۹ عادت کسانی که از معمولی بودن راضی نیستند
شاید شما عضوی از باشگاه «قشر متوسط» هستید و با دیدن فیلمهای مهران رجبی حس تعلقخاطر بیشتری هم به متوسطها پیدا کردهاید؟ اما کسانی هم هستند که دیگر از پایین کشیدن شیشه پراید مُچدرد گرفتهاند، حوصلهی پیدا کردن اسپری زیربغل ۵ هزارتومانی را ندارند و دیگر هوس«قلیان کشیدن در پارک» از سرشان پریده. دلشان بلیت فرستکلاس هواپیما به سواحل فلوریدا با لابستر سرخ شده و صندلی VIP کنسرت لیونل ریچی (تا هنوز نمرده) با چند تا تیشرت امضا شده، میخواهد. بهجای اینکه آب دهانتان را قورت بدهید، ادامهی مقاله را بخوانید تا ببینید برای عروج از میانمایگی باید چه عادتهایی را در خود پرورش دهید و با ۹ عادت کسانی که از معمولی بودن راضی نیستند، آشنا شوید.
هر جامعهای لابد به سه دستهی کلی تقسیم میشود: ۱. قشر درب و داغان و کارتنخواب که اغلب بهواسطهی بدبختیِ موروثی، چیزی بلد نیستند و متاسفانه مجبورند در سطل آشغال دنبال غذا بگردند. ۲. آدمهای متوسط که در حد حفظ وضعیت فعلی به زندگی میپردازند. خوراک این دسته از آدمها این است که تلویزیون ببینند، راجعبه اخبار بحث کنند و درجا بزنند ۳. مفاخر جامعه که موزیکویدئو بیرون میدهند (شوخی کردم بابا). مفاخر جامعه کسانی هستند که دیگران برای امضا گرفتن از اینها از روی گردن همدیگر رد میشوند. افرادی که جامعهشان چشم به آنها دوخته و کسانی که در هنر و صنعت و سیاست پیشرو هستند.
فاصلهی بین ضعیف و متوسط خیلی زیاد نیست. چه مکانیک تازهکاری باشید که برای دریافت حقوق باید جلوی گاراژدار دولا و راست شود، و چه کاسب پارک دم خانهی ما باشید که باید گزارش فروش هفتگی خود را برای رئیس مافیای عزیزتان – از خوبای مواد مخدر – ایمیل کنید، اگر به هر دلیلی تصمیم بگیرید دست از کار بکشید شاید به سر سال نکشد که حسابتان با کرامالکاتبین بیفتد. این قضیه حتی برای شغل پردرآمدی نظیر گدایی سر چهارراه هم صدق میکند. اما برای رسیدن به طبقهی بالایی جامعه باید هوشمندانه گام برداشت و عادتهای مخصوص به این سبک زندگی را در خود پرورش داد. امروز شما را با ۹ عادت آشنا میکنیم که برای پیمودن مسیر بین میانمایگی تا بلندمرتبگی به آنها احتیاج خواهید داشت. اگر از سختی این مسیر باکی ندارید، پس بسمالله!
۱. زمان را قلاده کنید
بیشتر آدمها زمان زیادی از عمرشان را تلف میکنند، دقیقتر بخواهم بگویم چیزی بین ۶۰ تا ۱۰۰ ساعت در هفته را به هیچ کار خاصی مشغول نیستند. احتمالا جایی نشستهاند و به قول کرمانیها قینوس (چرت و پرت) میگویند.
کل یک هفته ۱۶۸ ساعت است که عموم افرادِ طبقهی متوسط ۴۴ ساعتش را طبق قانون کار، سر کارشان هستند.
روزتان را به قطعات ۳۰ دقیقهای تقسیم کنید و هر ۳۰ دقیقه را تا خرخره با کاری پر کنید؛ این کار میتواند چیزهایی باشد که شما را به سر ذوق میآورد، میتواند کار کردن باشد، خوابیدن باشد، فیلم تماشا کردن باشد حتی میتواند یاد گرفتن نواختن سازدهنی باشد. هر چیزی میتواند باشد.
فقط هر چه هست این زمان را سفت قلاده کنید که از دستتان در نرود.
۲. کارهایی بکنید که بقیه نمیکنند
وقتی کسی را میبینید که میگوید فلان کار انجامنشدنی است، اولین کسی باشید که این احتمال را تست میکند.
این کارِ نشدنی را تست کنید تا ببینید که چطور شدنی میشود. آن آدمی باشید که وقتی کارها سخت میشود، مردم به سراغش میروند.
دست و پنجه نرم کردن با کارهای سخت و تسلیم نشدن باعث میشود که حسابی از سطح متوسط فاصله بگیرید و قدرت کروکودیلی درون خودتان را آزاد کنید.
۳. بیشتر از ابوریحان بیرونی به یادگیری علاقه نشان دهید
مدرسه و دانشگاه رفتن شاید در زمان حکومت خسرو انوشیروان ساسانی کار شاقی بود اما در زمان ما چندان شقالقمری نیست. طوری خودتان را به علم تجهیز کنید که ابوریحان بیرونی از رو برود. خودتان را هیچوقت از مطالعه بینیاز ندانید.
از هر روزی که افتخار زندگی کردنش را دارید، یک ساعتش را به مطالعه یا تماشای ویدئویی آموزنده اختصاص دهید. به این فکر کنید که سطح دانشتان را از یک آدم متوسط بالاتر ببرید. علماندوزی باعث خواهد شد تسلط بیشتری به زندگی داشته باشید.
۴. هر ماه ۲ تا ۴ کتاب بخوانید
یعنی حداقل هر ۲ هفته یک کتاب بخوانید. اگر هر هفته یکی بخوانید که چه بهتر.
