افراد دستکاریکننده معمولا ترفندها و روشهای مشابهی را به کار میگیرند. ایجاد احساس گناه، شکایتکردن، دروغگویی، چاپلوسی، فرافکنی، مثلثسازی، انکارکردن، تظاهر به بیگناهی و بمباران عشق ترفندهای رایجی است که افراد دستکاریکننده به کار میگیرند و با استفاده از این ترفندها معمولا به موفقیت میرسند.
نمونههایی از دستکاری روانشناختی
ممکن است فردی بخواهد کاری را که قبلا برای شما انجام داده است، تبدیل به اهرمی برای رسیدن به چیزی کند که میخواهد. در این شیوه، از القای احساس گناه استفاده میشود. ممکن است چنین جملاتی را بشنوید: «اگر من نبودم، تو وارد دانشگاه نمیشدی. تو به من بدهکاری.» یا «اگر تو نتوانی بیایی، احتمالا نتوانم هیچکس دیگری را هم دعوت کنم. اینجوری فایدهای ندارد.»
گاهی نیز پیش میآید که فرد بهجای اینکه مشکل بین خود شما ۲ نفر را حل کند، نفر سومی را درگیر این اختلاف کند تا علیه شما بایستد و طرف او را بگیرد. در این شرایط، وقتی ۲ نفر بهجای ۱نفر مخالف شما باشند، دیگر شانس به نفع شما نیست. در عوض، فرد دستکاریکننده از مسئولیت سر باز میزند و این مثلثسازی از او در برابر احساس شکست محافظت میکند.
بمباران عشق نیز شکل دیگری از دستکاری روانشناختی است. بمباران عشق به این شکل است که طرف مقابل بیش از انداره به شما ابراز علاقه میکند و شما را با عشق و علاقه فراتر از تصور و هدایای بیشمار بمباران میکند. اگر پاسخی مناسب به ابراز علاقه ندهید، او ابتدا با این ترفندها شما را به خود وابسته میکند و بعد رفتارهای ظالمانهای از خود بروز میدهد.
نشانههای دستکاری روانشناختی چیست؟
ازآنجاییکه دستکاریکنندگان از روشهای مشابهی استفاده میکنند، نشانههای زیادی وجود دارد که با توجه به آنها متوجه میشوید آیا بازیچه دیگران شدهاید یا نه، مثلا:
- افراد دستکاریکننده نقاط ضعف شما را میشناسند و میدانند چگونه از آنها سوءاستفاده عاطفی کنند.
- آنها شما را از حریم امنتان بیرون میکشند و به موقعیتهایی میبرند که خودشان احساس امنیت میکنند.
- آنها سعی میکنند شما را از دوستان و عزیزانتان جدا و شما را به فردی منزوی تبدیل کنند تا تسلط بیشتری بر شما داشته باشند.
- دستکاریکنندگان شما را متقاعد میکنند از چیزهایی که برایتان مهم است چشمپوشی کنید تا بیشتر به آنها وابسته شوید.
- آنها بخشی از حقایق را درباره خودشان با شما به اشتراک میگذارند و حقایق دیگر را پنهان میکنند. با این کار احساس قدرت و برتری فکری میکنند.
- آنها پدیده چراغ گاز را به کار میگیرند تا شما به احساسات، قدرت ادراک و حتی سلامت روان خود شک کنید.
- آنها شوخطبعی بیرحمانهای دارند. با این تاکتیک نقاط ضعف شما را به چالش میکشند که این کار باعث ایجاد احساس ناامنی در شما میشود. آنها با بد جلوهدادن شما احساس برتری روانی میکنند.
- اگر در دستکاری خود موفق باشند، تا هر زمانی که بتوانند به این کار ادامه میدهند. مگر اینکه شما بتوانید خود را از این موقعیت خارج کنید.
راهکارهای جلوگیری از بازیچهشدن و دستکاری روانشناختی
۱. نشانهها را بشناسید
رفتار افراد دستکاریکننده و کنترلگر اغلب مشابه یکدیگر است. مراقب افرادی باشید که هنگام شروع رابطه رفتارهای بیش از حد دوستانه دارند، وعدههای پوچ میدهند یا در تلاشاند که احساس گناه کنید. با آگاهی به این رفتارهای مشابه، میتوانید برای انجام اقدامات پیشگیرانه و خروج از دام این افراد آماده شوید.
