بهترین رمان های روسی؛ ۱۰ شاهکار ادبیات روسیه که نباید از دست بدهید
هر کتابخوانی دستکم با چند عنوان از رمان های روسی و چند تن از نویسندگان روس آشنایی دارد. این فراگیربودن به غنای ادبیات روسیه برمیگردد. نویسندگان روسی آثاری را خلق کردهاند که حتی با گذر زمان هم در اوجاند. داستانهایی قوی، با تأثیرگذاری بالا و البته روح آموزشی که در درون قصههاست از دیگر عوامل ماندگارشدن ادبیات روسیه است. در این مقاله، میخواهیم شما را با ۱۰ عنوان از بهترین رمان های ادبیات روسیه آشنا کنیم. تا پایان مطلب با ما همراه باشید.
تلاش کردهایم در این انتخابها به تنوع نویسندگان و ژانرهای مختلف دقت کنیم. این فهرست رمان های روسی نیز بر اساس زمان انتشار (از قدیمیترین به جدیدترین) مرتب شده است. امیدواریم از این معرفی لذت ببرید.
۱. یادداشتهای یک دیوانه
مترجم: خشایار دیهیمی (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: نی (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۳۰۴
ژانر: طنز انتقادی
سال اولین انتشار: ۱۸۳۵
نقد و طنز در این کتاب با یکدیگر گره خوردهاند. نویسنده به بسیاری از معضلات اجتماعی توجه میکند و به شکلهای مختلف آنها را وارد داستانش میکند. همهچیز در این کتاب با ماجرایی عاشقانه و عجیب شروع میشود. عشق کارمندی ساده و بینظم که مدام از رئیسش سرکوفت میخورد به دخترِ رئیسِ سختگیر!
اما همانطور که انتظار میرود، اختلاف اجتماعی موجود مانع این وصلت میشود و این کارمند ساده تمام احساسش را مینویسد؛ مانند یک دیوانه یا شاید هم عاقلی که سختی جامعه او را به دیوانه تبدیل کرده است. اگر به ادبیات روسیه علاقه دارید، یادداشتهای یک دیوانه یکی از بهترین رمان های روسی است.
آدم باید از هر چیز بهترینش رو بخره، والّا بهتره اصلا چیزی نخره، چون به دردسرش نمیارزه.
۲. جنایت و مکافات یکی از بهترین رمان های روسی
مترجم: اصغر رستگار (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: نگاه (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۷۱۱
ژانر: داستانی، تاریخی
سال اولین انتشار: ۱۸۶۶
داستان جنایت و مکافات درباره دانشجویی است که مرتکب قتل شده است. خودش هم نمیداند چرا و با اینکه ظاهرا دلایلی دارد، خودش هم برای کاری که کرده است دلیل کافی ندارد. او همچنین شاهدان غیرمنتظره این جنایت را هم از بین میبرد و بعد مقدار زیادی طلا و جواهر از آنها میگیرد.
منتها این همه ماجرا نیست. دختری که از روی نداری تنفروشی میکند سر راه این دانشجوی بختبرگشته قرار میگیرد. ارتباطی که بین این دو شخصیت شکل میگیرد و داستان جذابی که از این قسمت به بعد روایت میشود. پیوند بین خشم و عشق، گناه و پاکی.
این کتاب با شایستگی بسیار به یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه تبدیل شده است. اگر طرفدار این سبک هستید، از میان آثار داستایوفسکی حتما جنایت و مکافات را بخوانید که بدون شک یکی از کتاب های روسی معروف است.
آن کسی که وجدان دارد، اگر بهاشتباه خود پی برد، رنج میکشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است.
