نشانههای والدین سمی چیست؟ ۱۵ رفتار سمی و نحوه برخورد صحیح با آنها
رابطه هیچکس با والدین خودش یا همسرش کامل و بدون نقص نیست. اگر خوششانس باشید، در بیشتر مواقع رابطه خوبی با والدینتان دارید. متأسفانه افرادی که والدینی سمی دارند، شانس داشتن چنین رابطهای را ندارند. هرقدر هم که تلاش کنید، نمیتوانید یک رابطه سالم و بر مبنای احترام متقابل با افرادی داشته باشید که ازنظر احساسی مشکل دارند. در این مقاله میخواهیم نشانههای والدین سمی را بشناسیم. با ما همراه باشید.
والدین سمی
اصطلاح والدین سمی کمی مبهم است و احتمالا هرکدام از ما تعریف متفاوتی برای آن داریم. اغلب، والدین ازخودراضی، دارای اختلالات روانی، سوءاستفادهگر، ازنظر احساسی نابالغ و معتاد به الکل یا موادمخدر را بهعنوان والدین سمی میشناسیم.
کودکان حتی آنهایی که والدین سمی دارند، تصور میکنند همه پدر و مادرها شبیه به هم هستند. آنها چون هیچ مبنایی برای مقایسه ندارند، فکر میکنند خانوادههای دیگر هم مانند خانواده آنها با قوانین ناکارآمد اداره میشوند و همه والدین بیرحم، غیرقابلدسترس یا کنترلکنندهاند؛ ولی درنهایت متوجه میشوند که والدینی که ازنظر احساسی و روحی سالماند، به احساسات کودکانشان توجه و آنها را تشویق میکنند تا بهدنبال رؤیاهایشان بروند، برای اشتباهاتشان معذرتخواهی میکنند و بهشکلی محترمانه درباره مشکلات صحبت میکنند. اینجاست که متوجه میشوند پدر یا مادرشان متفاوتاند.
والدین سمی درد و رنج و مشکلات روحی زیادی برای کودکان خود ایجاد میکنند. خبر خوب این است که میتوان بر اثرات منفی والدین سمی غلبه کرد. اولین گام در این راه این است که نشانههای والدین سمی را بشناسیم و با مشکلات احساسی و دلایل ناکارآمدی آنها آشنا شویم.
نشانههای والدین سمی
در ادامه به نشانههای والدین سمی اشاره میکنیم:
۱. والدین سمی خودمدار هستند و گنجایش کمی برای همدلی دارند: آنها همیشه نیازهای خود را در اولویت قرار میدهند و احساسات و نیازهای دیگران را در نظر نمیگیرند. آنها به این فکر نمیکنند که رفتارشان چه اثری بر دیگران دارد و بهسختی میتوانند احساسات دیگران را درک کنند.
۲. بیادب هستند: آنها نمیتوانند حتی ذرهای به شما احترام بگذارند و با ادب و مهربانی رفتار کنند.
۳. ازنظر احساسی واکنشپذیر هستند: والدین سمی اغلب نمیتوانند احساساتشان را کنترل کنند. آنها غیرقابلپیشبینی هستند و همهچیز را بیش از اندازه بزرگ میکنند.
۴. کنترلگر هستند: آنها میخواهند به شما بگویند چه کاری باید انجام دهید و چه زمانی و چگونه باید آن را انجام دهید.
۵. خشمگین هستند: آنها خشن و پرخاشگر هستند یا پرخاشگری منفعل دارند و شما را با گوشهوکنایههای زیرلب، عمدی فراموشکردن مسائل یا با قهرکردن آزار میدهند.
۶. ایرادگیر هستند: هر کاری که میکنید، پدر یا مادر سمی هرگز از شما راضی نمیشوند. آنها در همهچیز عیب و ایرادی پیدا میکنند.
۷. حیلهگر هستند: با تغییردادن واقعیت سعی میکنند خودشان را خوب جلوه بدهند. آنها از احساس گناه، انکار و ناچیزشمردن برای رسیدن به خواستههایشان استفاده میکنند.
۸. سرزنشگر هستند: آنها مسئولیت رفتار و نقش خود را در ناکارآمدی خانواده نمیپذیرند و همه تقصیرها را به گردن شما میاندازند.