۲. مرزهایتان را مشخص کنید
راهی بسیار مؤثر برای پسگرفتن قدرتتان این است که به افراد نشان دهید چه رفتاری را تحمل نمیکنید. مرزهایتان را مشخص و انتظارات و نیازهایی را که به شما کمک میکنند در رابطهتان با دیگران احساس امنیت و راحتی داشته باشید، تعیین کنید.
۳. مسئله را شخصی نکنید
قطعا دستکاری روانشناختی آسیبزاست، اما تلاش کنید این موضوع را درونی کنید که رفتارهای فرد دستکاریکننده ربطی به شما ندارد. این رفتارها بیشتر با خود شخص دستکاریکننده و ناتوانی او در برآوردن نیازها و تمایلاتش به روشی سالم، در ارتباط است.
۴. صحنه را بچرخانید
دستکاریکنندگان همهچیز را برای خود میخواهند. شما میتوانید صحنه را بچرخانید و به آنها یادآوری کنید که شما انسانی با احساسات هستید و اجازه نخواهید داد که آنها احساساتتان را نادیده بگیرند. مثلا اگر او سعی دارد با گفتن «این موضوع مهمی نیست.» احساسات شما را نادیده بگیرد، شما بگویید «میدانم که ممکن است این مسئله را مهم ندانی، اما من از این وضعیت احساس بدی دارم و فکر میکنم این ناعادلانه است». تحقیقی در سال ۲۰۱۸ نشان داد که این روش میتواند راهی مؤثر برای کاهش تعارض و خصومت باشد.
۵. شخص مورداعتمادتان را در جریان قرار دهید
درگیری و کنارآمدن با فرد دستکاریکننده و کنترلگر از نظر روحی و عاطفی خستهکننده و آزاردهنده است. در این شرایط، همصحبتی با دوستی نزدیک یا یکی از اعضای خانواده درباره موقعیتی که در آن قرار گرفتهاید، میتواند تنش و اضطراب شما را کم کند. دوستان نزدیک و افراد خانواده میتوانند توصیههای خوبی کرده و شما را برای انتخاب برخورد درست با فرد دستکاریکننده راهنمایی کنند.
۶. از مشاور یا درمانگر کمک بگیرید
گاهی اوقات دستکاری روانشناختی از طرف یکی از نزدیکان انجام میشود. در این شرایط، مقابله و کمکگرفتن کار دشواری است. دستکاری روانشناختی بر سلامت عاطفی شما تأثیرگذار است. بنابراین بسیار مهم است که راهی برای خروج از این موقعیت پیدا کنید. سعی کنید از مشاور و رواندرمانگر کمک بگیرید.
سخن آخر
گرفتارشدن در دام فردی که میخواهد شما را بازیچه قرار دهد، آزاردهنده است و رهایی از این موقعیت میتواند بسیار دشوار باشد. بااینحال، با افزایش مهارتهای ارتباطی و تسلط بر احساسات خود میتوانید از این موقعیت خارج شوید و بیش از این اجازه سوءاستفاده از خود را به دیگران ندهید. آیا شما تابهحال در چنین موقعیتی قرار گرفتهاید؟ در قسمت دیدگاهها بنویسید چطور توانستید خود را نجات دهید.
بدتر از همه این است که این کنترل گر همسر(زن) شما باشد. و بدتر از آن این است که خود این کنترل گر بازیچه ی دست کنترل کنندهای دیگری باشد. من همسری دارم که خودش بازیچه ی دست دختر و دامادش شده (این دختر حاصل ازدواج قبلی ایشان است). و آن ها فقط به کنترل همسر من اکتفا نمی کنند. برای رسیدن به آنچه می خواهند، از همسر من به عنوان اهرم در جهت حرکت دادن من برای اقدام به سوی آن چه می خواهند استفاده می کنند. هر کاری کردم تا این را به همسرم بفهمانم. البته می فهمد اما نمی خواهد دختر و دامادش کوچکترین تکدری نسبت به او پیدا کنند. بنا بر آن چه بیان شد، ناگزیر تنها راهی که برای من باقی می ماند بیرون آمدن از این زندگی به اصطلاح مشترک به ظاهر دو نفره است، اگر نخواهم از خود زندگی بیرون بیایم.