تنوع عصبی؛ نگرشی نوین به ناتوانی
چه میشد اگر مردم دنیا به اختلالاتی همچون ADHD، اوتیسم و ناتوانیهای یادگیری بهچشم «تفاوت» نگاه میکردند نه نقص؟ چه میشد اگر این افراد بهجای تلاش برای درمان و رفع این تفاوتها، عملکرد مغز خود را آنطور که هست میپذیرفتند؟ این ایده جالب اساس مفهوم تنوع عصبی است که میگوید نباید به تفاوتها بهچشم نقطهضعف نگاه کرد. همراه ما باشید تا بیشتر درباره این مفهوم صحبت کنیم.
تنوع عصبی چیست؟
افراد مختلف متفاوت فکر میکنند و این تفاوت تا حدی بهخاطر اختلاف فرهنگهاست، اما بخش زیادی از آن هم برمیگردد به «سیمکشی» متفاوت مغز انسانها.
مفهوم تنوع عصبی یعنی قبول تفاوت عملکرد مغز انسانها، تفاوتی که بین همه انسانها وجود دارد و روی عملکردهای ذهنی روزانه آنها اثر میگذارد. این رویکرد تفاوتهای عملکردی و رفتاری مغز را اشتباه یا مشکلساز نمیبیند، بلکه آنها را بهمنزله تجلی طبیعی تنوع نسل بشر میپذیرد. با این نگرش، تنوع عصبی نتیجه تغییرات طبیعی در ژنوم انسان است و باید همچون مقولهای اجتماعی همتراز با تفاوت جنسیت، قومیت و گرایش جنسی به رسمیت شناخته شود و محترم شمرده شود.
بنا بر این نگرش، شرایطی مانند اوتیسم بخشی از وجود فرد است و تلاش برای درمانش، تلاش برای دورکردن فرد از خود واقعی اوست. به همین خاطر کسانی که این ایده را میپذیرند، درمان شرایطی مثل اوتیسم را کاملا رد میکنند و در عوض شکلها متفاوت ارتباطسازی و خود بیانگری این افراد را همانطور که هست میپذیرند.
تاریخچه تنوع عصبی
همزمان با گسترش اوتیسم، روانشناسان تلاش کردند بهجای «ناهنجاری» یا «اختلال»، این عارضه را نوعی تفاوت عصبی معرفی کنند. اصطلاح تنوع عصبی برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ توسط جامعهشناسی بهاسم جودی سینگر معرفی شد که خود با اوتیسم دستوپنجه نرم میکرد و هدفش آگاهیبخشی عمومی در خصوص حقوق جامعه مبتلایان به اوتیسم بود. اگرچه این اصطلاح ابتدا فقط برای افراد مبتلا به اوتیسم به کار میرفت، بعدها برای توضیح عارضههای دیگر مثل بیشفعالی یا نارساخوانی هم استفاده شد.
نوروتیپیک چیست؟
نوروتیپیک (Neurotypical) یعنی «معمولیبودن از نظر عصبشناختی» که معرف افرادی با رفتار مغزی استاندارد و رایج است. قبل از آنکه مفهوم تنوع عصبی مطرح شود، جامعه افراد نوروتیپیک را با برچسب «عادی» معرفی میکرد و سایرین را دچار «ناهنجاری» میدانست. افراد نوروتیپیک نیازی ندارند به نحوه عملکرد مغز خود و تجلی آن در رفتارهایشان فکر کنند، چون مثل اکثریت جامعه عمل میکنند. حتی بسیاری از آنها در تمام طول عمر خود متوجه نوروتیپیکبودنشان نمیشوند.
البته این تعریف از ساختار مغزی کاملا مبهم و نامفهوم است، چون هیچکس نمیتواند استاندارد مشخصی برای فعالیتهای مغزی انسان در نظر بگیرد و محدودهای برای «عادیبودن» تعریف کند.
