کتاب رهبری اثر الکس فرگوسن؛ تجربیات نابغه مربیگری دنیای فوتبال
سر الکس فرگوسن جزو آن دسته از مربیان فوتبالی است که هم بهلحاظ شخصیتی قابلاحترام و هم ازنظر فنی و افتخارات فوتبالی سرآمد است. قطعا چنین فردی تجربیات زیادی دارد که میتواند برای علاقهمندان و افراد تازهکار مفید باشد. خوشبختانه فرگوسن تجربیات خود را در قالب کتاب رهبری در اختیار دیگران قرار داده است. امروز با معرفی کتاب رهبری نوشته الکس فرگوسن با شما هستیم.
شناسنامهی کتاب
- نام اصلی کتاب: Leading: Learning from Life and My Years at Manchester United
- نام کتاب به فارسی: «رهبری: درس هایی از زندگی و سال های کار در منچستر یونایتد»
- نویسنده: الکس فرگوسن و مایکل موریتز
- تعداد صفحات: ۳۲۰ صفحه
دربارهی کتاب رهبری الکس فرگوسن
گاهی برخی از نامهای خاص و افراد مشهور در یک حوزهی مشخص، مرزهای آن حوزه را درمینوردند و بهنوعی تبدیل به برند آن میشوند. بهعبارتی شهرت و تأثیرگذاری این افراد بهقدری فراگیر میشود که افراد ناآشنا و یا بیعلاقه به آن حوزه نیز، آنها را میشناسند و به نیکی از آنها یاد میکنند.
فوتبال بهنوبهی خود بهعنوان نوعی حرفه و سرگرمی در تمام دنیا و میان افراد زیادی شناختهشده است؛ بهطوری که نمیتوان منطقه یا افرادی را تصور کرد که نام این ورزش را نشنیده یا آن را ندیده باشند.
حال در طول دهههای گذشته، نامهایی در ورزش فوتبال مطرح شدهاند که گاهی شهرتشان منحصر به حوزهی فوتبال نبوده و افراد زیادی آنها را شناختهاند. الکس فرگوسن یکی از شاخصترینِ این نامهاست.
الکس فرگوسن را میتوان یکی از نامهای بزرگ دنیای مربیگری در سهچهار دههی گذشته دانست. در این دوره، نامهایی چون آریگو ساکی، ماریو زاگالو، مارچلو لیپی، پپ گوآردیولا و… ضمن دگرگونی دنیای فوتبال بهلحاظ فنی، بر محبوبیت و فراگیری هرچه بیشتر فوتبال نیز افزودند.
تقریباً همه فرگوسن را در دوران مربیگری در منچستر یونایتد انگلستان بهیاد میآورند. هرچند وی پیش از مسئولیت هدایت این تیم انگلیسی در سال ۱۹۸۶، طی مدت دوازده سال از ۱۹۷۴، در کشور خود اسکاتلند مشغول به فعالیت بوده و علاوهبر تیم ملی کشور خود، هدایت سه تیم باشگاهی را نیز برعهده داشته است.
فرگوسن بهواسطهی شخصیت و نحوهی مربیگری خاص خود توانسته است، موفقیتهای بیشماری را در تیم منچستر یونایتد کسب کند و این تیم را به قلهی فوتبال انگلستان و اروپا برساند. وی در دورهی ۲۹ سالهی حضور در این تیم، بازیکنان زیادی به دنیای فوتبال معرفی کرد که هریک به ستارهی این ورزش تبدیل شدهاند.
ثمرهی تمام این فعالیتها کتاب رهبری بهعنوان زندگینامهی فرگوسن است که در آن به شرح تجربیات و افکار و دیدگاههای خود پرداخته است. وی تلاش کرده است تا در این کتاب به شرح برخی تصمیمات مهم زندگی حرفهای خود، ملاقات با افراد شاخص دنیای فوتبال و همکاری با آن بپردازد، که خواندن آن نهتنها برای مربیان حائز اهمیت بوده، که برای هر شخص طالب تجربه نیز مفید و البته جالب خواهد بود.
فرگوسن بیشک مربی تمامعیار در زمین فوتبال و رهبری کاریزماتیک در چشم و اذهان شاگردان خود بوده است. این کتاب را نمیتوان بازگویی صرف وقایع دوران مربیگری یک مربی فوتبال دانست، بلکه باید آن را شرح سالها تجربهاندوزی یکی از مهمترین افراد ورزشی دنیا بهحساب آورد.
در حاشیه
فرگوسن در کتاب رهبری شرح همکاریهای خود با دستیارانش را نیز آورده است. کارلوس کیروش نیز یکی از دستیاران معروف فرگوسن در دوران مربیگری وی در تیم منچستر یونایتد بوده است. پس از چاپ ترجمهی فارسی کتاب رهبری در ایران، خیلی از فوتبالدوستان برای آشنایی با نظر فرگوسن نسبت به دستیار سابق خود و مربی حالِحاضر تیم ملی فوتبال کشور، اقبال خوبی نسبت به این کتاب نشان دادند.
برای آن دسته از فوتبالدوستانی که هنوز موفق به خواندن این کتاب نشدهاند، پیشنهاد میکنیم که با گوش سپردن به کتاب صوتی رهبری در وبسایت نوار، از تجربیات این مرد بزرگ دنیای فوتبال بهرهمند شوند.
قسمتهایی از کتاب
- حتما بیدلیل نبوده که خدا به ما دو گوش، دو چشم و یک دهان داده است تا بتوانیم دو برابرِ حرف زدن، ببینیم و بشنویم.
- ازآنجاکه والدینم هر دو بهسختی کار میکردند، به این نتیجه رسیده بودم که تنها راه برای بهبود زندگیام سختکارکردن است. این مسئله در مغز استخوانم نفوذ کرده بود.
- تحسینبرانگیزترین مصاحبهای که انجام دادم با کارلوس کیروش بود. در جستوجوی مربی خارجی بودم که بتواند به چندین زبان صحبت کند و به ما در ارتباط با بازیکنان خارجی کمک کند. اندی راکسبرگ مربی اسبق اسکاتلند کارلوس را به من پیشنهاد داد که در آن زمان مربی آفریقای جنوبی بود. کوینتون فورچون که اهل آفریقای جنوبی بود و در یونایتد بازی میکرد نیز کیروش را تحسین میکرد. هنگامی که کارلوس برای مصاحبه آمد، همهچیز را درست انجام داد. هرگز قبل از آن او را ندیده بودم. طوری لباس پوشیده بود که انگار برای روز ازدواج خود لباس پوشیده و میتوانستم ازطریق نشستن او بفهمم که بهشدت مشتاق این شغل است. مشتاقانه به من نگاه میکرد (همیشه نگاه میکنم که ببینم افراد میتوانند ارتباط چشمی خود را حفظ کنند یا نه، زیرا نشانه اعتماد به نفس شان است). کارلوس ایدههای خوبی نیز داشت و سؤالات خوبی میپرسید. او باتجربه و مشتاق بود و من در استخدام او تردید بهخرج ندادم.