دلتنگی از آن دسته احساساتی است که شاید خیلی از ما هر روز با آن دستوپنجه نرم میکنیم. دلتنگی میتواند صدها شکل مختلف داشته باشد؛ چه عزیزی را ازدستداده باشید و چه یک رابطه عاطفی عمیق را تمام کرده باشید، هر یک بهنوعی میتوانند شما را دلتنگ کند. اینجاست که رفع دلتنگی اهمیت پیدا میکند. هرچند که دلتنگی گاه میتواند شیرین باشد و نوید وصال بدهد، اما خیلی اوقات میتواند دردناک هم باشد.
کارد که به استخوان برسد، باید به دنبال راه چارهای برای رفع دلتنگی باشید. برای این کار نیز ابتدا باید دلیل و علت را پیدا کرد. درست به همین دلیل ما در این مطلب میخواهیم مهمترین دلایل دلتنگی را در کنار هم بررسی کنیم، با نشانههای آن آشنا شویم و سپس بهترین راهحل را برای رفع آن کشف کنیم.
نشانههایی که خبر از دلتنگی میدهند
چنان که به آن اشاره کردیم، اولین قدم برای رفع دلتنگی، آن است که با نشانههای آن آشنا باشیم. دلتنگی را در اینجا میتوان شبیه به یک بیماری دانست که علائم خاص خودش را دارد. از جمله مهمترین نشانههایی که خبر از دلتنگشدن ما میدهند، باید موارد زیر را نام برد:
- غرقشدن در افکار و فکرکردن بیش از اندازه به فردی که دلتنگش هستیم؛
- احساس میل شدید همراه با حسرت برای ملاقات با کسی دلتنگش شدهاید؛
- تغییر در عادتهای غذایی، خوردن بیشتر از حد یا کمغذا شدن؛
- احساس عشق و دلباختگی که معمولاً شما را غمگین میکند؛
- احساس تنهایی و جداافتادگی از دیگران؛
- عدم تمرکز و حواسپرتی؛
- پدیدارشدن وسواس فکری و افکار مزاحم؛
- ابتلا به سردرد یا دلدرد بدون دلیل خاص؛
- وجود مشکلات مربوط به خواب، بیخوابی یا خوابآلودگی زیاد؛
- بیعلاقگی به چیزهایی که قبلاً از آنها لذت میبردید.
این دسته از نشانهها را در حالت عادی میتوان مهمترین علائم دلتنگی دانست؛ اما لازم است بدانیم که گاه مشکل میتواند جدیتر باشد. اگر این علائم آنقدر زیاد هستند که زندگی عادی را مختل کردهاند، کار از رفع دلتنگی گذشته است. در این مواقع بهتر است با یک متخصص مشورت کنیم، زیرا احتمال آن وجود دارد که دچار افسردگی شده باشیم.
اصلاً چرا دلتنگ کسی میشویم؟
بعد از شناخت مهمترین نشانههای وجود حس دلتنگی، قدم دوم برای رفع دلتنگی آن است که دلایل آن را بدانیم. همانطور که قبلتر نیز به آن اشاره کردیم، دلتنگشدن میتواند به صدها شکل مختلف ظاهر شود. گاهی جریان زندگی، دو فرد عزیز را از یکدیگر جدا میکند و این جدایی را میتوان مهمترین علت دلتنگی دانست. بهطورکلی دلایل دلتنگی را میتوان در 3 دستهبندی اصلی قرار داد:
۱- دلتنگی برای کسی که از ما دور است
اولین شکل دلتنگی زمانی رخ میدهد که ما از نظر جغرافیایی از کسی دور افتاده باشیم. در این صورت، پیداکردن یک راه برای ارتباط با این شخص بسیار مهم است. سادهترین راهکار برای رفع دلتنگی آن است که به او پیام دهیم، تماس صوتی یا تصویری بگیریم و به او بگوییم که به فکرش هستیم. هرچند که شاید مانند سابق نتوانیم با این افراد دیدار داشته باشیم، اما حفظ ارتباط با استفاده از راههای مختلف دیگر، میتواند از بار دلتنگی ما بکاهد.
۲- دلتنگی برای کسی که زمانی او را میشناختیم
چه رابطه ما با دیگران دوستانه باشد و چه عاطفي، درهرصورت این رابطه ممکن است روزی به پایان برسد. بعد از پایان اینگونه روابط، برای مدتی حس دلتنگی و حسرت شدیدی به ما دست میدهد. جدایی از آدمهای عزیز زندگی، میتواند حتی به احساسات دیگری مانند غم و نفرت نیز منتهی شود که البته این احساسات کار را سختتر خواهند کرد.
