معرفی کتاب های مت هیگ

شاید نام «کتابخانه نیمه شب»، «انسان ها» و «دلایلی برای زنده ماندن» را شنیده باشید. اینها معروف‌ترین کتاب های مت هیگ هستند، یکی از محبوب‌ترین نویسنده‌های معاصر که قرار است در این مقاله سراغش برویم. با ما همراه باشید.

مت هیگ

مت هیگ سال ۱۹۷۵ در شفیلد انگلستان متولد شد. او فارغ‌التحصیل رشته ادبیات انگلیسی و تاریخ از دانشگاه هال است و آثارش در دو دسته داستانی و غیرداستانی قرار می‌گیرند. جالب است بدانید او علاوه‌ بر رمان‌هایی که برای بزرگ‌سالان می‌نویسند در حوزه ادبیات کودک هم قلم می‌زند. در ادامه، معروف‌ترین و تأثیرگذارترین کتاب‌های مت هیگ را معرفی می‌کنیم.

۱. کتابخانه نیمه شب

در این رمان جدید و مسحورکننده مت هیگ، شخصیت اصلی داستان به‌نام نورا سید خود را در کتابخانه‌ای می‌یابد که هر کتابش یک زندگی با انتخاب‌های متفاوت را به او نشان می‌دهد. نورا در هر کتاب حسرت‌هایش را زندگی می‌کند و نتیجه انتخاب‌ها و تصمیم‌هایش را می‌بیند. او باید هم‌زمان با سفرش در کتابخانه نیمه‌شب، درون خود را بجوید تا راه رضایت واقعی از زندگی را پیدا کند.

هر کتاب شانس امتحان‌کردن یکی از زندگی‌هایی رو بهت می‌ده که می‌تونستی تجربه‌شون کنی.

۲. توقف زمان

نکته‌ شگفت‌انگیز درمورد هندریچ این بود که او همیشه با زمان حرکت می‌کرد. فکر می‌کنم که همیشه همین‌طور بوده است. قطعا که از سال ۱۸۹۰ به‌بعد این‌طور بوده. قرن‌ها پیش که گل لاله می‌فروخت نیز احتمالا همین کار را می‌کرد. عجیب بود. او از همە ما پیرتر است اما همیشه با هر طرز فکر و جریانی که در هر عصر وجود داشته، همراه بوده است.

۳. انسان ها

انسان‌ها این‌طوری پیر می‌شوند. این چیزی است که در نهایت چهره‌شان را چروکیده و پشتشان را خمیده می‌کند و جاه‌طلبی‌شان را تحلیل می‌برد. سنگینی انکار. اضطراب ناشی از آن.

۴. دلایلی برای زنده ماندن

مت هیگ در ۲۴سالگی دچار افسردگی شدید شد و توانست آن را پشت‌سر بگذارد. این تجربه سخت برای او درس‌های زیادی به همراه داشت و منجر به خلق یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های او شد. مت در «دلایل زنده‌ماندن»، شرح می‌دهد که چگونه به‌کمک خواندن، نوشتن و عشق پدر و مادرش و همسرش آندریا توانست بر این بیماری غلبه کند. زندگی همه ما به نحوی تحت‌تأثیر بیماری افسردگی است و حتی اگر خودمان دچارش نباشیم، دوست یا عزیزی داریم که درگیر این بیماری باشد. صراحت دلایلی برای زنده ماندن مت هیگ درباره تجربیات نویسنده برای افراد دچار افسردگی الهام‌بخش و روشنگر است.

اگر تابه‌حال گمان می‌کردید که یک فرد افسرده دلش می‌خواهد شاد باشد و خوشحال، در اشتباه بودید. افسرده‌حالان اصلا و ابدا به بُعد تجملی شادکامی اهمیتی نمی‌دهند. تنها چیزی که می‌خواهند فقدان رنج است. دلشان می‌خواهد از شر ذهن شوریده و پر تب و تابشان خلاص شوند؛ جایی بروند که افکارشان آتش بگیرند و دود هوا شوند. همانند کسی که دارایی‌های کهنه جهنمی‌اش را به عمد آتش می‌زند تا خاکستر شوند.

