۱۱ نشانه که ثابت میکنند کارمند خوبی هستید
ارزیابی عملکرد شخصی در محیط کار، کار سادهای نیست؛ بهویژه اگر رئیستان اهل تعریف و تمجید از عملکرد مثبت کارکنان و نقاط قوت آنها نباشد. در هر حال، کارمند خوب دارای ویژگیهایی است که ما هم میتوانیم با معیار قرار دادن این ویژگیها به نتایجی درمورد عملکردمان در محیط کار دست پیدا کنیم. برای مثال، کارمندان خوب معمولا در اولویت بندی امور، هدف گذاری و کمک به دیگران زبده و قوی ظاهر میشوند. ارزیابی عملکرد فردی تا حدودی دشوار است. بسیاری از مدیران و رؤسا نیز تمایلی به ارائه بازخورد مثبت و منفی نسبت به عملکرد کارکنان خود ندارند. اما فارغ از اینکه در چه صنعت یا پُستی مشغول به خدمت هستید، شاخصهای قابلاعتمادی وجود دارند که شما را در ارزیابی عملکردتان یاری میکنند. به شاخصها و نشانههایی که درادامه آوردهایم دقت کنید و ببینید که آیا کارمندی ایدهآل هستید یا در مسیر رسیدن به چنین جایگاهی قرار دارید. درادامهٔ این مطلب، با ۱۱ نشانه که ثابت میکنند شما کارمند خوبی هستید، آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.
۱. در جلسات به جای مشکلات از راهکارها حرف میزنید
کارشناسان امور شغلی معتقدند که مطرح کردن مشکلات و حرف زدن از معایب و ایرادات محیط کار از سوی کارمندان در جلسات، چندان برای مدیران خوشایند نیست. درمقابل، مدیران دوست دارند که از راهکارها بشنوند. مثلا بهتر است به مدیرتان بگویید: «فرصت بزرگی برای رفع مشکل موجود در اختیار داریم. من ایدههایی دارم که به این شرح هستند….».
لئون شیمکین (Leon Shimkin)، مدیر کل انتشارات سیمون (Simon) است و شوستر (Schuster) نیز همکار او و مالک انتشارات است. این افراد بهعنوان نمونههایی موفق در محیط کاری خود قانونی جالب داشتند؛ هیچکس حق حرف زدن از مشکلات را در جلسات کاری ندارد، مگر اینکه از قبل، راهکاری مؤثر برای رفع آن در آستین و سعی در حل مشکل موردنظر داشته باشد. این قانون برای افراد مذکور منجر به کاهش ۷۵ درصدی زمان جلسات کاری شده بود. پس یادتان باشد که به جای شاکی بودن، فردی باشید که مشکلات را حل میکند و راهکار ارائه میدهد. وقت و زمان مدیران را با غُر زدن و شکایت کردن تلف نکنید.
۲. میدانید چگونه امور و وظایفتان را اولویتبندی کنید
در محیطهای کاری جدید، وظایف و مسئولیتهای مختلفی برای کارمندان وجود دارد. کارمند خوب، کسی است که میتواند این وظایف و مسئولیتها را اولویتبندی کند. ایمی جِن سو (Amy Jen Su)، یکی از بنیانگذاران و مدیران شرکت شرکای پاراویس (Paravis Partners) است. او نموداری برای خود طراحی کرده است و به کمک آن وظایف خود را برنامهریزی میکند. این نمودار بسیار مفید است؛ بهخصوص برای کارمندانی که مدیرانشان، برنامهای دقیق به آنها ارائه نمیکنند.
روی محور ایکسهای نمودار، وظایف و سهم کارمند در پیشبرد امور سازمان درج میشود و روی محور ایگرگها، میزان علاقه و توجه او نسبت به انجام هر وظیفه و کار مشخص میگردد. با توجه به جایگاه هر وظیفه روی این نمودار، امکان اولویتبندی و برنامه ریزی برای کارها مهیا میشود. به کمک این نمودار میتوان ترتیب بهتری برای انجام کارهای روزانه در نظر گرفت.
