کتاب مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن؛ زندگی تراژیک پیرمردی تنها

0

شناسنامه‌ی کتاب

  • عنوان اصلی کتاب: En man som heter Ove
  • عنوان کتاب به فارسی: مردی به نام اوه
  • نویسنده‌ی کتاب: کارل فردریک بکمن
  • سال انتشار: ۲۰۱۲
  • تعداد صفحات: ۳۹۰ صفحه

درباره‌ی کتاب مردی به نام اوه

«کسی که از این رمان خوشش نیاید، بهتر است هیچ کتابی نخواند.»

این توصیف اشپیگل، یکی از معتبرترین نشریات آلمان درخصوص کتابی خاص است: کتاب مردی به‌نام اوه، پرفروش‌ترین کتاب سال (سال۲۰۱۲) سوئد. این کتاب در ایران نیز با استقبال مخاطبان بسیاری مواجه شد و درعرض ۶ سال ۳۶ بار تجدیدچاپ شد.

رونیکس

بکمن، کتابش را در ۴۰ فصل تألیف کرده و برای هر فصل عنوانی انتخاب کرده است. جالب است که او عنوان هر فصل را با نام کتاب ترکیب کرده تا خواننده بداند تقریبا با چه چیزی روبه‌روست؛ نام‌هایی همچون «مردی به نام اوه رادیاتورها را هواگیری می‌کند» یا «مردی به نام اوه و یک آدم مزاحم» البته این تکرارها فقط مختص نام کتاب نیست. سن او هم بارها یادآوری می‌شود و این تکرارها شما را یاد تکرارهای «کتاب تنهایی پرهیاهو» می‌اندازد.

اوه پیرمردی ۵۹ ساله با قوانینی خاص و منحصربه‌فرد است. انگار هنوز در چهل سال پیش خود گیر کرده باشد. ازاین‌رو نمی‌تواند تغییرات محیط اطرافش را درک کند. (به‌قول خودش جامعه‌ای که در آن هیچ‌کس نمی‌تواند به‌طریق منطقی با دست بنویسد و قهوه دم کند، به کجا می‌رود.) اوه، شش ماه پس از درگذشت همسرش، از کار بیکار می‌شود. از آن روز، هر روز با خود فکر می‌کند، اگر همسایه‌ها موی دماغش نشوند، می‌خواهد در آرامش بمیرد. اوه در دنیای خودش سیر می‌کند که اتفاقی او را متوجه یکی از همسایه‌هایش می‌کند. این آشنایی با خانواده‌ای که دنیایشان با روزگار اوه هم‌خوانی ندارد، نقطه‌ی عطف داستان و زندگی اوه می‌شود که صفحه به صفحه به جذابیت داستان می‌افزاید.

در حاشیه

  • کارل فردریک بکمن متولد ۱۹۸۱، نویسنده و وبلاگ‌نویس مشهور سوئدی است. کتاب دیگری از او با عنوان «بریت ماری اینجا بود» نیز به فارسی ترجمه شده است.
  • در سال ۲۰۱۵ نسخه‌ی سینمایی این اثر به کارگردانی هانس هولم و با بازی رولف لاسگارد (در نقش اوه) و بهار پارس (در نقش پروانه) به روی پرده رفت.
  • در سال ۱۳۹۶ کتاب صوتی مردی به نام اوه با صدای تایماز رضوانی و مریم محبوب منتشر شد.

بخش‌هایی از کتاب

  • اوه چیزهایی را درک می‌کرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد. بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم می‌تواند با آن حساب‌وکتاب کند، زاویه‌ی نوددرجه و دستورالعمل‌های واضح را می‌فهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه‌وسفید بود.
  • معلوم است که سفر با اتوبوس ایده‌ی زنش بود. اوه اصلا نمی‌فهمید این کار چه فایده‌ای دارد. اگر مجبور بودند به‌ جایی سفر کنند، می‌توانستند حداقل با ساب بروند، ولی سونیا اصرارش بر این بود که سفر با اتوبوس «رمانتیک» است و اوه در این میان به این موضوع پی برده بود که این «رمانتیک» ظاهرا خیلی مهم است.
تهیه شده در chetor
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.