خوشه های خشم؛ فریاد اعتراض کشاورزان فقیر آمریکایی
وقتی در کتابفروشی چشمتان به کتاب «خوشه های خشم» میخورد، ممکن است تصور کنید در این داستان، با آدمهای عصبانی و خشمناکی برایتان روبهرو میشوید که شخصیتهای اصلی داستان هستند، اما وقتی کتاب را تمام میکنید و اطلاعاتی راجع به نویسنده کسب کنید، درمییابید که این فرض اشتباه بوده است. در ادامه با ما همراه باشید تا با هم معرفی مختصری از این کتاب خوانیم.
شناسه کتاب
- عنوان اصلی کتاب: The Grapes of Wrath
- عنوان کتاب به فارسی: خوشههای خشم
- نویسنده: جان اشتاین بک
- تعداد صفحات: ۸۱۶
- جوایز ادبی نویسنده: نوبل ادبی سال ۱۹۶۲ و جایزه پولیترز (معتبرترین جایزه روزنامهنگاری در آمریکا)
دربارهی کتاب خوشههای خشم
میتوان گفت نویسنده عنوان بسیار درستی برای کتابش انتخاب کرده است. چراکه «خوشه های خشم»، بهراستی خشم بسیاری را برانگیخته بود. بسیاری از سرمایهداران آمریکایی و حتی دولت شوروی سابق موافق انتشار این کتاب نبودند؛ هرچند خود اشتاین بک گفته بود، نام کتابش را از سرود موردعلاقهاش انتخاب کرده است. این کتاب جنجالبرانگیز که سالها از ممنوعیت آن میگذرد، اکنون بهراحتی در دسترس ماست.
کتاب در دهه بیعدالتی و بحران اقتصادی آمریکا نوشته شده است. توصیفات و بیان جزئیات وحشتناک و غمانگیز فقر کشاورزان بسیار تأثیرگذار و استادانه است.
در خط سیر داستان، امیدواری و ناامیدی در یک راستا قرار میگیرد و در زندگی خانوادههای کشاورزان نمود پیدا میکند. جدال بین امیدواری و ناامیدی، جنگیدن برای زنده ماندن و گریز از فقر، موضوعات تازهای در ادبیات و هنر نیستند اما اشتاین بک با مهارت خاص و دقت خوبی به این موضوعات پرداخته و اثری ارزشمند پدید آورده است.
در حاشیه
انتشار این کتاب، خشم مخالفان بسیاری را در آمریکا برانگیخت. سرمایهداران و زمینداران این کتاب را به کشاورزان که بیشترشان بیسواد بودند، کتابی ضدمذهب معرفی کردند. آنها بهدروغ به کشاورزان گفتند که نویسنده کتاب، کشاورزان را مردمی وحشی معرفی کرده است. کشاورزان نیز به کتابفروشیها رفتند و نسخههای چاپشده کتاب را به آتش کشیدند.
استالین در روسیه چاپ کتاب را ممنوع کرد. اشتاین بک نیز در پی انتشار این اثر تهدید به مرگ شد. جالب است بدانید، در سال ۱۹۴۰ که کتاب در آمریکا چاپ شد، موفقیتهای بسیار زیادی نیز به دست آورد. خوشههای خشم علاوه بر اینکه کتاب پرفروش سال در آمریکا شد، در سراسر دنیا به زبانهای دیگر نیز ترجمه شد و میلیونها نسخه از آن به فروش رفت. بهدلیل نگارش این کتاب، جایزه پولیترز هم به نویسنده کتاب اهدا شد و بعدها جان اشتاین بک جایزه نوبل ادبی گرفت که برخی صاحبنظران معتقدند بیشتر بهخاطر نگارش این اثر بوده است.
سایر آثار او عبارتاند از: شرق عدن، موشها و آدمها، مروارید و پنجشنبه شیرین.
بخشهایی از کتاب
«میان این تراکتور و تانک تفاوت زیادی نیست. هر دو مردم را بیرون میرانند، وحشتزده و مجروح میکنند. این چیزی است که باید به آن بیندیشیم.»
«مهاجران روی جادههای بزرگ پخش میشدند و گرسنگی و فلاکت در چشمهایشان دیده میشد. نه وسیلهای داشتند که بهخاطر آن، دیگران ارجشان بگذارند و نه راهی برای این کار میشناختند. چیزی نداشتند جز انبوه خود و نیازمندیهای خود. وقتی که کاری برای یک نفر پیدا میشد، ده نفر معرفی میشد و ده نفر با سلاح کاهش مزد یکدیگر را میزدند.»