۳. زمانی را به یادگیری اختصاص میدهید
بِث کاماستاک (Beth Comstock)، معاون پیشین شرکت جنرال الکتریک (General Electric) است. او همیشه ۱۰ درصد از زمان کاری خود را به یادگیری اختصاص میدهد. او از یادگیری بهعنوان «اکتشاف» یاد میکند و میگوید: «من در هفته ۱۰ درصد از زمان کاری خود را به مطالعه کردن، مراجعه به سایتهای آموزشی مانند سینگیولاریتی (Singularity)، دیدن سخنرانیهای تدکس (TEDEX)، حرف زدن با مردم، شرکت در رویدادهای صنایع و پرسیدن سؤالاتی از مردم میگذرانم. مثلا از آنها میپرسم که کدامیک از گرایشات جدید بازار را دنبال میکنند، یا این روزها دربارهٔ چه چیزی نگران هستند و چه چیزهایی را دوست دارند». با این روش، امکان خلاق ماندن برایتان به وجود میآید و همزمان با رشد شرکت و سازمان از اوضاع عقب نمیمانید و بر شرایط حاکم کنترل خواهید داشت.
۴. وقتتان را به بررسی ایمیلها و پیامهایتان نمیگذرانید
شاید فکر کنید که تبادل پیامها و خواندن یا ارسال ایمیل درطول روز، کار بسیار مهمی است. اما یک کارمند خوب میداند که باید زمان خود را بهشکل و شیوهٔ دیگری استفاده کند. چارلز دوئیگ (Charles Duhigg)، روزنامهنگار نشریهٔ نیویورک تایمز (New York Times) است. او برای تألیف کتاب خود با عنوان «هوشمندانهتر، سریعتر، بهتر»، تحقیقات زیادی درمورد موضوعاتی مانند بهره وری انجام داده است. او میگوید، میزان بهرهوریاش درطول روز را از تعداد پیامهایی میسنجد که به دیگران ارسال میکند؛ هرچه پیامها کمتر باشند، اوضاع بهتر است.
دوئیگ در نشست «عملکرد عالی در محیط کاری» به ران فریدمن (Ron Friedman) روانشناس گفت: «هر کس میتواند درطول روز کاملا درگیر و مشغول باشد اما به هیچ عنوان کارآمد نباشد. مثلا همه میدانیم که میتوانیم تمام روزمان را به پاسخگویی به ایمیلها بگذرانیم و با پاسخگویی به تکتک ایمیلها، این احساس را در خود به وجود بیاوریم که از هر دقیقهٔ وقتمان نهایت استفاده را بردهایم، درحالی که هیچ کار مهمی را از پیش نبردهایم. تمام بخشهای زندگی میتوانند به همین منوال پیش بروند».
لورا واندِرکام (Laura Vanderkam)، کارشناس مدیریت زمان است. او در کتابی موسوم به «من میدانم او چطور از عهدهاش برمیآید»، دربارهٔ پاسخگویی به پیامها میگوید: «شما هیچگاه به انتهای جعبهٔ پیامهایتان نمیرسید و همیشه پیامی باقی میماند. پس بدانید که اگر پیامی متعلق به یک هفته یا بیش از یک هفتهٔ گذشته است، یا دیگر ارزش بررسی ندارد یا باید از طریق تماسهای تلفنی یا پیامهایی جدید پیگیری شود».
۵. در کمال احترام به مدیرتان «نه» میگویید
«نه گفتن» به مدیران هنگامی که از شما درخواست انجام کاری را دارند، کمی سخت است. کلید حل مشکل، آگاهی از شیوهٔ «بله» گفتن خواهد بود. مثلا شاید در زمانی که پروژهای دیگر در دست دارید، مدیرتان از شما بخواهد تا کار و پروژهٔ تازهای را برعهده بگیرید. در این مواقع باید بگویید: «من مشتاق انجام این کار هستم اما اگر آن را شروع کنم، رسیدگی به پروژهٔ قبلی به فردا موکول خواهد شد. درواقع در نظر داشتم تا پروژه قبلی را در سه ساعت آینده تکمیل کنم. این از نظرتان مانعی ندارد؟».
درواقع با این شیوه از پاسخگویی نشان میدهید که به انجام درست وظایفتان واقف هستید و برای رسیدگی کامل به پروژهها وقت میگذارید. این پاسخ قطعا برای مدیر هم خوشایند خواهد بود.