نورودیورجنت چیست؟
نورودیورجنت به افرادی اطلاق میشود که پیکربندی عصبی غیرمعمول دارند و عملکرد مغزیشان درست نقطه مقابل افراد نوروتیپیک است. معروفترین انواع نورودیورجنت عبارتاند از:
- اوتیسم؛
- سندرم آسپرگر؛
- دیسکلکولیا؛
- خوانشپریشی (دیسلکسیا)؛
- اختلال هماهنگی رشد (DCD)؛
- صرع؛
- هایپرلکسیا؛
- دیسپراکسیا؛
- اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)؛
- سندرم تورت (TS).
حتی چپدستی، اختلالات هویت جنسی، همجنسگرایی، دوجنسگرایی و بیجنسگرایی در این دسته قرار میگیرند.
در گذشته این شرایط مشکل تلقی میشدند، اما امروزه با توجه به درک بهتر تنوع عصبی، راههای مناسبتری برای مدیریت این تفاوتها معرفی شدهاند و حتی برخی از آنها مفید در نظر گرفته میشوند. مثلا ممکن است قدرت درک یا خلاقیت فرد را چندین برابر افزایش دهند یا انگیزه و اشتیاق فرد را زیاد کنند. حتی خصلت تکانشگری این افراد را میتوان مزیت دانست، چون بهراحتی حرفهایی میزنند که دیگران از گفتنشان واهمه دارند.
تفاوت نوروتیپیک و نورودیورجنت در یک نگاه
با توجه به توضیحات ۲ بخش قبلی، تفاوتهای نوروتیپیک و نورودیورجنت را میتوان در جدول زیر خلاصه کرد:
نوروتیپیک |
نورودیورجنت |
افراد با پردازش و عملکرد مغزی استاندارد |
افراد با پردازش و عملکرد مغزی متفاوت با آنچه جامعه استاندارد میداند |
بیاطلاع از نوروتیپیکبودن خود |
آگاه به تفاوتهای عملکرد مغزی خود |
«انسان عادی» تلقیشدن |
«انسان غیرطبیعی» تلقیشدن |
اثرات درک مفهوم تنوع عصبی بر اجتماع
زمانی که جامعه تنوع عصبی را بپذیرد، همه افراد نوروتیپیک و نورودیورجنت از اثرات این درک جمعی بهرهمند میشوند. درک این مفهوم به ما میآموزد بهجای تعیین «درست» و «غلط»، با آغوش باز توانمندیهای متفاوت انسانها را بپذیریم. این یعنی بهرهگیری کامل از نقاط قوت منحصربهفرد افراد نورودیورجنت که نتایج خوبی هم به دنبال دارد، از جمله:
- آزادی عمل کامل فرد نورودیورجنت برای انجام کارها بهروش خاص خودش؛
- آموزش مفهوم تنوع عصبی به کارکنان ادارات یا دانشآموزان مدارس؛
- اجرای شیوههای استخدام یا تدریس مناسب افراد نورودیورجنت.
افراد نورودیورجنت هنوز در جامعه با انگشتهایی اشارهگر مواجهاند که زندگی را برای آنها سخت میکنند. هرچه این تفاوتها را بیشتر بشناسیم و مفهوم تنوع عصبی را بهتر درک کنیم، بهتر میتوانیم طرز تفکرمان درباره این افراد و رفتارمان با آنها را تغییر دهیم.
تنوع عصبی در مدرسه
دانشآموزان مطالب جدید را بهروشهای متفاوتی پردازش میکنند. برخی از آنها هوش ریاضی دارند و در درس املا کمی ضعیف عمل میکنند یا املای خوبی دارند و علاقهای به زبان انگلیسی ندارند. اینها قابلدرکاند، اما برخی از دانشآموزان بهخاطر تفاوت عملکرد سیستم مغزی در روند تحصیل دچار مشکل میشوند. خوشبختانه امروزه در فضای آموزشی مفهوم تنوع عصبی تا حد خوبی جا افتاده است که سبب میشود دانشآموزان نورودیورجنت هم مانند دانشآموزان نوروتیپیک فرصت رشد و تحصیل داشته باشند.