اگر جدایی از این فرد، خواست خود ما بوده باشد و دیگر نخواهیم این فرد را در زندگیمان داشته باشیم، باز هم ممکن است دچار دلتنگی شویم. چنین شرایطی میتواند موجب سردرگمی ما شود. اگر هم جدایی خواست ما نبوده باشد، بدون شک در کنار دلتنگی، ممکن است احساسات دیگری همچون حسادت، خجالت، شرم، احساس گناه، تنهایی، اضطراب اجتماعی را نیز تجربه کنیم.
چه این جدایی از طرف ما بوده باشد و چه نه، باید برای رفع دلتنگی ناشی از آن به فکر چاره باشیم. چطور میتوانیم دلتنگی را چاره کنیم؟ میتوانیم هر روز احساسات خود را در جایی بنویسم. باید از پیگیری زندگی آن آدم عزیز در شبکههای اجتماعی دست برداریم، سعی کنیم تنها نمانیم و با دوستان صمیمیمان وقت بگذرانیم. این کارها، از جمله سادهترین قدمهایی است که میتواند کمی حال و هوای دل ما را بهتر کند.
۳- دلتنگی برای عزیزی که از دست رفته است
اگر عزیزی را از دست داده باشیم، رفع دلتنگی ناشی از فوت این فرد شاید اندکی چالشبرانگیزتر باشد. در اینطور مواقع، نهتنها دلتنگ آن فرد هستیم، بلکه این دلتنگی با غم، سوگ و داغدیدگی نیز همراه است. این احساسات بسته به هر فرد، ممکن است از 6 ماه تا حتی 2 سال ادامه داشته باشد.
هیچ راهحل سادهای برای رفع دلتنگی عزیز از دست رفته وجود ندارد؛ هرچند هنوز میتوان با انجام چند کار ارتباط قلبی را با این افراد حفظ کرد. برای مثال میتوانیم از خاطرات خوشمان با این فرد بنویسیم یا حتی کتابچهای برای بزرگداشت او تهیه کنیم. همچنین صحبت درباره این عزیز با افراد امن نیز میتواند بسیار مفید باشد.
اولین قدم برای رفع دلتنگی چیست؟
اکنون آمادگی کافی داریم که اولین قدم را برای رفع دلتنگی برداریم. مهمترین کار برای شروع این فرایند سخت، آن است که احساسات خود را به رسمیت بشناسیم، به آنها بها بدهیم و از آنها فرار نکنیم. فرقی نمیکند که دلیل دلتنگی ما چیست و این دلتنگی چه نشانههایی دارد، درهرصورت اکنون زندگی ما تغییر کرده است و ما باید این تغییر را بپذیریم.
زندگی درهرصورت جریان دارد و قرار نیست که این جریان هیچوقت برای ما توقف کند. مرور خاطرات خوب گذشته و عزیز شمردن آنها هرچند بسیار ارزشمند است، اما نمیتوانیم اجازه بدهیم که این کار مانع حرکت روبهجلو ما شود. بودن به یاد کسی که روزی در زندگی ما حضور داشته هیچ ایرادی ندارد؛ اما بیش از حد فکرکردن به چنین چیزهایی نهتنها به بهبودی و رفع دلتنگی ما کمکی نمیکند، بلکه میتواند درد و اندوه ما را بیشتر کند.
۷ راهکار موثر برای رفع دلتنگی
اکنون وقت عمل فرارسیده است. رفع دلتنگی مسیری طولانی است که تنها با ممارست و ثبات قدم میتوان آن را پشت سر گذاشت. راههای بسیار زیادی برای این کار وجود دارد و بسته به هر شخص، یک راهکار میتواند بهتر از دیگری نتیجه بدهد. بهطورکلی، بهترین راهکارهایی که از نظر متخصصان برای رفع دلتنگی مناسب است را میتوانیم در موارد زیر خلاصه کنیم:
۱- احساسات خود را بپذیرید
همانطور که در بخش قبلی نیز به آن اشاره کردیم، برای رفع دلتنگی لازم است که قبل از هر چیز، این احساس را بپذیریم و بهجای فرارکردن، روبهروی آن بایستیم. اینکه بخواهیم مدام خودمان را با چیزی مشغول کنیم یا کلاً این موضوع را مسکوت و سرکوبشده نگه داریم، نهتنها کمکی به حال ما نخواهد کرد، بلکه میتواند شرایط را سختتر کند. کمکگرفتن از یک دوست امن یا مراجعه به روان شناس میتواند گزینه مناسبی باشد.