۳. جنگ و صلح از بهترین رمان های روسی
مترجم: سروش حبیبی (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: نیلوفر (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۷۴۴
ژانر: فلسفی، تاریخی
سال اولین انتشار: ۱۸۶۹
روح و روان مخاطب قرار است با خواندن این رمان ویژه روسی به وجد بیاید. بله، هدف نویسنده هم همین است. لئو تولستوی با نوشتن این شاهکار ادبی و تاریخی به ادبیات نشان داد نویسنده تا چه حد میتواند به درون مخاطب نفوذ کند و او را با خود در قصهاش غرق کند.
جنگ و صلح یکی از آثار شاخص تولستوی و از بهترین رمان های ادبیات روسیه است و با توصیف یک مجلس مهمانی شروع میشود. مهمانیِ آرام و بهدور از تنش که در آن مخاطب با شخصیتهای اصلی قصه آشنا میشود. منتها مهمانی همانقدر آرام که شروع شد، تمام نمیشود و وحشت جنگ و ترس از آوارهشدن بر چهره همه مینشیند.
تولستوی در این رمانِ جنگی شاهکار، بخشی از تاریخ و روح انسان را باهم ترکیب میکند و با هنری که در قلم دارد، قصه را با هدف ایجاد تغییر در نگرش مخاطب پیش میبرد. البته که بهگفته بسیاری از مخاطبان، او کاملا موفق شده تا به خواستهاش دست پیدا کند. اگر مایلید یکی از شاهکارهای ادبیات جهان و روسیه را بخوانید، جنگ و صلح را فراموش نکنید.
برای آنکه انسان بتواند راهی به طول هزار ورست را طی کند، ناچار باید امیدوار باشد که در پایان این راه چیز خوشایندی در انتظار اوست.
۴. مادر
مترجم: علیاصغر سروش (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: نگاه (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۴۵۴
ژانر: تاریخی، اجتماعی
سال اولین انتشار: ۱۹۰۶
گورکی در این کتاب زندگی زنی را توصیف میکند که برای بقا و خوشبختی تلاش بسیاری میکند؛ آنچنان که به او لقب «مادر» را میدهد. همسر او فردی بیمسئولیت و کوتهفکر است. منتها مادرِ قصه برای تربیت درست تنها پسرش، پاول، بسیار خود را فدا میکند. هرچند برای این هدف خیلی موفق نمیشود، فرازونشیب جالبی را پشت سر میگذراند و داستان را برای مخاطب خواستنی و رمزآلود میکند.
در بخشی از این کتاب جذاب میخوانیم:
– البته! رفیقم نوشته که بهزودی محاکمه شروع میشه. حکم محکمه از حالا معلومه. همه اونها تبعید میشن، میبینین؟ این بیشرفهای پستفطرت عدالت را بهشکل کمدی ننگینی درمیآرن، متوجهید، محاکمه پیش از صدور حکم، در پترزبورگ انجام گرفته… .
۵. قلب سگی
مترجم: آبتین گلکار (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: ماهی (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۱۹۲
ژانر: تاریخی، اجتماعی، طنز انتقادی
سال اولین انتشار: ۱۹۲۵
این رمان روسی از زیان سگ روایت میشود. در محتوای آن، شرایط انقلاب روسیه و وضعیت حاکم بر آن دوران هدف قرار داده میشود. سگی که راوی قصه است بهدست پروفسوری بهنام پری آبراژینسکی جراحی شده و ظاهر انسان به خود گرفته است. این سگ وضعیت اجتماعیای را که میبیند برای مخاطب توصیف میکند.
پشت جلد کتاب مطلب جالبی نوشته شده است:
داستان بلند قلب سگی مشهورترین اثر طنز انتقادی میخاییل بولگاکف است. این اثر سالها پس از مرگ نویسنده انتشار یافت، زیرا در زمان حیات او بههیچوجه قابلانتشار نبود و هرکه آن را میخواند از صراحت ضدکمونیستیاش به هراس میافتاد. بولگاکف در این اثر اسطوره ایدئولوژیک آفرینش «انسان نو» یا «انسان شوروی» را نفی میکند و نشان میدهد انسانی که بدون خواندن رابینسون کروزو سرگرم خواندن مکاتبات انگلس و کائوتسکی شود، چه ذهن خام و گمراهی پیدا خواهد کرد.