۵. یادداشت‌هایی برای سیاره پراسترس

دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم به‌طور فزاینده‌ای ذهن ما را بیمار می‌کند و روزبه‌روز احساس نارضایتی ما از زندگی بیشتر می‌شود. مت هیگ در بزرگ‌سالی دچار اختلال هراس، اضطراب و افسردگی شد به همین دلیل مدت زیادی را به بررسی گذراند تا عوامل بیرونی‌ای را شناسایی کند که بر سلامت روان ما اثر مثبت یا منفی می‌گذارند.

او نشان می‌دهد که پیشرفت‌های اجتماع، تجارت و فناوری چگونه می‌توانند مانع خوشبختی ما شوند. هیگ مسائلی مانند نابرابری‌، شبکه‌های اجتماعی، اخبار و حتی مسائلی که به زندگی روزمره ما نزدیک‌تر هستند مانند خوابیدن و ورزش‌کردن را بررسی می‌کند.

درمان تنهایی نه داشتنِ همراهی دائمی بلکه پیداکردن راهی برای لذت‌بردن از خلوت‌کردن با «خود» است.

۶. کتاب آرامش

این اثر مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و داستان‌هایی است که مت هیگ در طی چندین سال نوشته است و در ابتدا یادداشت‌هایی برای آینده خودِ هیگ بوده‌اند تا به او یادآوری کنند که اوضاع همیشه آن‌قدرها هم که به نظر می‌رسد بد نیست. هیگ با ترکیب مجموعه‌ای از موضوعات و منابع مختلف از سراسر جهان، تاریخ، علم و تجربیات خود سعی دارد که مطالب آرامش‌بخشی برای روزهای تاریک و طوفانی زندگی در اختیارمان بگذارد.

ذهن ما ممکن است زندان‌هایی بسازد، ولی کلیدها را نیز در اختیارمان می‌گذارد.

۷. ردلی‌ها

همه‌چیز در خانواده چهارنفره ردلی‌ معمولی به‌ نظر می‌آید، پیتر و هلن زوجی معمولی با مشکلات معمولی هستند. کلارا و روآن فرزندان معمولی با چالش‌های مختص سنشان هستند. اما در پی درگیری کلارا در اتفاقی خشونت‌آمیز، پدر و مادرش مجبور می‌شوند پرده از واقعیتی بردارند که سال‌ها از فرزندانشان پنهان کرده‌اند. همگی آنها خون‌آشام هستند! «ردلی‌ها» اثری متفاوت از مت هیگ در ژانر وحشت است که به مسائل هویتی می‌پردازد.

به سن خاصی که می‌رسی، گاهی پانزده‌سالگی است و گاهی چهل‌وشش‌سالگی، می‌فهمی کلیشه‌ای که برای خودت انتخاب کرده‌ای دیگر به درد نمی‌خورد.

۸. گربه‌بودن

بارنی ویلو، شخصیت اصلی داستان، پسربچه‌ای است که فکر می‌کند زندگی از این بدتر نمی‌شود، چراکه مدت‌هاست پدرش گم شده و هیچ نشانی از بازگشت او به خانه وجود ندارد. بدتر از همه معلم مدرسه‌اش است که به‌عقیده بارنی از او خوشش نمی‌آید. بارنی می‌خواهد از این زندگی فرار کند و چه چیزی بهتر از اینکه یک گربه تنبل باشد که همیشه در حال لم‌دادن است. به همین خاطر او آرزو می‌کند بچه‌گربه باشد و این آرزو برآورده می‌شود. بارنی حالا از دید گربه‌ها به زندگی نگاه می‌کند و ظاهرا آن‌طور که فکر می‌کرد دنیا از دید گربه‌ها زیاد هم جالب نیست.

زندگی هیچ‌وقت یک جزء نبود. مواد مختلفی داشت. و برخی طعم‌ها بد بودند و برخی خوب، اما عشق قدرتمندترین بود. اگر کسی دوستت داشت، همه‌چیز داشتی.

شما بگویید

شما چقدر با آثار مت هیگ و اندیشه‌های او آشنا هستید؟ کدام‌یک از کتاب‌های مت هیگ را خوانده‌اید؟ کدام را بیشتر دوست دارید؟ در بین کتاب‌هایی که از مت هیگ خوانده‌اید کدام را توصیه می‌کنید؟