تنوع عصبی در محیط کار
برای افراد نورودیورجنت سازگاری با محیط کار کمی طول میکشد. این افراد به حدومرزهایی نیاز دارند که تأثیرپذیری اجتماعی و حواسپرتی آنها را کمتر کند و همین تلاش همیشگی برای حفظ مرزها بهمرور زمان بر عملکرد کاری و سلامت جسمی و روانی فرد اثر منفی میگذارد. اگر محیط کار با درنظرگرفتن تنوع عصبی طراحی شده باشد، بخش زیادی از استرس کارکنان نورودیورجنت از بین میرود. کارمند در چنین محیطی نگران درخواست کمک یا طرح سؤالات خود نیست، چون میداند خبری از قضاوت سایر همکاران یا مدیر دفتر نخواهد بود.
برخورد مناسب با افراد نورودیورجنت
اگر فکر و عملتان مثل اکثر افراد جامعه است، بد نیست بدانید چطور از افراد نورودیورجنت حمایت کنید. افراد نوروتیپیک در دنیای امروزی از امتیازاتی برخوردارند که نورودیورجنتها از آنها محروماند.
۱. اجازه دهید از خود دفاع کنند
در وجود همه ما بخشی هست که در شرایط سخت تلاش میکند از این افراد دفاع کند. احساس میکنیم اگر وارد عمل نشویم، نمیتوانند حق خود را بگیرند. این روحیه حمایت همهجانبه در ظاهر فوقالعاده است، اما در عمل زمینهساز مشکلات زیادی میشود. تا میتوانید اجازه دهید خودشان مسئولیت دفاع از خود را بر عهده بگیرند. حتی اگر یکی از عزیزانتان از شما درخواست کرد بهجای او صحیت کنید، قبل از هر کاری مطمئن شوید نظرات و دیدگاههای او را تماموکمال درک کرده باشید.
۲. از زبان فراگیر استفاده کنید
زبان فراگیر نوعی زبان غيرتبعيضآميز است که اثری از نظرات کلیشهای و پيشداوریها در آن دیده نمیشود. اگر میخواهید بگویید کسی دقتنظر کافی ندارد، از واژه «کور» استفاده نکنید یا اگر کسی پرخاشگری میکند، نگویید «روانی» است. معنای متفاوت این واژهها ذهن فرد نورودیورجنت را در هالهای از ابهام فرو میبرند. حتی استفاده از نام برخی از اختلالات برای توصیف ویژگیهای شخصیتی افراد درست نیست. مثلا اگر میخواهید بگویید خیلی به نظم اهمیت میدهید، هرگز نگویید «من بهشدت OCD دارم.» همین که بگویید به نظم و سازماندهی اهمیت میدهید، کافی است.
۳. آنها را مجبور به حرفزدن نکنید
بسیاری از افراد نوروتیپیک در مواجهه با افراد نورودیورجنت درباره زندگی آنها کنجکاو میشوند و این کنجکاوی را نشان میدهند، در حالی که توضیحدادن این مسائل برای افراد نورودیورجنت بسیار دشوار است. پس حتی اگر کنجکاو شدید درباره آنها بیشتر بدانید، سر بحث را باز کنید و نشان دهید که هروقت نیاز به گفتوگو داشته باشند میتوانند روی شما حساب کنند، اما از جانب شما هیچ اجباری به حرفزدن و درددلکردن وجود ندارد.
کلام آخر
مغز انسان ساختار عملکردی مشخصی دارد، اما هیچ دو مغزی درست مثل هم عمل نمیکنند و یکی نیستند. مفهوم تنوع عصبی مطرح شده است تا همین تفاوتها را توضیح دهد. فراموش نکنید افراد نورودیورجنت غیرطبیعی نیستند یا لزوما بهره هوشی کمتری ندارند، بلکه سیستم عصبی آنها برای دریافت و پردازش اطلاعات و واکنش به آنها متفاوت عمل میکند و این منجر به تفاوت چشمگیر این افراد در ترجیحات اجتماعی، روشهای یادگیری، راههای برقراری ارتباط و درک آنها از محیط اطراف میشود. برنامههای آموزشی مختلف به این عزیزان کمک میکنند با بهرهگیری از نقاطقوت خود، زندگی شاد و سالمی داشته باشند.
اگر شما همراهان عزیز اطلاعات بیشتری در این زمینه دارید، مشتاق شنیدن نظراتتان هستیم. دانستههای خود را در بخش ارسال دیدگاهها با ما در میان بگذارید.
جالب بود!