۶. سرنوشت یک انسان
مترجم: ایرج بشیری (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: نگاه (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۹۶
ژانر: تاریخی، کلاسیک
سال اولین انتشار: ۱۹۵۷
بهنظر شما، چه بر سر آدمهایی که شاهد جنگ هستند میآید؟ روحیاتشان، آرامش و آرزوهایشان چگونه تغییر میکند؟ میخائیل شولوخف در این رمان کلاسیک در زمره کتابهای جنگی، از جنگ و آثار آن بر آدمها صحبت میکند. بسیار زیبا و غمناک، با تمام وجود، گویی مخاطب در آن لحظه و زمان زندگی میکند. این کتاب دیدگاه ارزشمندی از جنگ به مخاطب میدهد و بهراستی یکی از بهترین کتاب های روسی با ترجمه فارسی است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
واقعا که بشر سرنوشت عجیبی دارد. مضحک اینجاست که در آن لحظه کوچکترین اثری از ترس در من وجود نداشت. به وی نگاه میکردم و در فکر لحظهای که او مرا میکشت بودم. میخواستم بدانم که گلوله را به کدام نقطه از بدنم میزند؟ در قلبم یا در مغزم؟ مثل اینکه فرقی داشت بدانم گلوله لعنتی به کجای بدنم میخورد!
۷. خدابودن سخت است
مترجم: هادی بهارلو (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: نیستان (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۲۲۴
ژانر: تخیلی، غیررئال، تاریخی
سال اولین انتشار: ۱۹۶۴
این کتاب بیشتر اعتراضی است به وضعیت فرهنگی که زمانی شوروی گرفتار آن بود. این رمان علمی ـ تخیلی نقاط ضعف و قوت انسانها را با ظرافتی مثالزدنی نمایش میدهد و نویسندگان بهشدت در همراهکردن مخاطب با نظرات اعتراضآمیز خودشان موفق عمل کردهاند.
در یک توضیح که در خود کتاب ارائه شده است میخوانیم:
در این رمان، زمینیها بر زندگی جوامع کمتر پیشرفت کرده، ساکنان سیارات دوردست، و تأثیرگذاری بر سیر تکامل طبیعی آنهاست. تلاش گروه اول برای بهبود شرایط گروه دوم آنطور که در رمان نشان داده شده است، هیچگاه با موفقیت انجام نمیشود. و همواره به کشتارهای چند ده نفری و چند صد نفری میانجامد؛ بنابراین، زمینیها در دوراهی قرار میگیرند. بالاخره در روند پیشرفت ساکنان سیاره دوردست دخالت کنند و در روند تکامل تاریخ دست ببرند یا تنها به مشاهده کشتار هنرمندان و دانشمندان بپردازند؟
۸. مرشد و مارگاریتا از بهترین رمان های روسی
مترجم: عباس میلانی (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: مجید (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۶۲۴
ژانر: فلسفی، عاشقانه، فانتزی، طنز
سال اولین انتشار: ۱۹۶۶
میخائیل بولگاکف، خالق مرشد و مارگاریتا، ۱۳ سال برای نوشتن این کتاب زمان صرف کرد. این کتاب بدون شک یکی از بهترین رمان های روسی است و در تمام دنیا معروف است. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید ۲۵ سال پس از مرگ نویسنده این رمان اجازه انتشار گرفته و ۳۰۰هزار نسخه از آن یکشبه به فروش رفت! پس از این موفقیت، قیمت هر نسخه تا ۱۰۰ برابر هم بالاتر رفت. صدها مقاله و کتاب در وصف و تحلیل این رمان نوشته شده است.