۹. پرتوقع هستند: آنها از شما انتظار دارند تا همه کارهایتان را کنار بگذارید و فقط به نیازهای آنها رسیدگی کنید. توجهی به شما، برنامه ریزی ها و نیازهایتان ندارند؛ فقط خودشان اهمیت دارند و شما باید هر کاری از دستتان برمیآید، برای نجات آنها انجام دهید.
۱۰. مایه آبروریزی هستند: رفتار ناشایستی دارند؛ برای نمونه لطیفههای نامناسب تعریف میکنند، وارد مشاجرههای فیزیکی میشوند و شوخیهای ناشایست میکنند و درکل طوری رفتار میکنند که خجالت میکشید آنها را بهعنوان والدینتان معرفی کنید.
۱۱. بیرحم هستند: والدین سمی کارهایی میکنند و چیزهایی میگویند که بهشدت بیرحمانهاند. آنها شما را مسخره میکنند، شما را با اسامی ناشایست صدا میکنند، نقطهضعفهای شما را خاطرنشان میکنند و عمدا موضوعاتی را پیش میکشند که به آنها حساس هستید.
۱۲. حریم را رعایت نمیکنند: آنها در مسائل شخصی شما دخالت میکنند و نمیپذیرند که شما فردی بالغ و کاملا مستقل هستید. آنها میخواهند مسائل شخصی زندگی شما را بدانند، به حریم خصوصی تان احترام نمیگذارند، ایمیلهایتان را باز میکنند، بدون دعوت به خانهتان میآیند، بدون اینکه از آنها بخواهید، نصیحتتان میکنند و در تربیت فرزندان تان دخالت میکنند.
۱۳. شما را درگیر میکنند: والدین سمی اعتمادی ناسالم به شما دارند. آنها اطلاعات شخصی زیادی (مثلا اسرار و مشکلات زندگی زناشوییشان) را با شما در میان میگذارند و انتظار دارند مهمترین منبع پشتیبانی احساسی برای آنها باشید.
۱۴. همیشه با شما رقابت میکنند: نهتنها همیشه میخواهند حق داشته باشند، بلکه بهگونهای رفتار میکنند که گویی رقیب شما هستند؛ بنابراین بهجای اینکه برای موفقیت شما خوشحال باشند، تلاش میکنند آن را ناچیز بشمرند یا شما را نادیده بگیرند.
۱۵. وقتی با آنها وقت میگذرانید، با آنها حرف میزنید یا به آنها فکر میکنید، احساس بدی دارید: آخرین نشانه والدین سمی به احساسی که شما به آنها دارید، مربوط میشود و نه به کارهایی که آنها انجام میدهند. وقتی والدین سمیتان را میبینید، حالتان بد میشود. از حرفزدن با آنها وحشت دارید و حتی فکرکردن به آنها باعث میشود بدنتان منقبض و دلتان آشوب شود. شاید دوباره خاطرات بدتان را به یاد بیاورید. انرژی منفی آنها به همه کارهای شما صدمه میزند. اگر با والدین سمی بزرگ شده باشید، احتمالا تشویق نشدهاید که احساسات خودتان را داشته باشید و احتمالا متوجه آنها نمیشوید؛ پس حتما به احساساتتان توجه کنید و دقت کنید که آیا والدینتان خشم، ناراحتی، احساس گناه یا احساسات منفی دیگری را در شما بیدار میکنند یا خیر.
آگاهی به پذیرش منتهی میشود
اگر والدین سمی دارید، به خاطر داشته باشید که گناهی ندارید. هرقدر که بخواهند سرزنشتان کنند، شما هیچ تقصیری در این رفتار آنها ندارید. درک این نکته که والدینتان مشکلات مهمی دارند و تغییردادنشان ناممکن است، راه را برای پذیرش باز میکند و وقتی افراد را همانطور که هستند میپذیرید، خودتان را از قید تغییردادن آنها رها میکنید. فقط میتوانید ناراحت باشید که رابطه خوبی با پدر و مادرتان ندارید.
پذیرش این نکته نقش مهمی در رسیدن به آرامش دارد؛ اما بازهم داشتن والدین سمی اضطرابآور و دشوار است و شما به راهکارهایی برای پذیرش والدین ناکارآمد نیاز دارید. در ادامه به چند راهکار که میتوانند دراینزمینه به شما کمک کنند، اشاره میکنیم.