۶. برای خود اهداف متعالی طراحی میکنید
زنگر/فولکمن (Zenger/Folkman) مشاوران حوزهٔ توسعهٔ مهارت های رهبری، در پروژهٔ تحقیقاتی پنجسالهای، رفتارهای رهبران خوب و عالی را بررسی کردند و درطول پنج سال، بالغبر ۵۰هزار ارزیابی ۳۶۰ درجه شغلی را روی بیش از ۴۰۰۰ کارمند پیادهسازی کردند. آنها نگاهی دقیق به ویژگیهای رهبران خوب (کسانی که عملکرد مطلوب ۴۰ تا ۷۰ درصدی داشتند) و رهبران عالی (کسانی که عملکرد مطلوب ۹۰ درصدی و بیشتر داشتند) داشتند و سعی کردند رهبران خوب و عالی را جدا کنند.
نتایج نشان میداد که یک ویژگی مهم باعث ایجاد تفاوت میان رهبر خوب و عالی میشود و آن ویژگی، توانایی افراد در تعیین اهداف متعالی است. مدیران و رؤسای موفقی مانند جک زِنگِر و ژوزف فولکمن در نشریهٔ کسب و کار هاروارد (The Harvard Business Review) درباره اهداف متعالی گفتهاند: «بهترین کارمندان کسانی هستند که اهدافی متعالی و والا طراحی میکنند و در مسیری بسیار فراتر از تصور دیگران پیش میروند. این نیروها، دیگران را هم به رسیدن و دستیابی به نتایج استثنایی تشویق میکنند».
۷. به قول و تعهدات خود پایبند هستید
سه کهنهسرباز آمریکایی که در زمینهٔ رهبری نیز مشاوره میدهند، در کتاب خود موسوم به «جرقه» از توانایی رهبری هر فرد در هر جایگاهی از سازمان صحبت کردهاند. یعنی هر کارمندی در هر موقعیت شغلی در سازمان، میتواند از خود ویژگی های رهبری را نشان بدهد. این ویژگی باعث میشود تا هیچ خلأ و فاصلهای میان گفتار و کردار وجود نداشته باشد.
کسانی که به حرفهای خود عمل میکنند و بهطور کلی میان حرف و عملشان تفاوتی وجود ندارد، در جلب اعتماد دیگران موفقاند و الگوی خوبی برای تیم هستند. در کتاب «جرقه» گفته میشود که حتی اگر هیچیک از کارمندان به تعهدات و قولهای خود پایبیند نبودند، شما روی حرفتان بمانید و متعهد باشید.
۸. خود را در مسیر اهداف و موفقیت مدیریت و سازمان قرار میدهید
کارشناسان و افراد باتجربه معتقدند که کارمند نمونه و موفق، همسو با مسیر موفقیت و اهداف مدیران خود حرکت میکند و وظایف حرفهای خود را انجام میدهد. برای رسیدن به چنین هدفی، ۱۵ دقیقه در روز زمان بگذارید و از خود بپرسید که دقیقا در حال انجام چه کاری هستید. اگر به این نتیجه رسیدید که احتمالا نیرویی موقت هم میتواند وظایفتان را انجام دهد و مدیرتان را راضی نگه دارد، یعنی جایی از کارتان نیاز به اصلاح دارد و باید برای تغییر اوضاع کاری خود دست به کار شوید.
اما اگر با بررسی و دقیق شدن در روند کاریتان به این نتیجه رسیدید که وظایفتان را بهخوبی انجام میدهید و با مدیر و سازمان هممسیر هستید، یعنی در جایگاه خوبی قرار دارید و نیروی مطلوبی هستید.
۹. روند عملکردتان را پیگیری و بررسی میکنید
اریکا گِلِرمن (Erica Gellerman) مشاور بازاریابی میگوید، پایبندی به چند عادت روزانه باعث شده است تا ارباب رجوعانش به مجموعهای از موفقیت های شغلی (ارتقای شغلی و افزایش حقوق) دست پیدا کنند. او معتقد است، روشهایی که ارائه میکند برای موفقیت همهٔ کارمندان کاربردی هستند. در این روش، تنها کاری که هر شخص باید انجام دهد، صرف ۱۰ تا ۱۵ دقیقه در آخر هفته برای فکر کردن به هفتهٔ گذشته است.
باید به عملکرد خود نگاهی داشته باشید و فهرستی تهیه کنید که شامل این موارد است: وضعیتی که در محیط کار در آن قرار دارید، کارهایی که میتوانند به بهبود وضعیت کمک کنند، آنچه انجام دادهاید، نتیجهٔ عملکردتان و سطح رضایتمندی شما از اقداماتی که صورت دادهاید. اگر روند عملکردتان را پیگیری کنید و زیر نظر داشته باشید، گزارش عملکرد کاملتر و شفافتری به مدیرتان ارائه خواهید کرد.