این کتاب، که از بهترین رمان های روسی به شمار میآید، ماجرایی عاشقانه، فلسفی و البته طنز دارد. در بخشی از آن چنین میخوانیم:
مارگاریتا به مرشد گفت: «به سکوت گوش بده.» شنها زیر پای برهنه مارگریتا صدا میکرد… . به سکوت گوش بده و لذت ببر. این همان آرامشی است که در زندگی رنگ آن را هرگز ندیده بودی. آنجا را نگاه کن، خانه ابدی تو آنجاست؛ این پاداش توست… .
۹. دن کیشوت روسی
مترجم: یوسف قنبر (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: قطره (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۱۶۰
ژانر: داستانی، تاریخی
سال اولین انتشار: ۱۹۷۹
ماجرای زن ثروتمندی که در مسکو ساکن است. فرزندانش را به خانه بخت فرستاده است و اکنون خود روزهای پایانی عمرش را میگذراند. یکی دیگر از شخصیتهای محبوب ماجرای این کتاب سرایدار کَرولالی است که خانم او را از روستا به نزد خود آورده است.
ماجرا درباره سبک زندگی این افراد و اتفاقاتی که برایشان رخ میدهد اتفاق میافتد، داستانی از سبک ادبیات کلاسیک، گیرا و جذاب، با درگیرکردن احساس مخاطب. مطمئنا خواننده دوست دارد این کتاب را تا آخرین لحظه بر زمین نگذارد. اگر شما هم مایلید از ادبیات روسیه بیشتر بخوانید، این کتاب روسی با ترجمه فارسی را از دست ندهید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
سرخدمتکار که گاوریلو آندره ایچ نام داشت و چشمانی زردوش و دماغی شبیه نوک اردک به او حالتی مقتدرانه میداد گفت: «شما میتوانید او را زن بدهید، خانم. مسلماً میتوانید. کار بسیار خوبی است.» «بله، ولی با کی ازدواج کند؟»
«واقعاً! با کی از ازدواج کند؟! تصمیمش با شماست. به هر حال محاسنی هم دارد؛ چندان بدتر از دیگران که نیست.»
۱۰. استالین خوب
مترجم: زینب یونسی (پیشنهاد کاربران)
انتشارات: نیلوفر (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۴۰۸
ژانر: تاریخی، زندگینامه
سال اولین انتشار: ۲۰۱۴
این کتاب نیز یکی دیگر از شاهکارهای ادبیات روسیه است که به فارسی ترجمه شده است. يادداشت مترجم درباره این کتاب دیدگاه جالبی به شما میدهد:
«استالين خوب» را اولين بار در «خانه کتاب» مسکو که چندين برابر همين «شهر کتاب» نياوران خودمان است ديدم. راستش اول فقط جذب اسمش شدم که بهنظرم يک علامت تعجب يا پرسش بزرگ کم داشت. کتاب را ورق زدم و چند صفحهای خواندم. انگيزه ترجمه آن در ذهنم جان گرفت. استالين در ذهنهای ما تصوير زشتی دارد، ولی ما خاطرات خوشی با «استالين خوب» داشتيم.
یکی از کاربران گودریدز این رمان روسی زیبا را اینگونه توصیف میکند:
در واقع، «هیاهوی زمان» بود که باعث شد تشویق به خواندن این کتاب شوم. کتاب آنقدر عالی بود که عمدا آهستهآهسته خواندم که مزمزه کنم. روایت عالی، قلم محکم و مسلط به رفتوبرگشتهای زمانی غافلگیرکننده دست آدم را میگیرد و میبرد به هرجایی که بخواهد، آدم را شریک میکند در معجزات زمان و غرق در رؤیای آینده حتی زیر سایه سنگین استالین همراهی با کودکانی که کشف میکنند و میخندند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
خود را در جنگل نزدیک داچا به پژواک صداها میسپردم و نمیدانم به چه دلیل امید مبهمی به تغییر اوضاع در من پا میگرفت. صرفنظر از تمام تاریکیهای اطرافم به آن تغییرات ایمان داشتم. من ضربانهای زیرپوستی آینده را حس میکردم، انگار آینده را باردار بودم. زندگی تازه شروع میشد و چقدر دلم میخواست زندگی کنم.