۲- انتظار بهبودی یکشبه نداشته باشید
دومین چیزی که در این میان بسیار به آن نیاز داریم، صبر و شکیبایی است. نباید انتظار داشته باشیم احساسات و خاطراتی که در طول چندین ماه و حتی چندین سال شکلگرفتهاند، در عرض یک شب از بین بروند. رفع دلتنگی بعد از جدایی گاهی ممکن است حتی تا 2 سال هم طول بکشد. به همین دلیل، باید صبور باشیم و استقامت به خرج بدهیم. بسته به واکنشهای دفاعی مغز ما، این مدتزمان میتواند برای هر کسی متفاوت باشد.
۳- به جنبههای مثبت جدایی فکر کنید
هر جدایی شاید دلتنگی بسیاری به همراه داشته باشد، اما گاهی میتواند جنبههای مثبتی نیز برایمان به همراه داشته باشد. گاهی ضررهای حضور یک شخص در زندگی ما میتواند بیشتر از مضرات نبودنش باشد. درست به همین دلیل، فکرکردن به این جنبههای مثبت میتواند کمک شایانی به رفع دلتنگی ما بکند. گاهی اوقات، جدایی میتواند مقدمات رشد ما را فراهم کند. گاهی هم میتواند سلامت روان ما را بیشتر کند؛ حتی گاهی میتواند آزادی بیشتری برای ما فراهم آورد. همه اینها در کنار هم میتوانند تحمل دلتنگی را سادهتر کنند.
۴- دوری از هر چیزی که دلتنگی ما را بیشتر میکند
وقتی که دلتنگ کسی هستیم، یکی از راهکارهای خوب برای رفع دلتنگی آن است از هر چیزی که ما را یاد آن شخص میاندازد، دوری کنیم. ممکن است یادگاریهایی از آن شخص داشته باشیم، ممکن است عکسهایی از آن شخص داشته باشیم، حتی ممکن است هنوز آن شخص را در شبکههای اجتماعی دنبال کنیم. دوری از تمام این موارد میتواند به فرایند بهبودی ما کمک کند و احساسات دردناک را برای ما کاهش دهد.
۵- ذهن خود را مشغول نگه دارید
بیکاری و نداشتن مشغله فکری برای دلتنگی آفت است! درست به همین دلیل، اگر میخواهیم از دوران دلتنگی با موفقیت عبور کنیم، لازم است که ذهن خود را همواره مشغول نگه داریم. بیکاری میتواند فکر و خیال را بیشتر کند که قطعاً هیچ کمکی به وضع ما نخواهد کرد. ورزشکردن، شروع یک کار جدید، یادگرفتن یک هنر یا مهارت مفید برای مشغول کردن ذهن و دوری از افکار منفی بسیار مؤثر خواهند بود.
۶- سپاسگزاری را تمرین کنید
سپاسگزاری بهمعنای قدردانی از چیزهایی است که در زندگی داریم. هرچند که ممکن است برای ازدستدادن کسی دلتنگ باشیم، اما بدون شک ممکن است صدها چیز مثبت دیگر در زندگی داشته باشیم. خیلی از ما به نقاط قوتی که داریم بیتفاوت هستیم یا حتی از آنها خبر نداریم. شناسایی آنها و سپاسگزاری بابت وجودشان میتواند به سلامت روان ما کمک کند و همچنین در رفع دلتنگی مؤثر باشد.
۷- از متخصصان کمک بخواهید
در نهایت، اگر هیچیک از راهکارهای فوق برای رفع دلتنگی مؤثر نبودند، باید از یک متخصص کمک بگیریم. روانشناسان، با علم و تجربهای که دارند میتوانند برای رفع احساسات دردناک ما در مسیر درستی قرار دهند و راهنمای ما در این سفر باشند. صحبتکردن با دوستان و افراد امن زندگیمان، شاید نتایج مثبتی در پی داشته باشد، اما بدون شک یک متخصص میتواند به شکلی درست و اصولی در حل اینطور مشکلات به ما کمک کند.
اگر کسی دلتنگ ما نشد چه کنیم؟
خیلی از اوقات ممکن است دلتنگ کسی باشیم که مانند ما، دلتنگ ما نیست. بهعبارتدیگر، ممکن است درگیر حس دلتنگی یکطرفه شویم. برای رفع دلتنگی در چنین مواقعی چه باید کرد؟ آیا باید به این حال گریست؟ آیا باید افسرده شد یا اینکه خوابوخوراک را از دست داد؟ قطعاً هر یک از این احساسات ممکن است برای ما رخ دهد و هیچ اشکالی هم در وجود آنها نیست.
