معرفی کتاب انسان در جستجوی معنا
برای همهٔ ما لحظاتی در زندگی وجود داشته که احساس کردهایم دیگر قادر به ادامهٔ زندگی نیستیم؛ زمانی که همهٔ آرزوها و خواستههایمان را از دست رفته میبینیم و رنجی را متحمل میشویم که شاید نقشی در به وجود آمدن آن نداریم. در این لحظات که آنها را به عنوان نقاط تاریک زندگیمان به یاد داریم، چهچیزی هنوز هم ما را سرپا نگه میدارد؟ اصلا چرا هنوز زندهایم؟ دکتر ویکتور فرانکل پدر علم «معنادرمانی» ما را بیشتر با فلسفهٔ موجود در این لحظات آشنا میکند. امروز قصد داریم معروفترین اثر ایشان یعنی کتاب انسان در جستجوی معنا را به شما معرفی کنیم. با ما همراه باشید.
شناسنامه کتاب
- عنوان: انسان در جستجوی معنا
- نویسنده: ویکتور فرانکل
- تعداد صفحات: ۲۵۵
درباره کتاب انسان در جستجوی معنا
ویکتور فرانکل پزشک روانشناسی است که مدتی در اردوگاههای کار اجباری اسیر بوده است. او در این کتاب ماجرای این دوره از زندگیاش را روایت میکند که البته هدفش از این کار تنها بازگو کردن خاطرات و یا توصیف فضای موجود و بیان رنجهای تحمیلی برای ایشان و همقطارهایشان نبوده است، بلکه بیشتر به جهت تحلیل و بررسی موضوعات مربوط به مسائل روحی افرادی است که تجربه حضور در این اردوگاهها را داشتهاند. همچنین ارائهٔ نتایج این تحلیلهاست که موجب دستیابی او به دانش لوگوتراپی یا همان معنادرمانی شده است.
مطالعهٔ شرح وقایع و فضای اردوگاهها بسیار دردناک و ناراحتکننده است. در قسمتی از کتاب در این باره میخوانیم: «نخستین شبی که در آشویتس (بزرگترین و مجهزترین اردوگاه کار اجباری نازیها بود که در طول اشغال لهستان، نازیها آن را ساخته و تجهیز کرده بودند) بودیم، بر بستری خوابیدیم که به ردیف بود. در هر ردیف که اندازهاش دو تا دو متر و نیم بود، نُه نفر بر کف زمین خوابیدیم. هر نُهنفر دو پتو داشتیم. ناگفته نماند که همه باید به پهلو میخوابیدیم و همین جای کم باعث شده بود که بههم چسبیده بخوابیم که به این ترتیب از سرمای تلخ تا حدودی رها شویم.»
دکتر ویکتور فرانکل معتقد است آنچه موجب پریشانی و ناامیدی انسان میشود، در واقع نتیجه بیثمری تلاش انسان برای یافتن معنایی برای زندگی و نداشتن احساس مسئولیت نسبت به مسئلهای در زندگی است. او در اردوگاههای کار اجباری در میان همهٔ رنجها و سختیهایی که به همراه دیگران متحمل شده، توانست برای خود معنایی بیابد و این آغازی برای کشف دانش معنادرمانی از سوی او بود؛ در واقع او توانسته بود با وجود همهٔ تحقیرها، ارزشهای انسانی خود را حفظ کند و موجودیت خود را به عنوان یک انسان، با ارزشتر از آن بیابد که اجازه دهد به شکلی بیهوده در اردوگاه جان خود را از دست دهد.
دکتر فرانکل پس از آنکه هر روز شاهد مرگ سایر زندانیان بود، به همراه برخی از دوستانش مسئله را بررسی کردند و دریافتند، آنچه که بهمرور زمان، زندانیان را از پا در میآورد، نه فقط بیماری و کمبود غذا، بلکه ناامیدی و دستشستن آنها از زندگی بود. به همین دلیل، بر آن شدند تا با سخنانی الهامبخش زندانیان را از شر ناامیدیهایشان رها کنند. او دربارهٔ این نوع ناامیدیها میگویند: «اگر انسان در اردوگاه کار اجباری با از بین رفتن ارزشها مبارزه نمیکرد و نمیکوشید عزت نفس خود را حفظ کند، انسان بودن را، انسانی که دارای مغز است و از آزادی درونی و ارزش شخصی برخوردار است، از دست میداد.»
چرا باید این کتاب را مطالعه کنیم؟
نیچه میگوید: «اگر چرایی زندگی خویش را بدانیم، با هر چگونگیای خواهیم ساخت.» اگر به دنبال چرایی زندگیتان هستید، دکتر ویکتور فرانکل در این اثر به شما کمک میکند تا آن را بیابید. معنادرمانی نهفقط برای زندانیان اردوگاههای کار اجباری، بلکه برای تمامی انسانهایی که در دام روزمرگی و ملال افتادهاند و نمیدانند برای چه زندهاند و برای چه تلاش میکنند، میتواند بسیار راهگشا باشد. معنادرمانی در واقع ابزاری است که ذهن و ناخودآگاه انسان را از پریشانیها و ترسهایش رها میکند.
بخشهایی از کتاب
با وجود اینکه ما در اردوگاه کار اجباری محکوم به یک زندگی ذهنی و جسمی بدوی بودیم، امکان این بود که در ژرفای زندگی معنوی نیز غوطهور شویم. شاید افراد حساسی که اغلب، ساختمان بدنی ظریفی داشتند و به زندگی روشنفکرانه پرباری عادت کرده بودند، بیشتر از دیگران رنج میبردند؛ اما کمتر از دیگران به زندگی باطنی آنها آسیب میرسید. آنها میتوانستند از محیط وحشتناک به زندگی باطنی پربار خود و به آزادی معنوی بازگردند. تنها به همین دلیل است که میتوان پی به این راز آشکار برد که اغلب دیده میشد عدهای از زندانیان ضعیف و ناتوان بهتر از کسانی که نیرومند بودند، در برابر زندگی اردوگاهی دوام میآوردند.