سایر رمان های روسی
روسیه ادبیات غنی و پرمحتوایی دارد. آثار روسی بسیار زیادی از نویسندگان مختلف منتشر شده و بسیاری از آنها به زبان فارسی هم برگردانده شدهاند. در قسمت قبل، این مقاله شما را با ۱۰ اثر نامدار از ۱۰ نویسنده معروف روسی آشنا کردیم. در ادامه، میخواهیم فهرستی از دیگر رمان های روسی معروف را به شما معرفی کنیم:
- «دوئل» اثر آنتوان چخوف؛
- «مومو» اثر ایوان تورگنیف؛
- «رودین» اثر ایوان تورگنیف؛
- «آنا كارنينا» اثر لئو تولستوی؛
- «لولیتا» اثر ولادیمیر ناباکوف؛
- «چمدان» اثر سرگئی دولاتوف؛
- «ابله» اثر فئودور داستايفسكی؛
- «آدم بیکاره» اثر ماکسیم گورکی؛
- «نفوس مرده» اثر نیکلای گوگول؛
- «فروافتادگان» اثر ماکسیم گورکی؛
- «تپه پوشکین» اثر سرگئی دولاتوف؛
- «دوران کودکی» اثر ماکسیم گورکی؛
- «دکتر ژیواگو» اثر بوریس پاسترناک؛
- «جزیره ساخالین» اثر آنتوان چخوف؛
- «اختراع والس» اثر ولادیمیر ناباکوف؛
- «قضیه رفیق تولایف» اثر ویکتور سرژ؛
- «داستان ملالانگیز» اثر آنتون چخوف؛
- «نخستین عشق» اثر ماکسیم گورکی؛
- «در جستجوی نان» اثر ماکسیم گورکی؛
- «یوگنی آنگین» اثر الکساندر پوشکین؛
- «قصههای کولیما» اثر وارلام شالاموف؛
- «سوفیا پترووونا» اثر لیدیا چوکوفسکایا؛
- «دانشکدههای من» اثر ماکسیم گورکی؛
- «شوروی ضدشوروی» اثر ولادیمیر واینوویچ؛
- «بخش سرطان» اثر الکساندر سولژنیتسین؛
- «برادران کارامازوف» اثر فئودور داستایفسکی؛
- «دوازده صندلی» اثر ایلیا ایلف و پوگنی پتروف؛
- «خاطرات خانه مردگان» اثر فئودور داستايفسكی؛
- «ولگردان و داستانهای دیگر» اثر ماکسیم گورکی؛
- «اولین پرواز: بر اساس گنجشک کوچولو» اثر ماکسیم گورکی؛
- «شبهای روشن و پنج داستان دیگر» اثر فئودور داستایفسکی؛
- «دوشنبه در روز شنبه شروع میشود» اثر برادران استروگاتسکی؛
- «آقای نویسنده و جنجال بر سر آپارتمان دولتی» اثر ولادیمیر نیکالایویچ واینوویچ.
شما بگویید
در این مقاله، شما را با برخی از بهترین رمان های ادبیات روسیه آشنا کردیم. اگر شما هم از دوستداران رمان های روسی هستید و نظری درباره آثار ادبی روسیه دارید، لطفا نظرتان را در بخش «ارسال دیدگاه» با ما و مخاطبان سایت «چطور» در میان بگذارید.
مطالب خوب و مفیدی ارائه دادین خیلی متشکرم.
سپاس از همراهی شما، ثمین عزیز.
جای “ آبلوموف” تو این لیست خالیه
جای دن ارام خالی بود