از والدین سمی فاصله بگیرید
در اینجا فاصلهگرفتن ازلحاظ احساسی مدنظر است و نه دوری یا نزدیکی فیزیکی. این یعنی واکنش نشان ندهید، مسائل را به خود نگیرید و خود را مسئول نیازها، خواستهها و احساسات دیگران ندانید. یکی از نشانههای والدین سمی این است که میتوانند بهراحتی شما را تحریک کنند؛ زیرا نقاط ضعفتان را دقیقا میشناسند. شاید حتی اگر ازلحاظ فیزیکی نیز از آنها دور باشید، بازهم نتوانید بهراحتی خود را ازنظر احساسی از آنها جدا کنید و مجبور شوید به رفتارهای آنها واکنش نشان دهید.
گاهی بعضی افراد به همین دلیل یا بهخاطر کینههایی که از کودکی در آنها مانده، کلا از خانواده جدا میشوند. فاصلهگرفتن در هر رابطه مسمومی مفید است؛ بااینحال همینطور که در بالا گفتیم، این جدایی فیزیکی شاید نتواند مشکلات را از پایه حل کند. در چنین مواقعی مشورت با روانکاو میتواند مفید باشد. شما میتوانید با روانشناس مشورت کنید و هر بار که به دیدن پدر و مادرتان میروید، نکتههایی را که در جلسههای روان درمانی یاد گرفتهاید، تمرین کنید.
قاطع باشید و برایشان حدومرز مشخص کنید
گاهی وقتی با والدین سمی زندگی میکنید، بهسختی میتوانید رفتاری سالم داشته باشید. شما احترام به حریمها را در خانواده یاد میگیرید. شاید مشخصکردن حدومرز برای والدینتان کار دشواری باشد. شاید مادری داشته باشید که هر روز به شما زنگ میزند یا خواهر و برادری که معتاد است یا همیشه از شما پول میگیرد. اگر قوانین جدید برای خودتان وضع کنید، آنها مسلما مقاومت میکنند. شاید نتوانید این قوانین را بهصورت شفاهی با آنها مطرح کنید و برای فهماندن این قوانین مجبور شوید از خانوادهتان فاصله بگیرید؛ درهرحال باید در وضع این قوانین و عمل به آنها استوار باشید و بهراحتی کوتاه نیایید.
چند نکته مهم درباره والدین سمی
اصلاح رابطه با شما و رفتار و احساساتتان آغاز میشود. گاهی تنها کاری که میتوانید انجام دهید، این است که روی خودتان کار کنید. این به این معنی نیست که پدر و مادرتان تغییر خواهند کرد؛ اما شما میتوانید تغییر کنید. راهحل گاهی بخشیدن است و گاهی گفتوگو. وقتی با والدین سمی روبهرو هستید، باید چند نکته مهم را در نظر بگیرید:
۱. پدر و مادرتان مجبور نیستند اصلاح شوند تا شما حالتان خوب شود؛
۲. با جدایی فیزیکی از پدر و مادرتان آنها اصلاح نخواهند شد؛
۳. شما مانند پدر و مادرتان نیستید؛
۴. آن چیزهای آزاردهندهای هم نیستید که پدر و مادرتان شما را به آنها متهم میکنند؛
۵. مجبور نیستید پدر و مادرتان را دوست داشته باشید؛
۶. شاید اعتیاد یا سوءاستفادههای والدینتان شما را تحریک کند. برای آنها حدومرز بگذارید و فاصلهگرفتن از آنها را تمرین کنید؛
۷. شما نمیتوانید اعضای خانوادهتان را تغییر یا نجات دهید؛
۸. متضاد عشق، بیتفاوتی است و نه نفرت یا خشم؛
۹. متنفربودن از فرد دیگر با دوستداشتن خودتان تداخل ایجاد میکند؛
۱۰. خشم یا کینه حلنشده به شما آسیب میزند.
اگر نتوانستید با نکاتی که در این مقاله به آنها اشاره کردیم، مشکلتان را با والدین سمی خود حل کنید، حتما با روانشناس مشورت کنید. اثر والدین سمی سالیان سال در شما باقی میماند و بر زندگی فردی، عاطفی، اجتماعی و حتی رابطه با فرزندانتان تأثیر میگذارد؛ پس احساساتتان را دستکم نگیرید و در اصلاح و بهبود آنها استوار باشید.
حق با کدام طرف است؟
جواب چنین سوالاتی را در این مجموعه بیابید.
