۱۰ ویژگی مشترک افراد کاریزماتیک
در نگاه اول، کاریزما یک انرژی یا نیروی مغناطیسی نامرئی به نظر میرسد. البته در وجود این نیروی نامرئی شکی نیست، اما صحبت از منبع آن کار دشواری است. بعضیها به اشتباه کاریزما را خصوصیتی ذاتی میدانند که از لحظه تولد در وجود بعضی از آدمها نهفته است اما در دیگران هیچ اثری از آن نیست. اما کاریزما انرژی ساختگی و موهبت جادویی مختص به انسانهای برگزیده نیست، بلکه ترکیب جذابی از ویژگیهای اکتسابی است. در حقیقت کاریزما مهارتی اجتماعی است که میشود آن را یاد گرفت. در این مقاله با ۱۰ ویژگی مشترک افراد کاریزماتیک آشنا میشوید.
کاریزما «توانایی القای اشتیاق، علاقه، یا تاثیر بر دیگران با استفاده از جذابیت یا اثرگذاری شخصی» تعریف شده است. این توانایی هم قابل توصیف است و هم میشود آن را یاد گرفت.
من در کودکی و نوجوانی از خجالتی بودنم خیلی رنج میبردم. موقع رو به رو شدن با آدمهای جدید دستپاچه میشدم و تقریبا تا ۱۰ سالگی هم در جمع صحبت نمیکردم.
بالاخره یک وقت با خودم فکر کردم که ناراحت و نادیده ماندن در جمع، بیش از اندازه برایم گران تمام میشود، و بعد تصمیم گرفتم خودم را مطرح کنم.
امروز من به عنوان بنیانگذار شرکتی که مدیران، کارآفرینان، و گروههای Fortune 500 را به افرادی قدرتمند در برقراری ارتباط تبدیل میکند، فهمیدهام که یک چیز در همهی این آدمها مشترک است، و آن اینکه همهشان میخواهند کاریزماتیک و تاثیرگذار باشند. پرسشی که آنها همیشه مطرح میکنند این است که « آیا میشود مهارت تاثیرگذاری و کاریزماتیک بودن را یاد گرفت؟»
دستپاچگی و خجالتی بودنم در سالهای کودکی، در واقع یک موهبت بود، چون حالا میدانم که این مهارتها را میشود یاد گرفت. این یادگیری برای بعضیها خیلی زودتر اتفاق میافتد، اما برای من و خیلیهای دیگری که با آنها کار کردهام، چیزی شبیه یک ابداع تازه است!
کاریزما را نمیشود خیلی تر و تمیز توی جعبه گذاشت و به کسی تقدیم کرد؛ به شخصیت و ژست و عنوان حرفهای و وضعیت اقتصادی هم ربطی ندارد. محققان دانشگاه MIT دریافتهاند که برقرار کردن ارتباط با مردم، همان چیزی است که مولد کاریزماست. بله، کاریزما در واقع مهارتی اجتماعی است که مانند بسیاری از مهارتهای دیگر، آموختنی است.
آیا شما هم میخواهید شخصیت کاریزماتیک داشته باشید؟ اینها ۶ توصیهی لو سولومون (Lou Solomon) برای دستیابی به کاریزما هستند، خواه مدیر باشید خواه نه:
۱. حواستان را جمع کنید
توجه مانند یک جریان الکتریکی است که ما آدمها را به هم وصل میکند. وقتی کسی در حال سخنرانی، مدیریت جلسه یا در تلاش برای گفتگو ست، خوب نیست که حواسمان پرت باشد. توانایی تمرکز در زمانی که فکرتان منحرف شده و بازگرداندن افکار به زمان حاضر، عادتی مدیریتی است که نیاز به تمرین مداوم دارد.
۲. انسانیت را، پیش از سِمت و رتبه، در اولویت قرار بدهید
مدیرانی که رابطهی انسانی را در اولویت قرار میدهند، قابل اعتمادتر از کسانی هستند که شهرتشان را مقدمتر میدانند. نگاه کردن در چشمهای طرف مقابل، وقت زیادی نمیگیرد. منظورم ارتباط چشمی برقآسا و لحظهای نیست. وقتی به طرفتان نگاه مختصری میاندازید و سریع چشمتان را بر میگیرید و به افکار خودتان برمیگردید، او حتما متوجه میشود. منظورم احساسی است که شخصی با صرف لحظاتی برای برقراری ارتباط چشمی با طرف مقابل، در او ایجاد میکند.
۳. آدمها را از درونشان بیرون بکشید
یکی از تواناییهای آدمهای کاریزماتیک این است که برقراری ارتباط با دیگران را برایشان لذتبخش میکنند. آنها این کار را با کنجکاو بودن، پرسیدن سوال، گوش دادن و مثبت بودن انجام میدهند. آدمهای خوشبینی که صمیمانه به شنیدن حرفهای طرف مقابل علاقه نشان میدهند، کاریزمای ذاتی دارند. آنها در مذاکرات و در معرفی کالا و خدمات موفق هستند. اگر دربارهی آدمهای دیگر کنجکاو نباشید، آن وقت در گفتگوها به مشکل برمیخورید.
۴. به زبان بدن خود توجه کنید
برخی از مهمترین نشانههای غیرزبانی برقراری ارتباط، لحن گرم صدا، حالت دوستانهی چهره، ایما و اشارههای ساده، و نزدیک و رو به روی دیگران ایستادن است. حتی فشردن صمیمانه دست هم میتواند به آغاز یک رابطه بینجامد.