آدمهای متوسط خیلی زور بزنند ۴ کتاب را ظرف یک سال تمام میکنند، اگر ۶ یا ۱۲ بار در سال کتاب بخوانید یعنی بههمان اندازه از متوسطها جلو هستید.
۵. اعتیاد به تلویزیون و بازیهای ویدئویی را ترک کنید
اگر ۱۰ سال بعد همدیگر را ببینیم و من از شما بپرسم در این ۱۰ سال چهکار کردی آیا دوست دارید بگویید:«راستش یه خروار فیلم و سریال تماشا کردم و کلی از بازیها رو تا ته رفتم… و دیگه… کار خاصی نکردم.»
یا اینکه ترجیح میدهید بگویید:«حسابی برای رسیدن به آرزوهام کار کردم، زندگیم رو سر و سامون دادم، دور دنیا مسافرت کردم و با کلی آدم خفن آشنا شدم و الانم دارم راحت پول در میآرم.»
فکر نکنم حوصله داشته باشید ۱۰ سال بگذرد تا به چنین زندگیای برسید. دوست دارید همین الان تجربهاش کنید. پس همین الان تصمیمی را بگیرید که یک آدم معمولی جرئتش را ندارد و به سمت آرزوهایتان حرکت کنید.
۶. از کلهپزیها زودتر بیدار شوید
اگر بتوانید صبحها قبل از بیرون زدن خورشید از لحاف و تشک بیرون بزنید، این یعنی کنترل زندگیتان را در اختیار خواهید داشت.
بیشتر اشتباهات، پشیمانیها و تصمیمات غلط بعد از ساعت ۱۰ شب به وقوع میپیوندند. شبها زود به رختخواب بروید تا صبح فردا راحت بیدار شوید و تصمیمات بهتری بگیرید که زندگی بهتری را برایتان رقم بزند و شما را از مدار «متوسط بودن» خارج کند.
۷. بیخیال طرز فکرهایی که پول را شیطانی میدانند!
«پول همه چیز نیست»، «پول آدم را خوشبخت نمیکند»، «پول آدم را فاسد میکند». اینها همه حرفهای آدمهای متوسط هستند که هیچوقت دستشان به پول نرسیده است.
از کجا این چیزها را میدانند؟ مطمئنا پول همه چیز نیست و به تنهایی نمیتواند خوشبختی آدم را رقم بزند، اما کدام خرفتی باور میکند که پول باعث تباهی است، تازه من حاضرم با کمل میل شرط ببندم که ثروتمند بودن خیلی بیشتر کیف میدهد تا فقیر بودن.
پول تقریبا همه چیز است؛ پول اگر داشته باشیم تقریبا آزادیم که به خیلی از خواستههایمان برسیم، پس از این طرز فکر دست بردارید که پول را شیطانی میداند و پول درآوردن را وظیفهی خود بدانید.
شما موظفید که هوای خود و خانوادهتان را داشته باشید و بهترین زندگی ممکن را برایشان فراهم کنید. یعنی باید پولش را فراهم کنید. این وظیفهی شماست.
آن آدمی باشید که برای کارهای بزرگ و خیرخواهانه پول را مصرف میکند. خیّر و ثروتمند باشید، اما برای خیّر بودن باید قبلش ثروتمند باشید.
۸. هیچوقت شرمندهی دلتان نباشید
بیشتر آدمهای متوسط به محض اینکه دستیابی به خواستههایشان سخت میشود بنا میکنند به گلایه کردن در مورد اینکه هیچوقت به خواستههایشان نرسیدهاند.
البته که دستیابی به خواستهها «هلو بپر تو گلو» نیست! گریهتان را درمیآورد، ناامیدتان میکند، ترس را به جانتان میاندازد، کُفرتان را درمیآورد و شما را به آبلمبو تبدیل میکند، اما آن موقعی که آدم متوسط زیر بار همه این چیزها نای برخاستن ندارد، شما باید دوباره برخیزید.
به این فکر کنید که دلتان چه چیزی میخواهد؟
از اعماق وجود در پی چه چیزی هستید؟
هر چیزی که هست، هر قدر دستیابی به آن ناممکن به نظر میرسد، هیچوقت تسلیم نشوید، هیچوقت ازش دست نکشید و هیچوقت به چیزی کمتر از آن راضی نشوید.
یا به دستش بیاورید یا در راه به دست آوردنش جان بدهید؛ به این میگویند ذهنیت یک آدم برنده.
۹. همیشه خرکیف باشید
آدم متوسط یا کسل است یا غمگین یا عصبانی و یا هر سه با هم. اگر قصد دارید چیزی فراتر از متوسط باشید پس خودتان را مجبور کنید که راجع به زندگی پرشور و نشاط باشید.
حتی اگر چنین حسی ندارید، فقط تصمیم بگیرید که هیجانزده و مشتاق باشید.
این کار را تمرین کنید و یاد بگیرید که هر روز، تمام روز کپسول خرکیفی باشید. اصلا بیایید با این قضیه روحی و روانی برخورد نکنید. اینطور فکر کنید که شور و شوقتان به زندگی مثل یکی از عضلههای بدنتان است که باید آن را ورز دهید.
برگرفته از: inc.com
سلام
آقای عقیلی ترجمه و سبک نوشتنتون عالیه. بامزه و در عین حال مرتبط با مطلب و در چارچوب موضوع.
پاینده باشید.
عالی بود این مقاله…
سلام،آشپزی من تقریبا خوب بود برای خانواده ام بعداز بهم ریختن اوضاع زندگیم توسط همسر،دیگه ذوق آشپزی ورسیدگی به خانوده ام را از دست دادم دیگه انگیزه وانرژی کافی در خودم نمی بینم ،کمی هم وسواسی شدم چه کنم؟راهنماییم کنید لطفا