من دخترم تا جایی ک دیدم کوچیک ترین بچ افسرده در این کامنتا بودم ۱۱ سالمه و منی ک بچ ام و باید از زندگیم لذت ببرم مادر پدرم مانع ام میشن ب مامان بابام میگم منو ببرین کارتینگ میگن دختر باید ناز باشه و میگن کارتینگ مناسب تو نیس و ب دروغ میگن بالا تر از ۱۲ ساله ک اگ شما سرچ کنین سن کارتینگ چقدر از ۶ سال ب بالاست چون ساز ماشین هایی ک تولید میکنن از ۶ سال ب بالا عه و مامانم از اون طرف میگه رانندگی ۱۸ سال ب بالاست پس کارتینگ رو برا چی ساختن برای مسابقات بچ ها و نوجوانان دیگ بعد بابام هم از اون طرف میگه کارتینگ وجود نداره اگ هم تو بری سر در نمیاری چی ب چیه
حالا شاید بگین این چیز چرتی باشه حالا صبر کنین تازه بابام از اون آدماست ک اگ بخوای چیزی ک واقعیت داره رو بهش بفرمونی میگه دروغه اگ ۲ بار تکرار کنی شر بابام کل خونه رو بر داشته
بعد از اون طرف مامانمم حق بابامو میگره در حالی ک من بی گناهم بعد بد از اینکه من ناراحت میشم اشکم در میاد مامان بابام میگن بازم داری گریه میکنی خجالت بکش گریه کردن سیستم ایمنی تو میاره پایین بعد میگن از گریه متنفرم گریه نکن تعجب هم میکنی سرت داد میکشن میخندی میگن دیونه ای عصبانی میشی پوستتو میکنن من بچ چقد زجر میکشم! مثبت اندیشی سمی؟
خود خودشه این مثبت اندیشی سمیه خود خودشه بعد بابامم خیلی مسخرم میکنه ینی مردم از خودامه یکی کمکم کنههعههه ایبتیحمثاطخسمینیحنصحس
خیلی خیلی متأسفم که احساساتت رو اینطور تجربه میکنی و با چنین موقعیت دشواری مواجه هستی. اینکه در این سن با چنین مسائلی دست و پنجه نرم میکنی و نمیتونی به خواستههات برسی، بدون شک خیلی دردناک و سخت هست. احساسات تو کاملاً قابل درک هستن و مهمه که بدونی احساس ناراحتی، خشم، یا حتی گریه کردن کاملاً طبیعی هستند.
اول از همه باید بدونی که خواستههایی مثل رفتن به کارتینگ یا تجربه کردن فعالیتهای جدید، کاملاً حق طبیعی تو هستن. اینکه بخوای تفریح و شادی داشته باشی، بخشی از دوران کودکی و نوجوانیات هست و این حق توئه. اگر خانوادهات درک نمیکنند یا با نگرانی رفتار میکنن، باید تلاش کنی به شکلی باهاشون صحبت کنی که احساساتت رو درک کنن. شاید اگه آروم و با دقت توضیح بدی که چرا این فعالیتها برات مهم هستن و چقدر میتونه بهت حس بهتری بده، بتونن بهتر بفهمن.
در مورد «مثبتاندیشی سمی» هم، حق داری این حس رو داشته باشی که گاهی اوقات، وقتی کسی بهت میگه «همه چی خوبه» یا «نباید ناراحت باشی»، احساس میکنی که تو باید همیشه خوشحال باشی و نباید ناراحتیهاتو نشون بدی. ولی حقیقت اینه که احساس ناراحتی یا خشم هم بخشی از زندگیه و نباید سرکوب بشه.
اگه حس میکنی که کسی نیست که بهت گوش بده، یا راهی پیدا نمیکنی که با خانوادهات ارتباط خوبی برقرار کنی، میتونی با یک مشاور یا یک بزرگتر معتمد صحبت کنی. مهم اینه که احساساتت رو نگه نداری و با کسی در میون بذاری که بتونه کمکت کنه.
لطفا یادت باشه؛ تو لایق شادی، درک شدن و تجربههای خوب هستی، و امیدوارم راهی برای داشتن اون پیدا کنی.
معمولا خیلی خطرناک هستند بچه های زیادی دیدم بعد بزرگ شدن دیگه حالش خوب نبود به خاطر اینکه والده سلامت اخلاق نداره آخه تو که نداری چرت یک بچه پس می اندازی غلط می کنی کودن نادون
سلام من 25 سالمه هنوز معلقم تموم…