به جای بررسی عملکرد بهطور هفتگی، ۱۵ دقیقه در پایان هر روز کاری، به روزتان فکر کنید و ببینید که عملکردتان درطول روز چگونه بوده است.
۱۰. بدون اسارت در فرسودگی شغلی به دیگران کمک میکنید
آدام گرنت (Adam Grant)، استاد روانشناسی دانشگاه وارتون، در کتاب خود به نام «ببخش و دریافت کن»، به توضیح نظریهٔ بخشندگان یا کارمندانی که در محیط کار برای رشد و موفقیت دیگران به همه کمک میکنند، میپردازد. به عقیدهٔ گرنت، افراد بخشنده در محیط کار موفقیتهای بیشتری خواهند داشت ولی این موفقیت تنها زمانی تحقق مییابد که این افراد، روش صحیح و مؤثر بخشش را بدانند.
مثلا شما زمانی میتوانید بهطور مؤثر به دیگران کمک کنید که برنامهریزی دقیقی برای این کار داشته باشید و مدام بهخاطر وقت گذاشتن برای دیگران، مجبور به متوقف کردن کارتان نباشید، یا زمانی مفید خواهید بود و بخشندگیتان به دیگران کمک میکند که بخشندگی و خیرخواهی شما با اهداف شخصی و سازمانی در یک راستا قرار داشته باشد.
در کتاب «ببخش و دریافت کن»، گرنت از کت کُل (Kat Cole)، رئیس و مدیر ارشد اجرایی رستورانهای بزرگ دارچین یاد میکند. او کار خود را بهعنوان پیشخدمت آغاز کرد و با طی کردن پلههای ترقی به بالاترین مقام در حرفهٔ خود دست پیدا کرد. این فرد با ویژگی بخشندگی و کمک به دیگران، زمینهٔ پیشرفت خود را مهیا میکرد.
مثلا زمانی که افراد مختلف، چه پیشخدمتها و چه افرادی که در پستهای دیگر مشغول به کار بودند، امکان حاضر شدن در محل کار را نداشتند، او مسئولیتشان را برعهده میگرفت و به جای آنها کار میکرد. این کار باعث شده بود تا تجربهٔ بسیار زیادی در پُستهای مختلف به دست بیاورد. درنتیجه توانست به نیروی مؤثری بدل شود که برای فعالیت در شعب خارجی رستوران از او کمک میگرفتند و بهتدریج در این حرفه و صنعت به موفقیتهای زیادی دست پیدا کرد.
۱۱. برای ایجاد شبکهٔ ارتباطی مؤثر با دیگران تلاش کنید
آدام گرنت میگوید، تشکیل شبکهای از ارتباطات در محل کار بهتنهایی برای پیشرفت حرفهای مفید نخواهد بود. هرچند برقراری ارتباطات مفید با دیگران در محیط کار بسیار مؤثر است، اما بهتر این است که آنقدر وظیفهٔ خود را خوب انجام دهید که ارتباطات کاری و شبکههای ارتباطی با دیگران بهطور طبیعی و بدون هیچ تلاشی در محیط کار شکل بگیرند.
گرنت در نیویورکتایمز مینویسد که خود او این مفهوم را از راه سختی یاد گرفته است: «روزی به یک کارآفرین پیامی ارسال کردم و با تحسین او سعی در برقراری ارتباط داشتم. اما در پاسخ به این پیام، چیزی دریافت نکردم. چند ماه بعد، همان فرد با دیدن یکی از سخنرانی های من، مایل به برقراری ارتباط با من شده بود و این نشان میداد که من واقعا میتوانم ارزشی افزوده ایجاد کنم». پس زمانی که دیگران برای استفاده از تخصص و تجربهٔ شما تمایل نشان میدهند، میتوانید متوجه شوید که در مسیر درستی قرار گرفتهاید. درواقع، با بالا بردن کیفیت عملکردتان، ناخودآگاه شبکهای ارتباطی میان شما و دیگران ایجاد خواهد شد.
چگونه در سازمان خود پلههای ترقی را بهسرعت طی کنیم.