دلتنگی برای کسی که دلتنگ ما نیست، میتواند طیف گستردهای از احساسات را در ما برانگیزد. اما این موضوع، هیچ ایرادی ندارد. تنها کاری که باید انجام دهیم، آن است که این احساسات را با تمام وجود بپذیریم و سپس دست روی زانوهای خود بگذاریم، بلند شویم و رو به جلو قدم برداریم.
احساسات یکطرفه قطعاً میتوانند بسیار دردناک باشند، اما در چنین مواقعی ما توانایی کافی برای تغییر احساسات فرد مقابل را نداریم. این واقعیتی است که باید پذیرفت. رهاکردن و گذشتن، در این مواقع بهترین گزینه است. بالاخره کسی در زندگی ما خواهد آمد که قدر احساسات ارزشمند ما را بداند. تنها کافی است که امید خود را از دست ندهیم.
به دلتنگی قناعت کن ثبات عمر اگر خواهی
که چون شد غنچه گل، در بوستان چندان نمیماند
صائب تبریزی
رفع دلتنگی دشوار است، اما غیرممکن نیست
بهبودی و رفع دلتنگی را میتوان مانند یک سفر طولانی در مسیری پرپیچوخم دانست. این مسیر فراز و نشیبهای بسیاری دارد و عبور از آن اصلاً ساده نیست. رسیدن به مقصد با گذر از این مسیر شاید دشوار باشد، اما هیچوقت غیرممکن نیست. اگر دلتنگ کسی هستیم، باید بدانیم که روزی این دلتنگی به سر خواهد آمد، اگر بهاندازه کافی به آن زمان بدهیم.
در این مطلب برای شما از مهمترین نشانههای دلتنگی صحبت کردیم، با مهمترین علتهای دلتنگی نیز آشنا شدیم. همچنین به مهمترین راهکارهای رفع دلتنگی نیز اشاره کردیم. اگر دلتنگ کسی هستید و این احساس دیگر برایتان آزاردهنده شده است، امیدواریم مطالب این مقاله برایتان مفید واقع شود و کمک کند تا بتوانید در مسیر بهبود اوضاع گام بردارید.
منبع: .verywellmind –verywellmind – betterhelp
طرف خودش بیاد بهت درخواست بده
خودش قول بده ک تا تهش بمونه
خودشم همه چیو تموم کنه بره
و جالب اینجاس شاکی هم باشه
سه سال بود با هم بودیم.این یه ماهو ۱۰ روزه که ازم جدا شده
چن دفه پیام داد ولی حتی پیامشو سین نزدم و حذفیدم
با اینکه از جونم هم بیشتر دوسش داشتم
ولی دیگه دیر بود
برای چندمین بار بود که سمتش برمیگشتم و اونم فک میکرد که همیشه قراره اینطوری باشه
دوست عزیز، میفهمم که چقدر سخته وقتی کسی که از ته قلبت دوستش داشتی، رابطه رو تموم میکنه و باعث میشه حس کنی همه چیز بیمعنی شده. اینکه خودت هم چندین بار سعی کردی برگردی و بهش فرصت دوباره بدی، نشون میده چقدر برای این رابطه ارزش قائل بودی و چقدر برات مهم بوده. اما در نهایت، وقتی کسی بارها همون مسیر رو تکرار میکنه و باعث ناامیدی میشه، اینجاست که آدم به یه نقطهای میرسه که باید برای خودش ارزش قائل بشه.
اینکه پیامهاشو نادیده گرفتی و سعی کردی مسیر خودتو پیش بگیری، نیاز به شجاعت و قدرت درونی داره. تو تصمیم گرفتی که خودت رو از این چرخه تکراری خارج کنی و این کاریه که نیاز به درک عمیق از خودت داره. اگرچه این جدایی دردناک بوده، اما شاید فرصتی باشه برای خودت، برای اینکه به خودت و احساساتت بیشتر فکر کنی و بدونی که لایق عشقی هستی که موندگاری و احترام واقعی داشته باشه.
گاهی وقتها، هرچقدر هم که کسی رو دوست داشته باشیم، بهتره بپذیریم که بعضی از روابط نمیتونن اونطوری که باید، سالم و پایدار باشن. این تصمیم تو برای ادامه ندادن، شاید یکی از بهترین کارهایی باشه که برای خودت کردی.