۵. از دلِ ضعف، قدرت بگیرید
بیشتر مدیران اجرایی که به من مراجعه میکنند، به استفاده از تجربه و خرد خودشان در برقراری ارتباط با دیگران، اعتماد ندارند. ولی وقتی میفهمند تواناییهای لازم برای یک رهبر خوب بودن در وجودشان هست، شگفت زده میشوند. بیان یک داستان شخصی، رابط قدرتمندی برای برقراری ارتباطات انسانی است. توانایی قدرت بخشیدن به دیگران از طریق به اشتراک گذاشتن آنچه زندگی به شما آموخته، بخش مهمی از مدیریت صحیح و موفق است.
۶. هرگز سعی نکنید ادا در بیاورید
در تلاش برای برقرای یک ارتباط فریبکارانه، دستمان خیلی زود رو میشود. مغز ما ناسازگاری را در عرض یک میلی ثانیه تشخیص میدهد. پیش و بیش از هر چیز، دنبال یادگیری باشید. حقیقت زندگی، در پیشبرد و توسعهی خودآگاهی نهفته است.
علاوه بر ۶ ویژگی بالا، جان سی مکسول (John C. Maxwell) هم این ۴ توصیه را برای شما دارد:
۷. عاشق زندگی باشید
آدمهای کاریزماتیک با تمام وجود زندگی را دوست دارند. همیشه شاد هستند، نه شاکی. شادی و گرمی از ویژگیهای آنهاست. پرانرژی و درخشاناند و این ویژگیها را به دیگران هم منتقل میکنند. برای نشان دادن قدرت کاریزما، فقط یک لبخند کافیست. وقتی به مردم لبخند میزنید، در جوابش هم لبخند میبینید. ما طوری طراحی شدهایم که انرژی اطرافیانمان را جذب کنیم. آدمهایی که عاشق زندگی هستند، کاریزما دارند چون فضا را پر از انرژی مثبت میکنند.
۸. انتظار بهترینها را داشته باشید
آدمهای کاریزماتیک، از دیگران انتظار بهترینها را دارند. آدمها را طوری میبینند که میتوانند باشند، نه آن طور که هستند.
وقتی روی آدمها سرمایهگذاری میکنید و آنها را به سوی نیروهای بالقوهشان سوق میدهید، آنها عاشق شما خواهند شد.
۹. امیدبخش باشید
کاریزماتیکها با ترسیم فردایی روشنتر از امروز در ذهن آدمها، با آنها ارتباط برقرار میکنند. برای آنها، آینده سرشار از فرصتهای شگفتانگیز و رویاهای دستیافتنی است. آنها خوشبینی را به آدمهای دور و برشان القا میکنند و روحیهشان را بالا میبرند. آنها به واقعیتهای کنونی توجه دارند، اما تسلیم شرایط موجود هم نمیشوند.
۱۰. داراییهایتان را با دیگران شریک شوید
کاریزماتیکها، درواقع با سهیم کردن دیگران در دانش، داراییها و فرصتهای خاص خودشان، به آنها ارزش میدهند. قدرت با هم بودن را با تمام وجود درک میکنند و ارزش آن را میدانند. آنها تنها نیستند.
وقتی حرف کاریزما به میان میآید، ختم کلام به فکر دیگران بودن است.
برگرفته از: success
کاریزماتیک بودن یادگرفتنیست.
به کمک این مجموعه اصول کاریزما را بیاموزید و دیگران را مجذوب رفتار و گفتار خود کنید.
۱۰،۰۰۰ تومان
با سلام و احترام خدمت شما دوست گرامی
از دل ضعف، قدرت بگیرید. گویا نیست لطفا بفرمایید یعنی چه؟
درود بر حسن عزیز،
آقا، پسردایی من هم «حسن اکبریِ» 🙂
«از دل ضعف قدرت بگیرید» یعنی گاهیاوقات از تواناییهایی که درونِ خودمون داریم، خبر نداریم؛ یعنی ممکنِ خودمون رو در حیطهای ضعیف بدونیم، ولی اگه به درون خودمون مراجعه کنیم، اگه اون الماس نهفتهٔ وجودمون رو بیرون بکشیم، همون، تبدیل میشه به نقطهٔ قوت. یعنی ممکنه من «فکر میکنم» نمیتونم گروهی رو رهبری کنم، ولی وقتی در موقعیت قرار میگیرم، تصمیم میگیرم و دست به عمل میزنم، کمکم میبینم همه دورم جمع میشن، به حرفهام توجه میکنن و متوجه میشم تواناییهای لازم برای رهبری اون گروه رو دارم.
نتیجه گیری اخرش که نوشتید به فکر دیگران بودن رو اصلا قبول ندارم
یه سوال برام پیش اومد…الان من به شدت درونگرا هستم و طبق گفته بقیه خیلی سرد رفتار میکنم.اما همیشه کارها بر طبق چیزایی که من میخوام پیش میره(به گفته بقیه.خودم اینجوری فکر نمیکنم)ولی خب با هیچکس ارتباط صمیمانه ندارم:/نمیتونم هم داشته باشم چون ترس از اجتماع دارم..من میتونم فرد کاریزماتیکی باشم؟چون هرکاریم کنم اضطراب اجتماعیم نمیزاره رابطه صمیمانه داشته باشم یا امید به بقیه و بدم و شاد باشم..
سلام دوست عزیز
بهتره در این باره با مشاور متخصص مشورت کنید.